کد خبر: ۱۰۳۰۷۷
زمان انتشار: ۱۳:۱۶     ۰۷ دی ۱۳۹۱
تبیین حماسه ۹دی(۴) گفتگوی ۵۹۸ با شاعر متعهد حسن بیاتانی:
در مورد حماسه ی نهم دی چیزی که خیلی برای قابل توجه بود این بود که این حماسه نشان داد که مردم ما خیلی جلوتر و به روزتر از مسئولین و خواص و هنرمندانمان هستند...یعنی این خواص و هنرمندان نبودند که مردم را به هیجان درآوردند بلکه برعکس اگر هیجانی در بعضی خواص و هنرمندان به وجود امد ناشی از همین حماسه‌ی مردم بود... ما باید به موجود چنین مردمی افتخار کنیم اما به عنوان یک هنرمند باید شرمنده باشیم که اگر جلوتر از مردم نیستیم لا اقل باید دوشاش آنها باشیم نه این که چند قدم هم عقب تر باشیم.
سرویس فرهنگی پایگاه 598، حسن بیاتانی شاعر جوان آئینی که دارای تحصیلات حوزوی و ساکن قم می باشد، دغدغه های بسیاری در حوزه شعر آئینی و اجتماعی دارد. او معتقد است اشعار شاعران حوزوی به خاطر دردمندی طلاب که ناشی از مسایل اجتماعی و سرچشمه گرفته شده از فطرت انسانی بوده، دارای مفاهیم بالا و با ارزش است و در بخش محتوایی و مفهومی دارای تشخص و قناعت است. گفتگو با حسن بیاتانی درباره شعر و شاعر متعهد و نقش آن در فتنه های تاریخی و خصوصاً 9 دی را در ادامه بخوانید:

به نظر شما به عنوان یک شاعر حوزوی، رسالت شاعر متعهد چیست؟

همیشه معتقد بودم مرزبندی ها بیشتر از اینکه به اشعار برگردند به شعرا برمی گردند.... مثلا یه شاعر اگر دغدغه هاش و دلمشغولی هاش زمینی نباشن شعر هاش هم زمینی نیستن حتی اگه موضوع اشعارش موضوعات خیلی پیش پا افتاده ی زمینی باشه...برای من قیصر یه نمونه ی خیلی خوب برای این بحثه....قیصر حتی وقتی که توی صف ایستاده یا وقتی که داره جیب هاشو بررسی میکنه و چند تا بلبط تا شده و لیست یادداشت های خرید و پول خرد از جیبش درمیاره بازم داره دنبال بزرگترین دغدغه های زندگیش می گرده که شخصیت متعالی اونو نشون می ده... در مورد مسائل اجتماعی و سیاسی و فتنه هایی که میان و می رن این طور نیست که فکر کنیم شعرا به خاطر این موضوع خاص حالا یه وظیفه و تعهد مقطعی براشون پیش اومده که باید بهش عمل کنن و دوباره برگردن سر کار قبلی و دغدغه های قبلی شون... یه شاعر متعهد همیشه یه شاعر متعهده حتی وقتی که داره شعر عاشقانه می گه...یه شاعر متعهد کسیه که دردهاش از موضوعات فردی بزرگتره...کسیه که از محنت دیگران بی غم نیست... کسیه که دردهاش اگرچه مثل درد مردم زمانه نیست؛ درد مردم زمانه است...معلومه شاعری که خودش رو عضوی از جامعه بدونه و نسبت به همه ی دردهایی که توی جامعه حس می کنه خودش هم دردمند بشه اصلا نمی تونه شاعر متعهدی نباشه چون همین دغدغه ها و دردهاست که ناخودآگاه توی شعر منعکس می شن و اصلا "درد" نام دیگر شاعره‏ ...‏

تاثیر گذاری هنر و خاصتاً اشعار در جریان فتنه و 9 دی به چه صورت بود؟

فتنه های این سال ها محک خوبی بود برای ارزیابی شعرا و شعر امروز ما و خیلی خوب به ما نشون داد که شعر امروز ما چقدر با اجتماع رابطه داره و چقدر در برقراری ارتباط با مردم موفقه... اگر بخوایم واقع بینانه نگاه کنیم در جریان فتنه ما هم شعرهایی داشتیم که واقعا شعر بود یعنی به طور طبیعی و از سردردمندی سروده شده بودند حالا بسته به قدرت شعری اون شاعر این شعرها هم قوت و ضعف داشتند اما انصافا این شعر ها کم نبودند...هم اشعاری رو دیدیم که بیشتر از این که شعر باشند شعار بودند... اشعاری رو هم دیدیم که اتفاقا دردمندانه بودند اما برای ما یک هشدار بود...چون نشون می داد دستگاه تبلیغات دشمن تونسته دردهای مصنوعی درجامعه ی هنری ما تزریق کنه و دستگاه تبلیغاتی ما نتونسته اون طور که باید یه اعتماد عمومی به دست بیاره.... من در جریان اخیر به شدت از دستگاه تبلیغاتی و اطلاع رسانی خودمون ناراضی هستم... به نظر من این توهین به فهم و شعور مردمه که فکر کنن اگر اخبار رو به طور دقیق به مردم بگن مثلا تعلق مردم به نظام کم می شه در حالی که فکر میکنم اتفاقا برعکسه و کسی که دردمند نظامه با دونستن خیلی از واقعیات احساس تعلقش قوی تر هم خواهد شد...این خیلی زشت بود که حتی مایی که خودمون رو متعهد به نظام و متنفر از جریان فتنه می دونستیم برای دسترسی به اخبار کامل و دقیق مجبور می شدیم سراغ منابع غیر رسمی بریم.... برگردیم به موضوع بحث خودمون... به نظر من با این که در جریانات اخیر شعر ما نقش خودش رو نشون داد اما ضعف های خودش رو هم نشون داد...منظورم از ضعف ، نیمه ی خالی لیوانه یعنی ما از همه ی ظرفیت شعری مون استفاده نکردیم... ما باید  شاعرهای دردمندتری می بودیم... دردهای دوستی ما باید از دردهای پوستی مون بزرگتر بشه... ..قدرت برقراری ارتباط ما با متن جامعه باید خیلی بیشتر و قوی تر و هنرمندانه تر از اینی باشه که هست.... انصاف اینه که در جریان فتنه ما رویش های شعری خیلی خوب و مبارکی داشتیم اما جای خالی قیصر و سید حسن حسینی رو هم خیلی احساس کردیم... امیدوارم رویش های امروز ما بتونن هر چه سریعتر به رشد و بالندگی برسند.

از زاویه نگاه شخصی با دید عاطفی و احساسی یک شاعر، حماسه عظیم نه دی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

در مورد حماسه ی نهم دی چیزی که خیلی برای قابل توجه بود این بود که این حماسه نشون داد که مردم ما خیلی جلوتر و به روزتر از مسئولین و خواص و هنرمندانمون هستن...یعنی این خواص و هنرمندان نبودن که مردم رو به هیجان درآوردن بلکه برعکس اگر هیجانی در بعضی خواص و هنرمندان به وجود اومد ناشی از همین حماسه‌ی مردم بود... ما باید به موجود چنین مردمی افتخار کنیم اما به عنوان یه هنرمند باید شرمنده باشیم که اگر جلوتر از مردم نیستیم لا اقل باید دوشاش اونا باشیم نه این که چند قدم هم عقب تر باشیم و این که عرض کردم حوادث اخیر ضعف های ما رو به ما نشون داد یکیش همین موضوعه.

خود شما در ایام فتنه و خصوصاً 9 دی شعری در این زمینه و یا موضوعات مرتبط داشتید؟

من در ایام فتنه ی 88 غزل روایت نسبتا بلندی رو کار کردم که داستان یه جانباز زمان جنگ رو به تصویر می کشید که در درگیری های خیابانی تهران به شهادت می رسه و سعی کردم تفاوتهای جنگ سخت و جنگ نرم رو توی این شعر نشون بدم...خب دوستان نقدهای هنری زیادی به این شعر داشتن که به خاطر همین اونو نگه داشتم تا این ضعف ها رو برطرف کنم ردیف شعر"داشت می سوخت" بود و یک بیتش الان در خاطرم هست:‏

احساس کرد این جنگ دیگر جنگ خون نیست
باید به پای آنچه باور داشت می سوخت
  

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها