کد خبر: ۶۸۲۷۸
زمان انتشار: ۱۱:۱۹     ۳۱ تير ۱۳۹۱
برآورد استراتژیک شاهراه نفت
منظور از مسدود نمودن تنگةهرمز در حقیقت «ناامن کردن عبور و مرور دریایی و استقرار حالت جنگی در منطقه است»؛ به نحوی که هیچ دولتی اطمینان نداشته باشد که آیا مورد حمله قرار می‌گیرد یا نه.

امکان‌سنجی بستن تنگةهرمز

حال سؤال اساسی این است که آیا جمهوری اسلامی ایران قادر به بستن تنگةهرمز می‌باشد؟ پاسخ به این سؤال از دو بعد قابل بررسی است؛ بعد اول، بعد حقوق بین‌الملل است که البته این بعد در سیاست بین‌الملل در صورتی که منافع دولت‌ها ایجاب کند، به حاشیه می‌رود. بعد دوم، توانمندی‌های نظامی ایران به‌عنوان کشوری که مدعی بستن تنگةهرمز است از یک سو؛ و توانمندی‌های نظامی آمریکا به‌عنوان دولتی که مخالف اقدام ایران است از سویی دیگر است.در ادامة بحث ابتدا به موضوع بسته شدن تنگةهرمز از بعد حقوق بین‌الملل و سپس به بررسی توانمندی‌های نظامی ایران و ایالات متحده در صورت بسته شدن تنگه و مباحث مرتبط با آن پرداخته می‌شود.

از بعد حقوق بین‌الملل: مسدود کردن طولانی مدت یا دائمی تنگه‌های بین‌المللی که خارج از دریای سرزمینی است، در حال حاضر مغایر کنوانسیون حقوق دریاها و حتی کنوانسیون 1958 ژنو یا عرف حقوقی موجود است و ازنظر حقوق بین‌الملل، قابل پذیرش نیست.بستن تنگةهرمز به هر شکل و عنوانی مسئولیت بین‌‌المللی ایران را در پی خواهد داشت. اما از طرفی ایران در قسمتی از تنگةهرمز دارای آب‌های سرزمینی است و از طرف دیگر با توجه به نپیوستن ایران به کنوانسیون حقوق دریاها (جامائیکا-مونت گوبی 1982) حق عبور و مرور بی‌ضرر، در مواقع اضطراری یا تهدید نظامی علیه ایران، در آب‌های سرزمینی ایران قابل تعلیق می باشد.

از بعد نظامی: در این بخش به مقایسه توانمندی‌های ایران و آمریکا پرداخته می‌شود:

1. توانمندی‌های نظامی ایران: در ادامه در ارتباط با توانمندی‌های نظامی ایران، به استراتژی مواجهه نامتقارن در دکترین نظامی ایران، موقعیت جغرافیایی خاص ایران در تنگةهرمز مانند جزایر موسوم به کمانه دفاعی ایران و گزینه‌های مکمل ایران پرداخته می‌شود.

الف) استراتژی مواجهه نامتقارن: استراتژی مواجهه نامتقارن بدین معنی است که در یک نبرد فرضی  یک قدرت بزرگ با یک قدرت ضعیف‌تر وارد جنگ شود. در این صورت دولت ضعیف‌تر از مواجهة نظامی با قدرت برتر به شکل کلاسیک و متعارف آن خوداری می‌کند. جنگ نامتقارن در شرایط نابرابری قدرت نظامی اتفاق می‌افتد. طرف ضعیف‌تر، این نابرابری را با عوامل دیگری هم‌چون غافل‌گیری و ناشناخته نگه‌داشتن محل و زمان و شیوة حمله تا حدود زیادی جبران می‌کند. حمله در زمان، مکان و با شیوة نامعین بر میزان و اثر غافل‌گیری می‌افزاید. به همین شکل، مخفی کردن توانایی‌ها یا گمراه کردن هدف حمله نسبت به اهداف، استراتژی و توانایی‌ها نیز بر آسیب‌پذیری طرف مقابل خواهند افزود.1  برای مثال جنگ سرد یک جنگ مبتنی بر تقارن نیروها بود. در زمان جنگ سرد، یک منازعة بسیار مهم، یعنی ناتو در برابر ورشو و یک ابزار جنگی فوق‌العاده استراتژیک، یعنی بمب هسته‌ای به منزلة عامل بازدارنده در مقابل دیگری مطرح بود و دو طرف منازعه از نظر وزنه و توان نظامی، در موقعیت متقارنی قرار داشتند.

صف‌آرایی نیروهای نظامی دو بلوک نیز با اندک اختلاف و تفاوتی در کمیت‌ها و کیفیت‌ها، تقارن نیروها را نشان می‌داد؛ زیرا نیروهای زمینی نیز در برابر نیروهای زمینی سنگربندی کرده‌بودند و توپ‌خانه در مقابل توپ‌خانه و موشک در مقابل موشک بود. البته، باید اضافه کرد که مسابقة تسلیحاتی میان دو طرف در برهه‌های زمانی مختلف که مزیتی نسبی را برای طرف مقابل فراهم می‌آورد، رگه‌هایی از عدم تقارن را نشان می‌داد، اما در عمل، طولی نمی‌کشید که طرف مقابل نیز با کسب توانایی‌های مشابه به برابری استراتژیک و موازنة قدرت نظامی دست می‌یافت. 2

اما پس از جنگ سرد، به دلیل نامتقارن بودن توزیع جهانی قدرت، راهبردهای نامتقارن، تحولی طبیعی به نظر می‌رسید. در گزارش چهار سالة بررسی دفاعی آمریکا در سال 1997م، آمده‌است: برتری ایالات متحده در عرصه متعارف نظامی ممکن است خصومت‌ها را تشویق کند تا از ابزار نامتقارن برای حمله به نیروها و منافع آن در ماورای بحار و علیه آمریکاییان در داخل کشور استفاده کنند.

در این گزارش آمده‌است، ما می‌توانیم فرض کنیم که دشمنان حال و آینده، از جنگ خلیج‌فارس درس گرفته‌اند. احتمال این امر کم است که آن‌ها به‌صورت متعارف و در اشکال مجتمع نظامی، با نیروهای برتر هوایی یا ناوگان‌های زیردریایی در صحنه‌های قدرت‌نمایی امروز ایالات متحده ظاهر شوند. اما در مقابل، ممکن است شیوه‌های نوینی را برای حمله علیه منافع، نیروها و شهروندان ما بیابند. آنان به دنبال راه‌هایی برای متقارن کردن نقاط قوت خود با نقاط ضعف ما خواهند بود.3   این بیان دولت‌مردان آمریکا کاملاً درست بود زیرا رقبای این کشور کاملاً در جهت استراتژی مواجهه نامتقارن حرکت کردند. بدین معنی که طرف‌های مقابل آمریکا با استراتژی عدم تقارن می‌توانستند آسیب‌پذیری‌های متعارف آمریکا، مانند واحدهای رایانه‌ای، نیروهای آمریکا را شناسایی کنند و به آن‌ها ضربه زنند. هم‌چنین، از دیگر شیوه‌های دفاع غیرعامل، مانند استتار و فریب برای جلوگیری از شناسایی اهداف و آسیب زدن به آن‌ها استفاده کنند. حتی در صورت بروز شرایط حاد، تهدید به استفاده از عوامل کشتار جمعی از جمله راه حل‌هایی است که می‌تواند در برابر آمریکا مؤثّر واقع شود.

چون جمهوری‌ اسلامی ‌ایران نیز خود به تنگه نیاز دارد، تمایلی به بستن تنگه به‌طور کامل ندارد. از طرفی بستن کامل تنگه توسط جمهوری‌اسلامی‌ایران برای مدت زیادی می‌تواند منجر به شکل‌گیری یک ائتلاف بین‌المللی علیه ایران شود که حتی دولت چین هم در آن مشارکت کند، لذا این گزینه منطقی به نظر نمی‌رسد.

در شرایط فرضی، اگر در جنگ نامتقارنی، آمریکا مقابل رقیب دیگری قرار گیرد، از نظر گستردگی و توان زیاد آمریکا، نیروهای این کشور در معرض حملة بیشتری قرار خواهند گرفت، درحالی‌که چنین وضعیتی برای طرف مقابل چندان قابل تصور نیست.  به‌طورکلی، می‌توان گفت درک آمریکا از اقدام به جنگ نامتقارن، اِتکّاء به مزیت نسبی توان نظامی خود و وارد کردن ضربه سهمگین به دشمن ضعیف‌تر از خود است. اما رقبای آمریکا با درک برتری نظامی این کشور به دنبال استفاده از شیوه های دیگر حمله در زمان و مکان نامعلومی هستند تا با استفاده از اصل غافل‌گیری به این کشور ضربه وارد کنند.

دکترین نظامی جمهوری اسلامی ایران نیز مبتنی بر استراتژی "مواجهه نامتقارن" است که ریشه آن به پس از پایان جنگ سرد بر می‌گردد. جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به دولت‌مردان جمهوری اسلامی ایران نشان داد که نباید به نهادها و سازمان‌های بین‌المللی اعتماد کند و باید صرفاً بر قدرت و توانمندی‌های نظامی خود متکی باشد.

بدین خاطر جمهوری اسلامی ایران تقویت توانمندی‌های خود را برای انجام دادن جنگ‌های کلاسیک و پیروزی در آن را دنبال کرد. اما حملة عراق به کویت و به دنبال آن شکل‌گیری ائتلاف بین‌المللی به رهبری آمریکا باعث دگرگونی اساسی در استراتژی نظامی ایران شد؛ زیرا دولت‌مردان جمهوری اسلامی به این نتیجه رسیدند که جنگ آیندة دشمنان بر ضد ایران، ممکن است دیگر به‌طور رسمی صرفاً از سوی کشوری مانند عراق صورت نگیرد بلکه احتمال دارد ائتلافی از دولت‌های دشمن، ایران را مورد حمله قرار دهند.

از دید مقامات جمهوری‌اسلامی‌ایران، اگر ائتلافی از دولت‌ها قصد حمله به ایران را داشته باشند، توانمندی نظامی بسیار بالاتری خواهند داشت که به ‌هیج‌وجه با توانمندی‌های عراق در زمان جنگ هشت ساله و به تَبَع آن جنگ تحمیلی، قابل مقایسه نیست. از طرفی افسران نظامی ایران مشاهده کردند که بعد از حمله عراق به کویت، ایالات متحده از طریق اتحاد با دولت‌های عرب حاشیه خلیج‌فارس، حضور نظامی سنگینی در خلیج‌فارس پیدا کرده‌است.

ایالات متحده با خود ناوهای جنگی و هواپیمابری آورده‌بود که به هیچ‌وجه از جهت برتری با توانمندی‌های نظامی ایران قابل مقایسه نیست. این عوامل باعث شد استراتژی نظامی ایران از استراتژی جنگ کلاسیک به سمت استراتژی نامتقارن سوق پیدا کند.در راستای استراتژی نامتقارن جمهوری‌اسلامی‌ایران به سمت توانمندی‌های موشکی دوربرد و کوتاه‌برد روی آورده‌است. این توانمندی موشکی به جمهوری‌اسلامی‌ایران این قابلیت را می‌دهد که بدون نزدیک شدن به دشمن قدرتمند خود، بتواند از فاصله دورتر آن را مورد هدف قرار دهد.

در تبیین توانمندی‌های موشکی ایران باید گفت توان موشکی سطح به سطح ایران را می‌توان به دو بخش راکت‌ها و موشک‌های بالستیک تقسیم نمود. راکت‌ها از نمونه‌های کوتاه‌برد با برد 8 تا 250 کیلومتر و موشک‌ها از کوتاه‌برد با 220 تا دوربرد با 2000 کیلومتر برد هستند و تفاوت اصلی راکت‌ها و موشک‌ها در وجود سامانه هدایت و کنترل در موشک‌ها است که باعث افزایش چشم‌گیر دقت آن‌ها می شود.

در بین راکت‌های ساخت متخصصان ایرانی، نمونه‌های نازعات-10-اچ با بیشینة برد 130 کیلومتر، زلزال-3 با برد 200 و زلزال-3-بی با برد 250 کیلومتر برای اصابت به پایگاه‌های دشمن در منطقه مناسب هستند و در بین موشک‌ها نیز همگی آن‌ها یعنی انواع مختلف فاتح-110، قیام، شهاب-2 و 3، قدر، عاشورا و سجّیل-1 و 2 دورترین پایگاه‌های دشمن را مورد تهدید قرار می‌دهند4.

علاوه بر توسعة توانمندی‌های موشکی، با توجه به این‌که جمهوری‌اسلامی‌ایران حوزة احتمالی نبرد خود با آمریکا را در عرصة دریا و مرزهای جنوبی کشور می‌داند، مبادرت به توسعه و استفاده از قایق‌های مسلح کوچک و تندرو نموده‌است که قادر است با شیوه ای نامتقارن، به ناوهای دشمن حمله کند. تاکتیک "تهاجم گروهی" قایق‌های کوچک به نفت‌کش‌ها یا ناوگان دریایی آمریکا ، می‌تواند هراس ناامنی را تا سطوح غیر قابل قبولی افزایش دهد.

هدف ایران بهره‌برداری از آسیب‌پذیری دشمن از طریق تاکتیک حملات گروهی است که به کمک قایق‌های کوچک و تندروی مسلّح به موشک به منظور انجام حملات غافل‌گیرانه در زمان‌ها و مکان‌های دور از انتظار انجام می‌شود و در نهایت بر برتری تکنولوژیک نیروهای دشمن رجحان خواهد یافت. هم‌چنین اقدامات ساده‌ای نظیر مین‌گذاری در خلیج‌فارس، استقرار توپ‌خانه و سامانه‌های پرتاب موشک در تنگةهرمز، زیردریایی‌های تهاجمی _ تدافعی کلاس کیلو و زیردریایی‌های کوچک که به منظور انتقال غواصان جهت انهدام کشتی‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرند، از شیوه های رایج دیگر ایران در استراتژی مواجهه نامتقارن است.

ب) موقعیت جغرافیایی ایران در دریا:  موقعیت خاص جغرافیایی ایران در تنگةهرمز، عامل دیگری است که برتری ایران در نبرد دریایی با ایالات متحده را ممکن می‌کند. جغرافیای سواحل جنوبی ایران با 10 بندر بزرگ و 60 بندر کوچک و لابیرنتی از دهکده‌های ماهی‌گیری، خورها و خلیج‌های کوچک، جهت انجام عملیات حمله و گریز و نیز عملیات مخفیانه، منطقه‌ای ایده‌آل است.

با وجود عبور و مرور روزانه 3000 قایق و کشتی در تنگةهرمز، نیروهای آمریکایی در تشخیص دوستان و دشمنانشان با مشکل روبه‌رو خواهند شد که این امر امتیازی برای ایران به شمار می‌رود و آن را در موقعیت بالاتری قرار می‌‌دهد .هم‌چنین وجود انبوه جزایر استراتژیک ایرانی، علاوه بر آن‌که موجب افزایش وسعت آب‌های ساحلی ایران می‌باشند، همواره به‌عنوان پایگاه‌هایی جهت کنترل ایران بر این آب‌راه و این تنگة مهم دارای ارزشی فوق‌العاده هستند، جزایر لارک، قشم، هرمز، هنگام و در ادامه جزایر تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی، این توانمندی را تقویت نموده و تنگةهرمز را هم‌چنان در تسلط ایران قرار می‌دهد.

علاوه بر این، ایران بر تعدادی از جزایر استراتژیک در تنگةهرمز مالکیت و حاکمیت دارد. در آن میان شش جزیره‌ای که «قوس دفاعی» ایران را تشکیل می‌دهند اهمیت استراتژیک بیشتری دارند. این جزایر، به ترتیب عبارتند از: هرمز، لارک، قشم، هنگام، تنب بزرگ و ابوموسی که در فاصله نسبتاً کوتاهی از یکدیگر قرار گرفته‌اند.

ج) گزینه های مکمل: عمل متقابل ایران، احتمالاً محدود به تنگةهرمز نخواهد شد. این تنها یک جنبه از استراتژی بازدارنده ایران است. تهدیدها در خصوص عراق و افغانستان وجه دیگری از این استراتژی است. هم‌چنین ایران می‌تواند حزب‌الله لبنان و حماس را در مرزهای اسرائیل فعال نماید. زنجیره‌ای کامل از استراتژی‌های بازدارنده در اختیار ایران است که تنگةهرمز تنها یکی از جنبه‌های این استراتژی است. ایران در طول چند سال اخیر به وضوح نشان داده که بستة جامعی را در اختیار دارد و در صورت حمله نظامی، به‌طور کامل از آن بهره خواهد گرفت.

2) توانمندی نظامی ایالات متحده آمریکا در خلیج‌فارس: در این باره باید گفت توان نظامی آمریکا در این منطقه بیشتر ناشی از وجود پایگاه‌های نظامی این کشور در دولت‌های عرب خلیج‌فارس می‌باشد که در آن‌ها ناوهای نظامی این کشور مستقر هستند. در ادامه به بررسی این پایگاه‌ها و میزان آسیب‌پذیری آن‌ها در برابر توانمندی‌های نظامی ایران پرداخته می‌شود.

کشور کوچک کویت که بیشتر شبیه به یک پادگان بزرگ نظامی آمریکاست، در بردارنده دو پایگاه هوایی و 6 کمپ نیروهای ارتش این کشور است. پایگاه هوایی علی السّالم با 115 کیلومتر فاصله از مرزهای کشورمان، به راحتی توسط تمامی راکت‌ها و موشک‌های نام برده در این گزارش قابل تهدید است. مجموعه آشیانه‌های این پایگاه در دو منطقه جنوب و شمال‌غربی و محوطه نگه‌داری هواپیماهای ترابری نیز در شرق آن قرار دارند. طول باندهای این پایگاه هوایی حدود 3000 متر است. بنابراین ظرفیت پذیرش عمده هواپیماهای سبک و سنگین را دارد.

دیگر فرودگاه نظامی کویت که برای آمریکایی‌ها آغوش باز کرده، پایگاه هوایی احمد الجابر با 134 کیلومتر فاصله از ایران است که در تیررس راکت‌های زلزال و انواع موشک‌های بالستیک کشور می باشند. این پایگاه عظیم با چهار مجموعه آشیانه مستحکم بتونی و تعداد زیادی آشیانه سایه‌بانی و باندهایی با بیشینه طول 3000 متر، قابلیت پذیرش انواع هواپیماهای نظامی را دارد.

به گزارش مشرق، کمپ‌های استقرار نیروهای ارتش آمریکا نیز به‌جز کمپ درمانی نیویورک، شامل کمپ های Doha با 94 ، Buehring با 104، Spearhead با 109، Patriot  با 123 و arifjan با 126 کیلومتر فاصله از ایران مستقر هستند. تمامی این مکان‌ها در تیررس کلیه راکت‌ها و موشک‌های سطح به سطح مذکور، هستند و از این نظر کار نیروهای موشکی کشور ساده‌تر می‌شود.

اَبَرپایگاه(Super Base)  آمریکایی‌ها در منطقه پایگاه هوایی العدید در قطر است. هر چند این کشور از روابط خوبی با جمهوری‌اسلامی‌ایران برخوردار است اما مواضع اخیر این کشور در قبال مسئله سوریه نشان داده‌است که آمریکا هم‌چنان می‌تواند روی آن حساب باز کند. این پایگاه که تقریباً در مرکز کشور کوچک قطر واقع شده 278 کیلومتر با سواحل کشورمان فاصله دارد و کلکسیونی از انواع هواپیماهای آمریکایی در آن است.

هواپیماهای بمب‌افکن تقریباً پنهان‌کار (رادارگریز) بی-1بی، ترابری سی-17، سی-130، سوخت رسان‌های  کی- سی-135 و کی- سی-10، هواپیماهای گشت دریایی اوریون و هواپیمای جاسوسی الکترونیکی جوینت استارز در این مکان مشاهده می‌شود و گزارش شده که جنگنده‌های اف-16 نیز در آن موجود هستند. این پایگاه در تیررس موشک‌های فاتح-110 و انواع موشک‌های میان‌برد و دوربرد بالستیک کشور قرار دارد.

محوطه باز این پایگاه که ده‌ها فروند از انواع هواپیماهای گران‌قیمت و بزرگ مذکور در آن وجود دارد بهترین هدف برای سرجنگی خوشه‌ای موشک‌های بالستیک هستند و با توجه به گستردگی محوطه قطعاً بسیاری از این هواپیماها منهدم شده یا آسیب جدی خواهند دید.پس از این پایگاه باید به محل استقرار ناوگان پنجم دریایی آمریکا در بحرین اشاره کرد که فقط 200 کیلومتر از سواحل کشورمان فاصله داشته، چندین فروند ناوشکن و ناو آمریکایی با تجهیزات و تسلیحات در آن مستقر است و علاوه بر راکت‌های زلزال، تمامی موشک‌های کوتاه و دوربرد کشور نیز توانایی اصابت به آن را دارند هرچند که با توجه به ماهیت هدف، استفاده از موشک به دلیل خطای بسیار کم، مفیدتر است. 

نوع دریایی موشک فاتح-110 با نام خلیج‌فارس با برد 300 کیلومتر، که به‌طور ویژه توانایی مورد اصابت قرار دادن کشتی‌ها را دارد، نیز برای تهدید این پایگاه دریایی بسیار مناسب است. هم‌چنین موشک کروز ضدکشتی قادر، که به گفته وزیر محترم دفاع بردی بیش از 200 کیلومتر دارد، در صورت خروج کشتی‌های مستقر در این پایگاه دریایی و فاصله گرفتن اندکی از آن، قادر است از چند منطقه درسواحل کشور شلیک شود و آن‌ها را مورد اصابت قرار دهد. دیگر محل مهم مورد استفاده آمریکایی‌ها در بحرین پایگاه هوایی شیخ عیسی، متعلق به نیروی هوایی این کشور است که در فاصله 238 کیلومتری از سواحل کشورمان قرار دارد و علاوه بر تمامی موشک‌های بالستیک کشور، راکت زلزال-3بی نیز توانایی رسیدن به آن را دارد.

در این پایگاه که دو باند با طول نهایی نزدیک به 3800 متر دارد، هواپیماهای سی-17، پی-3 اوریون و جنگنده اف-16 قابل مشاهده است. هم‌چنین جنگنده‌های اف-18، هواپیماهای جنگ الکترونیک ئی- آ-6- بی پراولر نیز در مقاطعی در این پایگاه مستقر بوده اند.دیگر پایگاه بزرگ آمریکا در منطقه پایگاه هوایی، اَلظّفره در امارات متحده عربی است. این پایگاه بسیار بزرگ دارای دو باند اصلی با طول نهایی در حدود 4200 متر و دو خزش‌راه سرتاسری در کنار هر یک از آن‌هاست. خزش‌راه راه‌های فرعی متعدد، 50 آشیانه سایه‌بانی و تعداد زیادی آشیانه بتنی در این محل یافت می شوند که 253 کیلومتر از سواحل و 184 تا 225 کیلومتر از جزایر کشورمان در خلیج همیشه فارس فاصله دارد.

وسعت تأسیسات این پایگاه که با پایگاه العدید قطر قابل مقایسه است این گمانه را به‌وجود می آورد که شاید آمریکایی‌ها به فکر روزی بوده‌اند که نتوانند از طریق قطر علیه ایران اجرای عملیات کنند. این پایگاه توسط انواع موشک‌های بالستیک کشور قابل دست‌یابی بوده و هواپیماهای بزرگ سوخت رسان کی- سی- 135 و آواکس ئی-3 سنتری موجود در آن، اهداف بسیار ارزش‌مندی برای سلاح های ایرانی به حساب می آیند.

پایگاه هوایی thumrait عمان به عنوان محلی که فعالیت‌های آمریکایی‌ها بیشتر در آن به چشم می‌خورد در 963 کیلومتری کشورمان واقع شده و فقط موشک‌های بالستیک دوربرد شهاب-3، قدر، عاشورا و سجّیل توانایی اصابت به آن را دارند. یکی دیگر از مراکزی که توسط آمریکایی‌ها و بیشتر برای امور ترابری و تجسسی مورد استفاده قرار می‌گیرد، فرودگاه مناس در قرقیزستان است که 1344 کیلومتر با مرزهای کشورمان فاصله دارد و موشک‌های شهاب-3 به‌سازی شده، عاشورا، قدر و سجّیل قادرند از خجالت دشمنانی درآیند که در خانه دوست قدیمی جا گرفته‌ان.

پس از اشغال کویت توسط عراق، پایگاه‌های زیادی در عربستان در اختیار آمریکایی‌ها قرار گرفت ولی بعدها تخلیه شده و امروزه تنها صحبت‌هایی از حضور محدود برخی واحدهای هوایی آمریکا در پایگاه هوایی شاهزاده سلطان در 575 کیلومتری مرزهای ایران به گوش می‌رسد و موشک‌های میان‌برد و دوربرد ایران توانایی اصابت به این پایگاه را دارند. هر چند سامانه‌های دفاع هوایی آمریکا در کشورهای مختلفی در منطقه مستقر شده‌اند اما شلیک موشک‌های دوربرد و بسیار دقیق ایرانی از عمق خاک کشور به عنوان پاسخ اولیه است.

در بین راکت‌های ساخت متخصصان ایرانی، نمونه‌های نازعات-10-اچ با بیشینة برد 130 کیلومتر، زلزال-3 با برد 200 و زلزال-3-بی با برد 250 کیلومتر برای اصابت به پایگاه‌های دشمن در منطقه مناسب هستند و در بین موشک‌ها نیز همگی آن‌ها یعنی انواع مختلف فاتح-110، قیام، شهاب-2 و 3، قدر، عاشورا و سجّیل-1 و 2 دورترین پایگاه‌های دشمن را مورد تهدید قرار می‌دهند.

هم‌چنین سرعت بسیار بالای آن‌ها در برخورد با هدف که بیش از 10 تا 12 برابر سرعت صوت عنوان شده‌است عملاً کار دشمن را برای انهدام این موشک‌ها غیر ممکن می‌کند، هر چند که برخی از اجزای این سامانه‌های پدافند هوایی خود می‌توانند بخشی از اهداف اولیه پاسخ موشکی کشورمان باشند. هم‌چنین شلیک تعداد زیادی موشک و راکت  به‌طور هم‌زمان و از چند جهت، راه حل دیگری برای عبور راحت‌تر از حریم این سامانه‌ها است. علاوه بر این، سامانه‌های موشکی هواپرتاب دورایستا و موشک‌های ضدّرادار نیز در کشور برای سرکوب پدافند هوایی دشمن آماده اجرای عملیات است و کار موشک‌های بالستیک کشورمان را ساده‌تر می‌سازند5.

نتیجه‌گیری: تعریف بسته شدن تنگةهرمز و پیامدهای آن

در رابطه با تنگةهرمز، دو نوع وابستگی وجود دارد: اول وابستگی‌ای است که جمهوری‌اسلامی‌ایران خود به تنگةهرمز دارد. کشور ما تمام نفت خود را از تنگةهرمز به خارج صادر می‌کند و هیچ جایگزینی برای آن ندارد. عراق بخشی از صادرات نفت خود را از طریق لوله و از داخل خاک کشور سوریه و عربستان نیز همین کار را از طریق دریای سرخ انجام می‌دهد. هرچند مقدار نفتی که از طریق لوله صادر می‌شود بسیار ناچیز است، اما جمهوری‌اسلامی‌ایران همین مقدار ظرفیت را هم ندارد.

از طرفی 80 درصد واردات ایران از طریق تنگةهرمز صورت می‌گیرد و در بنادر امام، لنگه و.... تخلیه می‌شود. طبیعی است که در این شرایط امنیت تنگةهرمز برای ایران بسیار حیاتی باشد و بدین خاطر است که چه در دوره شاه و چه بعد از آن امنیت این تنگه یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های امنیتی کشور بوده‌است.

وابستگی دیگر، وابستگی تمام کشورهای مصرف کننده و اقتصاد جهانی به تنگةهرمز است. سوخت، اصلی‌ترین نیاز هر کشوری است. در این بین، لحظه‌ای تأخیر در صادرات نفت، قیمت جهانی آن را به شدت افزایش خواهد داد. در این‌جا یک نکته ظریف وجود دارد و آن این است که میان وابستگی ایران و وابستگی کشورهای مصرف کننده نفت به تنگةهرمز تفاوت وجود دارد.

بدین معنی که وابستگی اقتصاد جهانی به تنگةهرمز، بسیار عمیق‌تر و بیشتر از وابستگی ایران به آن است. ایران اگر برای مدتی نفت خود را صادر نکند و واردات خود را از طریق تنگه به حالت تعلیق درآورد (که البته می‌تواند واردات خود را از دیگر نقاط مرزی انجام دهد) اتفاق خاصی نخواهد افتاد. اما اگر صرفاً چند روز در صادرات نفت وقفه صورت گیرد هزینه‌های دولت‌های مصرف کننده، چند برابر افزایش می‌یابد که خود پیامدهایی منفی و هزینه بسیار سنگینی برای اقتصاد آنها به دنبال دارد. این ادعا بر اساس تجربه تاریخی 1973م است که در آن کشورهای عرب به تحریم نفتی دولت‌های غرب حامی اسرائیل پرداختند.

این اقدام که به بحران یا شوک نفتی معروف است باعث ایجاد بحران در اقتصاد جهانی شد. در پی این بحران دیگر دولت‌های مصرف کننده نفت مانند ژاپن به انتقاد از سیاست‌های آمریکا و سایردولت‌های حامی اسرائیل پرداختند.بر این اساس جمهوری‌اسلامی‌ایران به وابستگی حیاتی دیگران به تنگةهرمز آگاه است. چون جمهوری‌ اسلامی ‌ایران نیز خود به تنگه نیاز دارد، تمایلی به بستن تنگه به‌طور کامل ندارد.

از طرفی بستن کامل تنگه توسط جمهوری‌اسلامی‌ایران برای مدت زیادی می‌تواند منجر به شکل‌گیری یک ائتلاف بین‌المللی علیه ایران شود که حتی دولت چین هم در آن مشارکت کند، لذا این گزینه منطقی به نظر نمی‌رسد. اما گزینة دیگر برای جمهوری اسلامی ایران این است که تنگةهرمز را ناامن کند. با توجه به توانمندی‌های نظامی ایران، این کشور توان این را دارد که تنگه را به سمت ناامنی سوق دهد.

نتیجة این امر شکل‌گیری بحران در اقتصاد جهانی و واگرایی میان دولت‌های مصرف کننده در رابطه با آمریکاست. از طرفی هم اکنون اقتصاد جهانی در اروپا و آمریکا خود دچار بحران است که هرگونه وقفه در صدور نفت، آن بحران را بسیار تشدید خواهد کرد. پس، منظور از مسدود نمودن تنگةهرمز در حقیقت «ناامن کردن عبور و مرور دریایی و استقرار حالت جنگی در منطقه است»؛

به نحوی که هیچ دولتی اطمینان نداشته باشد که آیا مورد حمله قرار می‌گیرد یا نه و یا این‌که احتمال حمله نه از سوی نیروهای نظامی رسمی ، بلکه از طرف قایق‌های مجهول‌الهویه و یا مین‌های دریایی باشد. در این شرایط، سطحی از ناامنی به وجود خواهد آمد که بسیار مؤثّرتر از بستن رسمی تنگه و استقرار یک خط نبرد در آن است.

پی نوشت :

 Asymmetric and Terrorist Attacks with Biological Weapons. Cordesman, Anthony H. and Arleigh A. Burke-1

. Center For Strategic and International Studies, 2000

. North Korean Nuclear Crisis (Master,s Thesis). Monterey, CA: Cheon, J. When the Weak Challenge the-2 

     Strong: The Naval Postgraduate School, 1996.

3. استیون متز، داگلاس جانسون، عدم تقارن و استراتژی نظامی ایالات متحده، تعریف، زمینه و مفاهیم استراتژیک، ترجمه عبدالحسین حجت زاده، ماهنامه نگاه، شماره 31.

http://www.mashreghnews.ir/fa/news/84012/-4.

5.- همان

طهمورث  غلامی

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها