کد خبر: ۱۹۲۲۷
زمان انتشار: ۱۰:۰۹     ۱۴ شهريور ۱۳۹۰
به گزارش 598 به نقل از رجا، كيهان: گزاره خبري «جنبش سبز مرده است» به طور گسترده وارد ادبيات رسانه هاي محافل ضدانقلاب شده است. اين رسانه ها پس از دو سال انكار مرگ فتنه سبز، اكنون تأييد مي كنند كه مدت ها از مرگ فتنه مي گذرد.

پايگاه اينترنتي «ايران امروز» با تحليلي در همين زمينه نوشت: بحث هاي داغ و خاردار مربوط به چالش هاي دوران گذار، اين روزها بر زنده بودن يا مرگ جنبش سبز متمركز شده است. آيا جنبش مرده است؟ آنها كه مي گويند جنبش مرده و خاموش شده، براهين شان صحيح است. اين حركت نهايتا فروكش كرد و لذا به حكم مقدر زيستن در يك اجتماع مدرن، نمي شود با واژگان و شعارهاي اميدوارانه، آن را فعال نگه داشت.

اين رسانه وابسته به اپوزيسيون مقيم آلمان و فرانسه مي افزايد: اگر اين پندار خام به ميان آيد كه جنبش تا ابد ادامه مي يابد، آن وقت است كه آنها كه به آن، دل بسته اند مرتب بر سر و كله همديگر مي زنند براي آن كه به بحث فرساينده و بي نتيجه «اثبات زنده بودن جنبش خاص خودشان» بپردازند. كمپين يك ميليون امضاء يكي دو سال، پيش رفت و بعد هم فروكش كرد يك نمونه بارز بود كه پس از فروكش كردن، تا مدت ها عده اي در مورد «زنده بودن يا نبودن» آن صحبت و جدل مي كردند. براي خيلي ها روشن به نظر مي رسيد كه آن حركت ديگر فروكش كرده و با برخوردهاي تصنعي و شعاري نمي شود زنده نشانش داد.مثل امروز كه جنبش سبز هم فروكش كرده و نمي شود اين خاموشي را انكار كرد.

«ايران امروز» همچنين نوشت: متوليان اين امامزاده بايد به اين واقعيت گردن بگذارند كه جنبش سبز با آن شناسنامه و مختصاتش فروكش كرده و نخواهند كه به زور تخيل و شعار و تحليل هاي خيالي، آن را به اشكال كاريكاتوروار ادامه بدهند، مثل همين ماجراي اخير كه گفتند پشت بام شعار الله اكبر سر بدهيد و كار كردي هم نداشت.

سايت ياد شده در پايان از اپوزيسيون خواست كمي سكوت و تعمق كند چون سكوت گاهي سرشار از ناگفته هاست(!)

در همين حال سايت گويانيوز هم در مطلبي با عنوان «جنبش سبز مرد» تصريح كرد آشوب طلبي و فتنه گري موسوم به سبز مرده و فاتحه آن را حتي كساني چون كروبي و موسوي خوانده اند.

گويانيوز با اشاره به همراهي اصلاح طلبان و اپوزيسيون در فتنه سبز نوشت: اصلاح طلبان در روزهاي آغازين جنبش سبز، توهم برشان داشته بود و انحصارطلبي مي كردند، با اين حال آرزو مي كنيم شرايطي مهيا شود كه با همين دست جماعت بتوان متمدنانه گفت وگو كرد و همكاري و هماهنگي داشت. جنبش سبز به قرائت اصلاح طلبان، خودش فاتحه خوان خودش بود كه البته آقايان موسوي و كروبي هم با اندكي شرمندگي در اين فاتحه خواني شركت كردند.

گويانيوز در تحليل خود از آشفتگي اردوگاه ضدانقلاب و گسترش اختلاف در ميان مخالفان نظام به عنوان «جگر زليخا» ياد كرد و نوشت: در عمل، نزديكي گروه هاي مخالف و اپوزيسيون حكومت اسلامي به هم، صفر است. در باب دلايل عدم موفقيت در اين عرصه هم آنقدر نوشته و گفته و فلسفيده شده كه واژگاني مثل خائن و خادم، خودمحوري و خود حق بيني، فرقه گرايي و گروه گرايي، اتحاد عمل و شورا و جبهه و وحدت و... و ده ها واژه و مفهوم و مقوله ديگر در اين راستا از دست جريان هاي اپوزيسيون ذله شده اند! خيلي ها هم هي دم از عدم آمادگي شرايط عيني براي نزديكي نيروهاي «جگر زليخايي» اپوزيسيون مي زنند اما اشكال در ذهنيت اين نيروها و ويژگي هاي شخصيتي و رواني افراد شكل دهنده اين نيروها به ويژه سران شان است.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها