کد خبر: ۷۱۴۲۸
زمان انتشار: ۱۳:۳۴     ۱۵ مرداد ۱۳۹۱
بنیاد سینمایی فارابی اخيرا شرط جديدي را براي حمايت از فيلم‌هاي سينمايي اعلام كرده است كه در پي آن معرفی کارگردان و تهیه‌کننده مستقل در هنگام دریافت پروانه ساخت الزامي شده است، اين شرط جديد اين روزها باعث اعتراض و گلايه‌ي برخي كارگردانان و بعضا تهيه‌كنندگان شده است.
پوران درخشنده با اشاره به تصميم جديد بنياد سينمايي فارابي مبني بر حمايت از فيلم‌ها با تهيه‌كننده و كارگردان مستقل گفت: موافق اين طرح نيستم چرا كه هيچ ايجاد انگيزه‌اي در فيلم‌ساز ايجاد نمي‌كند.

اين كارگردان سينما در گفت‌وگويي با ايسنا، اظهار كرد: خيلي وقت‌ها ممكن است كارگرداني، تهيه‌كننده براي موضوع فيلمش پيدا نكند و خودش بخواهد آن را بسازد تا مشكل كمتري داشته باشد.

وي افزود: به نظر من كسي كه بيشتر بايد از آن حمايت شود، فيلمسازان مستقل هستند. بايد به اين افراد كه با عشق وارد كار مي‌شوند و خودشان را به سختي مي‌كشند كمك كرد نه اين كه بخواهيم آنها دو آدم جدا باشند.

كارگردان «پرنده كوچك خوشبختي» با بيان اينكه هميشه در فيلم‌هايش حداقل 30 درصد را سرمايه گذار بوده‌است، خاطرنشان كرد: كمتر پيش مي‌آيد كسي روي سوژه‌اي كه دوست ندارد، سرمايه بگذارد بنابراين فيلم‌هاي من هم رنگ و بوي خود را دارد و شايد تهيه‌كننده رغبت نداشته باشد آن را كار كند. در واقع من به دنبال موضوعاتي مي‌روم كه علاقه‌ام است و مجاب كردن تهيه‌كننده مستقل باعث مي‌شود انگيزه از دست برود.

درخشنده با تاكيد بر اينكه اگر حمايت‌ها اينگونه باشد انگيزه از بين مي‌رود‌، گفت: فكر مي‌كنم بايد كمك بيشتري به كارگردانان و تهيه كنندگان مستقل شود و نبايد شرايط را برايشان سخت‌تر كنيم.

و همچنين در پي تصميم اخير بنياد سينمايي فارابي تعدادي از اعضاء شورای مرکزی مجمع فيلم‌سازان سينماي ايران، علیرضا داود نژاد، مهدی فخیم‌زاده، کیومرث پوراحمد، مجید قاری زاده، مهرداد فرید، داود موثقی، منوچهرمصیری، محسن امیریوسفی، محمد احمدی وعزیزاله حمید نژاد در متني با عنوان «دفاع از حريم سينماي مستقل» نسبت به اتخاذ اين تصميم اعتراض كردند.

در اين بيانيه آمده است: « بنا بر اخبار منتشره در برخی خبرگزاریهای رسمی، بنیاد سینمایی فارابی طی تصمیمی غیر کارشناسانه اعلان کرده که از این پس تنها از پروژه‌هایی حمایت خواهد کرد که تهیه کننده و کارگردان مجزا از هم داشته باشند و این دو وظیفه در شخصی واحد جمع نشده باشد. مدیر عامل محترم آن بنیاد دلیل این تصمیم را بروز پاره‌ای از مشکلات دانسته که در سالهای اخیر گریبان تعدادی از این پروژه ها را گرفته و باعث «لطمات جبران ناپذیر» به کیفیت این آثار شده است.

در این جا لازم می‌دانیم به عنوان تشکلی که اکثریت قریب به اتفاق تهیه کننده / کارگردانان سینمای ایران را در عضویت خود دارد، نکاتی را به اطلاع افکار عمومی برسانیم.

1-فیلمسازانی چون عباس کیارستمی، اصغر فرهادی، داریوش مهرجویی، بهرام بیضایی، ناصر تقوایی، ، کیومرٍث پوراحمد، کیانوش عیاری،ابوالحسن داودی، رضا میرکریمی، رخشان بنی اعتماد ،احمدرضا درویش، پرویز شهبازی، سیروس الوند، خسرومعصومی، محمد بزرگ نیا، علی شاه حاتمی، عبدالرضا کاهانی، وحید موساییان، سیامک شایقی، اصغرهاشمی، و دهها تن دیگر از بزرگان و افتخار آفرینان سینمای ایران که اغلب از اعضای این تشکلند، بیشتر فیلمهای خود را شخصا تهیه و کارگردانی کرده‌اند و مایلند این روند را در آینده فیلمسازیشان ادامه دهند. مدیر عامل محترم بنیاد سینمایی فارابی باید توضیح دهند که اگر آن بنیاد نمی‌خواهد از این فیلمسازان حمایت کند، پس قرار است حمایت آنها از کدام دسته از فیلمسازان باشد؟

آیا ایشان می‌خواهند تجربه حمایتهای بی دریغ آن بنیاد از تهیه کنندگان خلق الساعه، بی گذشته و بدون شناسنامه را که همگی بودجه‌های چندین میلیاردی داشته‌اند اما در مرحله اکران شکست خورده‌اند، ادامه دهند؟ آیا ایشان در خصوص «لطمات جبران ناپذیری» که این گروه از «تهیه‌کنندگان دولت پسند» در این سالها به سینمای ایران زده‌اند هیچ برآوردی ندارند؟

2-بزرگترین افتخار تاریخ سینمای ایران در سال گذشته که موفق به دریافت جایزه اسکار نیز شد، محصول تلاش فیلمسازی بود که هر دو وظیفه تهیه‌کنندگی و کارگردانی را شخصا به عهده داشت. اگر بنیاد سینمایی فارابی به بهانه‌ی این که این نوع فیلمها «لطمات جبران ناپذیر» به سینما زده‌اند، نمی خواهد ازاین گروه از فیلمسازان حمایت کند، پس تلاش مدیران آن بنیاد در عکس انداختن با آنها در مراسم استقبال از ایشان چه معنایی می تواند داشته باشد؟

3-اصولا دلیل پیدایش و تاسیس بنیاد سینمایی فارابی در دهه شصت حمایت از سیستم کارگردان محوری در مقابل سیستم فیلمسازی بازاری، بی‌هویت و شکست خورده‌ی پیش از انقلاب بود. برای آن که موسسان آن بنیاد می‌دانستند مغز متفکر و قلب تپنده‌ی سینمای مولف پس از انقلاب در نزد کارگردانان پر شور و حالی است که با تجمیع مسئولیت تهیه کنندگی در آنها می‌تواند به بنیان یک سینمای متعالی بیانجامد. با مرور موفقیتهای سینمای ایران در سه دهه‌ی گذشته معلوم می‌شود اغلب این درخششها متعلق به همین گروه از فیلمسازان است. انصراف بنیاد فارابی از این نوع حمایت‌ها، به معنای نفی علت شکل گیری خود است. اگر این بنیاد دلیل تاسیس خود را نفی کند، خود بخود علت بقای خود را نیز نفی کرده است و دیگر حضورش در سینمای ایران جز تحمیل هزینه به دوش دولت و تاراج بیت المال به دست گروهی خاص، معنای دیگری ندارد. به همین خاطر، این تصمیم جدید آن بنیاد می‌تواند بیشتر مصداق «یکی بر سر شاخ بن می‌برید» باشد.

4-اگر مدیر محترم آن بنیاد کتب تاریخ سینمای جهان را تورقی می‌کرد قطعا متوجه می شد که کارگردانان بزرگی چون هاوارد هاکس، آلفرد هیچکاک، استیون اسپیلبرگ، فرانسیس فورد کوپولا، جرج لوکاس و ... در برهه ای از فعالیتهای فیلمسازیشان به این نتیجه رسیدند که برای رهایی از دست نظام تهیه‌کننده سالاری که هر گونه تجربه‌ی جدید را سرکوب می‌کند، خود تهیه‌کننده فیلم‌هایشان باشند تا به این ترتیب، قدرت و تصمیم گیری در انتخاب سوژه و ایده به عهده خودشان باشد. با این وصف مدیر عامل محترم بنیاد باید توضیح دهند که آیا نگرانی ایشان واقعا به خاطر «لطمات جبران ناپذیر» است یا به خاطر تجربه‌های متفاوتی است که اگر چه برای ملت ایران افتخار می‌آفریند، اما ممکن است با سلیقه وموقعیت مدیران ناسازگار باشد!

5-در ایران نیز بسیاری از کارگردانان سرشناس که حالا تعدادشان به هفتاد نفر رسیده، با تاسیس تشکلی به نام «مجمع فیلمسازان سینمای ایران» کار تهیه کنندگی بعضی از آثار خود را شخصا به عهده گرفته‌اند. البته در ایران تاسیس چنین تشکلی، نه به خاطر اقتدار تهیه‌کنندگان بوده که مثلا کارگردانان خواسته باشند برای رسیدن به نگره‌ی خود در تولیداتشان، با به عهده گرفتن وظایف تهیه کنندگی، خود را از زیر سیطره‌ی تهیه کنندگان رها کرده باشند. بلکه بیشتر به خاطر انجام بخشی از وظایف زمین مانده‌ی تهیه‌کنندگان بوده که فکر تهیه کنندگی را در میان کارگردانان ایجاد کرده است. در ایران به دلیل نبودن مراکزی که به آموزش تخصصی تهیه کنندگی بپردازد، اغلب تهیه‌کنندگان کار خود را از طریق آزمون و خطا آموخته‌اند. چنین وضعیتی برای جایگاه تهیه کنندگی شمایلی بیمار گونه ساخته است. به همین دلیل بعضا کارگردانان ناچارند که تهیه‌کننده آثار خود نیز باشند. البته آسیب شناسی تهیه کنندگی در ایران مبحث گسترده‌ای است که نیاز به بحث و تحقیق مفصلی دارد.

این که در ایران سینما، نیمه دولتی است و تهیه کنندگان با کمکهای دولتی ادامه حیات میدهند، این که اغلب آنان، از تلویزیون به سینما آمده اند و مدیوم سینما را با تلویزیون در آمیخته‌اند. این که متاسفانه سود شان را در تولید میدانند و از کسب درآمد در مرحله ی توزیع و نمایش نا امیدند و مسائلی از این دست، به بیمارگونه‌گی جایگاه تهیه کنندگی در این دیار، دامن زده است.

6-در شرایطی که کانالهای ماهواره‌ای فارسی زبان، با پخش سریالها و فیلمهای دوبله شده تماشاگران ایرانی را به تاراج برده‌اند، به انزوا کشیدن اصلی ترین نهاد دانایی سینمای ایران که همین گروه از فیلمسازان هستند، آیا جز هیزم ریختن به تنور بیگانگان، معنای دیگری خواهد داشت؟!

7ـ و آخر این که اگر مدیر محترم آن بنیاد در در دوران مدیریتی خود متوجه مشکلاتی از این ناحیه شده، پیشنهاد می کنیم آن را از زاویه‌ی نوع مدیریت خود، علت یابی کنند. چرا که در سالهای دورتر که گروه‌های دیگری از مدیران، هدایت امور سینما را به عهده داشتند هیچگاه با چنین مشکلاتی مواجه نبوده‌اند و حتی موفقیت‌های سینمای ایران را مرهون تلاشهای همین گروه از فیلمسازان می‌دانسته‌اند.»

و اما سيد جمال ساداتيان گفت: در مجموع فكر مي‌كنم يكي بودن تهيه كننده و كارگردان باعث لطمه ديدن فيلم‌هاي سينمايي ارزشمند مي‌شود.

اين تهيه‌كننده‌ سينما در گفت‌وگويي با ايسنا، درباره تصميم بنياد سينمايي فارابي براي پرداخت نكردن تسهيلات به فيلم‌هايي كه تهيه كننده و كارگردانشان يكي است بيان كرد: بايد توجه داشته باشيم كه از لحاظ تخصصي حيطه تهيه‌كنندگي و كارگرداني دو حيطه كاملا مجزا هستند.

وي ادامه داد: بخشي از وظيفه تهيه كننده انجام فعاليت‌هاي خدماتي در طول پروژه است اما كارگردان بايد تمام تمركزش را بر روي هر چه بهتر تصوير كردن انديشه‌اش بگذارد، حال اگر يك كارگردان بخواهد درگير كارهاي ريز در طول توليد اثر شود، طبيعتا ذهنش مشوش شده و نمي‌توان از او انتظار داشت كه تمركز خود را به انديشه‌اش اختصاص دهد.

ساداتيان درعين حال خاطرنشان كرد: البته اين را هم بايد بگويم كه اين موضوع در مورد كارهاي قابل تامل صادق است نه كارهايي كه در آنها بودن و نبودن كارگردان خيلي تفاوتي نمي‌كند، در هر صورت معتقدم براي فيلم‌هايي كه بخشي از آنها به حوزه انديشه باز مي‌گردد كارگردان بايد تنها تمركز خود را روي اين بخش گذاشته و اجازه دهد تهيه كننده درگير ريزه كاري شود.

اين تهيه كننده سينما در پاسخ به اين مطلب كه برخي از كارگردان‌ها در شرايط فعلي سينماي ايران تهيه كننده‌اي براي فيلم‌هاي غير گيشه‌اي خود پيدا نمي‌كنند‌، اظهار كرد: بله. اين كارگردان‌ها طبيعتا به اين سمت مي‌روند كه خود تهيه كنندگي را برعهده بگيرند و از طريق نهادهاي مختلفي مانند فارابي هزينه فيلم را تامين كنند. فكر مي‌كنم در آن شرايط كارگردان و تهيه كننده بودن به صورت توامان خيلي مشكلي ندارد.

سيدجمال ساداتيان در پايان سخنانش خاطرنشان كرد: همان‌طور كه گفتم معتقدم تهيه‌كنندگي و كارگرداني از نظر حرفه‌اي دوجنس كاملا متفاوت است و اشتغال يك نفر در هر دو جايگاه در يك پروژه سينمايي به صورت همزمان به فيلم لطمه مي‌زند. شايد فارابي از طريق تفكيك اين موضوع قصد دارد كاري كند كه چنين همزماني تخصصي در سينماي ايران كمتر شود.

مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی اخيرا شرط لازم برای حمایت از آثار سینمایی را معرفی کارگردان و تهیه کننده مستقل در هنگام دریافت پروانه ساخت اعلام کرد.

بر اساس تصمیم سید احمد میرعلایی تمام پروژه‌های سینمایی که نیازمند حمایت‌های این بنیاد هستند می‌بایست در هنگام اخذ پروانه ساخت تهیه‌کننده و کارگردانی مجزا و مستقل معرفی نمایند تا زمینه بررسی و حمایت از آن‌ها فراهم شود.

بر پایه این گزارش ، طی سال‌های گذشته به دلیل تهیه‌کنندگی و کارگردانی مشترک برخی از افراد برای یک پروژه، ناهماهنگی‌هایی شکل گرفته و روند اغلب آثاری که این رویکرد را پیش گرفته بودند با مشکلاتی و موانعی همراه شده و در نهایت این موانع و مشکلات لطمات جبران ناپذیری به کیفیت فیلم تولیدی وارد کرده‌اند.

تسریع در ارتباط موثر بنیاد سینمایی فارابی با عوامل تولید و جلوگیری از تداخل فعالیت‌ها از جمله نتایج این رویه است که در نهایت به افزایش کیفیت نسخه نهایی اثر سینمایی منجر خواهد شد.»
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها