آيت الله هاشمي رفسنجاني روز گذشته صريح ترين سخنان خود طي دو سال اخير عليه ضدانقلاب داخلي و عوامل بيگانه در كشور را در جلسه مجمع تشخيص مصلحت نظام ايراد كرد. اين سخنان كه شايد بتوان پاسخي به درخواست فزاينده مردم،علما ،نخبگان و شخصيت هاي ذي نفوذ از وي براي موضع گيري قاطع عليه فتنه انگيزي جمعيتي ضد انقلاب و وابسته به سرويس هاي اطلاعاتي دشمن برشمرد را مي توان پس از مدت ها، موضعي از سر دلسوزي نسبت به انقلاب اسلامي دانست.موضعي كه اتخاذ آن پيش از اين از شخصيتي همچون هاشمي رفسنجاني بسيار انتظار مي رفت اما مع الاسف اين سخنان با گذشت 22ماه از به راه افتادن ، شعله ور شدن و در نهايت افول اين جريان ايراد شد.
اتخاذ اين موضع دير هنگام اما باز هم جاي تقدير و تشكر فراوان دارد. به خصوص آنكه وي در جلسه مجمع تشخيص خود به اجلاس آتي خبرگان نيز اشاره اي داشته و با محكوم نمودن اقدامات فتنه گران وضد انقلاب ،اقدامات ساختار شكن عليه انقلاب و نظام را مايه مخدوش شدن اصول مترقي نظام و انقلاب دانسته است. واقعيت آن است كه مدت ها بود فكر سياسيون و آحاد مردم از چنين ابراز نظري شفاف و بدون ابهام - عليرغم تاكيدات مكرر رهبري به خواص مبني بر شفافيت مواضع از سوي آنان - از سوي رئيس فعلي مجلس خبرگان رهبري تنگ شده بود كه در درخواست هاي علني و غير علني از وي نيز حاكي از همين تشنگي عمومي براي مرزبندي وي با عناصر دشمن مي كرد. مردم و نخبگاني كه سوابق هاشمي رفسنجاني در انقلاب و جنگ را ديده بودند نمي پسنديدند كه وي به عنوان يكي از همكاران جريان فتنه مطرح شود و مصادره او از سوي ضد انقلاب را به هيچ عنوان به صلاح نمي دانستند .اين موضع اخير هاشمي را ميتوان اقدامي كاملا رو به جلو و مفيد به حال وي در ميان مردم دانست اما در اين ميان نكاتي نيز قابل ذكر است :
اول آنكه خود جناب هاشمي نيز تصديق مي كند كه پس از سكوت بسيار عميق وي در جريان فتنه - عليرغم مطلوبيت موضع اخير وي - اين موضع گيري فعلي مادامي كه به صورت عملي و عيني به منصه ظهور نرسد و منجر به قطع رابطه وي با كساني كه خود نيز آنان را ضد انقلاب دانست، نشود؛ موضعي ناكافي تلقي خواهد شد و شايد برخي از ريز بينان، آن را ناشي از نزديكي انتخابات خبرگان و گامي در جهت ابقاي وي در رياست اين مجمع وزين فقهي ارزيابي كنند.
ثانيا آن كه اگر رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام عقيده دارد كه در اجلاس قبلي خبرگان از سوي رهبري معظم انقلاب اسلامي -دامت بركاته - نسبت به نامزدياش در رياست خبرگان تاكيدي صورت گرفته بود - گرچه بنا بر اخبار رسيده اين تاكيد اين بار از سوي رهبري به وقوع نپيوسته و معظم له نفيا و اثباتا هيچ موضعي براي نامزدي هاشمي در انتخابات اتي ابراز نفرمودند - در حال حاضر كه نسبت به برخي اقدامات فتنه گران به درستي اعلام موضع نموده است، بايد به اين ابهام نيز پاسخ دهد كه چرا وي چندي قبل - بنا بر خبر موثقي كه در رسانه ها انتشار يافت - در جلسه هيئت امناي دانشگاه آزاد كه با حضور عنصر اصلي ضدانقلاب -مير حسين موسوي - برگزار شده بود در سخنان خود حالتي را تصوير كرده و اعلام كرده بود كه ممكن است روزي نظام ما ولي فقيه نداشته باشد و بايد در چينش هيئت امناي دانشگاه آزاد چنين زماني نيز پيش بيني شود .آيا رئيس مجلس خبرگان رهبري در ذهن خود جمهوري اسلامي بدون ولي فقيه را تصور مي كند كه در آن صورت حتي دانشگاه آزاد نيز وجود داشته ولي اثري از ولي فقيه نبوده باشد؟
در اين بين اين سئوال نيز مطرح است كه آيا موضع گيري اخير هاشمي رفسنجاني در محكوميت ضد انقلاب را مي توان موضعي جديد از وي تلقي كرد كه با موضع وي در نماز جمعه آخر خود داراي زاويه هايي است؟ اين در حالي است كه وي در مراحل مختلف طي سال گذشته تاكنون بارها مواضع خود را همان مواضع اعلامي در نماز جمعه 26 خرداد خود دانسته بود .نماز جمعه اي كه با استقبال گسترده ضد انقلاب مواجه شده و دشمنان با تمسك به مطالب هاشمي در آن در صدد القاي شكاف در نظام و پي گيري حاكميت دوگانه و حتي اعمال فشار و جسارت به ساحت رهبري معظم انقلاب و مردم متدين كشور برآمدند. تداوم موضع گيري هاي اخير دشمن را بيش از پيش مايوس خواهد كرد.
در مورد اجلاس آتي خبرگان رهبري ونقش هاشمي رفسنجاني در آن نيز اما بايد نكاتي را مد نظر قرار داد:
اول آنكه پس از ارتحال عالم زاهد، متقي و فقيه ولايتمدار و وارسته حضرت آيتالله مشكيني - رحمة الله عليه - خلاء وجود شخصيتي جامع، ولايي، اخلاقي، سياسي، زاهد و متقي در رأس مهمترين نهاد مرتبط با ساختار ولايي انقلاب اسلامي - ولايت فقيه - به خوبي قابل حس بود. گرچه در بطن اعضاي مجلس خبرگان نمونههايي جايگزين از آن شخصيت وارسته يافت ميشد، اما عنصر نزديكي و قرابت با ركن اصلي حكومت اسلامي - ولي فقيه - اعضاي اين مجلس را بر آن داشت تا به نايب رئيس آن زمان مجلس خبرگان كه همواره در نقش سياسي اين مجلس، نقش ايفا ميكرد اعتماد كرده و هاشمي رفسنجاني را به عنوان رئيس جديد برگزينند.
از همين رو بود كه در ابتدا، دستيابي هاشمي رفسنجاني به جايگاه رياست خبرگان مورد استقبال تعدادي از نخبگان قرار گرفت. نخبگاني كه سابقه ديرينه همراهي و آشنايي هاشمي رفسنجاني با مقام معظم رهبري حضرت آيتالله العظمي خامنهاي -مدظله - را معيار انتخاب خبرگان ارزيابي و اين انتخاب را - عليرغم پذيرفتن نقاط ضعف اطراف وي - در شمايلي كلي در جهت تقويت جايگاه خطير ولايت فقيه و بسط يد ولي فقيه جامع زمان ارزيابي ميكردند.
به دليل شأن و اهميت جايگاه خبرگان و افراد حاضر در آن اما همواره رقابت براي تعيين رئيس يا هيئت رئيسه، همچون اصل رقابت براي تصدي وكالت مردم در اين مجلس فخيم و پرارج، تفاوتي ماهوي با ساير رقابتها داشته و اساساً تبليغ يا جمعآوري رأي و يا حتي معرفي در حدي بيش از حد معمول، معمولا صورت نگرفته و اين رقابتها كاملاً در سطحي بالا و بدون حاشيه برگزار شده است. گو آنكه چه براي انتخاب هاشمي رفسنجاني به عنوان وكيل مجلس خبرگان و چه براي انتخاب وي به عنوان رئيس پس از مرحوم آيتالله مشكيني تلاشهاي سازماندهي شده و منسجمي از سوي دفتر و برخي نزديكان نسبي او همچون فرزند لندن نشيناش صورت گرفت، چنانچه تبليغات پرحجم ديواري، رسانهاي، سياسي و حتي تشكيل سازمان رأي و تشكيل كميته صيانت از آراء و... كه همگي گوشهاي از فعاليتهاي فراوان صورت گرفته براي دستيابي هاشمي به خبرگان و سپس به جايگاه رياست خبرگان براي وي بود، حكايت از اهميت اين مقام براي اطرافياناش داشت.
همان زمان البته اين انتخاب منتقدان جدي پاي فشردهاي نيز داشت. شايد همين نگاه انتقادي هم بود كه هاشمي رفسنجاني با آن همه حجم لابيهاي سياسي و رسانهاي را تنها 7 رأي از رقيب بيادعايش پيش انداخت.چرا كه در آن رأيگيري، هاشمي رفسنجاني 41 رأي و آيتالله احمد جنتي 34 رأي را از آن خود كرد. اين همه اما مربوط به وقايع مرتبط به قبل از سال 86 بود.دوراني كه شايد بتوان عمر سياسي هاشمي رفسنجاني پس از آن و در دو سال اخير را به برههاي جديدتر و عيانتر از حيات سياسي او تقسيمبندي كرد.
خود هاشمي رفسنجاني اما ميگويد كه در وي تغييري رخ نداده و او همان هاشمي پيش از اين است. شايد هم چنين باشد اما واقعيت آن است كه وجود برخي زاويهگيريها در وي، طي دو ساله اخير - سواي موضع گيري اخير و مثبت وي عليه جريان ضد انقلابي داخلي - كاملاً محسوستر و نمايانتر شده و حتي بسياري از خوشباوران نسبت به شخص هاشمي رفسنجاني را نيز نگران ساخت. كسانيكه هاشمي رفسنجاني دهه 60 با آن موضعگيريها عليه نظام استكبار را ديده بودندو همراهي هميشگي وي با امام راحل (ره) را ديده بودند، شايد ديگر توجهي به برخي حواشي افكار و رفتار وي نداشتند. تيزبينان ميديدند كه وقتي قضاياي مك فارلين پيش ميآيد يا بحث پذيرش قطعنامه 598 يا نظاير آن به ميان كشيده ميشود، پاي هاشمي رفسنجاني به عنوان يك مؤلفه تأثيرگذار در ميان است. تيزبينترها برخورداري وي از روحيه «تحميلگري» به بنيانگذار كبير انقلاب اسلامي را در محافل خصوصي و به صورت در گوشي به نقد مينشستند اما شايد حتي آنان نيز باور نميكردند كه هاشمي رفسنجاني طي دو ساله اخير، شدت زاويهگيري بيشتري از گذشته نسبت به انديشههاي انقلابي و حتي مواضع سابق خود به نمايش گذاشته و دوستان انقلاب را اينچنين نگران و البته مخاصمان انقلاب اسلامي را چنين به وجد آورد. شايد از همين ناحيه است كه انگيزه «تغيير» در رياست خبرگان رهبري در محافل سياسي، فكري، رسانهاي و البته جامعه علمي، فقهي و حوزوي مطرح و مورد استقبال و پذيرش جمع معتنابهي از وكلاي ملت در خبرگان رهبري نيز واقع شده است.
بيشك اگر قرار بر آن باشد تا هاشمي رفسنجاني بار ديگر خود را براي رياست خبرگان آتي نامزد كند - همچنانكه امروز رسانههاي مختلف از اوجگيري فعاليت اطرافيان نسبي ، سببي ، دفتري و... وي در قم و تهران و شهرستانها و تشكيل ستادهايي سياسي، رسانهاي و... براي تأثيرگذاري بر اعضاء، كانديداهاي احتمالي، جامعه نخبگي و سياسي و نيز جامعه عموم مردم خبر داده و اين خود دليلي آشكار و گواهي صادق بر تمايل وي نسبت به نامزدي رياست خبرگان است همچنانكه وي خود نيز از اين تمايل در جلسه اخير مجمع خبر داد - فضا و شرايطي فراهم ميآيد تا در فضايي منطقي و معقول، وي به دفاع از عملكرد پرابهام و حاشيه آفرين خود مخصوصاً طي دو ساله اخير پرداخته و البته اجازه پرسش كردن از او، طلب توضيح از او - استيضاح - و نقد رفتار سياسي و عملي وي ميسر گردد.
اين خود موهبتي الهي و البته از صدقه سر آزادي است كه انقلاب اسلامي، آنرا به همگان اعطا كرد. اين فضا، فضايي خواهد بود تا برخلاف چند ساله اخير كه هاشمي رفسنجاني همواره يكطرفه تنها خود سخن گفته و ديگران مجبور به شنيدن بودهاند، اين بار در تعاملي دو طرفه هاشمي نيز بشنود و نسبت به آن پاسخگو باشد.
نوع سلوك رفتاري و گفتاري هاشمي رفسنجاني در ماجراي پيچيده و عميق فتنه سال 88 شايد عمدهترين محوري است كه به يقين از شخص وي در زمان تشكيل اجلاس خبرگان از او در صحن مجلس خبرگان پرسيده خواهد شد. اگر هاشمي رفسنجاني در فتنه طراحي شده توسط دشمن عليه انقلاب اسلامي و نظام و رهبري تنها به سكوت اكتفا ميكرد - تقريباً شبيه آنچه كه وي در ماجراي طراحي شده از سوي دشمن در سال 78 انجام داد - اولاً به خاطر وظيفه حقوقي او در جايگاه رياست مجلس خبرگان و رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام، ثانياً به خاطر احساس قرابت و همراهي وي با شخص مقام معظم رهبري، و ثالثاً به دليل مطالبه جدي و امر قاطع رهبري به نخبگان و خواص در شفافسازي مواضعشان نسبت به جريان فتنه و عدم سكوت جدي در اين زمينه، شايسته عتاب و برخورد جدي با وي بود.
اين تازه در جايي است كه همگان شاهد همراهيهاي جدي هاشمي رفسنجاني با مثلث مجري فتنه سال 88 - خاتمي، موسوي و كروبي - بودند. گرچه موضع گيري روشن وي در جلسه اخير مجمع تشخيص موضعي روبه جلو ارزيابي ميشود اما به يقين وي بايد به اين پرسش عمومي پاسخ دهد كه هاشمي كه به محكوم نمودن اقدامات ضد انقلاب در 25 بهمن مبادرت ورزيده و اعلام كرده كه تكليف انقلاب با ضد انقلاب از ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي همواره مشخص بوده است. چرا وي در روز 25 بهمن اگر درست باشد، با يكي از سران كينه جوي فتنه - كه همواره در لايه نفاق با نظام اسلامي مواجهه كرده است - ملاقات كرده و حتي - بنابر آنچه كه در رسانه ها نيز منتشر شد- از وي خواستار تند كردن فضا شده بوده است. اين تناقض در رفتار و گفتار بي ترديد مورد سئوال خبرگان ملت نيز - همچون آحاد ملت واقع خواهد شد . اعضاي مجلس خبرگان رهبري كه شأنيت و اعتبار خود را از مقام ولايت فقيه و شخص ولي جامع عادل و فقيه برگزيده و والامقام اخذ ميكنند، به يقين از هاشمي رفسنجاني خواهند پرسيد كه ديدارهاي مكرر وي با سران و اصحاب فتنه 88 و هدايتها و حمايتهاي وي از اين جريان كه تا مرز براندازي انقلاب و نظام اسلامي پيش رفتند و با درايت رهبري و حمايت مردم ناكام ماندند، با چه اهدافي صورت ميگرفته و اين ديدارها كه پيش و پس از ماجراي فتنه ادامه يافته است چه تناسبي با جايگاه رياست خبرگان رهبري دارد؟
اعضاي مجلس خبرگان رهبري علاوه بر اين با قطع و يقين هاشمي رفسنجاني را نسبت به نامه اهانتآميز بدون "سلام والسلام " وي تنها چند روز مانده به برگزاري انتخابات حداكثري و 40 ميليوني نهم رياست جمهوري مورد سئوال قرار خواهند داد. اينكه رئيس مجلس خبرگان رهبري در نامهاي كه عصبانيت و خشم از سراسر آن هويداست، با لحني بيادبانه به محضر رهبر فرزانه انقلاب اسلامي - مدظله - به نوعي چراغ سبز به فتنهانگيزيهاي پس از انتخابات نشان داده و آدرس ناكجاآبادي را در اختيار برخي قرار داد، بيشك مورد سئوال خبرگان ملت خواهد بود.
همچنين نوع رفتار خاندان هاشمي رفسنجاني در فتنه عميق دشمن در سال 88 و عدم نهي وي و حتي همراهيهاي وي با آنان نيز بايد مورد سؤال كنندگان قرار گيرد. علت اينكه همسر وي در روز رأيگيري انتخابات رياست جمهوري نهم، علناً و عملاً فتواي آشوبطلبي عليه ساختار نظام صادر ميكند، يا اينكه مهدي در تمام مراحل انتخابات با ادعاي نقش نيابتي از پدر، تمامقد وارد صحنه شده، به قول خود، ستاد جنگ تشكيل داده، رسانههاي خارجي مغرض را به خط كرده، جنگ رواني را از يكسو و جنگ شهري را از سوي ديگر فرماندهي ميكرد و سرانجام نيز به لندن - مأمن استعمارپير - ماوا گرفته است، يا اينكه دختر وي به همراه جمع ديگري از خاندان هاشمي در تجمعات ضد انقلابي و غير قانوني براندازي نظام اسلامي شركت كرد، حتي در عمليات رسواي عاشوراي 88 همراه با بهائيان، اعضاي رسمي كومله، منافقين و سلطنتطلبها حضور يافته و با تحريك عناصر ضد انقلاب، مايههاي هتك حرمت عاشورا را با سخنان تحريكآميز عليه نظام، انقلاب و شخص مقام معظم رهبري فراهم آورده و آن هنگام كه از اين اقدمات ساختارشكنانه از سوي دلسوزان نظام و انقلاب اسلامي انتقاد ميشود، هاشمي رفسنجاني نه تنها از ساختارشكنان خاندان خود برائت نميطلبد كه تماماً به دفاع از خاندان و فرزندان خود روي آورده و منتقدين را به منافقين تشبيه ميكند لا محاله مورد پرسش علما و مراجع و برجستگان مجلس خبرگان رهبري از هاشمي رفسنجاني قرار خواهد گرفت.
به يقين هاشمي كه در سخنان جديد خود در آستانه انتخابات خبرگان از شدت علاقه خود به رهبري سخن ميگويد خوب است كه در جلسه خبرگان به صراحت از توهين هاي مكرر فرزندان و نوادگانش به ساحت رهبري معظم انقلاب اسلامي عذرخواهي كند.توهين هايي كه نه تنها در جمع خصوصي و پنهاني كه حتي در كف خيابان و در جمع ضد انقلاب فتنه گر نيز بارها از سوي آنان به ساحت رهبري تكرار شده است.
اينكه هاشمي رفسنجاني - رئيس فعلي مجلس خبرگان رهبري كه عمر رياستاش بر اين جايگاه به كمتر از ده روز رسيده است - درنماز جمعهاي حاضر ميشود و با نوع رفتار، سخنان و برخورد وي - اين جايگاه خطير و حساس در نظام اسلامي - تبديل به مسجد ضراري عليه انقلاب اسلامي ميشود، در آنجا ضد انقلاب و اپوزويسون كه تا به حال حتي نماز نيز نخوانده با كف و صوت و هلهله، سخنان هاشمي را به استقبال مينشينند و سرانجام نيز با آتش زدن خيابان و معابر عمومي و حمله به نماز جمعهايها، تعقيبات اين نماز بدون وضو را به پايان ميبرند، اما هاشمي رفسنجاني حاضر نميشود كه از اين جماعت ضد انقلاب تبري جسته و حتي ماهها پس از آن، عليرغم تذكرات جدي علما، مراجع، دلسوزان، نخبگان و مردم به وي، همچنان مواضع خود را مواضع اعلام شده در آن نماز جمعه برميشمرد و تناسب آن با جايگاه خطير رياست خبرگان رهبري، بدون ترديد از موارد استيضاح وي در صحن مجلس خبرگان رهبري از سوي اعضاي عاليرتبه اين مجلس تأثيرگذار در فرآيند انقلاب اسلامي خواهد بود.
به يقين اعضاي مجتهد ومتقي مجلس خبرگان رهبري در اجلاسيه قريب الوقوع علت ديدارهاي مكرر هاشمي رفسنجاني با سران ضد انقلاب فتنه، را جويا خواهند شد و خواهند پرسيد كه به چه دليل هرگاه كه اين ديدارها صورت ميپذيرد در پس آن و تنها روزهاي آتي آن، اتفاقات ناگواري عليه نظام از سوي سران فتنه ساماندهي ميشود؟ اينكه چرا رئيس فعلي خبرگان - ان هنگام كه لب به سخن نيز گشود حاضر نشد تا به صورت صريح عليه فتنه گران اظهار عقيده كرده و باز هم به صورت چند پهلو خواستار رعايت قانون! شده بود.
در اين بين مجتهدان و عاليرتبگان مجلس خبرگان رهبري شايد از هاشمي رفسنجاني بپرسند كه طرح و پيگيري مباحثي همچون شوراي فقاهت - عليرغم وضوح بطلان صريح آن در حوزه فقه و سياست و نيز عقل اجتماعي - با چه اهداف نهان و خطرناكي در پس پرده همراه است و اصرار وي بر طرح اين مباحث در ميان نخبگان حوزوي و دانشگاهي و نيز پيگيري عملياتي آن با چه انگيزههايي صورت ميگيرد؟
فرزانگان و بلندمقامان مجلس خبرگان رهبري كه در سابقه خود نصب قائم مقام رهبري و سپس عزل وي از اين مقام - پس از مشاهده سادهلوحي، همراهي او با منافقين و تأثيرپذيري وي از آنان - را يدك ميكشند، يقيناً علت ابراز خرسندي و خوشوقتي دشمنان تابلودار مردم ، نظام و انقلاب اسلامي از برخي مواضع هاشمي رفسنجاني و القاي بيش از پيش طرح خود خوانده حاكميت دوگانه در ايران با تمسك به مواضع وي را از او جويا خواهند شد .
فرصت اجلاسيه آتي مجلس خبرگان رهبري محملي خواهد بود تا اعضاي اين مجلس علت دل بستن سران فتنه به حمايت هاشمي رفسنجاني در معادلات داخلي، نامهنگاريهاي آنان به وي به عنوان رئيس خبرگان رهبري و انتظار رودرويي وي با جايگاه خطير رهبري را از وي جويا شوند و بپرسند كه اين سيليخوردگان چه در رفتار و عمل هاشمي ديدهاند كه اينچنين اميدوارانه او را تنها محمل مهياكننده تاخت و تاز خود به نظام و انقلاب و رهبري ميشناختند؟
همچنين فرصت نامزدي هاشمي رفسنجاني در تصاحب رياست خبرگان رهبري ميتواند فرصتي مغتنم براي پاسخگويي وي نسبت به بيانيههاي اخير وي همچون نامه وي در 19 ديماه سال جاري باشد. اجلاس آتي خبرگان رهبري ثابت خواهد كرد كه هاشمي رفسنجاني كه گاه و بيگاه - شايد به عقيده برخي صاحبنظران براي باصطلاح برخورداري از نوعي امتيازگيري از نظام - سخن از عدم علاقه به پست و مقام و تمايل براي بازنشسته شدن از قدرت و سياست ميزند، به چه دليل نسبت به وامدارسازي برخي از نخبگان و حتي اعضاي فخيم مجلس خبرگان رهبري و يا بستگان آنها در هيئتهاي امناي دانشگاه آزادي اسلامي در شهرستانها - اعتراضي نكرده و اين تناقض گفتاري و رفتاري را چگونه توجيح مي نمايد؟ اين فرصت، محملي تاريخي براي ايضاح مواضع چندپهلويي است كه از سوي برخي خواص اتخاذ ميشود، وبدين ترتيب شايد بتوان اميد داشت تا نوبت پاسخگويي فرا رسد؟
در اين بين اميد است كه برخي اخبار نگرانكننده نسبت به اعلام قريبالوقوع عدول هاشمي رفسنجاني از مواضع سالهاي گذشته خود نظير قضاياي لانه جاسوسي، عزل قائم مقام رهبري، پايان جنگ و... صحت نداشته باشد كه در غير اين صورت نمايندگان مجتهد و با تقواي مجلس خبرگان رهبري بايد پيرامون اين فاصلهگيريها و تناسب آن با جايگاه رياست خبرگان رهبري نيز از وي توضيح بطلبند.