کد خبر: ۶۰۵۶۲
زمان انتشار: ۰۲:۳۷     ۲۴ خرداد ۱۳۹۱
بله! «سرقت»! واژه مناسب و درستي است در تركيب عنوان اين فيلم. فتامل!
فيلم سينمايي «آخرين سرقت» ساخته پدرام عليزاده را مي توان در چنين تعبيري به طور خلاصه و فشرده تعريف كرد و توضيح داد.
نمونه تام و تمامي از سينماي بساز و بنداز امروز ايران كه هيچ ماهيت و غايتي جز فتح گيشه و يا لااقل رسيدن به يك آلاف و اولوف شبه هنري هرچند مبتذل و نازل ندارد. فيلمي كه نه توانسته خنده دار- نه البته «طنز» باشد و نه داستان گو- فيلمي چندپاره و بي ربط با كاراكترهايي سطحي كه اصلا معلوم نيست چرا وارد ماجرا مي شوند و چرا خارج؟
داستان دو جوان دله دزد و آس و پاس فكري و مالي كه به طور اتفاقي درگير ماجرايي واحد مي شوند و در ادامه ساير تصادفات فيلم، با بقيه آدم هاي شبه داستان آبكي و فرماليته اش به طول دادن روندي كمك مي كنند كه در نهايت در جعليت و بي مزگي تام و تمامي پايان مي يابد و به هيچ فرجامي منتهي نمي شود.
كاراكترهاي فيلم به بهانه خنداندن مخاطب، به همديگر توهين مي كنند و در اين راه هم از هيچ چيزي ابا ندارند و مثلا تصويري كه از مادر جوان اول فيلم به نمايش درمي آيد تا چه حد چندش آور و توهين آميز است و نه تنها موفق نمي شود مخاطب را بخنداند بلكه متأسفانه به ذليل كردن يك مادر ساديسم دار و مازوخيستي مي ماند كه معلوم نيست چرا اين قدر سعي مي كند عروس احتمالي فرزندش را خراب و ضايع كند. يا مثلا شخصيت مراد اصلا چرا وارد داستان مي شود و اگر نباشد چه آسيبي به فيلم و داستانش مي رسد؟ همين طور خيلي از داستانك ها و آدم هاي فرعي فيلم كه به بي مزگي و سطحيت هرچه تمام تر مي آيند و مي روند و... تمام!
معلوم نيست در چنين بلبشويي از فرم و محتوا، اسم چند فيلمنامه نويس از جمله محمد درميشيان و ضياءالدين دري در شناسنامه فيلم چه مي كند و به چه كار مي آيد؟
«آخرين سرقت» در هر ژانر و گونه و شكل و شمايلي كه باشد و خود را جا بزند، قطعا يك فيلم طنز و كمدي به معناي جامع و مانع هريك از اين گونه ها، نيست و نهايتا يك اثر باسمه اي سنبل شده و پرت است كه حتي نتوانسته با اين حجم از توهين و لودگي و سخره پيشگي، دل مخاطب را به دست آورد و او را بخنداند؛ هرچند خيلي كوتاه و بي عمق.
روي هر كدام از عناصر فيلم كه دست مي گذاريم و در آن تمركز مي كنيم به نتايج تأسف باري مي رسيم؛ فيلمنامه شلخته و بي دروپيكر و پر از حفره اي كه اصلا مركز ثقل ندارد و هيچ نقطه عطفي در آن مشهود نيست. بازي هاي تلويزيوني دست چندم بي مايه اي كه كلا بي ربط است و مثلا كاراكترش پس از دوسال زندان، با همان موهاي فشن لحظه ورود به زندان، ازش خارج مي شود! يا جواني كه بچه جنوب است و نه لحن و نه نحوه حركات و سكناتش به آن حوزه جغرافيايي، نمي خورد!
خلاصه؛ فجايعي در اين حد!...
و بالاخره كارگرداني كه معلوم نيست با تن دادن به ساختن چنين معجون بدمزه و بي آبرويي، چه قصدي داشته و چه به دست آورده؟

محمد قمي / کیهان
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها