کد خبر: ۵۹۲۱۶
زمان انتشار: ۱۲:۳۲     ۱۸ خرداد ۱۳۹۱
یادداشت میهمان؛
حسن ابراهيم زاده
برخورد اخلاقي، اولين گام مبارزه
دكترين سياسي كندي رئيس جمهور آمريكا، باز كردن سوپاپ هاي اطمينان در كشورهاي هوادار آمريكا بود. كندي در بيست و پنجم مه 1961 در پيامي به كنگره ي آمريكا، بر اين نكته تأكيد كرد كه ماهرانه ترين عمليات هاي نظامي و مستحكم ترين پيمان هاي نظامي نمي تواند موجب ثبات كشورهاي مورد حمايت آمريكا شود؛ تنها راه ثبات اين كشورها انجام پاره اي اصلاحات اجتماعي است. براساس اين راهبرد، با دادن آزادي نسبي به مردم و دادن حقي ناچيز به آنان، از بروز شورش ها و قيام هاي مردمي جلوگيري مي شد، منافع آمريكا محفوظ مي ماند، اين كشورها بازار مصرف كالاهاي آمريكايي مي شد و در نهايت، سران اين كشورها- كه تضمين كننده منافع آمريكايي ها بودند- در جايگاه خود باقي مي ماندند. با فشار آمريكا به ايران، شاه مجبور شد تا با ژستي اصلاح طلبانه، منادي اصلاحات ارضي شود و به نام «انقلاب سفيد»، به تقسيم اراضي بپردازد. (1)

در مكتب سياسي امام كه در آن، تحقيق، تفحص و تحليل وقايع در اولويت قرار داشت و هيچ موضع گيري و حركتي بدون بررسي پيامدها و عواقب آن عملي نمي گشت، اين اقدام رژيم به بوته ي نقد گذاشته شد.

امام از حركت هاي پنهان و خطرناكي كه رژيم در زمان حيات آيت الله بروجردي جرأت اجراي آن ها را نداشت آگاه بود. او به خوبي بر اين نكته واقف بود بود كه اين اصلاحات يك پروسه ي زمان بندي شده براي اجراي برنامه هاي كلان شاه است. حضرت امام به خوبي مي دانست كه موضع گيري علني بر ضد اين برنامه شاه، علاوه بر متهم شدن علما به پشتيباني از سرمايه داران و زمين خواران بزرگ، (2) موجب مي شود تا رژيم، هم ميزان نفوذ مرجعيت و علما در بين مردم را بسنجد، و هم بستري مناسب براي ترور شخصيتي علما بيابد و پس از آن، بدون هيچ مشكلي برگ هاي برنده ي خود را رو نمايد؛ از اين رو، امام خميني در اين مقطع، موضع گيري علني نكردند.
دكتر علي اميني كه تحت فشارها و حمايت هاي صريح آمريكا و براي اجراي مقاصد به اصطلاح اصلاح طلبانه شاه، به نخست وزيري رسيده بود، دو ماه پس از تكيه زدن به قدرت، در راستاي حركت هاي عوام فريبانه خود، به مناسبت فرا رسيدن محرم، طي بخشنامه اي دستور تعطيلي عشرتكده ها، كاباره ها و شراب فروشي ها را در دو ماه محرم و صفر، اعلام كرد و سپس در اول دي ماه 1340 براي ديدار مراجع تقليد به قم سفر كرد. امام در ديدار با اميني، بدون اشاره به مسئله اصلاحات ارضي و بر زبان آوردن سخني در رد يا قبول آن، از موضع هدايت گرايانه با اميني برخورد كرد و توصيه هاي اخلاقي ويژه اي به ايشان كردند. امام خميني در اين ديدار، با استناد به آيه «الا بذكر الله تطمئن القلوب» تنها راه علاج شهوت سيري ناپذير انسان دردست يابي به قدرت و ثروت را ذكر خداوند بزرگ برشمردند و به اميني فرمودند:
بشر به گونه اي است كه به هيچ چيز و به هيچ مقامي قانع نمي شود. شما الان به اين مقامي كه داري قانع نيستي و مي خواهي مقام بالاتري پيدا كني و هر انساني اين طوري است و آنچه دل انسان را آرام مي كند و آرامش به انسان مي دهد، همانا ياد و نام خدا است.

ايشان در اين ديدار، با اشاره به پايايي حركت هاي خداپسندانه و خدمت به مردم، ادامه دادند:
شما در امور دين با مردم آنچنان رفتار كنيد تا ذكر خيري از شما و خاطره خوبي از دوران نخست وزيري شما در ميان مردم يادگار بماند. خداوند متعال مي فرمايد: «والباق يات الصال حات خير ع ند ربّ ك و أبقي» آنچه ماندني و پايدار است، كارهاي خير و شايسته است كه از فرد باقي مي ماند. علاوه برآن، شما يقين بدانيد هرقدر بيش تر به مردم خدمت كرده باشيد، به همان ميزان عزيز و محترم خواهيد بود. (3)

قانون «اصلاحات ارضي» در تاريخ بيستم دي ماه 1340 به تصويب دولت رسيد و با تصويب آن، تاريخ مصرف اميني نيز پايان پذيرفت. شاه پس از مسافرت به آمريكا و گرفتن دستورهاي لازم به تهران بازگشت و در تاريخ بيست و هفتم تيرماه 1341، اسدالله علم را بر مسند نخست وزيري نشاند. به قدرت رسيدن فردي كه به فساد اخلاقي شهرت داشت، از تشديد حركت هاي غيراسلامي رژيم خبر مي داد و انتظار امام در خصوص برملا شدن چهره ي واقعي رژيم را به پايان رسانيد. هيأت وزيران در تاريخ چهاردهم مهر ماه 1341 با تغييراتي در بندهاي لايحه انجمن هاي ايالتي و ولايتي دوره مشروطيت، اين لايحه را به تصويب رساند و مطبوعات با غوغا سالاري و تيتر كردن دفاع از حقوق زنان و اعطاي حق رأي به آنان در حقيقت، دو بند حذف سوگند به قرآن و حذف قيد اسلام براي شرايط انتخاب شونده و انتخاب كننده را در رسانه ها ناديده گرفتند؛ حذف اين دو بند، راه تسلط بهاييان بر دستگاه هاي دولتي و قرار گرفتن آن ها در مراكز مهم چون قوه ي مقنّنه را مهيا مي كرد.

حضرت امام با هوشمندي تمام، ضمن بيان نگرش خود نسبت به جايگاه زنان در حوزه سياست، جامعه را متوجه بندهاي ديگر لايحه ي انجمن هاي ايالتي و ولايتي كرد. ايشان در اين باره فرمودند:
ما با ترقي زن ها مخالف نيستيم؛ ما با اين فحشا مخالفيم؛ با اين كارهاي غلط مخالفيم. مگر مردها در اين مملكت آزادي دارند كه زن ها داشته باشند؟ مگر آزاد زن و آزاد مرد با لفظ درست مي شود. (4)

برخورد اخلاقي امام با شاه
امام خميني (ره) همگام با ساير مراجع تقليد، درباره تصويب نامه انجمن هاي ايالتي و ولايتي به شاه نامه نوشت. ايشان با تأسي به سيره اخلاقي پيامبران در مبارزه گام به گام با طاغوت ها، در اين نامه با احترام از شاه ياد كرد و او را به حفظ احكام دين، استقلال كشور و پرهيز از به هم زدن آرامش مردم دعوت كرد. اين نامه، سندي گويا بر آغاز مبارزات امام براساس مشي اخلاقي ايشان در برخورد با معضلات سياسي و اجتماعي است. حضرت امام در هفدهم مهرماه سال 1341 شاه را چنين خطاب مي كند:

بسم الله الرحمن الرحيم
حضرت مبارك اعلا حضرت همايوني
پس از اهداي تحيت و دعا؛ به طوري كه در روزنامه ها منتشر است، دولت در انجمن هاي ايالتي و ولايتي «اسلام» ... مستدعي است امر فرماييد مطالبي را كه مخالف ديانت مقدسه و مذهب رسمي مملكت است از برنامه هاي دولتي و حزبي حذف نماييد تا موجب دعاگويي ملت مسلمان شود.
الداعي: روح الله الموسوي. (5)

بي شك اگر شاه به دستورهاي اسلام عمل مي كرد و در حفظ استقلال كشور در همه ي حوزه هاي سياسي، اقتصادي، نظامي و... گام بر مي داشت و به گونه اي رفتار مي كرد كه وهني براي يك ملت بزرگ به شمار نمي رفت، امام هم احساس تكليف نمي كرد تا پا در وادي پرخطر مبارزه با قدرتمندترين ژاندارم منطقه، و مخوف ترين دستگاه جاسوسي گذارد.

حجت الاسلام علي دواني در خاطرات خود مي گويد:
روزي امام به خود بنده فرمودند «اگر اين مرديكه (شاه) عمل به قانون اساسي كند و احترام اسلام و مذهب شيعه را نگاه دارد، چه كار به او داريم؛ ما كه نمي خواهيم شاه بشويم! نصيحت مي كنيم، هشدار مي دهيم كاري بر خلاف قانون اسلام نكند تا براي ما تكليف شرعي بياورد.». (6)

برخورد قانوني، دومين گام
برخورد اخلاقي حضرت امام و ساير مراجع با شاه، نتيجه اي جز پاسخي توهين آميز از سوي شاه در پي نداشت. به همين دليل، امام مبارزه خود را با مستندات قانوني دنبال كرد. ايشان در تاريخ بيست و هشتم آبان ماه سال 1341 در نامه اي خطاب به نخست وزير با استناد به موارد قانوني، مخالفت تصويب نامه ي انجمن هاي ايالتي و ولايتي با اصل دوم قانون اساسي و نيز قانون مجلس شوراي ملي را گوشزد فرمودند:
مراجعه كنيد به مواد هفت و نه قانون انجمن هاي ايالتي و ولايتي، و پانزده و هفده قانون انجمن بلديه (شهرداري)؛ در اين صورت، چنين حقي به آن ها دادن تخلف از قانون است و نيز الغاي شرط «اسلام» در انتخاب كننده و انتخاب شونده كه در قانون مذكور قيد كرده، و تبديل قسم به قرآن مجيد را به «كتاب آسماني»، تخلف از قانون مذكور است و خطرهاي بزرگي براي اسلام و استقلال مملكت دارد كه يا غفلتاً يا خداي نخواسته عمداً، اقدام به اين امر شده است. اكنون كه اعليحضرت درخواست علماي اعلام را به دولت ارجاع فرموده اند و مسئوليت به دولت شما متوجه است، انتظار مي رود به تبعيت از قوانين محكم اسلام و قوانين مملكتي، اصلاح اين امر را به اسرع وقت نماييد و مراقبت كنيد كه نظاير آن تكرار نشود. (7)

با پي گيري هاي مراجع عظام و پافشاري هاي حضرت امام، رژيم از موضع خود عقب نشيني كرد و لايحه انجمن هاي ايالتي و ولايتي را الغا نمود. اما شاه در روز اول بهمن 1341 لوايح شش گانه مورد نظر آمريكا را به رفراندوم گذاشت.

امام بار ديگر با انتشار اعلاميه اي، پنج اشكال قانوني به رفراندوم شاه وارد دانست. (8)
سرانجام لوايح شش گانه در رفراندومي فرمايشي برگزار شد و مخالفت هاي جمعي از علما، نخبگان جامعه، بازاريان و عموم مردم به صورتي وحشيانه سركوب شد. موج تلگرام هاي تسليت علما و مردم در خصوص اين وقايع به حضرت امام ارسال شد و همين مسأله را به موضع گيري ديگري واداشت؛ ايشان اعلاميه خود را با عبارت«نّا لله و نّا ليه راج عون» آغاز كردند و در آن، شاه دوستي را غارتگري، هتك اسلام و تجاوز به حقوق مسلمين خواندند. اين حركت، در واقع شروع انقلاب عاشورايي امام بود كه پس از نااميدي ايشان از پي گيري مطالبات ديني مراجع و مردم از مجاري قانوني و برخورد اخلاقي با رژيم آغاز گرديد.

ايشان در اين اعلاميه ي تاريخي كه خطاب به علماي تهران بود، از فقدان مراكز قانوني براي اجراي عدالت و رسيدگي به تخلفات شاه و دست نشاندگان وي ياد مي كند و مي فرمايد:
اكنون كه مرجع صلاحيت داري براي شكايت در ايران نيست و اداره اين مملكت به طور جنون آميز درجريان است، من به نام ملت از آقاي علم، شاغل نخست وزيري، استيضاح مي كنم: با چه مجوز قانوني در دو ماه قبل، حمله به بازار تهران گرديد و علماي اعلام و ساير مسلمين را مصدوم و مضروب نموديد؟ (9)

امام با زير سوال بردن صرف بودجه ي مملكت براي منويات شاه، آن هم با تمكّن مالي بالا و حاكميت فرهنگ يزيدي بر جامعه، امر به معروف و نهي از منكر و دفاع از مصالح دين و مملكت را تكليف خود مي شمارد؛ تكليفي كه تا مرز شهادت موظف به انجام آن است.

من اكنون قلب خود را براي سرنيزه هاي مأمورين شما حاضر كردم؛ ولي براي قبول زورگويي ها و خضوع در مقابل جباري هاي شما حاضر نخواهم كرد.

من به خواست خدا، احكام خدا را در هر موقع مناسبي بيان خواهم كرد و تا قلم در دست دارم كارهاي مخالف مصالح مملكت را بر ملا مي كنم. (10)

حضرت امام در اين پيام، دكترين مبارزاتي خود را براساس اخلاق عاشورايي تبيين مي كند. اصلي ترين مولفه هاي اين دكترين كه هرگز از آن تخلف نشد، عبارتند از: اصلاح امور جامعه بر پايه ي جامعه ي نبوي و بازگشت به اخلاق پيامبري، امر به معروف و نهي از منكر و تسليم نشدن در برابر دشمن، حتي به قيمت از دست دادن جان خود و فرزندان و ياران، ايشان در اين اعلاميه، ضمن مشخص كردن خط مشي عاشورايي، بر مسئله تكليف مداري نيز به عنوان مولفه محوري حركت مبارزاتي خود ياد مي كنند:
با ما معامله بردگان قرون وسطي مي كنند. به خداي متعال من اين زندگي را نمي خواهم! «نّي لا أري الموت لّا سعاده ، و لا الحياه مع الظّالمين لّا برما». كاش مأمورين بيايند و مرا بگيرند تا تكليف نداشته باشم. (11)

اعلام مبارزه، سومين گام
در حالي كه رهبران مبارزات سياسي و نظامي با به كارگيري واژه هاي دو پهلو و مشي ديپلماسي و ادبيات پارلمانتاريستي مبارزه را آغاز و پس از مخفي يا خارج شدن از كشور، رويارويي خود را با نظام آن كشور اعلام مي كنند. امام راحل چون مولايش امام حسين (ع) بدون هيچ ترس و واهمه اي، موضع خود را، آن هم در قلب كشور ايران اعلام كرد.

امام خميني تا پيش از رويارويي مستقيم با نظام ستم شاهي، همه ي فريب خوردگان لشكر مقابل دين و مردم؛ حتي شخص شاه را به بازگشت و گردآمدن زير چتر اسلام دعوت كردند. سخنراني امام در عصر عاشوراي خرداد 1342 كه به دستگيري ايشان و شكل گيري قيام پانزده خرداد انجاميد، به خوبي گوياي اين واقعيت است.

من نمي خواهم تو اينطور باشي؛ من ميل ندارم تو مثل پدرت بشي. نصيحت مرا بشنو، از روحانيت بشنو، از علماي اسلام بشنو، اين ها صلاح ملت را مي خواهند؛ اين ها صلاح مملكت را مي خواهند. از اسرائيل نشنو، اسرائيل به درد تو نمي خورد. (12)

امام در اين سخنراني به شاه نصيحتي كرد كه در سال 1357و هنگامي كه آواره كشورها شده بود، حقانيت و دلسوزي امام را با همه ي وجود درك كرد: (13)

آقاي شاه! شايد اين ها مي خواهند تو را يهودي معرفي كنند كه من بگويم كافري، تا از ايران بيرونت كنند و به تكليف تو برسند؟! تو نمي داني اگر يك روز صدايي در بيايد، ورق برگردد، هيچ كدام از اين ها كه اكنون دور تور را گرفته اند با تو رفيق نيستند، اين ها رفيق دلارند، اين ها دين ندارند، اين ها وفا ندارند، دارند همه چيز را به گردن توي بيچاره مي گذارند. (14)


پاورقی

(1) - تاج الملوك همسر رضاخان و مادر محمدرضا پهلوي در خاطرات خود مي گويد:«يك روز محمدرضا كه خيلي ناراحت بود به من گفت: «مادرجان! مرده شور اين سلطنت را ببرد كه من، شاه و فرمانده كل قوا هستم و بدون اطلاع من هواپيماهاي ما را برده اند ويتنام». آن موقع جنگ ويتنام بود و آمريكايي ها كه از قديم در ايران نظامي داشتند هر وقت احتياج پيدا مي كردند از پايگاه هاي ايران و امكانات ايران با صلاح ديد خود استفاده مي كردند. (خاطرات ملكه پهلوي، ص387)
(2) - در تقسيم اراضي، بيشتر اراضي كساني مصادره و تقسيم شد كه با دستگاه ستم شاهي چندان ميانه ي خوبي نداشتند
(3) - نهضت امام خميني (ره)، دفتر اول، ص138
(4) - همان، ص138-139
(5) - همان، ص169
(6) - همان، ص 174
(7) - برداشت هايي از سيره امام خميني، ج4، ص6 1) - نهضت امام خميني (ره)، دفتر اول، ص 177
(8) - ر. ك: همان، ص260
(9و10) - نهضت امام خميني، دفتر اول، ص397
(11) - همان، ص280
(12) - همان، ص497
(13و14) - آمريكا به شاه اجازه اقامت در اين كشور را نداد. هنگامي كه شاه آواره در يكي از كشورهاي شمال آفريقا به سر مي برد، سفير آمريكا در اين كشور پس از ابلاغ دستور كاخ سفيد به شاه، در خاطرات خود اظهار داشت: اين همان كسي بود كه نزديك به سي سال كشورش را در اختيار ما قرار داده بود و من براي اعلام اين ديدگاه كاخ سفيد، براي لحظه اي احساس خجالت كردم.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها