يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ(حجرات 13) * * * ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره‌ها و قبیله‌ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامی‌ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ خداوند دانا و آگاه است! * * * ای مردمان شما را از مردی و زنی/ما آفریده‌ایم به علم و به اقتدار/ دادیمتان قرار به اقوام گونه‌گون/انس و شناخت تا که به ‌هم‌ آورید بار/ بی‌شک بود زجمع شما آن‌عزیزتر/نزد خدا که بیش به تقواست ماندگار/ زان‌رو که هست عالم و آگاه کردگار/بر مردمان مومن و مشرکت بروزگار

 

      
کد خبر: ۴۹۶۱۹۶
زمان انتشار: ۰۸:۴۳     ۲۳ آبان ۱۴۰۰
یکی از حکمت های وجودی امامت حفظ تمامیت دین است ؛ ائمه علیهم السلام در راه عمل به این تکلیف در زمان خود با توجه به مقتضیات و امکانات و شرایط به این تکلیف به خوبی عمل نموده اند ؛ هریک از ائمه در زمان خود راهبردهایی برای حفظ دین پیش گرفته اند ؛ امام عسکری علیه السلام در این باره اقدامات متعددی به کار بست تا دین را از خطرات جدی و تهاجم دشمنان و شبهات وارده به اسلام مصون نگهداشتند.

به گزارش پایگاه 598، به نقل از حوزه، امام حسن عسکری یازدهمین امام شیعه اثنی عشری و سیزدهمین معصوم ـ علیه السّلام ـ فرزند امام هادی ـ علیه السّلام ـ و پدر بزرگوار امام مهدی صاحب الزمان (عج) می‌ باشد ؛ نام مادربزرگوار «حدیث» بود؛[۱]:

بنابر مشهور ولادت حضرت ربیع الثانی سال ۲۳۲ هـ .ق در مدینه روی داده است.[۲]

 

دوران کودکی امام ـ علیه السّلام ـ در خاندان وحی، خاستگاه امامت، سرچشمه هدایت ، سپری شد و در چنین خانواده‎ای پرورش یافته و از هر آلودگی و پلیدی به دور بوده، از تفضلات الهی این بود که امام حسن ـ علیه السّلام ـ در خانه نبوت و معدن امامت با بهترین و شایسته‎ترین شیوه پرورش یافت و از اولین ساعات تولد در مسیری قرار گرفت که رهبری آینده امت به او واگذار شود.

 

حضرت در کودکی به اجبار همراه پدر از مدینه به سامرا منتقل و با ظلم و بیدادگری طاغوتیان آشنا شد و در سامرا در منطقه‎ای به نام (عسکر) سکونت یافت ؛ ازاینرو به (عسکری) معروف بود .[۳] و سن آن حضرت را در هنگام انتقال به سامرا چهار سال و چند ماه گفته اند.[۴]

بی گمان حفظ اصل دین اسلام برعهده امامت است ؛ اگر امامت نبود از دین و از کتاب خدا چیزی نمی ماند ؛ حکمت اینکه خداوند برای پیامبرش مزد وپاداش رسالت اطاعت دوستداری اهل القربی و اهل بیت که همان امامت است را تعیین کرد درتامل به این مسئله روشن می شود .

 

هیچ یک از افرادی که به خلیفه مسلمین شهرت دارند جز امیر مومنان (ع) نتوانستند درحفظ و پاسداری از دین نقشی که مد نظر قرآن است را ایفا کنند از طرفی آنچه قرآن به مردم دستور می دهد« اطیعوالله و اطیعوالرسول و اولی الامر» اولوالامری است که مانند پیامبر (ص) باشند وو یژگی های حضرت را داشته باشند ؛ عصمت یکی از ویژگی هاست ؛ اوصافی که برای حاکمان اموی و عباسی و دیگران نوشته شده در تاریخ موجود است، این اوصاف نشان می دهد جانشینان واقعی پیامبر و پاسداران دین اینان نیستند ؛ قرآن وپیامبر شراب را حرام کرده و سفاکی در شأن نبوت نیست ؛ بیشتر این حاکمان عباسی شراب خوار بودند وعمری درمستی وسرگرم بازی با معشوقه ها بودند وخون فرزندان ومنسوبین پیامبر(ص) را مباح می دانستند؛[۵] با این اوصاف تاریخ هم راه درست اسلام را به ما نمایان می کند و هم پاسداران دین را نمایان می کند که راه اهل بیت راه واقعی وحافظان دین اهل بیت وامامان معصوم (ع) هستند.

 

یکی از امامان معصوم حافظ دین امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ است ؛ امام در دوره ای زندگی می کرد که علاوه بر پیشرفت جوامع اسلامی و علوم مختلف رواج داشت وجهان اسلام رودر رو با افکار مادی گرایان وشبهات مختلف فکری و عقیدتی بود ؛ همین جریانات فکری معاصر وشبهات برعلیه معارف دین و انکار قرآن و وحی نیز در این زمان بود ؛ چنانکه برخی  در این باره در سایتها و رسانه ها علیه قرآن و اصل دین شبهه سازی می کنند ؛ کدام خلیفه عباسی می توانست این شبهات را پاسخ دهد واز ساحت قرآن دفاع نماید ؛ چنانکه مامون درمانده شد و به دامن امام رضا (ع) چنگ زد ؛ درزمان امام علی سه خلیفه قادر نبودند شبهات علمی را جواب دهند وبه سایه علی پناه می بردند وفریاد لولا علی سر می دادند ؛ دوران خلافت عباسیان نیز اینگونه بود ؛ فیلسوفی در رد قرآن کتابی نوشت با یک جمله امام عسکری از نوشته خود پشیمان شد وآنرا به آتش سوزاند ؛

 

امام ـ علیه السلام ـ در شهر سامرا که محل استقرار نیروهای نظامی و لشکرگاه و پادگان نظامی سلاطین عباسی بود درحصر زندگی می کرد،خود این نوع زندگی تحمیلی که برائمه از طرف عباسیان تحمیل شد دلیل حقانیت ائمه بر حکومت وولایت است ! چرا عباسیان دیگران را تحت نظر نداشتند ؟ چون براساس روایات نبوی که درمنابع اهل سنت نیز به وفور هست حضرت جانشینان بعد از خود را به اسم ولقب معرفی کرده بود ، به همین جهت عباسیان به دنبال دزدی القاب اهل بیت نیز بودند تا با این روایات خود را تطبیق دهند ومردم را به اشتباه بیندازند ؛ لذا لقب مهدی ،هادی ، امین و...که القاب ائمه است ، اینها نیز به این القاب معروفند ؛

 

در زمان امام عسگری قلمرو کشور اسلامی از آفریقا تا مرزهای اروپا از مشرق و غرب به نهایت درجه وسعت خود رسیده بود و تردد تمام مردم در این قلمرو آزاد بود، جهان اسلام با جهان مسیحیت و سایر پیروان ادیان رابطه نزدیک داشت، تعامل علمی و تمدنی و سیاسی با وجود مخاصمات برقرار بود؛ یکی از پیامدهای تبادل فرهنگی جهان اسلام با مسیحیت این بود که شبهات الحادی که به دین مسیحیت به عقاید اسلامی نیز رسوخ کند

امام عسگری ـ علیه السلام ـ با وجود حصر و تحت نظر ماموران نظامی و جاسوسان عباسی زندگی داشت مدت امامت حسن عسکری ـ علیه السلام ـ شش سال بود. در مدت کم امامت تلاشهای علمی وسیاسی فراوان از یک جهت درمقابل افکار خارجی وشبهات آنها از سویی در مقابل سخت گیری عباسیان که پیروان اهل بیت را از هر جهت در فشار داشتند و خود را به نام جانشین واقعی جا می زدند برای حفظ دین تلاش می کرد :

 

تلاشهای امام را برای پاسداری از دین می توان دسته بندی کرد ؛ تدابیر رفتاری وسیره ، تدابیر سیاسی ، تدابیر علمی وفرهنگی : نمونه هایی اشاره می شود:

 

۱ـ وقتی امام در حبس بود ابن اوتاش که سابقه عداوت و دشمنی با اهل بیت را داشت زندان بان حضرت بود، به او دستور دادند تا می توانی بر او سخت گیر اما او تنها یک روز با امام ماند، امام او را چنان متحول کرد که او در برابر امام به خاک افتاد و از راهش برگشت و دارای بصیرتی کامل نسبت به شناخت امام شد.[۶]

 

۲ـ ابوهاشم جعفری از محضر امام نقل می کند، روزی مردی تنومند و قوی هیکل از یمن اجازه ورود به محضر امام را خواست پس از ورود بر امام سلام ولایت کرد، حضرت جواب او را با قبول ولایت پاسخ داد، در دلم گفتم ای کاش می دانستم این مرد کیست، حضرت از ضمیر من آگاه شد و فرمود این مرد از نژاد زن اعرابی است که دیگی آورده که پدران من مهر امامت بر آن زده اند، تا من نیز مهرم را بزنم، حضرت مهرش را در آورد و بر آن زد. نقش مهر «محمدبن علی» بود که بر دیگ افتاد، آن مرد یمنی با این کرامت به امامت همه ائمه اقرار کرد.[۷]

 

۳ـ ابوهاشم جعفری گوید در زندان بودم و از سنگینی غل و زنجیر بسیار رنجور به حضرت شکایت کردم (از طریق نامه) در پاسخم نوشت امروز نماز ظهر را در منزلت می خوانی و از زندان خلاص می شوی به همان ترتیب واقع شد و ظهر را در منزل نماز خواندم وقتی یادی از تنگی معاش از خاطرم گذشت و خواستم در نامه ای برای حضرت بنویسم، شرمم آمد ،برگشتم به منزلم نامه ای به من نوشت و فرمود از درخواست حوائجت خجالت نکش، ان‌شاء الله بر آورده می شود.[۸]

 

۴ـ برخی از شیعه درباره فضایل حضرت سخن می گفتند ؛ مردی ناصبی با تردید و انکار گفت من سوالاتی را بدون این که با مرکب بنویسم از او سوال خواهم کرد اگر پاسخ او بر حق است ... ناصبی چنین کرد نامه ها را فرستادیم، حضرت پاسخ های سوالات ما و ناصبی را با ذکر نام او و پدرش برای او فرستاد ناصبی چون آن را خواند از هوش رفت و چون، هوش آمد و امام را تصدیق کرد و هدایت شد.[۹] این رویداد ها ضمن اینکه پیروان اهل بیت را زیاد می کرد از انسجام و پایداری عقاید آنان نیز پاسداری می نمود .

 

نمونه ای از رفتار دفاعی امام در مقابل مسیحیان و تعرض آنان به دین :

سالی در سامرا قحطی شد، حاکم عباسی معتمد دستور داد مردم نماز باران بخوانند تا گرفتاری رفع شود. مردم به دستور او سه روز نماز باران خواندند و دعا کردند اما از باران خبری نشد، روز چهارم جاثلیق بزرگ رهبر مسیحیان جهان با جمعی از راهبان و مریدان خود به بیابان رفت، و یکی از راهبان هر وقت دست به دعا می کرد، باران فرو می ریخت ، روز پنجم جاثلیق دعا کرد تا بقدری باران آمد و مردم سیراب شدند و خشک سالی رفع گردید، این امر سبب شد که مدعی خلافت و حاکم بزرگ اسلامی دچار اضطراب و ترس گردد از آن که مردم مسلمان دچار تزلزل عقیده شدند و توهم کردند که مسیحیت بر حق است، تمایل مسلمانان در مسیحیت زیاد شد، خلیفه از این وضع بسیار ناخشنود و نگران بود که نکند خبر در تمام سرزمین های خلافت اسلامی منعکس شده و مردم از اسلام دست بردارند.

امام عسکری در این حال در حبس بود و خلیفه به خوبی می دانست که تنها راه نجات از این وضع مراجعه به ابو محمد ـ علیه السلام ـ است از زندانبان امام درخواست کرد که امام را به پیش او بیاورند، به امام گفت: امت جدت را از گمراهی نجات بده که مسیحیان غالب شده و مردم را جذب می کنند.

 

امام ـ علیه السلام ـ به خلیفه فرمود: فردا از جاثلیق و رهبانان درخواست کن که به بیابان بروند. خلیفه گفت مردم دیگر نیاز به باران ندارند، امام فرمود برای باران نیست، بلکه جهت رفع تردید و ابهام است که بر امت محمد روی آور شده.

معتمد دستور داد روز سه شنبه همه آن ها بیرون بروند، امام ـ علیه السلام ـ خود نیز همراه جماعتی کثیر با آن ها بیرون شد. آن گاه رهبان دعا نمودند و باران بارید، امام فرمود دست آن راهب را بگیرید و از لای انگشتان او چیزی است که آن را بیرون بیاورند از میان انگشتان او استخوان سیاه رنگی را که شبیه استخوان انسان بود یافتند، امام آن را گرفت و در پارچه ای گذاشت و به راهب گفت: حال دعا کند و باران بخواه!

آن راهب هر چه دعا کرد نتیجه معکوس شد و ابرها جمع شده و خورشید در آسمان ظاهر گردید مردم و معتمد عباسی که همراه جمعیت بودند بسیار شگفت زده شدند معتمد از امام پرسید این استخوان چیست؟

 

امام فرمود این استخوان پیامبری از پیامبران الهی است که از قبر آن ها برداشته اند. هیچ استخوان پیامبری ظاهر نمی شود مگر آن که باران ببارد، معتمد دستور داد استخوان را آزمودند همان طور محقق شد آن چه امام فرمود.خلیفه بر امام تحسین و تحیت بسیار کرد و امام را از زندان آزاد نمود.[۱۰] پس از آن احترام امام در افکار با لذت و مردم به سوی امام جذب شدند امام از فرصت بدست آمده از خلیفه خواست زندانیان شیعه و یاران امام را آزاد کند.[۱۱]

 

آری امام وجانشین راستین پیامبر کسی است که درچنین موقیعیت ها بتواند از دین اسلام دفاع کند واگر نبود دفاع امام در مقابل کشیش های مسیحی مردم بغداد و خود خلیفه عباسیب نیز مسحی می شدند ؛ آنهایی که ادعای حکومت وخلافت دارند درجایگاهی نبودند که توان مقابله با این رویدادها را داشته باشند لذا دست به دامن رهبران واقعی بشر می شدند ائمه رهبران واقعی، و خلیفه الهی در زمین اند منحصراً آن هایند که مشکلات معنوی و مادی انسان ها را حل می کنند.

 

تدابیر سیاسی درپاسداری از دین :

همه ائمه دارای تدابیر ومواضع سیاسی برای حفظ دین بودند ؛ مواضع امام علی(ع) ، مواضع امام حسن(ع) ، مواضع امام حسین(ع) در مقابل معاویه و قیام امام(ع) در مقابل یزید ومواضع امام سجاد(ع)وهمه ائمه ...تا امام هادی(ع)مواضع وتدابیر هوشمندانه داشتند که درجای خود قابل بحث وتحلیل است ؛ امام هادی تدابیری برای شرایط زمان خود داشت که امام عسکری با ادامه همان شرایط روش وتدبیر امام عسکری را ادامه واین برنامه را بغایت رساند و برای آماده کردن شیعه به پذیرش وتحمل دوره غیبت حضرت صاحب (عج) آماده کرد؛

 

امام عسکری (ع) که به ابن الرضا نیز معروف بود با وجود همه این فشارها و کنترلها و مراقبت های بی‎وقفه حکومت عباسی، رابطه خود را با شیعیان و نقاط شیعه‎، با روشها وتدابیر مختلف برقرار ساخت:

 

۱. توسعه و نهادینه کردن شبکه های نمایندگی:

آغاز این کار از زمان ائمه قبل از جمله امام کاظم (ع) بود ؛ امام هادی مراحلی پیش برد ودرنهایت امام عسگری تمام کرد وبرای شیعه ودوران غیبت میراث بی مانند برجای گذاشت شیوه مدیریت وارتباط واداره جامعه وحفظ پیروان مکتب وروحیه آنان و انسجام وبه روز کردن باورها وآنلاین نمودن درهرشرایط سخت در زمان امام حسن عسکری ـ علیه السّلام ـانجام گرفت .[۱۲]

 

۲. استفاده از ابزار مختلف برای ارسال پیام وپیک پنهان :

امروزه با گسترش شبکه های برقراری ارتباط مسئله ارتباط مشکلی جز کنترل سیستماتیک توسط متولیان شبکه وجود ندارد ؛ درزمان امام عسکری (ع) امام برای حفظ پیروان از لو رفتن در دستگاه مخوف عباسیان ونظامیان عباسی درگستره قلمرو وسیع شگردهای بی مانندی داشت ، ارسال پیکها وپیامکها استتار شده در لابه لای ابزاری چون چوب[۱۳] ودر لفاف دست فروشی با و پیروان خود ارتباط برقرار می‌ ساخت و از این رهگذر مشکلات آنان را برطرف می‌ کرد. در این زمینه به عنوان نمونه می‌ توان از فعالیت های «ابو الادیان»، یکی از نزدیکترین یاران امام یاد کرد. او نامه ها و پیامهای امام را به پیروان آن حضرت می‌ رساند و متقابلا نامه ها، سؤالها، مشکلات، خمس، و دیگر وجوه ارسالی شیعیان را دریافت نموده و در سامرا به محضر امام عسکری می‌ رساند.[۱۴] گذشته از پیک ها، امام از طریق مکاتبه نیز با شیعیان ارتباط برقرار می‌ ساخت و از این رهگذر آنان را زیر چتر هدایت خویش قرار می‌ داد. نامه‎ای که امام حسن عسکری به «ابن بابویه» نوشته نمونه از این نامه ها است.[۱۵]

 

۳. تاسیس نمایندگی درمرکز مختلف:

امام حسن عسکری ـ علیه السّلام ـ نوع دیگر ارتباط خود ر با شیعیان از طریق فعالیتهای مخفی نزدیکترین یاران خود برقرار می‌ کرد؛ برای این منظور از افراد مورد اعتماد نمایندگای در نقاطی چون بغداد ومرکز مهم جمعیتی که آنها نیز به افرادی در مناطق ومراکز متصل بودند مرتبط می شد از جمله «عثمان بن سعید عمری» که از نزدیکترین و صمیمی‎ترین یاران امام بود، زیر پوشش روغن‎فروشی فعالیت می‌ کرد. شیعیان و پیروان حضرت عسکری اموال و وجوهی را که می‌ خواستند به امام تحویل دهند به او می‌ رساندند و او آنها را در ظرفها و مشکهای روغن قرار داده و به حضور امام می‌ رساند.[۱۶]

 

۴. ارتباط از طریق نمایندگانی از مردم

تماس مستقیم با امام، با فرستادن افرادی از طرف شیعیان به محضر آن حضرت، نوع دیگری از وجود ارتباط میان امام و دوستانش بود.[۱۷] از جعفر بن شریف جرجانی نقل شده است که گفت: به زیارت خانه خدا مشرف شدم و در سامرا به خدمت امام حسن عسکری رسیدم، خواستم اموالی را که دوستان به وسیله من فرستاده بودند به آن حضرت بدهم، پیش از آنکه بپرسم، به چه کسی بدهم امام فرمود: آنچه را همراه آورده‎ای به مبارک، خادم من بسپار.[۱۸]

 

انعکاس تلاش های امام عسگری وشناخت ابعاد و نتایج آن وسیعتر از یک مقاله محدود است؛ به هرصورت امام که دائم تحت نظر ومورد حسادت عباسیان بود وهرچه پایه های حکومت ضعیف تر می شد فشار براهل بیت فزون تر می گردید ؛ امام مجبور بود با آن مقام شامخ معنوی در دربار حضور یافته واعلام حضور نماید وسرانجام حسادت وحصر به آنجا منجر گردید که امام حسن عسکری در یکم ربیع الاول سال ۲۶۰ هـ.ق مسموم و بیمار شدند و در روز هشتم همان ماه در روز جمعه در سن ۲۸ سالگی شهید و در خانه خود در سامرا مدفون گردیدنهد.[۱۹]

 

پی نوشت ها:

[۱] . شیخ مفید، الارشاد، قم، آل البیت، ۱۴۱۳ هـ.ق، ج ۲، ص ۳۱۳.

[۲] . همان.

[۳] . شیخ صدوق، علل الشرایع، قم: مکتبة طباطبائی (بی تا) ج ۱، ص ۱۷۶ و ۲۳۰.

[۴] . عاملی، محسن امین، اعیان الشیعه، ج ۲، ص ۴۰.

[۵] . رک تاریخ الخلفا ، سیوطی واکامل ابن اثیر

[۶] . شیخ مفید، الارشاد، چاپ اول، قم، ال البیت، ۱۴۱۳، ج۲، ص ۳۳۰.

[۷] . شیخ حرّ، اثبات الهداه، تهران، چاپ سوم، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۶، ج۶، ص ۲۸۰.

[۸] . شیخ مفید، پیشین، ج۲، ص ۳۳۰.

[۹] . مناقب، ابن شهر آشوب، چاپ قم، مصطفوی، ج۴، ص ۴۴.

[۱۰] . شبلنجی، نور الابصار، قاهره، مکتبه الحسینی، ص ۱۶۷.

[۱۱] . همان، ص ۱۶۸ ـ ۱۶۷.

[۱۲] . شیخ محمد جواد طبسی، حیاة الامام العسکری، طبقة الاولی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۱ هـ.ش، ص ۲۲۳ـ۲۲۶. شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال، مشهد، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، ۱۳۴۸ ش، ص ۵۳۲.

[۱۳] . ابن شهرآشوب،المناقب،ج۲،ص۱۵۸

[۱۴] . مهدی پیشوایی، پیشین، ص ۶۳۶.

[۱۵] . ابن شهر آشوب، پیشین، ج ۴، ص ۴۲۵.

[۱۶] . شیخ طوسی، الغیبه، تهران، مکتبة نینوی الحدیثه، ص ۲۱۴.

[۱۷] . رسول جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، قم، انصاریان، چاپ هفتم، ۱۳۸۳ ش، ص ۵۵۱

[۱۸] . اربلی، کشف الغمه، تحقیق: سید هاشم رسولی، تبریز، ج ۲، ص ۴۲۷.

[۱۹] . شیخ مفید، پیشین، ج ۲، ص ۳۳۶.

 

منبع: مرکز مطالعات و پاسخ‌گویی به شبهات (حوزه‌های علمیه)

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها