کد خبر: ۹۶۶۴
زمان انتشار: ۱۲:۱۸     ۰۳ اسفند ۱۳۸۹

بی باک ؛ سروش سیاری: دموکراتیزاسیون؛ طنز سیاسی آمریکا در خاورمیانه

Thomas Jefferson warned that the tree of liberty must be watered from time to time with the blood of tyrants and patriots. To the Americans, the idea that freedom and democracy exact a cost in blood is second nature.(1)

توماس جفرسون، از بنیانگذاران اصلی انقلاب و نظام سیاسی ایالات متحده ی آمریکا: "درخت آزادی باید هرازچند گاهی با خون مستبدان و میهن پرستان آبیاری شود."(2)

سیاست خارجی کشور ایالات متحده ی آمریکا قبل و بعد از 11سپتامبر و یا ریزبینانه تر قبل و بعد از «انقلاب بوش» و جهت گیری تفکر صلیبی-صهیونی هیأت حاکمه ی کاخ سفید و دورخیزی که سالهاست برای منطقه ی خاورمیانه دارند، آنان را به سمت و سویی هدایت کرد تا برای موجه نشان دادن دخالت های فرامنطقه ای خود درصدد احیای هویتی جدید در دوران بعد از جنگ سرد باشند. با فرض محال بی ارتباط بودن تفکر اسلام سلفی-وهابی در خاورمیانه و آمریکایی ها، چه بهانه ای بهتر از تروریسم! بنابراین در راستای همین موجه سازی اعمال سیاست های فرامنطقه ای باید از یک سو با استفاده از ابزارهای رسانه ای کشورهای خاورمیانه را عقب مانده نشان داده و از سویی دیگر با ارائه ی طرح ها و پیشنهادهایی به ظاهر بشردوستانه، چهره ی کشور خود را نزد کشورهای این منطقه دلسوز و آزادیخواه نشان دهند. این عادت سلطه گر است که تحت لوای مفاهیمی چون دموکراسی، حقوق بشر، آزادی، جامعه ی مدنی و ... فریب و نیرنگ کند و همچنین عادت سلطه پذیر است که شنیدن این کلمات هوش و حواسشان را ببرد.

ولی امر مسلمین جهان فرمودند: "آن دموکراسی که امروز در اصطلاحات جهانی و دنیای غرب تعریف می شود و به آن افتخار می کنند، نه در آمریکا وجود دارد، نه در انگلیس و نه در فرانسه. حالا من آلمان را مثال نمی زنم که سابقه ی فاشیسم و نازیگری دارد. حتی در آمریکا و فرانسه هم که خود را مهد دموکراسی دنیا می دانند چنین دموکراسی مطلقأ وجود ندارد... با کسی هم که می خواهند دعوا بکنند، ماها دست به یقه می شویم و داد وفریاد می کشیم ولی آنها فریاد نمی کشند، در قلب طرف گلوله پرتاب می کنند بدون اینکه خیلی هم عصبانی بشوند با خونسردی آدم می کشند."(3)

جو بایدن، معاون رییس جمهور آمریکا: "خاورمیانه جنگلی پر از حیوانات وحشی است و در این جنگل فقط اسرائیل قابل اعتماد است."(4)

کشور ایالات متحده ی آمریکا در سال2002 و بر مبنای گزارشی تحت عنوان «توسعه ی انسانی» که به وضعیت تأسف بار حقوق بشر و بخصوص حقوق زنان در کشورهای عربی پرداخته بود، طرحی را تحت عنوان اصلاحات «خاورمیانه ی بزرگ» اعلام عمومی کرد. این طرح برای ایجاد اصلاحات در 22کشور عربی بعلاوه ی ایران، پاکستان، ترکیه، افغانستان و اسرائیل غاصب(!) پیشنهاد شده بود که اگر چه در ابتدا حمایت تونس و اردن را به همراه داشت ولی با مخالفت شدید کشورهای مصر و عربستان و ترکیه روبرو شد. ترسیم نقشه ی جدید سیاسی خاورمیانه به معنای تسریع در روند فدرالیسم در کشورهای عربستان، عراق و ایران بر مبنای تشابهات فرهنگی و مذهبی از عمده ی اهداف این طرح بود.

کشور ایالات متحده ی آمریکا در طول تاریخ حیات خود سه نقطه ی ضعف را تجربه کرده است؛(5)

1.        حمله ی نیروهای امپراطوری انگلستان به کاخ سفید در سال1814

2.        حمله ی نیروی هوایی ژاپن به بندر پرل هاربر طی جنگ جهانی دوم(1940-1945)

3.        اصابت دو هواپیمای مسافربری به ساختمان پنتاگون و برجهای تجاری  دوقلو در سال2001

همچنین این کشور در کنار تاریخ پر فراز و نشیب خود تا بحال مقابله با سه جبهه را تجربه کرده است؛

1.        سرخ پوستان و امپراتوری انگلستان در قبل ار قرن بیستم

2.        نازیسم و فاشیسم در قرن بیستم

3.        جمهوری چین بصورت بالقوه و روسیه بصورت بالفعل

در این میان برخی مقابله ی با نهضت بیداری اسلامی و جنبش های اسلام گرا را نیز که امروز بروز آن در قالب کشور جمهوری اسلامی ایران مشاهده می شود به موارد فوق اضافه می کنند.

بنابراین هیأت حاکمه ی آمریکا با در نظر گرفتن موارد فوق و احساس اینکه تنها قدرت بلامنازع جهان در تعیین معادلات جهانی هستند، دائمأ در پی سرکوب و یا سیطره جویی بر کشورهایی است که یا روابط سیاسی-اقتصادی مورد تأیید خود را با او ندارند و یا از جانب آنها احساس ناامنی سیاسی-فرهنگی می کند. یکی از انواع اینگونه تفکرات که به آمریکا گرایی معروفند، تئوری «بیگ بنگ» زاده ی تفکر توماس بارنت می باشد. وی که از اندیشمندان نظامی آمریکا می باشد معتقد است که داوودهای عالم برای جلوگیری از هر گونه هرج ومرج در قوانین دهکده ی جهانی(که مستقیمأ منافع آمریکا را تهدید می کند!) باید از جالوت ایالات متحده ی آمریکا پیروی داشته باشند.

جوزف جوفه، از تحلیلگران آلمانی نشریه ی دی سایت در این باب معتقد است گرایش به آمریکا و آمریکاگرایی و جالوت بی بدیل ثروت و قدرت در قرن21 بدون تردید صلح، آرامش، توسعه، آزادی و دموکراسی لیبرالیستی را برای جهان به ارمغان خواهد آورد. همانگونه که پس از پایان جنگ جهانی دوم ابر قدرت بلامنازع آمریکا ژاپن و آلمان را بازسازی نمود.(6)

مطابق با این نظریه، سیطره  بر کشور خاطی و یا به تعبیر دنیس راس «دولت های سرکش» باید در دو مرحله صورت گیرد؛(7)

1.        ورود نیروهای لویاتان(اژدها)؛ برای حذف فیزیکی عناصری که خلاف تفکر جالوت فعالیت می کنند.

2.        ورود مجریان سیستم(ملت سازی)؛ بعد از خروج نیروهای لویاتان و برای نفوذ در مراکز تصمیم گیری و قانون گذاری

نمونه ی عملی این تفکر را می توان امروز در جنگهای سال2001 افغانستان و سال2003 عراق دید. هرچند بارنت اعتراف می کند که سیاست های جهان اسلام و شمال آفریقا تحت تأثیر سیاستهای ایران می باشد ولی شاید اگر تمام محاسبات آنها در 8سال جنگ تحمیلی به نتیجه می رسید، شاید ایران هم نمونه ی دیگر اینگونه تفکرات می بود.

هرچند در این باب از کلام ناگفته ها فراوان است اما بررسی روند دموکراسی و حقوق بشری که آمریکا بعنوان اجرا کننده ی آن وارد صحنه ی کارزار شد در سه کشوری که نقش محوری در تحولات خاورمیانه اجرا می کنند ما را به قضاوت بهتری سوق دهد:

جمهوری اسلامی ایران؛

ولی امر مسلمین جهان، حضرت آیت الله خامنه ای(مد ظله العالی): "ملتهاى ديگر بدانند و ببينند كه اگر عزت ميخواهند، اين عزت پيش آمريكا نيست، در وابستگى به قدرتها نيست، در خرج كردن و پول دادن به كيسه‌ى سازندگان تسليحاتى دنيا و دريوزگى تسليحات آنها نيست، در جوشش از درون، در اعتماد به نفس ملى، در توكل به خدا و پيشرفت در اينهاست."(8)

33سال پافشاری ایران بر مواضع برخواسته از اسلام ناب محمدی(ص) که ارمغان امام(ره) به این کشور بود کار را به جایی رسانده که همگان به آسیب ناپذیر بودن این مواضع اذعان دارند. تلاش های مستمر استکبار جهانی برای عقب نشینی ایران از مواضع اصولی و حقوقی خود و تنگ کردن فضای تنفس ایران در روابط بین الملل در طول این سالیان و در مقایسه با موقعیت و پیشرفت های ایران حدیث مفصلی است از ناکامی های پیاپی جبهه ی استکبار. تلاش برای تجزیه ی ایران با دامن زدن به اختلافات قومی و مذهبی مانند حمایت از تحرکات تجزیه طلبانه ی کردستان، ترکمن و گنبد و همچنین حمایت از گروهک های تروریستی فرقان، خلق عرب و ...، طراحی کودتاهایی مانند طبس و نوژه (برژینسکی واقعه ی طبس را آخرین چاره برای نجات گروگانهای آمریکایی در انقلاب دوم ایران، یعنی تسخیر لانه ی جاسوسی توسط دانشجویان پیرو خط امام، می دانست.)، سازماندهی و حمایت های تسلیحاتی، اطلاعاتی، مالی و شیمیایی در جنگ عراق علیه ایران و دامن زدن به مسائلی مانند «پان عربیسم»، تهاجم های مختلف و از جمله فرهنگی علیه ایران که به حق رهبر معظم انقلاب اسلامی از آن به عنوان «ناتوی فرهنگی» نام بردند، با توسل به رسانه های ارتباطات جمعی و ترویج مبانی لیبرال دموکراسی، سکولاریسم دینی و اسلام آمریکایی در راستای زیر سوال بردن اسلام ناب محمدی به عنوان تنها نقطه ی اتکای مردم و تنها انگیزه ی آنان در مقابله ی با دشمنان، ایجاد اختلافات میان مسوولین و احزاب سیاسی کشور و حمایت از گروه های به اصطلاح اصلاح طلب در رسانه های بیگانه و زیر سوال بردن تئوری ولایت فقیه و قانون اساسی حاکم بر کشور، اعمال فشارهای متعدد آمریکا در قالب تحریم های نظامی و اقتصادی در سال های 1980، 1987، 1995 و 1996 تا به حال و توسط تمامی دولت ها اعم از دموکرات و جمهوریخواه، ایجاد جبهه ی جهانی مبارزه با تروریسم به بهانه ی 11 سپتامبر و جلوگیری از دستیابی گروه های افراطی به سلاح های هسته ای و همچنین معرفی ایران به عنوان حامی تروریست، محور شرارت، ناقض حقوق بشر و بزرگترین مانع صلح خاورمیانه، ممانعت از دستیابی کشورمان به فن آوری های صنعتی و به خصوص انرژی صلح آمیز هسته ای، تلاش برای منزوی ساختن ایران در صحنه های بین المللی از طریق حمله به کشورهای همسایه در سالهای 2001 و 2003 تاکنون و اصرار بر ادامه ی حضور در منطقه به روش های متفاوت مانند ایجاد امنیت و آموزش نیروهای نظامی کشورهای مورد هجوم، مانع تراشی سر راه ایران برای شرکت در طرح های بزرگ اقتصادی دنیا مانند احداث خط لوله های انتقال گاز به کشور های همسایه و قرار داد احداث نیروگاه اتمی بوشهر توسط آلمان و روسیه، منهدم کردن حدود نیمی از توان دریایی ایران در جنگ جهانی دوم و در اوج جنگ تحمیلی در سال 1366، هدف قرار دادن هواپیمای مسافربری ایران بر فراز خلیج فارس توسط ناو وینسنس و ... . ادله ی فراوانی وجود دارد که تحریم ها علیه ایران اسلامی از سوی آمریکا نه تنها فرصت های سودجویی اقتصادی و سیاسی زیادی را از آمریکاییان سلب کرده بلکه این قطع روابط هدیه ای برای رقبای آمریکا محسوب می شود. بسیاری صاحبنظران و کارشناسان روابط بین الملل بر این باورند که همکاری حداقلی و نه در بازه ی گسترده ی ایران با اروپا و آمریکا بدلیل خصوصیات و موقعیت عالی ایران در منطقه می تواند در زمینه هایی چون خط لوله ی نابوکو، باتلاق افغانستان و عراق و... بسیاری از مشکلات جامعه ی جهانی را حل کند. این چنین همکاری هایی بیش از اینکه توفیقی نصیب دولت و ملت ایران بکند، به نفع دولتِ اوباش آمریکاست. امروز برقراری رابطه با ایران به منزله ی دروازه ی ورود به جهان اسلام محسوب می شود که نقش بسزایی در معادلات حاکم بر خاورمیانه ایفا می کند. با این اوصاف پیشرفت های روزافزون ملت ایران در زمینه های گوناگون دفاعی، هوافضا، انرژی هسته ای در قلمرو غیرنظامی و... که به زبان آمریکایی و در ذهن مخاطبان آمریکایی، فناوریهای ممنوعه برای جهان اسلام تعریف می شود موجبات حیرت مستکبرین را فراهم آورده است. گری سیک، عضو سابق شورای امنیت ملی آمریکا، تحریم های آمریکا علیه ایران را مانند "دویدن سگ به دنبال اتوبوس" می دانست.(9) اقتدار امروز ایران در اعتراف تاریخی زبیگنیو برژینسکی نهفته است. وی طی نامه ای در پاسخ به سرمقاله ی روزنامه ی واشنگتن پست مبنی بر حمله ی احتمالی اسرائیل به ایران می نویسد: "به جای اینکه دیوانه وار علیه ایران عمل کنیم، باید برمبنای حقایق سیاسی، تجارب استراتژیک و بیشتر از همه منافع  آمریکا عمل کنیم." در ادامه ی این نامه آمده است: "شاید یک بمب ایرانی فاجعه باشد، اما حمله علیه ایران نیز خود یک فاجعه است. چالشی که هم اکنون آمریکا با مواجه است این است که از وقوع جنگی دیگر جلوگیری کند. جنگی که نه تنها آمریکا را در جهان بیشتر منزوی خواهد کرد بلکه به نفع بدخواهان آمریکا نیز خواهد بود."(10)

       

در زمان انتخابات دهم ریاست جمهوری، آمریکا و جبهه ی متحد با او هم تمام تلاش خود را بکار گرفت تا با منصرف کردن مردم از حضور پای صندوقهای رأی حتی اگر شده یک گام به اهداف خود نزدیک شود. ولی حضور 85% مردم ایران در انتخابات و رأی قاطع ایشان به رییس جمهوری که تا بحال بیشترین خواری را نصیب استکبار کرده است تمام حیله هایشان را نقش بر آب کرد.

مقام معظم رهبری فرمودند: " اين انتخابات، عزيزان من براى دشمنان شما يك زلزله‌ى سياسى بود؛ براى دوستان شما در اكناف عالم يك جشن واقعى بود؛ يك جشن تاريخى بود. در سى سالگى انقلاب اين جور مردم بيايند نسبت به اين نظام و اين انقلاب و آن امام بزرگوار اظهار وفادارى كنند. اين يك جنبش عمومى و مردمى بود براى تجديد پيمان با امام و با شهدا؛ و براى نظام جمهورى اسلامى يك نَفَس تازه كردن، يك حركت از نو، يك فرصت بزرگ. اين انتخابات، مردمسالارى دينى را به رخ همه‌ى مردم عالم كشيد. همه‌ى كسانى كه بدخواه نظام جمهورى اسلامى هستند، ديدند مردمسالارى دينى يعنى چه. اين يك راه سوم است. در مقابل ديكتاتورى‌ها و نظامهاى مستبد از يك طرف، و دموكراسى‌هاى دور از معنويت و دين از يك طرف ديگر، اين مردمسالارى دينى است."(11)

اخیرأ طی اقدام تحسین برانگیز دولت دهم و در راستای تلاشهای استکبار جهانی برای منزوی کردن ایران در جهان، سه کشور ایران، ترکیه و برزیل که از متحدان استراتژیک آمریکا در خاورمیانه و آمریکای لاتین می باشند، بیانیه ی تهران را امضا کردند. این تفاهم نامه که در حقیقت بعنوان سند راهبردی دولت جمهوری اسلامی ایران برای ادامه ی مذاکرات هسته ای خود با گروه های ۵+۱،وین و حتی ایالات متحده ی آمریکا محسوب می شود اظهارات جالب توجه رجب طیب اردوغان(نخست وزیر دولت اسلامگرای ترکیه) را به دنبال داشت:

"اوباما به من گفت که این بیانیه را امضا کنم."(12) در واقع این سخن او چراغ سبزی بود از سوی کاخ سفید به تهران برای ادامه ی مذاکرات.

شاید اگر تلاش های آمریکا و نوکران حلقه به گوش آن برای تنگ کردن فضای تنفس ایران در روابط بین الملل نبود، ملت مسلمان و مجاهد ایران هرگز قادر به پر کردن خلاءِ اتکا به دیگران نبود و نه تنها جهان اسلام که همه ی ملت های آزاده ی دنیا به این خودباوری و توکل بر خدای مردم ایران می بالند.

افغانستان؛

9سال تلاش آمریکا برای برقراری آنچه آنرا دموکراسی می خواند در افغانستان و نگاه کوتاهی بر وقایع سیاسی گذشته در این کشور به وضوح پوچ بودن اصلاحات آمریکایی را به رخ می کشد. مثلث عقب ماندگی در افغانستان شامل مواد مخدر، فساد مسئولان و جنگ اوضاع را به سمتی هدایت می کند که امروزه برای سنجش میزان پیشرفت در این کشور هیچگونه شاخصی وجود نداشته باشد. در دور اول انتخابات گذشته ی افغانستان، طبق اعلام رسمی دولت افغانستان 17میلیون از مردم این کشور واجد شرایط شرکت در انتخابات بودند، این رقم بعد از اتمام رأی گیری به 6میلیون رسید(13) که این به خودی خود نارضایتی مردم این کشور را از روند به اصطلاح دموکراسی حاضر نشان داد. جورج ویل، روزنامه نگار و نویسنده ی محافظه کار آمریکایی سرنوشت اوباما را همان سرنوشت جانسون در جنگ ویتنام می داند و می نویسد: "رهبران طالبان مطمئنأ می دانند که ویتنام شمالی در جنگ ویتنام نه در ویتنام بلکه در آمریکا پیروز شد. با وجود اینکه نیروهای آمریکایی دشمن را کاملأ شکست دادند اما مردم آمریکا که فقط آشوب و امکان به درازا کشیدن جنگ را می دیدند، قاطعانه به مخالفت با جنگ پرداختند."(14) سربازان آمریکایی امروز به جای اینکه به مقابله با طالبان بپردازند باید تلاش کنند تا دیدگاه مردم را نسبت به دولت این کشور تغییر دهند! اختلاف شدید میان دست اندرکاران جنگ در افغانستان و مسئولان اداره ی کشور نیز شاهدی بر این مدعاست.

  •         حامد کرزای که بعد از مدتها تلاش توانسته بود دیدگاه باراک اوباما پیرامون طیف خاصی از طالبان موسوم به طالبان میانه رو را به سمت مذاکره با آنها تغییر دهد، اقدام به تأسیس شورای صلح(لویه جرگه) کرد تا بلکه بتواند کمی از شدت حملات آنها بکاهد. رسانه هایی آمریکایی تلاش بسیاری کردند تا این پیشنهاد را نوعی دلسوزی کرزای برای طالبان و کمک به افزایش بی ثباتی در این کشور نشان دهند. قبول پیشنهاد مذاکره با طالبان میانه رو هرچند برای اوباما یک عقب نشینی بزرگ محسوب می شد و اعضای طالبان هم این موضوع را بخوبی فهمیده بودند ولی شاید او راه دیگری برای خروج از باتلاق فعلی افغانستان برای خود متصور نبود. اظهارات کرزای در یک مصاحبه ی جنجالی به وضوح اختلافات فاحش مسئولان آمریکایی و افغانی را فاش می کند:

"اگر شما و جامعه ی جهانی بر من زیادتر فشار وارد کنید، من قسم می خورم که به طالبان می پیوندم."(15)

  •        این اختلافات در میان مسئولان و مجریان سیاستهای کاخ سفید نیز وجود داشته و دارد. چند ماه پیش بود که ژنرال استنلی مک کریستال فرمانده نیروهای آمریکایی در افغانستان در مصاحبه ی جنجالی با مجله ی رولینگ استون، طی اظهارات تمسخر آمیزی به بی توجهی و قضاوت نادرست موافقان جنگ در افغانستان اشاره کرده بود که همین امر باعث شد تا وی از این مسئولیت عزل شود.

صرفنظر از همه ی این اختلافات، مقایسه ی وضعیت طالبان در امروز و سالهای گذشته نشان از روند رو به رشد این نیروها در مقابله ی مستقیم با آمریکا و نیروهای ائتلاف دارد. افزایش حملات موشکی طالبان به پایگاه های نظامی، نفوذ  جاسوسان طالبان به دستگاه اطلاعاتی سازمان سیا، افزایش حملات انتحاری طالبان و ... جایی برای سخن باقی نمی گذارد!

نشریه ی فالین پالیسی ضمن انتقاد به تأخیر در تعطیلی زندان گوانتانامو که از وعده های انتخاباتی اوباما در سال2008 بود، در باب مشکلات این زندان می نویسد: "به جای اینکه از گوانتانامو بعنوان ابزاری برای مقابله ی با تروریسم استفاده شودش، این زندان به بهانه ای برای برای عضوگیری و ادامه ی مبارزات نیروهای القاعده تبدیل شده است. به تأخیر انداختن تعطیلی گوانتانامو باعث می شود که تمایل کشورهای متحد آمریکا برای همکاری با این کشور در مقابله ی با دشمن واحد کاهش یابد. بعلاوه هزینه های ادامه ی فعالیت این زندان بسیار بیشتر از مشکلاتی است که بستن آن ممکن است بوجود بیاورد."(16)

عراق؛

انتخابات عراق و ورند تشکیل دولت در این کشور طی 9ماه توانست رکورد بیشترین زمان تأخیر در تشکیل دولتهای دنیا را به ثبت برساند. تشکیل دولت جدید عراق که با کارشکنی ها و سنگ اندازی های مخالفان پیشرفت و وحدت این کشور مانند تأسیس شوراهای بیداری در عراق، تلاش برای احیای حزب بعث و ورود دوباره به صحنه ی سیاسی این کشور، استمرار حضور نیروهای نظامی در عراق و...   روبرو شده بود برای منطقه ی خاورمیانه اهمیت بالایی داشت. بطوریکه بارها و بارها آمریکا با اعزام نمایندگان ویژه به این کشور و بالا بردن سطح سفرهای دیپلماتیک تا معاون وزیر خارجه و نوشتن نامه به آیت الله سیستانی(حفظه الله) خواستار تسریع در روند تشکیل دولت جدید شده بود. سه ائتلاف دولت قانون به رهبری نوری مالکی، مجلس اعلا به رهبری عمار حکیم و العراقیه به رهبری ایاد علاوی، جبهه های اصلی رقیب در انتخابات عراق بودند. از یک سو ایاد علاوی سعی داشت تلاشهای خود را معطوف به افزایش حمایت های خارجی از سوی کشورهایی چون عربستان، مصر و آمریکا و بطور کلی طیف حامی تفکر آمریکایی و یا به تعبیر بهتر تأمین غیرمستقیم منافع اسرائیل در منطقه کند و از سویی دیگر عمار حکیم و نوری مالکی سعی داشتند تا با جلب حمایت ائتلافهای درونی و اتحاد با کشورهای حامی تفکر بیداری اسلامی و بخصوص ایران سهم بیشتری در تشکیل دولت جدید را به خود اختصاص دهند. گفتنی است ایاد علاوی طی نامه ای پنهانی به دولت ایران خواستار حمایت این کشور از خود در ازای اخراج مجاهدین خلق از عراق و تقویت مناسبات فی مابین شده بود.(17)

    

اعلام نتایج انتخابات نشان داد هر چند هیچ ائتلافی نتوانسته بود بیش از نیمی از کرسی های پارلمان را به خود اختصاص دهد ولی ائتلاف العراقیه با کسب 91کرسی نسبت به ائتلاف دولت قانون با کسب 89کرسی و مجلس اعلا با کسب 70کرسی پیروز انتخابات شد. نتایج اولیه ی انتخابات عراق برای اسلام گرایان منطقه پیام خوبی نداشت اما اتحاد کمی دیرهنگام ولی کاملأ راهبردی میان ائتلافهای شیعی دولت قانون و مجلس اعلا و جلب حمایت اتحاد اسلامی کردستان عراق و طیف حامی مقتدی صدر، عملأ و قانونأ ائتلاف العراقیه را در تشکیل دولت جدید عراق بی سهم گذاشت. بازخوانی این اتفاقات در تشکیل دولت جدید عراق نشان می دهد که اگرچه آمریکا توانسته بود در ابتدا شرایط را به سود خود پیش ببرد ولی کنار راندن ایاد علاوی از تشکیل دولت پیام محکمی را مبنی بر عدم مداخله برای واشنگتن ارسال کرد.

آنچه گذشت بررسی کوتاهی بود بر تلاشهای دنیای غرب و در رأس آنها آمریکای جهانخوار برای ایجاد اصلاحات مدنظر خود در منطقه ی خاورمیانه. نگاهی بر وقایع سیاسی کشورهای ایران، عراق و افغانستان بعنوان اهداف اصلی تحرکات آمریکایی-صهیونیستی در منطقه نشاندهنده ی اینست که از یک سو تمام اهداف استکبار جهانی برای منطقه با بن بست مواجه شده و از سوی دیگر ادامه ی روند کنونی نتیجه ای جز فرورفتن در آنچه به تعبیر خودشان باتلاق خاورمیانه می نامند نخواهد داشت و این یعنی افول هژمونی آمریکا در جهان پیشرو ...

مقام معظم رهبری فرمودند: "حمله به لبنان کردند، اشتباه کردند. حمله به غزه کردند، اشتباه کردند. حمله به آن کشتی کردند، اشتباه کردند. این اشتباه ها یکی پس از دیگری نشاندهنده این است که رژیم غاصب صهیونیستی به نهایت قطعی خود یعنی سرنگون شدن و ساقط شدن در دره نیستی قدم به قدم نزدیک می شود."(18)

یک نکته ی قابل توجه این است که کشور آمریکا چون خود را ابرقدرت جهان می داند بنابراین سعی می کند با خیال راحت و بی هیچ ترسی از هزینه های گزاف اشتباهات در جهت اعمال سیاست های منطقه ای و فرامنطقه ای خود پیش رود. چرا که اینگونه می پندارد که اگر هم در این روند به بیراهه رفت چون توازن قوای جهان به سود خود اوست، این اشتباهات نمی تواند مورد سوءاستفاده ی سایر کشورها قرار گیرد. نسخه ی اصلاحات آمریکایی برای خاورمیانه ای که از ابتدا با اسلام گره خورده  همخوانی ندارد و نخواهد داشت. زبیگنیو برژینسکی در سال2004 و در یکی از کتب خود می نویسد: " دموکراسی و طرح خاورمیانه ی بزرگ باید با کمک کشورهای عربی طراحی شود نه آنکه به آنها عرضه گردد و دمکراسی سازی در منطقه باید مبتنی بر شأن و احترام سیاسی کشورهای منطقه باشد. مثلأ مصری ها و یعودی ها در صورتی که احساس کنند ارزش ای مذهبی و فرهنگی آنها لحاظ نشده، دموکراسی را نمی پذیرند."(۱۹) این سخن وی شاید طعنه ای باشد به قشری که گمان می کنند خاورمیانه، آمریکای لاتین است که بتوانند هرگونه تغییر و تحولی را در آن به عرصه ی عمل برسانند! کمااینکه امروز در کشورهای عربستان، مصر، تونس، ارد، لیبی، بحرین و... نیز مشاهده می شود که تابحال اعتراضات مردمی تا سقوط دولتهای حاکم ادامه داشته و انشالله خواهد داشت. امید است مطابق آنچه ولی امر مسلمین جهان، امام خامنه ای(مد ظله العالی) نوید داده اند شاهد شکل گیری خاورمیانه ی اسلامی باشیم.

ایشان فرمودند: "فلسطين قطعاً آزاد خواهد شد و به مردم بر خواهد گشت و در آنجا دولت فلسطينى تشكيل خواهد شد؛ در اينها هيچ ترديدى نيست؛ اما بدنامى آمريكا و بدنامى غرب برطرف نخواهد شد. اينها همچنان بدنام خواهند بود. شكى نيست كه بر اساس حقايقى كه خداى متعال تقدير كرده است، خاورميانه‌ى جديد شكل خواهد گرفت. اين خاورميانه، خاورميانه‌ى اسلام خواهد بود."(۲۰)

     


منابع؛

1)       Daily Telegraph 11/8/2006

2)       سیاست خارجی قدرتهای بزرگ و اصلاحات خاورمیانه/پژوهشکده ی تحقیقات استراتژیک

3)       بیانات معظم له در دیدار با تشکلهای دانشجویی 15/9/1375

4)       روزنامه ی همشهری 21/4/1389

5)       سیاست خارجی قدرتهای بزرگ و اصلاحات خاورمیانه/پژوهشکده ی تحقیقات استراتژیک

6)       همان

7)       همان

8)       بیانات معظم له در جمع دانشجویان دانشگاه امام خمینی(ره) نوشهر 14/7/1388

9)       روزنامه ی رسالت 22/9/1388

10)   روزنامه ی جمهوری اسلامی 25/10/1388

11)   خطبه های معظم له نماز جمعه ی تهران 29/3/1388

12)   روزنامه ی جمهوری اسلامی 13/4/1389

13)   مجله همشهری دیپلماتیک/شماره ی39

14)   روزنامه ی همشهری 13/10/1389

15)   شبکه اطلاع رسانی افغانستان 17/1/1389

16)   روزنامه ی همشهری 6/10/1389 به نقل از فارین پالیسی 19/11/2010

17)   خبرگزاری فارس  89/10/15

18)   خطبه های نماز جمعه رهبری 14/3/1389

19)   سیاست خارجی قدرتهای بزرگ و اصلاحات خاورمیانه/پژوهشکده ی تحقیقات استراتژیک

20)   بیانات معظم له در دیدار شرکت کنندگان افتتاحیه ی همایش غزه 8/12/1388


نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها