کد خبر: ۲۳۱۴۷۴
زمان انتشار: ۰۸:۵۹     ۳۱ خرداد ۱۳۹۳
نشنال‌اینترست:
ایران نه تنها مانند امریکا منافعی ضروری در عراق دارد بلکه نشان خط سیری از موفقیت های اثبات شده را در درگیری ها خاورمیانه از خود ثبت کرده است. امریکا هم می تواند چنین چیزی را بگوید؟
به گزارش پایگاه 598 به نقل از دیپلماسی ایرانی، پیشروی های سریع داعش در شمال و غرب عراق امواج نگران کننده ای را به بغداد، خاورمیانه و ایالات متحده ارسال کرده است. تقریبا پس از پیشرفت های داعش دولت ایران وعده دفاع از دولت عراق را داد. گزارش های متعددی ادعا می کنند که نیروهای سپاه قدس در حال حاضر برای تقویت دولت مالکی در عراق مستقر شده اند.

باراک اوباما هم به صورت مشابه به تامین حمایت های نظامی ایالات متحده از بغداد اشاره کرد و گفت: "اقدامات کوتاه مدت فوری وجود دارند که باید از طریق نظامی انجام شوند." برخی در ایالات متحده خواستار انجام عملیات هوایی در مناطق سنی نشین شدند نه تنها برای مقابله با داعش بلکه برای پیشگیری از مداخله ایران در عراق به نفع دولت این کشور. به طور مثال سناتورها مک کین و لیندسی گراهام روز جمعه بیانیه مشترکی منتشر کرده و خواستار حمله هوایی از میان انواع دیگر اقدامات نظامی و اطلاعاتی شدند زیرا "پاسخی ضعیف و دیرهنگام از سوی ایالات متحده تنها وابستگی دولت عراق به ایران را بیشتر خواهد کرد."

این حرف مهمل است. ایالات متحده باید اجازه دهد ایران با تمام قوای نظامی وارد میدان شود و در عین حال موقعیت خود را به لحاظ سیاسی برای گرد هم آوردن جناح های متخاصم عراق و قدرت های مهم منطقه ای برای تحقق آشتی سیاسی در عراق استحکام بخشد.

اولین دلیلی که ایالات متحده نباید در عراق مداخله کند این است که اوضاع تقریبا به وخاومتی چیزی که ادعا می شود نیست. دستاوردهای هفته گذشته داعش جدی است و سوالاتی را درباره جوانب دکترین سیاست خارجی اوباما را که ماه گذشته در وست پوینت ترسیم کرد ایجاد می کند.

با این حال داعش تبدیل به یک ارتش توانمند یا یک "قدرت دلهره آور نظامی" که قادر به راه انداختن "یک حمله رعد اسا جهادی" باشد، نشده است. این گروه قطعا هیچ ایده واقعگرایانه ای برای سرنگونی دولت عراق و به کنترل درآوردن بغداد را ندارند.

برخلاف تمام ادعاهایی که می گوید داعش مانند یک ارتش واقعی پیشروی می کند گزارش های میدانی نشان می دهد که این گروه از تاکتیک های چریکی برای تصرف شمال و غرب عراق استفاده کرده است. بنا بر گزارش ها نیروهای داعش نقاطی در کمین نیروهای عراقی بودند که در آنجا ضعیف هستند و در حالی است که از درگیری در نقاطی که نیروهای ارتش در آن متمرکز هستند خودداری می کنند.

این واقعیت که نیروهای داعش با استفاده از این تاکتیک ها قادر بودند که شهرهای اصلی را تصرف کنند بیشتر گویای مسائلی درباره نیروهای عراقی است نه تاثیرگذاری نظامی داعش. در واقع داعش پس از فرار نیروهای دولتی بود که بیشتر شهرها را تصرف کرد.

حتی پس از آن، حدود هزار نفر یا بیشتر از شبه نظامیان داعش در صورتی که رضایت سران قبایل سنی را کسب کرده بود می توانست کنترل شهرهای اصلی را به دست بگیرد؛ قبایلی که از این گروه تروریستی به عنوان اهرم فشاری علیه دولت شیعی استفاده می کنند. احتیاجی به گفتن ندارد که داعش هر چه به بغداد نزدیک می شود با مقاومت خشمگینانه تری روبرو خواهد شد؛ جایی که این گروه با نیروهایی برخورد خواهد کرد که از خانه هایشان در برابر این گروه ضدشیعه متعصب دفاع می کنند. در یک سناریوی غیرمحتمل در صورتی که نیروهای داعش مبارزه در اطراف بغداد را انتخاب کنند، تعداد اندکی از آنها از این شهر زنده بیرون خواهند رفت.

ایالات متحده باید این مسئولیت را به ایران نیز واگذار کند بنابراین مجبور نخواهد بود که در یک درگیری فرقه ای برای یک طرف بجنگد. همانطور که در بالا هم اشاره شد نیروهای داعش تنها در صورت رضایت جمعیت سنی و رهبران آنها می توانند کنترل شهرهای اصلی را در دست بگیرند. این مورد به خصوص حداقل نشان می دهد که عراقی این درگیری را از دریچه مسائل فرقه ای می بینند. در حالی که امریکا به دنبال حمله هوایی به مواضع داعش است، این کار از نظر سنی ها حمله به شهرهای آنها در حمایت از یک دولت شیعی است.

شاید سنی ها عراق در ارزیابی خود محق باشند. حتی در صورتی که حمله هوایی ایالات متحده به دولت شیعه کمک کند که کنترل مناطق سنی را بازپس بگیرد، واشنگتن در کنترل حوادث میدانی پس از آن ناتوان باقی خواهد ماند. این دستورالعملی برای یک فاجعه است همانطوریکه ناتو در سال ۲۰۱۲ پس از اینکه به شورشیان لیبی کمک کرد که معمر قذافی و حامیانش را دستگیر کند متوجه شد.

اقدام نظامی امریکا می تواند دورنمای هرگونه آشتی سیاسی در عراق را هم زیر سوال ببرد. تقریبا همه از جمله مدافعان مداخله نظامی امریکا موافقند که اقدامات طایفه ای مالکی مسبب بحران فعلی این کشور است و آشتی ملی تنها یک راه حل بلند مدت برای مشکلات عراق است. اما مدافعان مداخله نظامی هم استدلالشان این است که این اقدام امریکا نفوذ کافی برای تحت فشار قرار دادن مالکی برای به کارگیری شیوه حکومت داری فراگیرتری را فراهم خواهد کرد.

این ادعای عجیب و غریبی است. امریکا زمانی که حضور نظامی بلندمدتی در عراق داشت نتوانست مالکی را وادار به پیروی از آشتی سیاسی مداومی کند. دولت اوباما معتقد است که بحران اخیر می تواند زنگ بیدارباشی برای مالکی باشد و وی را متقاعد کند به سمت یک آشتی سیاسی حرکت کند. ایالات متحده با مداخله نظامی هرگونه انگیزه ای که ممکن است مالکی در حال حاضر برای مشارکت قدرت با سنی ها داشته باشد را از بین خواهد برد. در عوض هر چه دولت مالکی برای بازپس گیری کنترل شمال و غرب بغداد تلاش کند مالکی انگیزه بیشتری برای مصالحه با سران قبایل سنی خواهد داشت. کسانی که نشان دادند کاملا قادر به پاکسازی شبه نظامیان داعش هستند.

دلیل دیگری که ایالات متحده باید اجازه دهد ایران عراق را نجات دهد این است که ایران بیشتر از واشنگتن به این هدف متعهد است. در حالی که ممکن است امریکا و ایران منافع مختلفی در تعادل طایفه ای در عراق داشته باشند، حمله هوایی امریکا تنها به دولت عراق کمک خواهد کرد که نیروهای داعش را شکست دهد. کنترل داعش بر قسمت هایی از عراق قطعا به نفع امریکا نیست و در عین حال خطری بالقوه برای ایران خواهد بود. تهران هرگز اجازه نمی دهد که دولت عراق توسط جهادی ها سلفی که فرسنگ ها با ضد شیعیان و ضد امریکایی ها فاصله دارند، سرنگون شود. پس در بهترین حال مداخله نظامی امریکا تنها می تواند همان چیزی را به ارمغان آورد که ایران هرگز تحمل نمی کند.

اما اگر از گذشته درس بگیریم ایران به احتمال زیاد تاثیر بیشتری در حمایت از دولت مالکی خواهد داشت.

ایران تنها چند سال بعد از انقلاب اسلامی و در حالی که درگیر جنگ با صدام حسین بود توانست با نفوذ در لبنان گروهی را تشکیل دهد که اکنون قوی ترین نیروی سیاسی و نظامی این کشور است. به طور مشابه با وجود تعهدات بسیار امریکا به عراق پس از تهاجم سال ۲۰۰۳ نیروهای قدس ایران در زمان حضور امریکا در این کشور بارها و در موارد مختلف از آنها پیشی گرفتند. ایران مدتها پیش از خروج نیروهای امریکایی از عراق خود را به قدرت برتر در عرصه این کشور تبدیل کرده بود.

اخیرا هم حضور نیروهای قدس سپاه در سوریه توانست اوضاع را به نفع بشار اسد برگرداند. به طور خلاصه، ایران نه تنها مانند امریکا منافعی ضروری در عراق دارد بلکه نشان خط سیری از موفقیت های اثبات شده را در درگیری ها خاورمیانه از خود ثبت کرده است. امریکا هم می تواند چنین چیزی را بگوید؟

اعتراض اصلی نسبت به اجازه نجات عراق به ایران این است که این کار نفوذ تهران در بغداد را تقویت خواهد کرد. شاید. اما ایران در حال حاضر هم کنترل لازم بر دولت عراق را دارد و دشوار است که که ببینیم چنین اقدام نفوذ بیشتری را برای ایران به همراه داشته باشد. در حقیقت پیش از سرنگونی صدام، مالکی و بسیاری از رهبران ارشد عراقی برای دهه ها با ایران و حزب الله همکاری داشتند. و در حالی که ممکن است ایالات متحده مالکی را بر سر کار آورده باشد اما این ایرانی ها بودند که توانستند وی را پس از انتخابات ۲۰۱۱ در این سمت نگه دارند. در عوض مالکی از تمدید توافقنامه وضعیت نیروها با ایالات متحده خودداری کرد. نخست وزیر عراق همچنین اعتنایی به درخواست های مکرر امریکایی ها برای توقف همکاری با ایران برای دفاع از دولت سوریه نکرد..واقعیت این است که ایران و ایالات متحده دیگر بر سر نفوذ در بغداد نمی جنگند. ایران پیش از این برنده این جنگ بوده است.

ایالات متحده با سرنگون کردن صدام در سال ۲۰۰۳ و به قدرت رساندن شیعیان عراق را در یک سینی نقره ای به ایران تقدیم کرد. ایالات متحده باید به ایران اجازه دهد از دستاوردهایی که امریکا برای مدت طولانی و به سختی برای حفظ آن جنگیده است دفاع کند. ایالات متحده با انجام این کار می تواند بی طرفی خود را در این درگیری حفظ کرده و نقش یک میانجی صلح را بین طرف ها درگیری ایفا کند.امریکا با دور هم جمع کردن طرف ها عراقی و بازیگران مهم منطقه ای مانند ایران و ترکیه می تواند کمک بیشتری به آینده عراق کند تا اینکه نمایش قدرت راه بیاندازد.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۲
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها