مدیران ارشد سازمان صدا و سیما باید فکري کنند تا فرصتها و پتانسیل موجود در شبکه دو از بین نرود، اين شبكه كودكانه مديريت نشود تا مخاطب شبکه کودک بیش از این، از تماشای این شبکه وازده نشود.
1- از مدتها پیش که معاون سابق سیما (میرباقری) در راستای اهداف بلندمدت سیما تصمیم گرفت که شبکههای سیما را تخصصیتر کند و گستره مخاطب مشخصی برای هر شبکه تعریف کند، هر شبکه تلویزیون، تعریفی خاص گرفت و موظف شد در راستای این تصمیم گیری، اولویتهای تولیدی برای آنتن اش داشته باشد.
در این برنامه، شبکه یک شبکه ملی شد. شبکه دو شبکه کودک و نوجوان، شبکه سه شبکه جوان، شبکه چهار شبکه نخبگان و شبکه پنج برای تهرانیها به تولید و پخش برنامه ها می پردازند و در امتداد اهداف میان مدت و کلان صدا و سیما این شبکهها موظف هستند بنا به ذائقه مخاطب تعریف شده و براساس مخاطب سنجی واقعی از میزان رضایت مخاطبان از سطح و میزان تأثیر برنامه های روی آنتن حرکت کنند. البته کلیت این تصمیم به اتاق فکر ضرغامی و به ایشان بر میگردد.
در این راستا شبکه دو به عنوان شبکهای که می بایست برای مخاطب کودک و نوجوان خوراک فکری و شادیآمیز مناسبی داشته باشد، در دو سالی که از این تصمیم می گذرد بدون شک کارنامه موفقی در جذب مخاطب کودک و نوجوان نداشته است.
از یک سو شبکه دو بیشتر برای سطح کودک و خردسال برنامه داشته و مخاطب نوجوان در تولیدات این شبکه نادیده گرفته شده و از سویی دیگر، مدیریت این شبکه به طرزی ناشیانه و تنها با هدف پر کردن آنتن، روزمرگی را در این شبکه که پتانسیل بالایی برای جذب فراگیر مخاطب کودک و نوجوان دارد، مهیا و مدیریت میکند.
گاهی در عرصه مدیریت مدیران، تنها با توجه به جزئیات و حواشی آن خود را راضی نگه می دارند که این فریبی در این عرصه محسوب شده و کروکی غلطی به آنها میدهد؛ تجربه ثابت کرده است که مدیران ارشد (اگر بپذیریم مدیریت یک شبکه تلویزیونی مدیریت ارشد به حساب می آید) اگر انرژی خود را به سر مسائل بیهوده و غیرلازم به خرج دهند کار ماندگاری از خود به جا نخواهند گذاشت و صدالبته این کارهای بیهوده باعث میشود تلقی همه از کارنامه مدیریتی آن مدیر در حد توجه به جزئیات، پایین و سطحی انگاشته شود.
به عبارت دیگر مدیری که ترجیح میدهد همه حواسش به این باشد که مدیرانی که با خود به شبکه دو آورده است را به اندازه کافی (و شاید بیشتر از کافی) اتاق بدهد تا آنها راحت مستقر باشند و با نیروهای قبلی به طرزی غیرمحترمانه رفتار کند و حتی زمانی که متوجه میشود تیم مدیریتی که چیده است آثار مطلوبی به تولید نرسانده و روانه آنتن نکرده اند و همچنان بر اشتباه خود ادامه میورزد، مشخص است که مدیری است تاریخ مصرف دار که حتی در زمان مدیریت اش از او به نیکی یاد نخواهند کرد. و آنتنی که صرفاً پر میشود برای آنکه خطری از آن نخیزد، آنتنی است بی خاصیت، بی رنگ و بو که به هیچ وجه مخاطب داخلی به تماشای آن رغبت نخواهد داشت و شاید حتی ترجیح دهد هیچ، نبیند اما تماشای شبکه های داخلی و شبکه کودک را برای خانواده اش در برنامه بیست و چهار ساعته خود قرار ندهد و حاصل مدیریتی که شتابزده و مصلحت اندیشه است و درگیر روزمرگی و هیچ ایده قابل توجهی از آن بر نمی خیزد هرگز بهتر از این نخواهد بود و شد.
مدیران ارشد سازمان صدا و سیما باید فکري میکنند تا فرصتها و پتانسیل موجود در این شبکه از بین نرود و مخاطب شبکه کودک بیش از این،از تماشای این شبکه وازده نشود.
واقعیت این است که در دو سال اخیر هیچ اثری درخور توجه از شبکه دو دیده نشده و اگر بر همین منوال چرخ این شبکه به پیش رود، امیدی برای بهتر شدن اوضاع وجود نداشته باشد چرا که اساس کار و تصمیمها بر کار کارشناسی نیست و مبنای عزیزی بودن در این تصمیمها بیشتر مشاهده میشود، پس، چرخه باطل تجربه سوزی در مدیریت فرهنگی در این شبکه بیش از پیش مشاهده میشود.
و مدیری که میداند برخی از افرادی که به عنوان مدیر در شبکه دو گمارده است حتی توانایی نگارش صحیح و کارشناسی شده یک نامه اداری را ندارند و یا در عرصه تولید و تشخیص کارشناسی، اولویتهای شخصی شان بر تعقل می چربد، از چنین شاکله تفکری انتظاری نیست ،پس در اینجا نقد کارکرد اصلی خودش را از دست می دهد و به این باید قناعت که مدیر ترجیح میدهد، امروز این گلدان پیش رویش باشد و فلان اتفاق بیافتد تا رضایت شخصی او تأمین شود.
در اینجا کارشناسان یک شبکه باید مطیع باشند و خردورزی را از خود دور کنند و برای آن که نانشان بر باد نرود باید بله قربان گو باشند. وای به حال روزی که در عرصه مدیریت فرهنگی چنین وضعیتی پیش بیاید و همه چیز بر مبنای سلیقه مدیر شبکه یا تلفنچی اش به پیش برود و همه چیز به شدت تاریخ مصرفدار باشد... پس دافعهها بر میخیزد و... رسانه فرهنگی خاصیتی غیرفرهنگی می یابد.
بیائید از منظری دیگر بنگریم؛ مخاطب شبکه دو از شبکه دو چه میخواهد؟ او توقع دارد کارتونهای تکراری لابهلای برنامههای زنده غیرجذاب مشاهده کند؟ یا اینکه در اعیاد و روزهای عادی فیلمهای سینمایی اکشن از این شبکه ببیند؟
واقعیت غیرقابل انکار این است که شبکه دو برخلاف برخی دیگر از شبکه ها، آنتن تشخص آمیزی ندارد، آنتنی که مخاطب با قرار قبلی برنامه های خوبی از آن ببیند و بداند که چه ساعاتی در هفته چه برنامه های خوبی قرار است از این شبکه ببیند و این قرار برای مخاطب فراگیر تلویزیون دائمی باشد و همانند برخی از شبکه ها مثل شبکه یک و یا سه تکلیف مخاطب با ساعات و برنامه های آن تا حدودی مشخص باشد و مطمئن باشد که چند برنامه خوب در هفته یا روزهای ماه را می تواند از این شبکه (دو) تماشا کند. برنامههایی که هم توانایی ارتباط مفید و سازنده با مخاطب را داشته باشد و هم بتواند با توجه میزان ارتباطی که با مخاطب برقرار ساخته است بر او تأثیرگذاشته و این تأثیر رنگ و بوی سفارش تبلیغی نداشته باشد.
2- به نظر میرسد برای آن که شبکه کودک به لحاظ تولیدی بتواند به جایگاه اصلیاش برسد باید تجدید نظرهای وسیعی در ابعاد فراگیر مدیریت این شبکه صورت گیرد: اول این که مدیری بر این شبکه گمارده شود که مبنای کار کارشناسی در حوزه کودک و نوجوان اصول کارش باشد و به کسانی کار تولید بدهد که توانایی واقعی برای جذب مخاطب و تزریق ایده به او را داشته باشد نه اینکه تمام فکر و ذکرش اشغال شبکه توسط خود و دوستانش باشد و کیفیت خروجی آنتناش به هیچ وجه دغدغهای برای او نداشته باشد.
دوم این که مدیری که برای شبکه قرار داده میشود مدیری باشد که از حوزه فیلم و سریال و فیلمسازی برای کودک و نوجوان سردربیاورد و صرفاً خودی نباشد بلکه میتواند خودی باشد که کار را هم بلد است و برای آنکه به حاصلی مطلوب برسد اطلاع و تجربه کافی برای جذب هنرمندان متناسب با کار کودک و نوجوان را داشته باشد.
و این یک واقعیت غیرقابل انکار است که مدیران چند سال اخیر (بخصوص سال اخیر) شبکه دو به هیچ وجه نتوانسته اند شبکه دو را به جایگاه واقعی اش برسانند و همواره باعث نزول اعتبار این شبکه در نزد مخاطب شده اند. شبکه ای که در دهه شصت و هفتاد خورشیدی شبکهای فرهنگی محسوب میشد و مخاطب دائمی داشت اما اکنون در عصر ماهواره ها و اینترنت، برای مخاطب عام و خاص محلی از اعراب ندارد و این به عدم درایت مدیران ارشد صدا و سیما در انتخاب مدیران مناسب در این حوزه بر میگردد. از ماست که بر ماست.
----------------------------------------
نويسنده: احمدرضا عليزاده