کد خبر: ۱۰۱۱۵۱
زمان انتشار: ۱۴:۴۱     ۲۹ آذر ۱۳۹۱
مجیدی سر را به نشانه تأیید حرف فتح الله زاده تکان داد و گفت: «شاید اگر کمی صبوری می کردم و می ماندم آن اتفاق نمی افتاد.»

به گزارش 598 به نقل از جام ورزشی؛ بازگشت فرهاد مجیدی به استقلال و عقد قرارداد او همان طور که پیش بینی می شد، پرحاشیه و پرسروصدا از آب درآمد.


شاید اگر مسؤولان باشگاه استقلال زمان حضور فرهاد مجیدی را رسانه ای نمی کردند یا با هر ترفندی آن را تغییر می دادند و فقط رسانه ها را در جریان این تغییر غیر منتظره می گذاشتند آن همه بلوا در کوچه افتخاری نیا واقع در خیابان لارستان رخ نمی داد و همسایه های فتح الله زاده سر را به آرامی بر بالین می گذاشتند.


حدود ساعت 21:30 کوچه افتخاری نیا مملو از هواداران بود، هرچند که شاید کمتر کسی فکر می کرد هواداران ناصرحجازی هم آن جا را قرق کنند تا در زمان ورود فرهاد مجیدی به طعنه به او بگویند: «مکتب حجازی والا لیاقت می خواد!»


فرهاد با این طعنه ها وارد ساختمان اختصاصی حاجی فتح الله زاده شد و در حالی که رنگ صورتش برگشته بود، به دفتر حاجی رفت و بعد از حدود یک ساعت گفتگو در حالی که فرزاد مجیدی و یکی از دوستانش در این جلسه حضور داشتند، به توافق نهایی رسید و قراردادش را با استقلال منعقد کرد.


* اما در داخل جلسه چه گذشت؟


به محض اینکه عکاسان و خبرنگاران از دفتر فتح الله زاده بیرون رفتند، حاجی رو به مجیدی کرد و گفت: «این همه مدت از استقلال رفتی که چه بشود؟ هم از لحاظ مالی ضرر کردی و هم اینکه ما را به درد سر انداختی. فکر نمی کنم خودت هم از این جدایی رضایت داشته باشی.»


مجیدی با شنیدن این حرف سر را به نشانه تأیید تکان داد و گفت: «شاید اگر کمی صبوری می کردم و می ماندم آن اتفاق نمی افتاد.»


اظهار ندامت فرهاد باعث شد، علی فتح الله زاده لبخندی به نشانه رضایت بر لب بیاورد، اما مدیرعامل باشگاه استقلال برای اینکه این بار از عقد قرارداد با فرهاد مطمئن بشود از دفتردارش خواست یک جلد کلام الله مجید را از نمازخانه بیاورد تا مقابل خودش و مجیدی بگذارد.


قرآن که آمد فتح الله زاده آن را بوسید و دستی روی آن کشید و مقابل خودش و فرهاد گذاشت و به او گفت: «دست روی قرآن بگذار که تا وقتی در استقلال هستی، به خاطر هواداران از منافع شخصی چشم پوشی کنی و تا پایان قراردادت به آن پایبند باشی. فقط روزی که احساس کردی دیگر نمی توانی برای استقلال مفید باشی برو. بعد فرهاد که اشک در چشم هایش حلقه زده بود، دستش را روی قرآن گذاشت و گفت، من قسم می خورم که برای شادی دل هواداران استقلال تا لحظه ای که می توانم کوشش کنم و هرچه دارم بگذارم. به این ترتیب قرارداد مجیدی با استقلال امضا شد و فتح الله زاده که راضی به نظر می رسید و احساس پیروزی می کرد، از مجیدی خواست بایستد تا عکاسان و خبرنگاران و گزارشگران بیایند و با او حرف بزنند.


* حاشیه های پس از توافق


به محض اینکه اعلام شد مجیدی قراردادش را بسته است، اصحاب رسانه به سوی دفتر کار فتح الله زاده هجوم آوردند و در این میان صدای هوادارانی که بیرون بودند و تعدادشان بیشتر هم شده بود شنیده می شد. خبر عقد قرارداد مجیدی با استقلال به سرعت به پایین رفت و به نظر می رسید انتشار این خبر حاشیه ساز هم بشود.


ساعت از یک بامداد گذشته بود و فتح الله زاده از مجیدی خواست هرچه زودتر به منزلش برود، اما ازدحام جمعیت و شعارهای موافقان و مخالفان سبب شد مجیدی نیم ساعت پشت در بماند و پس از تماس فتح الله زاده با پلیس و متفرق شدن جمعیت، کوچه افتخاری نیا را ترک کند. البته فتح الله زاده نیمی از راه را با فرهاد بود تا اتفاقی برای کاپیتان جدیدش نیفتد.


حال باید منتظر ماند و دید مجیدی این بار چقدر پای حرفش است. آیا این بار هم او به بهانه ای استقلال را ترک می کند یا اینکه کاپیتان جدید استقلال تا وقتی بتواند برای تیم محبوبش بازی خواهد کرد؟!

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها