ما غريب مانده ايم...هيچكس همراه
نيست!
«جوانان را بايد مهم ترين و تأثيرگذارترين سرمايه انساني هر كشور دانست. شور، نشاط،
اميد، پويايي، آرمان خواهي، نقادي، تحول طلبي، قدرت و توانايي از جمله شاخصه هاي
دوران جواني اند. جوانان ارزشمندترين سرمايه اجتماعي و فرصتي بي نظير براي رشد و
تعالي جامعه اسلامي محسوب مي شوندو...» اين جملات در وصف جوان و جواني نه شعار است
و نه خيال، اينها بخشي از سخنان وزير وزارتخانه اي است كه قرار بود در وزارت خانه
اش به مطالبات 25 ميليون ( كمي كمتر و بيشترش را نمي دانيم) پاسخ دهد و امورشان را
پيگيري كند. يك سال و چند روزي از راي اعتماد آقاي وزير مي گذرد و ما هر روز اين
جملات را مي خوانيم تا شايد ربط و رابطه اي پيدا كنيم بين اين جملات(شما بخوانيد
شعار) با عملكرد اين وزارتخانه! حالا ديگر شمع يكسالگي وزارت ورزش و
فوتبال...ببخشيد وزارت ورزش و جوانان را بايد فوت كنيم و به دود آن خيره شويم.امروز
مروري داريم بر عملكرد وزارتخانه مان كه هنوز آرم هم ندارد! تحريريه نسل سوم
يك تركيب بي جهت!
دي ماه 1389 بود كه بعد از رايزني هاي زير زميني و غير زير زميني و امثالهم تشكيل
وزارت خانه ورزش و جوانان با تركيب سازمان تربيت بدني و سازمان ملي جوانان كليد
خورد. دو سازماني كه ظاهرا و باطنا هيچ سنخيتي با هم نداشتند و هر كدام هم به نوعي
با مشكلات عجيب و غريبي دست و پنجه نرم مي كردند كه ذكر آنها نه دردي از شما دعوا
مي كند و نه از ما... تشكيل اين وزراتخانه در حالي شكل گرفت كه برخي بر اين مدعا
بودند كه قطعا ورزش (شما بخوانيد فوتبال) بر جوانان ارجحيت مي يابد و بخش زيادي از
وقت آقاي وزير و معاونشان را به خود اختصاص مي دهد. اين شائبه وقتي رنگ واقعيت گرفت
كه ساختمان اصلي وزارتخانه و محل استقرار آقاي وزير همان ساختمان تربيت بدني سابق
در سئول شد و سهم جوانان اين مرز و بوم از اين وزارتخانه هم تنها معاونتي شد كه
محلش همان ساختمان سازمان ملي جوانان سابق در جردن بود. و اصلا هم تعريف كاري،
برنامه كاري و جايگاه ويژه اي براي بخش دوم نام وزارتخانه منتشر نشد و خب جوانان
نيازي به اين كارها ندارند!
ما فقط ديده بان مشكلات هستيم!
تا قبل از تشكيل وزارت ورزش و جوانان، بيشتر كاركرد سازمان ملي جوانان در پيمايش،
دسته بندي اطلاعات و بررسي وضعيت جوانان در موضوعات مختلف خلاصه مي شد. اصلا همه
اينها هيچ، يك برنامه اي بود كه وقتي تشكلي مردم نهاد را سروسامان مي داديد، به شما
كمك مي كرد؛ همين! كاركردي كه در دوره هاي مختلف مخالفان و موافقان زيادي را داشت.
اما آمارهايي كه اين سازمان در بررسي هاي خود به آن دست مي يافت معمولا مورد استناد
و حاوي شمايي كلي از وضعيت جوانان كشور بود با همه قوت و ضعف هايش. بعد از شكل گيري
وزارت ورزش و جوانان انتظار طبيعي اين بود كه در كنار حفظ اين كاركرد با توجه به
ارتباط نزديك تر با وزرات خانه هاي مرتبط (وزارت كار، وزارت مسكن و ...)، بهبود
وضعيت جوانان به مرحله عملياتي نيز كشيده شود اما بررسي وضعيت اين وزارتخانه در يك
سال اخير گواه اين مدعاست كه نه تنها طرح ها عملياتي نشد بلكه كاركرد اول نيز در
حاشيه قرار گرفته است. يعني حداقل ها هم از دستمان رفت!
پاسخ گويي خلاق!
وزير ورزش در اظهار نظري در اين باره با اشاره به نوع فعاليت وزارت ورزش و جوانان
اعلام كرده: «وزارت ورزش و جوانان آن بخش از وظايفش را كه به امور ورزشي مربوط مي
شود عملياتي و آن بخش كه به امور جوانان مربوط مي شود را ستادي عمل مي كند و از هيچ
كدام غافل نيست.(!؟) وزارت ورزش و جوانان به تنهايي متولي ساماندهي امور جوانان
نيست بلكه وظايف ستادي، پايش و پيگيري هاي اين حوزه را برعهده دارد و مواردي چون
اشتغال و مسكن به ترتيب به وزارتخانه هاي تعاون، كار و رفاه اجتماعي و راه و
شهرسازي مربوط مي شود كه همه بايد در اين حوزه فعال باشند. در اصل اين وزارتخانه در
حكم «ديده باني» است كه موضوعات و معضلات جوانان را جمع بندي كرده و به نمايندگان
دستگاه هاي مختلف در حوزه جوانان كه در ستاد ساماندهي عضو هستند منتقل مي كند...»
اين اظهارات در حالي مطرح مي شود كه بسياري از جواناني كه ما در مورد «ديدباني»
وزارت ورزش و جوانان از آنها سوال پرسيديم بر اين عقيده بودند كه «ديدباني» كه
ديدباني اش نتيجه نداشته باشد چه دردي از ما دوا مي كند؟! اصلا آقاي وزير محترم!
اگر قرار بود كه شما همان كار قبل را انجام دهيد، كه در عمل انجام نمي دهيد، خب چه
كاري بود كه وزارتخانه تشكيل شود؟
اما نسل ما چه مي گويد؟ نازنين .ف 22 ساله ليسانس زيست دارد و مي گويد: آن زمان كه
سازمان ملي جوانان وجود داشت حداقل هر از چند گاهي موضوعات جوانان در رسانه ها مطرح
مي شد. اما در يك سال اخير تنها چيزي كه از اين وزرات خانه ديده شده است گاه گاهي
يك گوشه اي چند شعار در حوزه جوانان بوده است.
وي اضافه مي كند: وقتي به توانمندي هاي خودم و هم سن و سال هاي خودم فكر مي كنم به
اين نتيجه مي رسم كه واقعا سهم ما از اين وزارتخانه «هيچ» است و يا لااقل آنقدر
كمرنگ است كه در مقابل موضوعي مثل ورزش و خصوصا فوتبال كه دغدغه اصلي اين وزارتخانه
است جايي براي عرض اندام پيدا نمي كند.
ازدواجي كه آسان نمي شود!
رصد فعاليت هاي سازمان ملي جوانان در سال هاي اخير نشان مي دهد كه بحث شيرين (البته
اين روزها تلخ) ازدواج يكي از بحث هاي ثابت و جزء برنامه هاي اصلي سازمان ملي
جوانان بوده است به طوري كه اين سازمان در اولويت هاي كاري خود خصوصا همزمان با روز
پيوند آسماني حضرت فاطمه(س) و حضرت علي(ع) برنامه هاي ويژه و طرح هاي آنچناني(!) را
بيان مي كرد كه از نمونه هاي بارز آن مي توان به طرح ازدواج نيمه مستقل اشاره كرد.
كاري نداريم چقدر عملياتي بوده و چقدر مخالف و موافق داشته، مهم حركتي بوده كه شايد
بعدها نتيجه هم مي داده، لااقل پول نفت مردم براي چند گزارش پژوهشي و تحقيق ميداني
صرف مي شد.
البته بعد از تشكيل وزارت ورزش و جوانان وزير و معاونانش اهتمام جدي تري براي ادامه
اين بحث به كار گرفتند و در مصاحبه هاي گوناگون اعلام شد كه برنامه حمايت از ازدواج
آسان، به موقع و پايدار يكي از برنامه هاي راهبردي است كه با همكاري ساير دستگاههاي
ذي ربط شروع شده است و ادامه دارد اما در اين اظهار نظرات اعلام نشد كه اين طرح چه
زماني عملياتي مي شود؟!
نكته قابل تامل در اين بحث تلخ اين است كه وزارت ورزش و جوانان خود را تنها، سامان
دهنده و طراح اين امر مي داند و عدم عملياتي شدن اين مهم را به گردن نهادها و وزرات
خانه هاي مربوطه (وزارتخانه هاي كار، رفاه و...) مي اندازد. اما عملياتي نشدن اين
طرح ها جاي تامل را باز مي گذارد كه يا وزارت خانه هاي ديگر تن به طرح هاي ازدواج
آسان ارائه شده توسط وزارت ورزش و جوانان را نمي دهند و طرح هاي اين وزراتخانه در
آن يكي وزارتخانه ها خاك مي خورد و يا اينكه اين طرح ها آن قدر ناپخته و غير
كارشناسي هستند كه بعد مدت ها وقت صرف كردن توسط سازمان ملي جوانان و تلاش يكساله
اين وزارت خانه هنوز كه هنوز است هيچ وزارتخانه اي زير بار عملياتي كردن اين طرح ها
نمي رود و نتيجه اش اين مي شود كه در حال حاضر جوان ايراني نه چيزي در مورد ازدواج
آسان مي داند و نه مي تواند آسان ازدواج كند! يا اينكه اصلا طرحي ارائه نشده است
كه...(كه انتخاب هر كدام از اين علت ها را بر عهده خودتان مي گذاريم!)
يك جشنواره و خلاص!
كار نمايشي خوب جواب مي دهد و همه راهش را ياد گرفته اند. موضوعي كه در خصوص فعاليت
هاي سازمان ملي جوانان سابق و وزارت ورزش و جوانان فعلي همواره مورد نقد قرار
گرفته؛ برگزاري جشنواره ملي جوان ايراني كه هر سال زمان بسياري از وقت متوليان امور
جوانان را به خود اختصاص مي دهد و هزينه هاي گزاف با صفرهاي غير قابل شمارش را روي
ميز مديران مي گذارد.
به اعتقاد برخي اگر چه اين جشنواره در شناسايي استعدادهاي جوانان ايراني در حوزه
هاي مختلف تا حدودي نقش ايفا مي كند اما در شماي كلي شايد تنها درصد كمي از جوانان
ايراني مشمول اين جشنواره رويايي شوند و باز حجم بسيار بالايي از جوانان از دايره
رصد مسئولان و متوليان خارج مي مانند.
هدي 20 ساله و دانشجو در مورد اين جشنواره مي گويد: خروجي جشنواره ملموس بود و در
نوع خودش بي نظير كه واقعا جوانان توانمند شناسايي مي شدند اما اولا اينكه روند
رقابت تنها شامل بخش كوچكي از جوانان مي شود و اينكه واقعا چه دردي از كل جوانان
اين مرز و بوم دوا مي شود مثلا جواني كه لنگ يك وام ازدواج است يا دنبال يك شغل
ساده با حقوق كم، جايگاه و تكليفش در اين جشنواره اي كه نام ملي بودن را يدك مي كشد
چيست؟!
برنا در دام برنا
برنا؛ رسانه نسل سوم ايران. خيلي ها خبرگزاري برنا را به اين نام مي شناسند.
خبرگزاري كه در سازمان ملي جوانان متولد شد و روز اول افتتاحش خبرنگاران جوان و
پرشور آن قرار گذاشتند بشوند رسانه نسل سوم در هر كجاي ايران و صداي نسل سوم را به
گوش مسئولان برساند آن روز شايد كسي پيش بيني نمي كرد خود خبرنگاران جوان برنا هم
روزي صدايشان به كسي نرسد و حقشان مثل يك ليوان آب خنك در گرماي تابستان از گلوي
بعضي ها(؟!) پايين برود.
در ادامه حرف هاي يك دبير سابق اين خبرگزاري را با روايت ما مي خوانيد: اين
خبرگزاري فراز و نشيب هاي گوناگوني را در زمان ملي بودن سازمان جوانان طي كرد و همه
خوشبين بودند با وزارتي شدن امور جوانان خبرگزاري برنا هم سر و ساماني بگيرد(البته
كه وعده و وعيد ها قبل از راي آوردن جناب وزير حكايت از همين روياي شيرين داشت) اما
به قول امروزي ها وقتي مركب نجيب بعضي ها از پل گذشت و مجلسي ها راي اعتماد را
دادند، وعده ها به همراه حقوق و مزاياي خبرنگاران جوان رفت داخل كوزه تا آن قدر
عريضه بنويسند و آن قدر جلوي سئول براي گرفتن حقوقشان بايستند كه از علف هاي سبز
شده زير پايشان خجالت بكشند و سرانجام بي خيال شوند...
برخي از اين خبرنگاران (شما بخوانيد چند جوان ايراني) در آن زمان براي وزير ورزش و
جوانان عريضه اي نوشتند و گله كردند، گلايه اي كه هيچ وقت هيچ كس موضعي در مقابل آن
نگرفت و كسي در مورد آن نظر نداد(احتمالا عدم پاسخگويي به دليل سر مشغولي وزير و
معاونت هاي مربوطه بوده) در بخشي از اين عريضه خطاب به محمد عباسي آمده: «آقاي وزير
نامه آنلاين نوشتيم كه بگوييم مي دانيم چقدر سرتان شلوغ است و وقت نداريد ما را
ببينيد مي دانيم كه دغدغه داشتن! براي 20 ميليون جوان، وقت سر خاراندن برايتان
نگذاشته. اما ما هم جوانيم ما هم جزو همان 20 ميليون نفر هستيم، ما هم ميانگين سن
مان بيشتر از 28 سال نمي شود. آقاي وزير! ما نه دنبال جو سازي رسانه اي هستيم و نه
دنبال اهدافي كه به ناكجا آبادها ختم مي شود ما فقط دنبال حقمان بوديم و هستيم حقي
كه به حق ضايع شد و به حق صداي بچه هايي كه انصافا متعهد به نظام هستند را درآورد.»
نمي دانيم حال و روز 120 خبرنگار برنا كه روز اول با هم پيمان حركت بر مدار جواني و
نشاط امضا كردند چه شده ولي گويا خبرها حاكي از اين است كه در حال حاضر كمتر از
انگشتان دو دست در اين خبرگزاري مانده اند جواناني كه از وزارتي بودن خبرگزاري
خودشان هم چيزي عايدشان نشد چه برسد به ...
استيضاح به خاطر كم كاري ورزشي
وزارت ورزش و جوانان در حالي ماه قبل يكسالي اش را جشن گرفته كه مدتي است بحث
استيضاح وزير اين وزارتخانه بحث روز است و مجلسيان با ارائه متني و امضاي آن
خواستار حضور عباسي در خانه ملت و پاسخگويي به برخي از شبهات و سوالات شدند. اين
مهم در حالي به علت برگزاري المپيك لندن به تعويق افتاد كه بر مبناي نامه مجلسي ها،
استيضاح وزير بيشتر مربوط به كم كاري در امور ورزشي مي شود تا امور جوانان. ضرغام
صادقي، نماينده مردم شيراز در مجلس شوراي اسلامي در اظهار نظري اعلام كرده است:
اعتراضاتي كه نمايندگان مجلس در خصوص استيضاح وزير ورزش و جوانان داشتند به خاطر
مسائل ورزشي است و مشكلات مربوط به جوانان از قبيل ازدواج و اشتغال هنوز در مجلس جا
نيفتاده و كمتر مورد توجه قرار مي گيرد.
اين در حالي است كه از سوي ديگر برخي نمايندگان مجلس وضعيت رسيدگي به امور جوانان
را در وزارت ورزش و جوانان صفر و غيرقابل دفاع عنوان مي كنند به عنوان مثال يك عضو
كميسيون اجتماعي مجلس در اظهار نظري اعلام كرده است: وزارت ورزش و جوانان در حوزه
مسائل جوانان بسيار ضعيف است و بهتر است اين وزارتخانه در بحث جوانان تعطيل شود. به
گفته وي، وزارت ورزش و جوانان نمي تواند به تنهايي مشكلات مختلف جوانان همچون
اشتغال، ازدواج، مسكن و... حل كند. اين وزارتخانه تازه تاسيس بايد مشكلات جوانان را
به صورت تخصصي بررسي كرده و براي حل آن از ساير ارگانها كمك بگيرد اما آنچه كه
امروز در عملكرد اين وزارتخانه بيشتر ديده مي شود، در حوزه ورزش است.»
خودتان بفرماييد!
وزارتخانه ورزش و جوانان در حالي چنين وضعيتي دارد كه اين روزها موضوع ورزش و صرف
هزينه هاي هنگفت در برخي رشته ها كه در دستور كار مسئولان وزارتخانه قرار گرفته نيز
با نقدهاي جدي كارشناسان مواجه شده است و به نوعي جوانان و دغدغه هايشان در اين
دعواهاي ورزشي حتي مجال نفس كشيدن پيدا نمي كند چه برسد به حل شدن. دغدغه هايي كه
براي حلش نياز به كارشناسي هاي به روز و آينده نگر و تشكيل اتاق فكرهايي با حضور
جوانان و برنامه ريزي هاي درازمدت دارد و نه شعارها و استفاده ابزاري از واژه«جوان»
در هر محفل و جمعي براي نشان دادن ميزان اهميت به موضوع جوان!
وزير و معاونانش در بحث امور جوانان مي گويند براساس قانون، فعاليت هاي وزارت ورزش
معطوف به مطالعه، پايش اطلاعات جوانان و تذكر دادن به دستگاه هاي مختلف است و حال
جاي اين سوال براي 25 ميليون ايراني باقي مي ماند امسال كه 40 ميليارد تومان به
علاوه بودجه جداگانه هر وزارتخانه براي بحث جوانان اختصاص داده شده است تذكرها و
پايش هاي ديده نشده در اين يك سال آن قدر دقيق و قابليت عملياتي شدن نيستند كه
لبخندي را لب جوان ايراني بياورند؟! شعار نيست اما جوان ايراني معتقد است تمام
مشكلات در حوزه جوانان قابل حل باشد، به شرط اينكه كسي باشد كه پاي درد و دل جوان
بنشيند و بدرستي كار پايش و «ديدباني» را انجام دهد به شرطي كه كسي باشد كه به
معناي واقعي كلمه همان قدر كه پاي درد دل ورزشي ها و بويژه فوتبالي ها مي نشينيد و
مشكلات را مي شنود و بودجه ها را اختصاص مي دهد پاي سخن جوانان نيز بنشيند و از
مشاور جوان متخصص بهره بگيرد...ضمنا بد نيست يك كنفرانس مطبوعاتي بگذارند و عملكرد
يكساله شان را شرح دهند جداي سفر به المپيك و مسابقات آسيايي و ...البته! خودشان هم
يك مصاحبه با خودشان تنظيم كنند، بفرستند، قبول است!
و اين داستان ادامه دارد...
کیهان