به گزارش رجانيوز، اگرچه در رسانهها از اين جريان بهعنوان جريان "سوم تير" ياد ميشود اما مهمتر از نام و عنوان، شناسنامه اصلي اين جبهه يعني شاخصهاي گفتماني آن است كه ريشه در اصول انقلاب و گفتمان ولايت دارد؛ شاخصهايي نظير تبعيت از ولايت، نگاه مكتبي، خدمترساني به مردم، عدالتخواهي و روحيه استكبارستيزي.
اين جريان كه داراي رويشهاي قابل توجهي در دهه 80 بوده است، اتفاقهاي عظيمي را با پشتوانه عميق گفتمان اصولگرايي و با استفاده از ظرفيتهاي گسترده اجتماعي نصيب جريان اصولگرا كرده و نشاط و اميد را براي رسيدن به اهداف بلند انقلاب در دهه پيشرفت و عدالت در ميان مردم پديدار كرده است.
فارغ از برخي موضعگيريهاي سياسي و رقابتهاي دروني و بيروني، اين نكته قابل ملاحظه است كه جبهه پايداري چگونه و براي دستيابي به چه چيزي تأسيس شده است؛ جبههاي كه اكنون چند ماه است بدون نام و با وجود تجمع چهرههاي شناخته شده فرهنگي، اجتماعي و سياسي، بهدور از جنجال و هياهو، رفتاري توأم با آرامش و تدبير از خود بروز داده و با تأكيد بر حفظ وحدت حداكثري ميان نيروهاي اصولگراي مؤمن به آرمانها، ارتباط خوب و مناسبي را با علما، بزرگان و روحانيت اصيل و آگاه و نخبگان فرهنگي و گفتماني برقرار كرده است.
اولين همايش جبهه پايداري
در همايش اعلام موجوديت جبهه پايداري، آيتالله مصباح و آيتالله خوشوقت دو تن از فقيهان برجسته قم و تهران دعوت شدهاند تا از همان ابتدا روشن شود كه حركت اين جبهه بيش از آنكه ناظر به فعاليتهاي سياسي باشد، در چارچوب گفتماني است.
ارتباط مؤسسان جبهه پايداري با اين دو فقيه برجسته از ابتداي شكلگيري ايده جبهه برقرار بوده، ديدارهايي با آنها برگزار شده و ضرورتها، خاستگاه و نحوه تأسيس چنين فرآيندي مورد بررسيهاي مبنايي قرار گرفته است.
راهبرد "ثم استقاموا" زير نظارت فقيهان
نام جبهه پايداري نيروهاي انقلاب اسلامي با الهام از ديدگاه آيتالله مصباح انتخاب شد، بهطوري كه وي در ديداري با يادآوري آيه شريفه "ان الذين قالوا ربنا الله ثم استقاموا..." تأكيد كرد كه پس از دولتهاي نهم و دهم برخي از افراد بهعنوان مصداق بخش اول اين آيه خوب ظاهر شدند اما در بخش پايداري و استقامت در مسير حق دچار خطا و كوتاهي شدند، بنابراين، جبههاي كه قرار است بخش قابل توجهي از رويشهاي انقلابي را زير يك پرچم جمع كند، بايد بر روي مقوله "پايداري" حتي در عنوان و تابلوي خود تصريح داشته باشد.
پرچم جبهه پايداري در دست كيست؟
در عين حال، قرار نيست جبهه پايداري جزو تيول يك گروه خاص و محدود باشد بلكه حاملان گفتماني اين جبهه عموم نيروهايي هستند كه اعتبار سياسياشان در دفاع از مكتب امام(ره) و التزام به آن در كاركردهاي سياسي و اجتماعي آنان اعم از نمايندگي، وزارت، فعاليت فرهنگي، سياسي، تبليغي، ديني و... بارز بوده است.
بنابراين، خاستگاه و داعيهداران اين جبهه نه افراد خاص بلكه عموم ملت بزرگ ايران بهويژه رويشهاي نوين انقلاب اسلامي هستند كه در سايه آموزههاي اعتقادي و انقلابي رهبر معظم انقلاب اسلامي پرورش يافته و هويت انقلابي خود را در استقامت بر ارزشهاي انقلاب بهويژه عدالت، با صبر و بصيرت در حوادث مختلف بهويژه فتنه اخير به ظهور رساندند.
ساختار غير حزبي و مرزبندي دقيق با جريان فتنه و فرقه انحرافي/ سهمخواهي ممنوع
جبهه پايداري نيروهاي انقلاب اسلامي ساختار مرسوم احزاب سياسي را ندارد و قرار نيست كه با ايجاد ساختارهاي حزبي گرفتار آفتهاي آن نظير اليگارشي، ساختار عمودي و سهمخواهي شود، بنابراين، مرزبندي با تعريف تشكيلاتي احزاب ندارد اما از طرف ديگر همانطور كه خاستگاه اين جبهه گفتماني است، مرزهاي آن را نيز همان گفتمان انقلاب اسلامي تعيين ميكند.
بر اساس تأكيد آيتالله مصباح و آيتالله خوشوقت، مرز جبهه پايداري انقلاب اسلامي را سه ضلع تبعيت كامل از ولايت فقيه و مرزبندي با جريانهاي فتنه و انحرافي تعيين ميكند و هر فرد يا جرياني كه ملتزم به اين مرزها باشد؛ يعني رابطه خود را با خداوند بر ميزان اخلاص و با مردم بر سنجه صداق و خدمت و با رهبري اطلاعت و تبعيت قرار دهد، جبهه پايداري خود را با آن همگرا و همافزا ميداند كه همين موضوع، زمينههاي وحدت در اولين صحنه عمل سياسي يعني انتخابات پيشروي مجلس را بيشتر ميكند و بر خلاف تبليغات نادرست آگاهانه يا ناآگاهانه برخي از جريانها كه ميخواهند اين تشكل را نوعي انشقاق و ضد وحدت معرفي كنند، اين جبهه وحدتزا خواهد بود.
تشكيلات به مثابه بازوي امام در اجراي شوونات امامت جامعه
جبهه پايداري نيروهاي انقلاب با پرهيز از ساختار حزبي در صدد است كه يك مدل كار تشكيلاتي تحت نظارت فقيهان را ارائه كند. مجموعه جبهه پايداري معتقدند كه در مدل مردمسالاري ديني، سياستگذاري منطبق بر جايگاه خليفهاللهي و هدايت عمومي و عامه از شئون ولي فقيه است و اجرا نيز از شئون ولي است كه براي انتخاب به مردم تفويض شده كه اين اجرا شامل قانونگذاري و برقراري عدالت است و تشكيلات نيز در اين مدل بايد در صدد باشد كه به امام جامعه در اجراي شئونات امامت كمك كند.
"تشكيلات ميتواند مشاور ولي باشد"، "تشكيلات ميتواند مصاديق آن را شناسايي و به مردم معرفي كند"، "در حوزه مردمي به جريانسازي اجتماعي روي آورد و نوع اعتقاد و رفتار مردم را مبتني بر اعتقاد نسبت به امام رشد دهد."
بنابراين، اين تشكيلات بايد موجودي سيال
باشد و مرزي به جز مخالف وليّ نداشته باشد. در اين نگاه تشكيلاتي، شهيد
رجايي اگر خارج از حزب جمهوري اسلامي باشد، براي رياست جمهوري كانديداي حزب
ميشود. بنابراين اين تشكيلات هم مرز دارد و هم ندارد؛ مرز داشتن آن بر
اساس ارزشهاي الهي و اسلامي است اما در داخل با هيچكس مرز ندارد و
مرزهايش مرزهاي اسلام و انقلاب اسلامي است. در هر جا هم كه صلاحيتها و
اصلحها را تشخيص داد، به آن رجوع ميكند.
مدل عملياتي اين تئوري اين است كه مؤمنين و متدينين زير نظر اسلامشناسان و
فقيهان متقي و با تجربه عملياتي فعالیت داشته باشند. ضمن اينكه تشكيلات،
افكار وليّ را منتشر ميكنند، هميشه به خارج از درون خود به دنبال شناسايي
مصاديق و اصلح براي خدمت به نظام هستند.
تقواي جمعي و وحدت حداكثري ذيل تبعيت از ولايت
بر اين اساس، آنچه كه براي پايداري تشكيلاتهايي مانند جبهه پايداري از همه بيشتر موضوعيت دارد، "تقواي جمعي" است كه رهبر معظم انقلاب در ديدار خرداد ماه خود با نمايندگان مجلس شوراي اسلامي نيز در مورد آن تذكر دادند.
در عين حال، ممكن است برخي از جريانهاي سياسي جبهه پايداري نيروهاي انقلاب اسلامي را رقيب خود بدانند و تعريف غلطي از اين تشكل گفتماني ارائه دهند تا بهزعم خود در اذهان پاك، رفتاري قدرتطلبانه و دنياگرانه شيفته قدرت جلوه دهند، در حالي كه آنچه نزد اين تفكر اصالت دارد، حركت مخلصانه و مجاهدانه در راه عقيده پاك اسلامي است.
مزيت نسبي جبهه پايداري؛ عمق و وجدان اجتماعي
اين در حالي است كه تأسيس جبهه پايداري براي تجميع ظرفيتهاي فراواني است كه در اثر جريان تاريخي سوم تير پديد آمد و اين ظرفيتها در اثر برخي از خطاها در دولت معطل ماند و جذب تشكيلاتهاي موجود نيز نشد، بنابراين، تلقي رقابت از اساس اشتباه است، بهطوري كه جبهه پايداري علاوه بر همافزايي با جريانهاي ولايي موجود، ظرفيتهاي پراكنده را به نفع انقلاب اسلامي و ولايت زير يك پرچم تجميع خواهد كرد.
اين ظرفيت گسترده مردمي، يك امر "تأسيسي" نيست كه در روز پنجشنبه اعلام شود بلكه "تبيين" و "اعلامي" است از موجوديت يك تفكر زنده و پويا در كشور كه ساختار انتخاباتي اصولگرايان وجود آن را در انتخابات پذيرفته است. بنابراين، جبهه پايداري نه انشعاب است نه حزب تازه؛ بلكه مردم هستند، يعني حماسهآفرينان فتنهشكن و فداكاري كه هويت خود را اعلام ميكنند نه موجوديتشان را.
اين جبهه قرار است يك سيمرغ از مجموعه ظرفيتهاي اصولگرايي باشد كه مزيت نسبي آن، عمق، بدنه و وجدان اجتماعي است، فرمانده گفتماني آن ولايت است و كسي را در اين زمينه حاجب نميبيند.
نامه به آيتالله مهدويكني و آيتالله يزدي
همچنين جبهه پايداري در حال گفتوگو براي اصلاح ساختار كميته اصولگرايان است تا براي انتخابات آينده نيز در اين چارچوب فعاليت كند و بر همين اساس نيز رايزنيهايي انجام شده، از جمله اينكه نامهاي از جبهه پايداري با امضاي حجتالاسلام آقاتهراني براي حضرات آيات مهدويكني و يزدي بهعنوان دو تن از علماي برجسته مورد قبول و اجماع اصولگرايان ارسال شده و ضمن معرفي سه نفر (محصولي، لنكراني و زارعي) براي حضور در كميته اصولگرايان و حجتالاسلام حسينيان بهعنوان نماينده در كميته نظارت و داوري، برخي از ملاحظات نيز بيان شده است.