کد خبر: ۷۷۴۵۱
زمان انتشار: ۱۰:۲۰     ۱۵ شهريور ۱۳۹۱
پس از حسین عسکری نوبت کتک خوردن کیست؟
فقط همين يك شاهكار را  در فوتبال ایران كم داشتيم. اين كه يكي از داوران فوتبال كشور در كلاس داوري، به سمت رييس دپارتمان داوري كشور حمله كند و او را مورد ضرب و شتم قرار دهد.فقط همين يكي را كم داشتيم كه پاي پليس 110 هم به دعوا باز شود و داور كشورمان را دست بند زده به بازداشتگاه ببرد. اين شاهكاري است كه فقط و فقط در اين فوتبال مي‌توان انتظارش را داشت.

به گزارش رجانیوز، مردي كه وسط زمين فوتبال نقش قاضي را برعهده دارد، كار را به جايي مي‌رساند كه دستبند بر دست، به جايي مي‌رود كه مجرمان اجتماعي فقط سر از آن جا در مي‌آورند.مي‌توان پرسيد كه فردا حرف همين داور را چه كسي خواهد خواند؟ فردا (البته اگر دوباره كسي به او اجازه داوري و قضاوت در ليگ را بدهد) چه كسي حكمي كه او با سوتش خواهد داد را روي چشم مي‌گذارد و مي‌پذيرد؟

شايد اين پايان داستان داور مغضوبي باشد كه همه چيز را براي خودش در دنياي داوري تمام شده مي‌ديد و كاري كرد كه ديگر هيچ پلي براي بازگشت نداشته باشد. شايد اين پايان ناهنجار يك انسان بود در عالم قضاوت و داوري.
 
شايد بتوان قبول كرد و باور داشت كه داوري كه دست روي رييس خود يا حتي مرئوس خود بلند مي‌كند و به شكلي چاله ميداني مي‌خواهد از حق خود دفاع كند، ديگر نه شايستگي قضاوت دارد و نه فرصتی دیگر  براي بازيابي رفتار خودش. اما همان طور كه مي‌توان از فدراسيون انتظار داشت كه در پس هر رفتار ناخوشايند هوادار، هم جلسات هم انديشي تشكيل دهد، هم به فكر يافتن يك جريمه سنگين براي باشگاه‌ها باشد و درآمدزايي كند، لااقل نيم نگاهي به وضعيت پرخاش هاي اخير داوري داشته باشد و تلاشي هم براي ريشه يابي انجام دهد.
 
داوري ما امروز به جايي رسيده كه رييس دپارتمان از داور مغضوبش كتك مي‌خورد. داوري به جايي رسيده كه اعضاي كميته داوران (مثلا محمد فنايي كه يك عمر به نجابت و متانت و شعور معروف و مشهور بوده) ادعا مي‌كند كه در دپارتمان داوري تبديل به مشتي بيكاره و مجسمه شده‌اند. داوران بازنشسته انتقاداتی مداوم از كميته و دپارتمان دارند و از تك محوري و تك صدايي در اين كميته به ستوه آمده‌اند.
 
داوراني را مي‌بينيم كه آن قدر مورد بي‌مهري كميته و فدراسيون و تماشاگران قرار مي‌گيرند كه خيلي زودتر از آن چه بايد، دست به خودكشي در زندگي حرفه‌اي مي‌زنند و از داوري كنار مي‌كشند. داوراني كه مفت كار مي‌كنند و فحش مي‌خورند و در زمين بازي مورد ضرب و شتم قرار مي‌گيرند و كك كميته داوران هم نمي‌گزد!
 
چرا بايد انتظار داشت اين داوران، همه چيز را ببينند، بشنوند، تحمل كنند، دم نزنند و حتي حامي كميته داوراني باشند كه حامي همه كس و همه چيز هست جز داورانش؟ حمايت داوران فقط در شفاهيات خلاصه مي‌شود. شفاهياتي كه در حمايت از اشتباهات واضح داوران در برنامه نود و روزنامه‌ها به هر زبان جاري مي‌شود و بس!
 
داوران ما امروز به جايي رسيده‌اند كه نه كميته داوران را پشت خود مي‌بينند و نه فدراسيون و وزارت ورزش را. به جايي رسيده‌اند كه مربيان را مقابل خود مي‌بينند و فضاي جامعه را به شكلي يافته‌اند كه همه و همه انگار براي‌شان چاقو تيز كرده باشند.
 
جو ورزشگاه‌ها به ركيك‌ترين الفاظ مسموم و كشنده شده و هيچ كس هم حاضر به درمان اين جو نيست. چگونه مي‌توان از چنين فضايي خلاص شد؟ انگار راه فراري نيست، پس! روزي مثل ديروز، يك داور همه چيزش را كف دستش مي‌گذارد و به مستقيم‌ترين مسؤول خود يورش مي‌برد. يك داور ديروز ياغي شد! ريشه‌اش را هم پيدا كنيد... اين فوتبال در حال حركت با تمام سرعت به سوي قهقرا است. ريشه‌اش را پيدا كنيد...
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها