کد خبر: ۸۶۲۰۹
زمان انتشار: ۰۹:۳۰     ۲۵ مهر ۱۳۹۱
فارس: برخی روزنامه‌های صبح امروز کشور سرمقاله‌های خود را به موضوعات زیر اختصاص دادند.

*کیهان

روزنامه کیهان در سرمقاله خود با عنوان « وقتی که می بارند » به قلم « حسین شریعتمداری » آورده است.

«بعد از جنگ جمل که در آن، جنگ افروزان با آنهمه خط و نشان کشیدن‌ها و رجزخوانی‌ها به سختی شکست خورده و به ذلت افتاده بودند، مولای بزرگوار ما، حضرت امیر علیه السلام در وصف دو سپاه در دو سوی آن آوردگاه فرمودند؛

وقد ارعدوا و ابرقوا و مع هذین الامرین الفشل و لسنا نرعد حتی نوقع ولانسیل حتی نمطر. دشمنان چون رعد غریدند و مثل برق، جرقه زده و از جای برآمدند، اما علی رغم آنهمه لاف گزاف، هنگام کارزار ناتوان و ترسان بودند. ولی ما، خروش برنمی داریم، مگر آن که دست به عمل می‌زنیم و نمی‌باریم، مگر آن که سیل جاری می‌کنیم.

داستان آن روز مولایمان علی علیه السلام و یارانش در مقابله با اصحاب جمل وصف حال امروز ماست که در یک سو علی زمان با یاران باوفا و پای در رکاب خویش ایستاده است و در سوی دیگر این آوردگاه، نظام سلطه جهانی با دنباله‌های ریز و درشت داخلی و خارجی خود به کینه‌توزی و انتقام جویی از اسلام و مسلمین صف کشیده است».

فراز فوق، بخشی از یادداشت 13 سال پیش کیهان بود که روز 23 تیرماه 78 با عنوان «جانم بسیج» به چاپ رسیده بود. آن روزها در پی فتنه 18تیرماه 78 که به قول دیروز حضرت آقا- در اجتماع پرشور جوانان خراسان شمالی- بر هم زدن ثبات سیاسی کشور را نشانه رفته بود، مردم نجیب و هوشیار، با صبر و حوصله انقلابی خویش، رجزخوانی‌های بیگانگان و عربده کشی‌ها و شرارت‌های دنباله‌های ریز و درشت داخلی آنان را به نظاره نشستند و با این امید که سره از ناسره جدا شود، در مقابل آن فتنه، خون دل خوردند و دم برنیاوردند، اما چند روز بعد، وقتی غبار فتنه فرو نشست، دیگر درنگ را تاب نیاورده و پای به میدان نهادند. آنان که با دست خالی رژیم آمریکایی شاه را سرنگون کرده و هشت سال در مرزهای آبی و خاکی و هوایی کشور با تمامی قدرت‌های سلطه‌گر جنگیده بودند، بار دیگر به میدان آمدند تا به قول حضرت امیر(ع) چشم فتنه را کور کنند و کردند.

10 سال پس از آن روز، در خردادماه سال 88 فتنه دیگری با دامنه‌ای بسیار گسترده‌تر و این دفعه با حضور بی‌پرده همه دشمنان آشکار و پنهان نظام، از مدعیان اصلاحات گرفته تا منافقین و بهایی‌ها و سلطنت‌طلب‌ها و مارکسیست‌ها و نهضتی‌ها و... تحت مدیریت مستقیم و اعلام شده مثلث آمریکا، اسرائیل و انگلیس طراحی و به صحنه آورده شد. دشمن این بار هم، بر هم زدن ثبات سیاسی کشور را نشانه رفته بود. باز هم، همان مردم به صحنه آمدند و طومار فتنه‌گران را در هم پیچیده و به زباله‌دان تاریخ انداختند. این بار، اما به قول «ریچارد هاوس» مسئول کمیته راهبردی سیاست خارجی آمریکا، مهندسی معکوس برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران که هدف نهایی آن رهبری انقلاب بود، نتیجه معکوس داد و آیت الله خامنه‌ای با قدرت و پایگاهی فراتر از قبل ظاهر شد. و به گفته؛ «مئیر داگان» رئیس اسبق موساد؛ «نمی توان نقش حرکت شکست خورده بعد از انتخابات ژوئن 2009 ایران- بخوانید فتنه آمریکایی، اسرائیلی 88- را در تحولات اسلامی منطقه نادیده گرفت» و به قول آقای فهمی هویدی، نویسنده و پژوهشگر معروف مصری؛ «آمریکا، اسرائیل، اتحادیه اروپا و بسیاری از کشورهای عربی از جمله دولت وقت مصر، پیشاپیش پیروزی جنبش سبز(!) را اعلام کرده بودند و آنگونه که رسانه ها تبلیغ می کردند، سقوط جمهوری اسلامی قطعی بود. اما، وقتی غلبه شما را بر آن فتنه بزرگ مشاهده کردیم، به این نتیجه رسیدیم که سلطه غرب از جهان عرب قابل برچیدن است» و...

دیروز رهبر معظم انقلاب در دیدار پرشور جوانان خراسان شمالی با ایشان، بخشی از نقشه راه دشمن در انتخابات پیش روی ریاست جمهوری را، آشوب آفرینی با هدفی مشابه دو فتنه 78 و 88 دانسته و فرمودند «مردم حواسشان جمع است، مسئولان قوای سه گانه هم کاملا مراقب باشند تا بدخواهان نتوانند آرامش موجود را که نشانه اقتدار عظیم کشور محسوب می شود، برهم بزنند... در مدت باقیمانده تا انتخابات و در خود انتخابات، همت همه مسئولان بر حفظ آرامش و اجتناب از جنجالی شدن فضای سیاسی کشور متمرکز باشد.»

حضرت آقا، بعدازظهر همان روز در اجتماع پرشور و شعور بسیجیان بار دیگر نسبت به توطئه احتمالی دشمن در چند ماه باقیمانده تا انتخابات ریاست جمهوری 92 هشدار داده و تاکید کردند؛ «ملت ایران در مقابل فتنه 88 ایستاد و هر وقت نیز مشابه آن اتفاق بیفتد، ملت خواهد ایستاد.»

علاوه بر هشدار رهبر معظم انقلاب که مانند همیشه از هوشیاری و نگاه ملکوتی ایشان حکایت می‌کند، برخی از شواهد و قرائن موجود نیز، حاکی از آن است که آشوب آفرینی و ایجاد التهاب در فضای سیاسی کشور، یکی از پروژه‌های احتمالی دشمن در ماه‌های باقیمانده تا انتخابات پیش روی خواهد بود و همین جا باید تاکید کرد که دشمن به نتیجه بخش بودن این پروژه امید چندانی ندارد، چرا که به نوشته «جان لی اندرسون» مفسر خاورمیانه‌ای «نیویورکر»، «در ایران، حرکتی فراتر از جنبش سبز(!) - بخوانید فتنه آمریکایی، اسرائیلی 88- که از حمایت همه جانبه غرب برخوردار بود قابل تصور نیست. شکست این جنبش(!) نشانه روشنی از اقتدار ایران و پایگاه مردمی عمیق و گسترده رهبر آن است و به همین علت تکرار آن ساده اندیشانه است» ولی به گفته ژنرال مایکل هایدن رئیس اسبق سازمان سیا در گزارش دسامبر 2011 مرکز راهبردی استراتفور، حمله نظامی به ایران پرهزینه و تقریبا ناممکن است و تنها راه باقیمانده تشویق مخالفان در داخل برای بازسازی ناآرامی های ژوئن 2009- خرداد 88- خواهد بود. مایکل هایدن در همان گزارش تاکید می کند که «بازسازی ناآرامی های ژوئن 2009 نمی تواند عقب نشینی جمهوری اسلامی از اهدافش را در پی داشته باشد ولی می توان به کند کردن آن امیدوار بود»!... یعنی دردسرآفرینی از سر ناچاری!

و اما، در پروژه احتمالی دشمن روی «مردم» حساب ویژه‌ای باز نشده است، چرا که آمریکا و متحدانش، هوشیاری مردم و حضور به موقع آنان در سرفصل های حساس تعیین کننده را آزموده اند. حماسه‌های 23 تیرماه 78 9 دی 88، بهمن 88، انتخابات اسفند 90 و اخیرترین نمونه آن، حضور یکپارچه و همه جانبه و شورانگیز توده های عظیم مردم خراسان شمالی در استقبال از رهبر معظم انقلاب است که حماسه ای بارها تکرار شده و تکرار شدنی است و کمترین تردیدی در بصیرت مردم و ناامیدی دشمن از فریب آنان باقی نمی گذارد. حضرت آقا نیز در بیانات دیروز خود بر این نکته تاکیدی تجربه شده داشتند. آنجا که فرمودند «مردم حواسشان جمع است».

پس خط تماس و نقطه امید دشمن کجاست؟ خط و نقطه‌ای که دیروز رهبر معظم انقلاب در جمع بسیجیان خراسان شمالی، شناسایی آن را یکی از نشانه های بصیرت دانسته بودند.

نگاه دشمن به سران و عوامل اصلی فتنه 88 نگاهی با واسطه است و نه مستقیم، چرا که آنها یک بار در فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 به کار گرفته شده و سوخته اند. جین شارپ، یکی از نظریه پردازان معروف کودتاهای مخملی، اینگونه مهره ها را به چوب کبریت تشبیه می کند که با یک بار مصرف از دور خارج می شوند! اما از نگاه غیرمستقیم دشمن به این مهره ها نباید غافل بود. توضیح آن که بعید نیست مهره های یاد شده، با واسطه و پادرمیانی برخی از خودی های غفلت زده و ساده اندیش به میدان آورده شوند. طرح موسوم به «دولت وحدت ملی»! که فاقد بستر قانونی و تعریف شده است و با ساختار انتخاباتی تعریف شده در جمهوری اسلامی ایران- یعنی برآمدن رئیس جمهور از رأی مستقیم مردم و نه پارلمان- کمترین همخوانی ندارد، در صورتی که برای کبریت های سوخته نیز در «ائتلاف» مورد نظر جایی باز کرده باشد، می تواند بستری برای ورود غیرمستقیم عوامل یاد شده باشد. اگرچه ارائه کنندگان طرح مورد نظر هنوز درباره اجزای آن توضیحی نداده اند! از این روی کم توجهی ارائه کنندگان طرح یاد شده می تواند زمینه سوءاستفاده دشمنان برای نفوذ دادن عوامل یا ساکتین فتنه را در پی داشته باشد. یعنی کسانی که وحدت با آنها مفهومی جز وحدت! و ائتلاف! با دشمنان مردم و نظام ندارد.

برای «تشخیص خط و نقطه درگیری با دشمن» که رهبر معظم انقلاب از آن با عنوان بخش قابل توجهی از بصیرت یاد کرده اند می توان اهداف رصد شده دشمن را با مواضع و عملکرد افراد، گروه ها و شخصیت های داخلی مقایسه کرد و در صورت مشاهده همخوانی نسبت به نقطه همخوان حساس بود. این همخوانی می تواند ناشی از غفلت فرد یا گروه همخوان باشد. در این حالت به فرموده حکیمانه حضرت آقا «باید این فرد را نصیحت کرد و اگر نصیحت موثر واقع نشد، باید با او حد و مرز و خط فاصل تعریف کرد.»

فشار اقتصادی و تنگ کردن عرصه معیشتی مردم یکی دیگر از نقاط مورد نظر است. به عنوان مثال، نزدیک به سه هفته قبل از آشفتگی بازار ارز، رادیو اسرائیل، رادیو زمانه- رادیو فارسی زبان هلند- شبکه های تلویزیونی فارسی زبان آمریکا- VOA و انگلیس BBC از افزایش قیمت ارز و نقش آن در افزایش قیمت سایر کالا و خدمات ضروری مردم که می تواند نارضایتی آنان را در پی داشته باشد، یاد کرده و حتی رادیو اسرائیل دو روز قبل از افزایش جهشی و ساعت به ساعت قیمت دلار، در برنامه شامگاهی دوشنبه شب خود از آن خبر داده بود. از سوی دیگر مقامات رسمی آمریکا و اتحادیه اروپا پنهان نمی کنند که گرانی کالا و خدمات مورد نیاز مردم را به عنوان یکی از اهداف چالش خود با ایران اسلامی در دستور کار دارند. بنابراین نمی توان و نباید نسبت به کانون داخلی این حرکت پلشت بی تفاوت بود و رد پای آن را در آن سوی مرزها جستجو نکرد و...

در این باره گفتنی های دیگری نیز هست.

* رسالت

روزنامه رسالت در سرمقاله خود با عنوان « توافق نخبگی بر سبک زندگی اسلامی و ایرانی » به قلم « صالح اسکندری » آورده است.

مرحوم شیخ صدوق (رحمه الله علیه) در کتاب "ثواب الاعمال و عقاب الاعمال" درباره انگیزه نگارش این کتاب شریف می‏فرماید: امری که موجب گشت این کتاب را به رشته تحریر درآورم روایتی بود از حضرت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) که می‏فرماید:«راهنمایی بر انجام عمل نیک مانند انجام دهنده آن است»، و آن را «ثواب الأعمال» نام نهادم به امید آنکه خداوند مرا از پاداش آن محروم نفرماید و به جز امید به پاداش الهی و خوشنودی خداوند سبحان چیز دیگری مقصود من نبوده است.

کتاب شیخ یکی از اولین گام ها در تبیین سبک زندگی اسلامی است در این کتاب شریف مطالب مفید و مباحث ارزشمندی از جمله روایات نفیس اهل بیت رسول خدا (صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلم) در خصوص اعمال پسندیده و اخلاق ناپسند فردی و اجتماعی و پاداش اعمال نیک و مجازات اعمال بد انسان به تفصیل بیان شده است.

این تلاش ارزشمند در تبیین سبک حیات طیبه اسلامی بعدها توسط علامه محمد باقر مجلسی (ره) در کتاب شریف "حلیه المتقین" استمرار یافت.

در این کتاب شریف مباحثی در خصوص آداب جامه و کفش پوشیدن، در آداب حلی و زیور پوشیدن، در آداب خوردن و آشامیدن، کیفیت تربیت فرزندان و معاشرت ایشان،در آداب حمام رفتن و سر وبدن شستن،در آداب معاشرت با مردم و حقوق اصناف ایشان، درآداب پیاده رفتن و سوار شدن و بازار رفتن و تجارت وزراعت نمودن وچهار پایان نگاه داشتن، در آداب سفر، دربیان آداب مسواک کردن و شانه کردن و ناخن و شارب گرفتن و ... ذکر شده است که بسیاری از مردم با این کتاب آشنا هستند.

اخیرا نیز آیت الله جوادی آملی در کتاب مفاتیح الحیات در پنج بخش تعامل انسان با خود،تعامل انسان با هم‌نوعان، تعامل مردم و نظام اسلامی، تعامل انسان با حیوان، تعامل انسان با خلقت زیست محیطی برخی نکات گرانبها درباره سبک زندگی اسلامی و به عنوان

شاه کلید هایی برای گشایش درهای حیات طیبه آمده است که تلاشی در ادامه این راه مقدس تلقی می شود.

تلاش علمای و فقهای بزرگ که تا امروز استمرار داشته اگر چه  کاری بس بزرگ و قابل ستایش است اما در زمانه ای که جوامع مقهورگفتمان ها و گفتمان سازی ها هستند نیازمند یک عزم و توافق نخبگی بین دانشگاهیان و حوزویان در ترویج این سبک زندگی است. سبکی که می تواند به تعبیر مقام معظم رهبری مقدمات برپایی تمدن «ممتاز، متعالی، برجسته و باشکوه» اسلامی را فراهم بنماید.

امروز جامعه ایرانی و به خصوص طبقه متوسط جدید از سبک زندگی غربی رنج می برد. سبک زندگی مدرن روبنای سیاسی مدرنیسم معرفتی است که ممزوج با تمام انگاره های متکامل فلسفی پس از رنسانس در دنیای امروز به عنوان یک الگوی جهانشمول توسط غربی ها تجویز می شود. نمونه عریان این الگوی حیات به دلیل ماهیت ضد هنجاری و ارزشی آن در اغلب کشورها با واکنشهای اجتماعی مواجه می شود اما برخی نخبگان غرب گرا در جهان سوم تلاش می کنند الگوی مدرن زندگی را که بر پایه به حداکثر رساندن شهوات، لذت های مادی، و معنویت زدایی است بدون بنیانهای معرفتی و فلسفی و صرفا به عنوان شیوه ای برای زیست اجتماعی بهتر معرفی کنند.

طبقه متوسط جدید یکی از آسیب پذیر ترین اقشار در برابر این سبک زندگی است.هر چند هنوز اتفاق نظر قطعی بین هیچ یک ازجامعه شناسان درباره مفهوم طبقه متوسط جدید و یا "طبقه یقه سفیدان" وجود ندارد اما برخی شکل گیری این طبقه را در پیوند مستمر با رشد روزافزون شهرنشینی در جوامع توجیه می کنند.

مارکسیستها طبقه متوسط را به خرده بورژوازی تعبیر می کردند اما در شرایط کنونی باید بر گستره دلالت معنایی این طبقه در جوامع مدرن تاکید ویژه کرد. امروز بسیاری از جامعه شناسان معتقدند طبقه متوسط جدید به اصطلاح با سواد، متمدن و از خصلت های شهری برخوردار است که متناسب با توسعه اقتصادی و پیشرفت جامعه شکل گرفته است. این طبقه در روزمرگی تکنولوژیک بسیاری از تعصبات مذهبی خود را به مرور از دست می دهد و تنها در پارادایم نوسازی و تغییرات تدریجی و زیرپوستی هویتی قابل تحلیل است. طبقه متوسط جدید و کارگران یقه سفید سیالشگران اصلی دموکراسی سازی و نوسازی غربی هستند.

در برخی  از کشورهای اروپای شرقی آمریکایی ها از انرژی طبقه متوسط جدید در برپایی انقلاب های رنگی و تغییر حکومتهای متخاصم با غرب با توسل به  ابزار تظاهرات مسالمت آمیز استفاده کردند. اباحی گری، تقدس زدایی، اعتبار زدایی از دین و مقدسات، ترویج اخلاق ضد خانواده و ضد دین، لذت گرایی، دنیا گرایی، غیرت زدایی، غفلت از مرگ و ... برخی از محورهایی است که در سبک زندگی غربی در مواجهه با این طبقه ترویج می شود. به عنوان نمونه در این سبک زندگی دیگر تشییع جنازه جایگاهی ندارد. امروز در تهران و بخصوص در نقاط میانی و بالایی شهر و حتی نقاط پایین دست دیگر نمی توانید یک تشییع جنازه را مشاهده کنید. متداول شده است که یک خودرو مخصوص حمل جنازه میت را از در  منزل سوار می کند و در بهشت زهرا به سوگواران و خانواده می سپرد. در بهشت زهرا نیز به یک مراسم مختصر روضه خوانی و مرثیه سرایی بسنده می شود. این در حالی است که تشییع این جنازه در کوچه ها و در محله ها به خودی خود می توانست حاوی درسها و عبرتهای زیادی برای مردم باشد و آنها را به یاد زندگی پس از مرگ بیندازد. یک زوج جوان که از پنجره آپارتمان خود هیچ وقت تخت روان مرگ را ندیده اند و تنها چیزی که جلوی چشمشان بوده است کافی شاپ ها و فست فودهای پر زرق و برق بوده چطور می توانند مفهوم مرگ را درک کنند. آنها چگونه می توانند به فرزندانشان بیاموزند که دنیای فانی محل گذر است. هر چه هست همین سینما و شهربازی و اینترنت و‌... است. آیا دنیا در همین زرورق شکلاتی خلاصه می شود. آیا این تقلید کورکورانه از سبک زندگی غربی موجب پیشرفت خواهد شد. دلمان را خوش کرده ایم به چند سنتر و پاساژ شیک و لوکس در شهرک غرب و پاسداران و جنت آباد تهران و فکر می کنیم اینها مظاهر پیشرفت است. آیا با این سبک زندگی می توانیم اقتصاد مقاومتی را حمایت کنیم؟ آیا کودکانی که قبل از یاد گرفتن بابا و مامان یاد می گیرند بگویند پیتزا و یا شکلات می توانند در برابر فرهنگ مهاجم غربی مقاومت کنند؟ آیا همسرانی که با اتومبیل شوهرانشان در خیابان های شهر ویراژ می دهند تا جلب توجه بکنند می توانند پاسدار حریم خانواده باشند؟ آیا دانشجویان پسر و دختری که به اسم اخلاق دانشجویی حتی با همدیگر دست می‌دهند و به راحتی صحبت می کنند و با یک ساندویچ آشنا می‌شوند می توانند بعدها زوج های خوشبختی باشند و زندگی های شیرینی بیافرینند؟ آیا خانواده هایی که حداقل ساعاتی را که با همدیگر هستند صرف تماشای تلویزیون می کنند و روی کاناپه ها لم می دهند از ضرورت ارتباط با خانواده خود غافل نیستند؟ آیا مردانی که خود را مانند زنان آرایش می کنند و زنانه رفتار می‌کنند نمی دانند که با این کار ساختار هرمی شکل خانواده را به هم می زنند و دیگر برای زنانشان راضی کننده نیستند؟ آیا آنها نمی دانند همین همشکل شدن زنان و مردان و آرایش‌های زنانه برای مردان و یا آرایشهای مردانه برای زنان مقدمه رذیله اخلاقی همجنس بازی در غرب بود؟ اگر امروز در برخی کشورهای اروپایی تصاویری منتشر می شود که در آن اول کودک قرار دارد بعد مادر بعد سگ آنها و سپس پدرشان نباید تعجب کرد. آیا تقلید کورکورانه از سبک زندگی غربی سبب نمی شود که ما دچار وضعیتی به مراتب اسفناک تر از غرب شویم؟

از این رو به نظر می رسد همان‌طور که مقام معظم رهبری تاکید فرمودند امروز در عرصه سبک زندگی ایرانی و اسلامی نیازمند یک گفتمان سازی هستیم.ایشان در جمع جوانان خراسانی ابراز اطمینان کردند: اگر گفتمانی در زمینه آسیب شناسی و چاره جویی مشکلات موجود در سبک و فرهنگ زندگی به‌وجود آید، با توجه به نشاط و استعداد جوانان، حتماً درخشندگی ملت ایران در این زمینه نیز، چشم جهانیان را متوجه خود خواهد کرد. این گفتمان سازی مطمئنا نیازمند یک توافق نخبگی بین حوزه و دانشگاه در خصوص تبلیغ و ترویج سبک زندگی اسلامی و ایرانی است.

 

*دنیای اقتصاد

روزنامه دنیای اقتصاد در سرمقاله خود با عنوان « پیشنهادی برای تعیین نرخ ارز مبادله‌ای » به قلم « ایمان نوربخش، هادی حیدری » آورده است.

اگرچه در روزهای اخیر توسط استادان مطرح و صاحب‌نظران اقتصادی راه حل‌های کاربردی برای کاهش التهاب در این بازار ارائه شده، اما عمده این تحلیل‌ها با انتقاد از عملکرد تصمیم‌سازان اقتصادی در سال‌های گذشته در مورد حجم نقدینگی و سایر تصمیمات تاثیرگذار بر فضای اقتصادی بوده است. در این نوشته قصد وارد شدن به جزئیات و طراحی دقیق ساز و کار قیمت‌گذاری برای بازار ارز نیست، بلکه هدف ارائه یک پیشنهاد کلی با استفاده از تجربیات مشابه در بازارهای مالی سایر کشورهای جهان است که در صورت پیاده‌سازی صحیح می‌تواند به آرام شدن نوسانات شدید در بازار ارز ایران و قیمت دلار بینجامد. علاوه‌بر آن می‌توان از این روش به عنوان یک روش بلند مدت در بازارهای پولی اعم از بازار بین بانکی و بازار ارز به عنوان یک روش که به تعادل عرضه و تقاضا کمک می‌کند، استفاده کرد.

در بازارهای پولی بین‌المللی دولت‌ها برای فروش اوراق قرضه کوتاه‌مدت خود از روش حراج برای تعیین قیمت آن و کشف نرخ بهره بازار استفاده می‌کنند. در این حراج‌ها عمدتا بازیگران مطرح بازارهای مالی؛ یعنی بانک‌ها و شرکت‌های بزرگ سرمایه‌گذاری شرکت می‌کنند و قیمت پیشنهادی خود را ارائه می‌دهند. این پیشنهاد نشان‌دهنده میزان ارزش‌گذاری شرکت‌کننده برای این اوراق است.

این حراج‌ها عمدتا به‌صورت حراج با قیمت دوم یا حراج با قیمت یکنواخت برگزار می‌شود؛ یعنی شرکت‌کننده‌ای که بالاترین قیمت را پیشنهاد داده‌است (برنده حراج)، قیمت پیشنهادی نفر دوم را می‌پردازد یا اگر چند نفر برنده آن حراج باشند، آن افراد پایین‌ترین قیمت پیشنهادی برنده را پرداخت خواهند کرد. مزیت روش برگزاری حراج با قیمت دوم یا قیمت یکنواخت آن است که قیمت پایانی حراج به قیمت واقعی؛ (یعنی میزان ارزشیابی متقاضیان و دارندگان آن کالا) بسیار نزدیک‌تر خواهد بود و این ساز و کار به کشف قیمت کمک بسیاری خواهد کرد.

در حال حاضر قرار است در مرکز مبادلات ارزی، ارز عرضه شده به قیمت 2 درصد پایین‌تر از قیمت بازار عرضه شود، اما به نظر می‌رسد بانک مرکزی نرخ ارز هدف خود را گم کرده است. ضمن اینکه ساز و کار قیمت‌گذاری ارز در این بازار چندان شفاف نیست. برگزاری این نوع حراج‌ها می‌تواند به تعیین نرخ واقعی ارز کمک کند. بانک مرکزی به عنوان یک سیاست‌گذار پولی مستقل در اقتصاد ایران باید علاوه‌بر توجه به محدودیت‌هایی که با توجه به تحریم‌ها برای عرضه ارز وجود دارد و از میزان ذخایر ارزی قابل عرضه‌ای که دارد به تعیین قیمت واقعی دلار با استفاده از برگزاری این حراج‌ها بپردازد.

توصیه نگارندگان این مقاله این است که با توجه به اینکه عرضه‌کننده عمده ارز در بازار بانک مرکزی است، این بانک در مرکز مبادلات ارزی حراج‌هایی مشابه با حراج با قیمت دوم یا حراج‌های یکنواخت برگزار کند. برگزاری حراج در بازار مبادلاتی تازه تاسیس شده ارزی علاوه‌بر اینکه به تعیین قیمت واقعی ارز برای اولویت‌هایی غیر از اولویت اول و دوم منجر می‌شود، می‌تواند موجب به وجود آمدن قیمت شفاف در بازار شود که می‌توان این قیمت را همان قیمت تعادلی نرخ ارز در اقتصاد ایران نامید. ضمن اینکه این روش، منابع ارزی را به‌صورت بهینه‌تری بین متقاضیان ارز تقسیم خواهد کرد.

 

* مردم‌سالاری

روزنامه مردم سالاری در سرمقاله خود با عنوان « فرشته‌هایی که دیو می‌شوند » به قلم « علی ودایع » آورده است.

در طول تاریخ، قرن‌ها پیش از میلاد مسیح تا امروز که در سال 2012 میلادی ایستاده‌ایم؛ هزاران هزار حاکم و فرمانروای کوچک و بزرگ آمده‌اند و رفته‌اند. برخی دیکتاتور بودند، برخی به مردم احترام می‌گذاشتند و گروهی هم رویه خود را تغییر دادند.

حال و روز دیکتاتور‌هایی که با تکیه بر خشونت و ارعاب بر مردم حکمرانی می‌کردند و خود را همانند فراعنه مالک مردم می‌دانستند؛ تشابه زیادی با هم دارد. اندک حاکمانی بودند که با مردم مدارا می‌کردند. گروهی از حاکمان هم ابتدا خود را حامی مردم دانستند و با مرور زمان نقاب از چهره برداشتند. دسته سوم که با چشیدن طعم قدرت تغییر رویه دادند بیشتر پس از وقوع انقلاب فرانسه نمود یافتند. چهره‌هایی که با عنوان رهبران انقلابی به قدرت رسیدند و دیگران را به گیوتین مرگ سپردند و در نهایت خود هم قربانی همان گیوتین می‌شدند. این رخداد در کشورهای دیگر نیز نمود یافت؛ موضوع در همه جای دنیا یکسان بود: ولع قدرت و ثروت!

آدولف هیتلر که با شعار احیای اقتدار ژرمن‌ها به قدرت رسید خونریزی را پایه‌ریزی کرد که صفحات ننگین از خشونت انسان در تاریخ می‌باشد. البته جبهه متفقین هم آن چنان پاک و جدا از گناه نبودند. امپراتوری‌های استعمارگری که نمی‌توانستند یک کشور مقتدر را در کنار خود تحمل کنند. چرچیل، استالین و روزولت هر کدام به مقتضایی به اندازه هیتلر دست‌هایشان به خون مردم و چپاول سرمایه دیگر کشورها آلوده بود. پس از پایان جنگ جهانی دوم دنیا به قطب شرق و غرب تقسیم شد؛ جالب آن که هر دو طرف خود را حامی ملت می‌نامیدند ولی خود را محق به هر اقدامی برای حفظ رژیم می‌دانستند.

همزمان با رقابت بلوک شرق و غرب انقلاب‌هایی در خاورمیانه و آمریکای لاتین شکل گرفت که در ابتدا سران این تحولات خود را فرزند ملت می‌نامیدند اما به پشتوانه کمونیسم روسیه‌ یا لیبرال آمریکایی هر انتقادی به بدترین شکل سرکوب می‌شد.

جالب این جا است که دو ابرقدرت آن زمان در جریان جنگ تحمیلی دیکتاتوری رژیم صدام حسین در مقابل ایران اسلامی متحد شدند و در نهایت نتوانستند کاری از پیش ببرند.

در افغانستان هم جنگ با ارتش شوروی موجب پرورش فرماندهانی همچون احمد‌شاه مسعود شد که تا لحظه آخر در کنار مردم ایستاد و در راه میهن کشته شد.

اما گروهی منحوس مانند طالبان با تفکر سلفی‌و وهابی ایجاد شد که به نام اجرای احکام شریعت، جنایت‌های بیشماری را رقم زدند.

گذشت زمان هیچ چیز را گویی تغییر نمی‌دهد! انگار همین دیروز بود که رجب طیب اردوغان به عنوان یک رهبر و حتی فرمانده به دل خاکریز رژیم اسرائیل زد و با یک دیپلماسی کارآمد برای شکست حصرغزه ضربه‌ای کاری به پیکره اشغالگران قدس وارد کرد.

انقلاب‌های زنجیره‌ای بهار عربی موجب روی کارآمدن سیاستمدارانی شد که برصندلی دیکتاتورهای خشنی همچون سرهنگ قذافی و حسنی مبارک تکیه زده‌اند.

در روز پیروزی حسنی مبارک، کسی در مصر سر از پا نمی‌شناخت و همه هلهله کنان به خیابان آمدند و برای او دست تکان دادند اما رئیس جمهور مصر امروز با دیروز خود خیلی تفاوت دارد!

اگرچه مهره‌های نظامی مصر از قدرت به حاشیه رانده شدند اما آنها از مصونیت در برابر جنایات گذشته خود بهره می‌برند.

اعتراض به تبرئه قاتلان انقلابیون مصر که منتهی به درگیری خیابانی در قاهره با چندین زخمی شد در کنار نارضایتی‌های دیگر از عملکرد دولت مصر و حتی اخوان‌المسلمین مصر می‌تواند منتهی به درگیری و آشوب‌های گسترده شود و این یعنی دعوای انقلابیون با انقلابیون.

اوضاع در لیبی همچنان آشوب زده گزارش می‌شود و این کشور از داشتن یک نخست‌وزیر مقتدر بی‌بهره است. در تونس هر روز یک اعتراض و تظاهرات شکل می‌گیرد و رهبران انقلاب نتوانسته‌اند نمره قبولی کسب کنند.

در سوریه اگرچه انتقادات جدی به عملکرد بشاراسد و ارتش سوریه در نحوه تعامل با مخالفین و حتی دفاع وجود دارد ولی معارضین بشاراسد که از چندین گروه و طیف داخلی و خارجی تشکیل شده‌اند به نام ملت به کام دولت‌های متخاصم خارجی مردم را قربانی جنگ فرسایشی سوریه می‌کنند. در این میان رجب طیب اردوغان هم به گمان پیروزی‌های دیپلماتیک دیروز خود با جنون خود را به زمین و زمان می‌کوبد تا منفعت سیاسی کسب کند؛ قانون واحد اما دل آزاری که هنوز هم ادامه دارد، فرشته‌هایی که دیو می‌شوند. سیاستمداران در ابتدا نقاب به چهره دارند اما با چشیدن طعم قدرت از دیکتاتورهای خشن پیشی می‌گیرند.

امام خمینی(ره) موضوع را در نبود تزکیه نفس می‌داند و مقام معظم رهبری در نداشتن ظرفیت غرور و خود‌محوری می‌دانند.

امروز در آستانه انتخابات یازدهم ریاست جمهوری و در میان بلبشو که تحریم‌ها همراه با ناکارآمدی برخی مدیران و حتی همراهی برخی سیاستمداران داخلی باید مراقب فرشته‌هایی بود که دیو می‌شوند یا شده‌اند در مورد محمد مرسی یا حتی اردوغان، چرخش آنها به سمت منفعت و غرب‌گرایی قابل حدس بود، نگاه به عملکرد و موضع‌گیری‌های این دو می‌تواند در عرصه سیاسی ایران نیز نمود یابد.

 

*حمایت

روزنامه حمایت در سرمقاله خود با عنوان « طرح سئوال از رییس جمهور ومصالح ملت » آورده است.

همانگونه که مخاطبان ارجمند مطلع هستند، در روزهای اخیر، نمایندگان مجلس شورای اسلامی برای دومین بار طی کمتر از یک سال گذشته، اقدام به طرح سئوال از رییس جمهور کرده اند. آنگونه که از سوی برخی نمایندگان مجلس در روز های گذشته اطلاع رسانی شده، محورهای سئوالات متعدد است. ولی عمدتا حول مباحث اقتصادی جامعه می باشد. طوری که بنا به گفته یکی از اعضای هئیت رییسه مجلس، چون سئوال عمدتا در باره نوسانات بازار ارز بوده است، موضوع به کمیسیون برنامه و بودجه و محاسبات مجلس ارجاع شده و گویا در جلسه همین هفته کمیسیون مزبور، این موضوع در دستور کار قرار دارد. نظر به اهمیت این موضوع به خصوص در شرایط فعلی کشور ، یادداشت امروز به این مهم اختصاص یافته است. با این امید که نکات پیش رو، مرضی خداوند سبحان واقع و برای ارتقای آگاهی های عموم مفید باشد.نکته اول قبل از ورود در جزییات فرآیند طرح سئوال از رییس جمهور، این است که توجه کنیم ملت ایران با انقلاب عظیم اسلامی خود در سال 1357 ، عزم آن کردند تا مدل و الگوی جدیدی از اداره کشور و جامعه را به جهانیان معرفی کنند. الگویی که هم شاخص های مردم سالاری در ابعاد مختلف را در بر داشته باشد وهم مبتنی بر نوع نگرش و حیاتی به رستگاری بشر و جامعه اسوه طراحی های متنوع را ساماندهی کند. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در واقع معماری حقوقی این آرمان تحقق یافت، دراصل 56 قانون اساسی مقرر شد:« حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست وهم او انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است. هیچ کس نمی تواند این حق الهی را از انسان سلب کند یا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد و ملت این حق خداداد را از طرقی که در اصول بعدی می آید، اعمال می کند». این نوع نگرش به حاکمیت وحکمرانی، یکی از ظریف ترین ابعاد نظری اندیشه اسلامی مورد تاکید امام راحل را نشان می دهد. اندیشه ای که تقابلی بین جمهوریت واسلامیت نمی بیند وحاکمیت که مهم ترین موضوع در تبیین نوع طراحی نظام سیاسی است را با منشا الهی واراده مردمی پیوند می زند. همین نگاه است که اندیشه حقوقی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را از برخی گرایش های اسلامی موجود در جهان اسلام که برای اراده بشر و تعیین سرنوشت مردم در عرصه عمومی جایگاه کم و تشریفاتی قایل هستند، جدا می سازد، همانگونه که از دیدگاه حکومت های لیبرال نیز به دور است، چرا که منشا الهی حاکمیت را مطرح و جمهوریت هماهنگ با اسلامیت را به عنوان مدل جدید به جامعه بشری معرفی می کند. در چارچوب همین نگرش کلان بوده است که قانون اساسی هم در اصول مختلف حقوق ملت را به تفصیل بیان داشته وهم به نحوی اختیارات ومسئولیت های قوای سه گانه وسایر نهادها را مقرر کرده که همه صاحبان قدرت در مقابل ملت پاسخگو باشند و سازوکارهایی برای نظارت بر هر یک از مقامات و عملکردهای آنان تعبیه شده است. در همین بستر است که برابر قسمت آخر اصل 107 قانون اساسی لازم دانسته شده تا تصریح شود که حتی «رهبری در برابر قوانین با سایر افراد کشور مساوی است».هم چنین در چنین نگرشی به حکومت وحکمرانی است که عموم مردم حق بلکه وظیفه دارند هم در روابط بین خود و هم نسبت به دولت دعوت به خیر وامر به معروف و نهی از منکر کنند(اصل 8 قانون اساسی).در این مدل حکمرانی، مجموعه قوای حکومتی موظفند از همه امکانات بهره مند شوند تا اهداف 16 گانه اصل سوم قانون اساسی از جمله محو هر گونه استبداد وخود کامگی و انحصار طلبی(بند6 اصل سوم)، مشارکت عامه مردم در تعیین سرنوشت سیاسی-اقتصادی-اجتماعی و فرهنگی خویش (بند 8 اصل سوم)، رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه در تمام زمینه های مادی و معنوی (بند 9 اصل سوم) تحقق یابند. با لحاظ این چارچوبه حقوقی منسجم و مترقی منعکس در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، از همه صاحبان قدرت در هر رده ای که باشند، انتظار می رود به نحوی عمل کنند و سخن بگویند که کارآمدی این الگو در عمل مشاهده شود و خدای ناکرده با عمل یا سخن نادرست خود، این داوری را دامن نزنند که آنچه در قانون اساسی آمده با آنچه در عمل جلوه می یابد متفاوت است و در عمل صاحبان قدرت برای خود قداستی ایجاد کرده که پاسخگوی عملکردهای خود نیستند.نکته دوم اینکه اگر فرض را بر این بگیریم که از حیث نظری همه مسئولان محترم کشور از بالاترین سطح تاپایین ترین بخش ها، توجه دارند که کارگزار چه مدل حکومتی هستند و در پیشگاه خداوند و ملت چه مسئولیت سنگینی بر عهده دارند، آنگاه این پرسش مطرح می شود که آیا با استناد به این مبانی نظری، می توان به طورمرتب هر نهادی در اجرای اختیارات قانونی خود به دیگری چنگ بزند ودر تلاش باشد تا حرف خود را بر کرسی نشاند. یا این گونه عمل کردن ها در واقع سوء استفاده از حریم قانونی است؟ پاسخ این سئوال روشن است. صرفنظر از پاسخ حقوقی عموم مردم نیز رویکردهای مچ گیرانه و قدرت طلبانه قوای مختلف نسبت به یکدیگر را رد می کنند. بر این اساس خیلی مهم است که آداب بهره مندی از سازو کارهای قانونی در اختیار و فرایندهای دموکراتیک را نیز رعایت کنیم. این رعایت نیز از سوی همگان باید باشد. نمی توان توقع داشت که بخشی از حاکمیت رعایت و بخش های دیگر بدین مهم ملتزم نباشند. به گردن دیگران انداختن در این جایگاه ها قرار گرفته اند. در همین بخش این واقعیت را نیز نمی توان نادیده گرفت که هر چه مسئولیت های متنوع تری بر عهده افرادی قرار گیرد، امکان خطا و اشتباه نیز بیشتر است. بنابراین در پرسشگری از مسئولان، به این جنبه نیز باید توجه داشت که از میان صدها مسئولیتی که یک مقام عالی حکومتی بر عهده دارد، دایما خطاها واشتباهات فقط دیده نشود و همانها برجسته نشود. بلکه تلاشهای مثبت و زحمات و خدمتگزاری های او نیز در نظر گرفته شده. آنگاه با نگاهی جامع، پرسشگری ها انجام پذیرد.نکته سوم اینکه از حیث قانونی، برابر ماده 196 آیین‌نامه داخلی مجلس « در صورتی که حداقل یک ‌چهارم کل نمایندگان بخواهند درباره یک یا چند وظیفه رییس‌جمهور از وی سوال کنند، باید سوال یا سوالات خود را به طور صریح و روشن و مختصر همگی امضا و به رییس مجلس تسلیم کنند و رییس مجلس موضوع را در اسرع وقت به کمیسیون‌های تخصصی مربوطه، ارجاع خواهد کرد.

هر کمیسیون موظف است حداکثر ظرف یک هفته با حضور نماینده معرفی‌شده رییس‌جمهور به آن کمیسیون و نماینده منتخب سوال‌کنندگان تشکیل جلسه دهد. در این جلسه نماینده رییس ‌جمهور پاسخ مقتضی را از طرف رییس ‌جمهور ارایه خواهد کرد. پس از گذشت یک هفته از طرح سوال در کمیسیون یا کمیسیون‌ها، چنانچه هنوز حداقل یک ‌چهارم کل نمایندگان مجلس از سوال خود منصرف نشده باشند، رییس مجلس موظف است در اولین جلسه سوال یا سوال ها آنان را قرائت و فوراً برای رییس ‌جمهور ارسال کند.این سوال یا سوال ها، ظرف 48 ساعت تکثیر و در دسترس نمایندگان قرار می‌گیرد. تعداد سوال ها نباید از 5 سوال بیشتر باشد و پس از ارسال سوال یا سوال ها برای رییس‌‌جمهور، کاهش امضاها سبب خروج سوال یا سوال ها از دستور نمی‌‌شود.» براساس ماده 197 آیین‌نامه داخلی مجلس،« رییس‌‌جمهور موظف است ظرف یک ماه از تاریخ دریافت سوال یا سوال ها، در جلسه علنی مجلس حضور یابد و به سوال یا سوال ها مطروحه نمایندگان پاسخ گوید، مگر با عذر موجه با تشخیص مجلس شورای اسلامی. مدت طرح سوال یا سوال ها از طرف نمایندگان منتخب سوال‌ کنندگان حداکثر 30 دقیقه و مدت پاسخ رییس ‌جمهور حداکثر 1 ساعت است که طرفین می‌‌توانند وقت خود را به دو بخش تقسیم کنند. در این صورت همه سوال ها و پاسخ‌‌ها در بخش اول وقت هر یک از دو طرف بیان می‌شود و در بخش دوم، ابهامات سوال‌ کنندگان و پاسخ‌ های رییس‌ جمهور مطرح می‌شود. در نهایت، درباره پاسخ رییس‌‌جمهور به هر یک از سوال ها از نظر قانع‌‌کننده بودن، به صورت جداگانه رأی‌ گیری می‌شود. چنانچه اکثریت نمایندگان حاضر در جلسه، از پاسخ رییس ‌جمهور به سوالی، قانع نشده باشند و موضوع مورد سوال، نقض قانون و یا استنکاف از قانون محسوب شود، آن سوال به قوه قضاییه ارجاع می شود.» هم اینک در خصوص طرح سئوال از آقای رییس جمهور، چند دیدگاه مطرح است. برخی بر این باورند که رییس جمهور فعلی از جمله معدود روسای جمهوری است که در جمهوری اسلامی از ابتدا تاکنون این همه مورد سئوال و بازخواست در رسانه ها یا در سطح مجاری قانونی از جمله مجلس قرار گرفته است و به رغم تلاش های شبانه روزی، دولت ایشان و شخص رییس جمهور هیچگاه از مقام پاسخگویی کنار نرفته وجوابگوی عملکردهای خود البته با ادبیات خاص خود بوده اند. این دیدگاه که به طور عمده از سوی حامیان رییس جمهور مطرح می شود هم چنین تاکید دارند که نقش رییس جمهور فعلی در تعمیق دموکراسی و ضرورت پاسخگویی مسئولان عالی کشور، نقشی به یاد ماندنی است و توصیه می کنند که این روند در مورد سایر مسئولان عالی کشور نیز نمود یابد. دیدگاه دوم از سوی برخی از منتقدان دولت ورییس جمهور مطرح است، که اگرچه بر بسیاری از عملکردهای اجرایی کشور به خصوص در همین حیطه موضوع سئوال اخیر، بیش از 100 نماینده مجلس اعتراضاتی بر دولت دارند. ولی بر این باورند که طرح سئوال از رییس جمهور، اثری مثبت بر مصالح ملت ندارد و چه بسا ممکن است فضای کشور را ملتهب تر کند وآثار سوء اقتصادی بر جای گذارد. یکی از نمایندگان شناخته شده مجلس در همین چارچوب پیشنهاد داده که نمایندگان بهتر بود به جای سئوال از رییس جمهور ، تخلفات ایشان از چارچوب های قانونی را بر اساس ماده 233 و بند 6 ماده 33 آیین نامه داخلی مجلس درکمیسیون های تخصصی و به دور از فضا سازی های رسانه ای، بررسی می کردند. سپس گزارشی با رعایت مصالح جامعه در صحن علنی مجلس قرایت می شد واگر نمایندگان قانع نمی شدند، با رای خود پرونده تخلفات مزبور را به قوه قضاییه ارجاع می دادند. و اما دیدگاه سوم بر این باور است که از ظرفیت های قانونی نظارت بر مسئولان باید به صورت طبیعی استفاده کرد و نباید این موضوع را عجیب جلوه داد. این دیدگاه بر این باور است که سئوال از رییس جمهور به نفع مصالح کشور است. چون مردم سئوالات متعدد دارند و نمایندگان از سوی ملت این سئوالات را مطرح می کنند. به علاوه برخی از معتقدان به این دیدگاه اعلام می دارند که قبل از این، سئوالات از مسئولان اقتصادی دولت پرسیده شده و جواب قانع کننده ای دریافت نشده. بنابراین چاره ای جز طرح سئوال از رییس جمهور وجود ندارد تا بتوان پاسخ ملت را داد. در میان افراد معتقد به این دیدگاه سوم، افرادی نیز دیده می شوند که با اظهاراتی هیجانی و توام با خط ونشان کشیدن برای رییس جمهور، تصورمی کنند این گونه اقدام برای اصلاح امور اشکالی ندارد و در کمترین اثر خود به قول عامیانه، دل مردم را خنک می کند. حال با لحاظ سه دیدگاه یادشده و ضمن تاکید بر اینکه تکثر آرا و نظرات در یک جامعه نشان از پویایی آن جامعه دارد و ضمن اذعان بر اینکه برخی مشکلات اقتصادی کشور در حال حاضر داد بسیاری از مردم وحتی علمای بزرگ را در آورده است ، اولا ، باید همه تلاش کنیم تا درک درستی از ظرفیت های حقوقی مدل اسلامی مردم سالاری داشته باشیم وهمواره در جهت تعمیق و توسعه آن، از هیچ اقدام شایسته ای فروگذاری نکنیم. ثانیا ، آرمان خواهی توام با واقع گرایی را در اقدامات مختلف خود مد نظر قرار دهیم. بدین معنا که متغیرهای مختلف را بسنجیم و سپس تصمیم گیری کنیم تا مبادا بر اساس ذهنیات ولو آرمان خواهانه خود و یا بالعکس بر اساس عمل گرایی به دور از آرمانها حرکت های خود را تنظیم کنیم. ثالثا ، باید همه مواظب باشیم که تهدیدات مختلفی از ناحیه بیرونی متوجه کشور است و هر اقدام نسنجیده داخلیمی تواند آثار زیان باری را متوجه کشور کند. رابعا، روحیه همکاری وهمدلی را چه در سطح مسئولان کشور وچه در سطح عموم جامعه گسترش دهیم تا همه از یاد نبریم که سوار یک کشتی هستیم وهر گونه مخاطره، می تواند برای همه خطر آفرین باشد. سادسا ، همه تلاش کنیم تا حاکمیت به دور از تبعیض قانون در کشور مبنای هر گونه حرکت فردی یا اجتماعی باشد. اگر به این موارد همه ملتزم باشیم، آنگاه اگر در فرایندهای دموکراتیک پرسشگری از صاحبان قدرت جریان یابد، امری طبیعی جلوه خواهد کرد و برای ملت مفید خواهد بود . در غیر این صورت، هر چه به دست آید، به طور قطع به مصلحت ملت نخواهد بود و داوری مردم این نخواهد بود که مسئولان برای آنها از یکدیگر پرسشگری جدی به عمل می آورند.

سخن آخر:

تفکیک قوا یکی از شاخصه های نظام های مردم سالار در جهان معاصر تلقی می شود. تفکیک قوا البته مطلق نیست. بلکه تفکیک وظایف واختیارات در عین تعامل و همکاری برای پیشبرد مصالح ملت، اصلی پذیرفته شده و بدیهی در حقوق عمومی محسوب می شود. این واقعیت تلخ را نباید دست کم گرفت که ماه هاست، همکاری و همدلی قوای سه گانه برای حل مشکلات مردم دچار برخی آسیب ها و سوء تفاهم ها شده وحتی در مواردی، کدورتهایی در سطوح بالای مسئولان یا لایه های میانی با توجیهات درست یا نادرست شکل گرفته که ثمره آن بروز برخی رفتارها یا گفتارهای به دور از اعتدلال وهمه جانبه نگری است. این وضعیت باعث شده که بخشی از ظرفیت های نظام، به جای پرداختن به رفع مشکلات اصلی جامعه، معطوف به مسایل حاشیه ای شود و هر یک تلاش کنند که تقصیر مربوط به وضع موجود برخی مشکلات جامعه در ابعاد اقتصادی-اجتماعی یا فرهنگی و سیاسی را به گردن نهاد دیگر بیندازند. حال آنکه همه باید پاسخگو باشند . اولین گام در جهت پاسخگویی مسئولان، حرکت در چارچوب قانون و پرهیز شدید از هر گونه قانون شکنی و احترام به وجدان عمومی جامعه است. امید است مسئولان محترم در قوای سه گانه وسایر نهادها، برابر حکم مقرر در اصل 57 قانون اساسی با هدایت و راهنمایی رهبر معظم انقلاب، به خوبی از عهده انجام وظایف قانونی محوله بر آیند و هر چه سریعتر مشکلات موجود جامعه را مرتفع سازند و به طورعملی نشان دهند که خادمان شایسته ای برای ملت واجرای الگوی حکمرانی مردم سالار اسلامی هستند. مردم صبور و شریف ایران انواع سختی ها و مشکلات را تحمل می کنند به این امید که آرمانهای آنان عملی شود و خونهای پاک شهدا در ابعاد مختلف به بار نشیند. قدر این ملت را همه مسئولان در عمل بدانند و لحظه ای را برای خدمت صادقانه از دست ندهند وهمواره پاسخگوی عملکردهای خود باشند. قضاوت مردم هم اینک در کوچه و خیابان براحتی قابل دستیابی است.

 

*آفرینش

روزنامه آفرینش در سرمقاله خود با عنوان « نشست باکو و آینده نقش ایران در اکو » به قلم « علی رمضانی » آورده است.

علاوه بر دوازدهمین نشست شورای وزیران اکو در باکو، دوازدهمین نشست سران کشورهای عضو اکو نیز روز 25 مهرماه با حضور روسای جمهور کشورهای عضو در باکو پایتخت جمهوری آذربایجان برگزار می شود. اجلاس سران سازمان همکاری‌های اقتصادی اکو در باکو در زمانی آغاز به کار می‌کند که ترکیه که از دو سال گذشته عهده دار ریاست اکو بوده است در اجلاس باکو ریاست دوره‌ای بر این سازمان را به جمهوری آذربایجان واگذار خواهد کرد. در این حال رؤسای 10 کشور عضو اکو برای شرکت در اجلاس باکو دعوت شده‌اند و سران کشور‌های این سازمان منطقه‌ای بار دیگر تلاش خواهند کرد تا در چارچوب این سازمان منطقه‌ای همکاری‌های خود را گسترش و بهبود بخشند . چنانچه قرار است تحولات دو سال اخیر در دوران ریاست ترکیه بر سازمان همکاری های اقتصادی اکو و اهداف سند چشم انداز این سازمان تا سال 2015 و عملکرد این سازمان منطقه ای در این نشست مورد بحث و بررسی قرار گیرد.

اگر نگاهی به گذشته اکو داشته باشیم باید گفت سازمان اکو که در واقع ریشه در همکاری‌های سه کشور پاکستان ایران و ترکیه دارد براساس تصویب شورای وزیران در سال 1371 کشورهای افغانستان؛ جمهوری آذربایجان؛ قزاقستان؛ ترکمنستان؛ قرقیزستان؛ ازبکستان و تاجیکستان نیز به سازمان اکو وارد کرد. یعنی اکو با این رویکرد به اکو سازمانی منطقه‌ای با 10 عضو بدل شد اما نتوانسته نقشی فراخور داشته و در حد پتانسیل کشورهای عضو به همگرایی منطقه‌ای و اقتصادی بین کشورها کمک چندانی کند. در این بین اگر نگاهی به علمکرد این سازمان داشته باشیم از یک سو این سازمان در مقایسه با عملکرد سازمان‌هایی نظیر آ سه آن ناکارامدی خود را در بهره وری از توانایی های منطقه ای نشان داده است و از سویی نیز نتوانسته است با آسیب شناسی رویکرد منطقه ای گذشته خود در دو سال گذشته نیز قدرت این سازمان را افزایش دهد. در این بین باید گفت نقش دو کشور محوری ترکیه و ایران را در حالی در این سازمان برجسته می بینیم که عملا ترکیه توجه چندانی به این سازمان نداشته است و در دو دهه گذشته کوشیده است تا با توجه به پتانسیل‌های قومی و زبانی خود در قالب کشور‌های ترک زبان نقش مهمی در گسترش قدرت سیاسی و اقتصادی خود فارغ از اکو بازی کند. بویژه اینکه ترک ها در دو سال گذشته در کنار استراتژی سیاست خارجی خود هر چند در تئوری به همه مناطق اطراف خود نگاهی راهبردی داشته اند اما در عمل ترکیه کوشیده است بیشترین تلاش را برای ایفای نقش مهم در خاورمیانه بازی کند همین امر موجب شده است آنکارا عملا توجه اساسی ای به اکو نداشته و روابط خود را با کشورهای ترک زبان قفقاز و آسیای میانه در قالب روابط دو جانبه و یا در قالب سازمان کشورهای ترک زبان جستجو کند. یعنی ایران نیز هر چند کوشیده است تا روابط منطقه ای خود با کشور های اکو را تقویت کند و با توجه به علقه‌ای مشترک زبانی مذهبی و فرهنگی با برخی کشورهای عضو از این اشتراکات بیشترین استفاده را ببرد، اما این ترکیه بوده است که بیشترین سود سیاسی و اقتصادی را از قبل همکاری با کشورهای عضو اکو برده و از پتانسیل‌های موجود برای افزایش همکاری‌های چند بعدی و گسترش صادرات اقتصادی و نفوذ سیاسی و فرهنگی خود در کشورهای عضو اکو بهره گرفته است.

آنچه مشخص است اکو هم‌اکنون با 10 عضو؛ و بیش از 340 میلیون تن جمعیت وامکانات نفت؛ گاز و صنعت که در اختیار دارد و می‌تواند در قالب یک سازمان موفق و خوش‌آتیه منطقه‌ای توسعه یافته قرار گیرد اما تا کنون نتوانسته به اهداف اعلام شده دست یابد. در این حال ایران نیز می تواند با بهره گیری از این فرصت‌ها بیشترین سود را از قبل این سازمان دریافت کند.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها