کد خبر: ۱۲۳۷۱۶
زمان انتشار: ۱۴:۱۸     ۱۹ فروردين ۱۳۹۲
آیت‌الله تهرانی می‌گفت: در مسئله فدک اصل دین و احکام الهی در خطر بود نه یک تکه زمین و یا حتی مسئلۀ خلافت. بنابراین محاجه حضرت نه بر سر مسئله شخصی، بلکه به خاطر انکار حکم الهی بود.

به گزارش 598 به نقل از  تسنیم ، کتاب «خطبۀ فدک» یکی از آثار حضرت آیت الله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی رحمةالله علیه است که طی دو سال، بیش از یکصد و ده هزار نسخه از آن چاپ و منتشر شده است. این اثر ارزشمند، بیاناتی موجز و رسا مابین ترجمه و شرح از خطبه حضرت زهرا سلام الله علیها است که توسط ایشان در هفده جلسه در ایّام فاطمیه سال1377 ایراد شده است.

این خطبه اولین سند جاودان از صدر اسلام مبنی بر انحراف مسملین از دستورات صریح قرآن و پیامبر بوده و چراغی روشن برای هدایت‌جویان طول تاریخ است. در بخشی از مقدمه این کتاب آمده است: «موضوع بحث پیرامون خطبه‏ای است که حضرت زهرا بعد از وفات پدرشان در مسجد آن حضرت، ایراد فرمود. نکتۀ کلی‏ای که باید در ابتدای بحث بگویم، دربارۀ جهت ایراد این خطبه است. مسئلۀ فدک، در واقع مسأله‌ای است که هم عامه  و هم خاصه آن را قبول دارند. روایات متعددی هم داریم که این زمین، ملک شخصی پیغمبر بود و یهود آن را به حضرت بخشیده بودند. فدک اصلاً جزو غنایم جنگی نبوده است. یهودیان خودشان آن را به پیغمبر هدیه دادند. بعد هم پیغمبر آن را به‏ خاطر مصالحی به حضرت زهرا بخشید که توضیح آن خواهد آمد.

نکتۀ مهمی که باید به آن اشاره کنم این است که فدک ملک شخصی حضرت زهرا بود و پدرش آن را در زمان حیاتش به او بخشیده بود؛ همه هم این مسأله را می‌دانستند. هم عامه و هم خاصه این مطلب را نوشتهاند. اما وقتی که غاصبین خلافت، فدک را از دست کارگزاران حضرت خارج کردند و حضرت زهرا برای احقاق حقشان به مسجد تشریف آوردند و این خطبۀ پرمغز را خواندند، اصلاً روی این مسئله تکیه نکردند که شما نحله و هدیۀ پدر مرا از من گرفتید و خدمه‌ام را از آنجا بیرون کردید.

حضرت در این خطبه روی دو مسئلۀ دیگر تکیه کرد که مطلب مهمی در آن‏ها نهفته است. هر دو مطلب هم مربوط به قرآن بود؛ یعنی چون اتفاقات اخیر آن روزها، در حقیقت ثُلمه در دین و مخالفت با حکم الله بود، حضرت برای حق شخصی خود قیام نکرد؛ بلکه می‏‌خواست جلوی این ضربه به دین را بگیرد. اگر تمام زمین هم مال حضرت زهرا بود و کسی تقاضا می‌کرد، همه را به او می‌داد.

بحث امور سیاسی و اجتماعی هم جدا است که برخی گفته‏‌اند: حضرت دنبال پس گرفتن فدک بود تا جنبه‏‌های سیاسی و اجتماعی مربوط به خاندان وحی را ترمیم کند! این حرف‏ها هم مطرح نبود. آنچه که اصل حرکت حضرت بود و باعث شد او با چنان حالتی بر همه نهیب بزند و مهاجر و انصار را توبیخ کند، مسئلۀ دیگری بود.

مطلب اول این بود که حضرت دید در برابر این حق‌‏خوری‏ها، کسی حرفی نمی‏زند و غاصبین هم ادعا دارند که اصلاً حکم الهی، این نیست. اینجا اصل دین و احکام الهی در خطر بود نه یک تکه زمین و یا حتی مسئلۀ خلافت. لذا حضرت در این خطبه اول به مسئلۀ غصب فدک اشاره کرد و بعد مسئلۀ غصب خلافت را پیش کشید؛ اما از جنبۀ دینی نه شخصی.

غاصبین، در بحث فدک اصلاً مسئلۀ هدیه بودن را مطرح نکردند و گفتند: فدک میراث پیغمبر است. لذا بحث، بحث میراث، یعنی ارث بردن بود. پیغمبر اکرم که یک بچه بیشتر نداشت. اگر انسان یک بچه داشته باشد، میراثش به چه کسی می‌رسد؟ به همان بچه‌اش، به دخترش می‌رسد. حضرت زهرا(ع) در اینجا که دید این‏ها دارند این حرف‏ها را می‌‏زنند دو مطلب را گفت؛ یک اینکه فرمود: فرض کنید که پدرم این باغ را به من نبخشیده و هنوز مال پدرم است؛ حالا که پدر من فوت کرده است، ارثش به چه کسی می‌رسد؟ ارثش به من می‌رسد و شما دارید بر خلاف آیات قرآن عمل میکنید، چون قرآن می‌گوید: ارث هر کس به فرزندش می‌رسد. پس شما دارید بر خلاف آیات قرآن رفتار می‌کنید؛ دارید به دین ضربه می‌زنید و در دین ثلمه وارد می‌کنید.

مطلب دوم حضرت درباره روایتی بود که آن‏ها جعل کردند و گفتند: قبلاً پدرت به ما گفته است: «نَحْنُ مَعَاشِرَ الْأَنْبِیاءِ لَا نُورِّثُ»؛ ما انبیا چیزی را به ارث نمی‌گذاریم. حضرت فرمود: باز هم شما دارید بر خلاف قرآن حرف می‎زنید. چون پدر من هیچ‏وقت بر خلاف قرآن حرف نمی‏‌زند. پدر من در همین قرآن آیات متعددی را از طرف خدا آورد که می‏‌فرمود: انبیا هم ارث می‌گذارند.

لذا وقتی که حضرت دیدند این‏ها می‏‌خواهند با این دو اصل قرآنی مخالفت کنند، در برابرشان ایستاد و ذره‏ای هم کوتاه نیامد. ثقل و محور تمام محاجّۀ حضرت دربارۀ فدک روی این دو مطلب دور می‌زند. لذا یکی یکی آیات قرآن را مطرح کرد. این ثلمه در دین است که حکمی از احکام الهی انکار شود. حضرت سراغ این مسئله رفت و بحثش اصلاً شخصی نبود. هیچ کدام از این‏ها هم جوابی به سخنان حضرت ندادند. ما در تاریخ نداریم که این‏ها جوابی داده باشند.

پس بحث ارث، یک بخش از خطبۀ حضرت زهرا(س) بود. بخش دیگر، مسألۀ خلافت بود. خلافت هم مثل قضیۀ ارث، مسألۀ شخصی نبود، بلکه انکار حکم الهی بود؛ یعنی غاصبین داشتند اصل وجود این حکم را منکر می‌‏شدند و این هم ضربه به دین بود. لذا حرکت حضرت چند بُعدی بود. حضرت داشت راجع به مسئلۀ حکم‌‏الله با اینها محاجّه می‌کرد. فرمود: شما دارید حکم‏‌الله را زیر پا می‌گذارید.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها