کد خبر: ۵۴۵۳۱۹
زمان انتشار: ۱۵:۲۱     ۱۳ خرداد ۱۴۰۴
سووشون و سایه‌های شهرت:
پدیده فاصله‌گیری برخی سلبریتی‌ها و هنرمندان از گذشته و اتخاذ ژست اعتراضی، ریشه در ساختار بسته فرهنگی، فشارهای اجتماعی، تحولات سیاسی و میل به دیده‌شدن دارد.

به گزارش سرویس فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی ۵۹۸-محمد مهدی بهداروند/ در تاریخ معاصر ایران، به‌ویژه پس از انقلاب ۱۳۵۷، نظام جمهوری اسلامی به دلایل گوناگون، از جمله تثبیت هویت ملی، ترویج ارزش‌های دینی و انقلابی و همچنین کنترل افکار عمومی، به شکل‌دهی و حمایت از چهره‌های فرهنگی، هنری و رسانه‌ای همت گماشته است.

سلبریتی‌سازی در بستر جمهوری اسلامی

این حمایت‌ها، گاهی مستقیم و آشکار (مانند اعطای بودجه، امکانات تولید، مجوزهای ویژه و تریبون رسانه‌ای) و گاهی غیرمستقیم (مانند سیاست‌های گزینشی در انتخاب بازیگران و کارگردانان، یا حمایت از آثار خاص) بوده است.

در چنین فضایی، بسیاری از هنرمندان و چهره‌های رسانه‌ای با تکیه بر همین مواهب و امکانات، به شهرت و اعتبار اجتماعی دست یافتند. اما نکته قابل تأمل، این است که درصد قابل توجهی از همین افراد، پس از تثبیت جایگاه و کسب اعتبار، به تدریج فاصله‌گیری از گفتمان رسمی و حتی اتخاذ ژست‌های منتقدانه و اعتراضی را در پیش گرفته‌اند. این روند، پرسش‌های مهمی را درباره چرایی و چگونگی این تغییر مسیرها پیش روی ما می‌گذارد.

سلبریتی‌سازی در بستر جمهوری اسلامی؛ فرصت یا دام؟

۱. تاریخچه و انگیزه‌های سلبریتی‌سازی

پس از انقلاب ۱۳۵۷، نظام جدید برای تثبیت مشروعیت خود، به شدت به ابزارهای فرهنگی و رسانه‌ای متوسل شد. سینما، تلویزیون و ادبیات، به عنوان ابزارهای نرم قدرت، نقش مهمی در شکل‌دهی افکار عمومی و ترویج ارزش‌های انقلابی ایفا کردند. در این مسیر، چهره‌هایی چون بازیگران، کارگردانان، مجریان تلویزیونی و نویسندگان، با حمایت‌های مستقیم و غیرمستقیم، به شهرت و اعتبار رسیدند.

هدف نظام از این حمایت‌ها:

• ترویج ارزش‌های دینی و انقلابی

• ایجاد الگوهای رفتاری و هویتی برای نسل جوان

• کنترل و هدایت افکار عمومی در بزنگاه‌های سیاسی و اجتماعی

• استفاده ابزاری از چهره‌های محبوب برای مشروعیت‌بخشی به سیاست‌ها

 

۲. دامنه و نوع حمایت‌ها

این حمایت‌ها، طیف گسترده‌ای را شامل می‌شد:

• اعطای بودجه‌های کلان به پروژه‌های سینمایی و تلویزیونی

• اختصاص تریبون‌های ویژه در رسانه ملی

• اعطای مجوزهای خاص و تسهیل روند تولید برای هنرمندان وفادار

• حتی اعزام برخی چهره‌ها به رویدادهای بین‌المللی برای نمایش چهره‌ای مطلوب از ایران

 

۳. تناقض ذاتی در سلبریتی‌سازی حکومتی

اما این سیاست، همواره با یک تناقض ذاتی روبه‌رو بوده است: هرچه چهره‌ها محبوب‌تر و مستقل‌تر می‌شوند، کنترل آن‌ها دشوارتر و احتمال فاصله‌گیری‌شان از گفتمان رسمی بیشتر می‌شود. این تناقض، بستر اصلی شکل‌گیری بحران‌های بعدی است.

 

چرایی تغییر مسیر: از مواهب نظام تا ژست اعتراضی

۱. ساختار قدرت و محدودیت‌های فرهنگی

یکی از مهم‌ترین دلایل تغییر مسیر هنرمندان و چهره‌های مشهور، ساختار بسته و محدودیت‌های گسترده در عرصه فرهنگ و هنر است. در فضایی که خطوط قرمز متعدد و سانسور شدید بر تولیدات هنری حاکم است، هنرمندان برای بیان دغدغه‌های شخصی، اجتماعی و حتی هنری خود، ناگزیر به عبور از خطوط قرمز و ورود به حوزه اعتراض می‌شوند. این عبور، گاه آگاهانه و با هدف نقد وضعیت موجود و گاه صرفاً برای جلب توجه و دیده‌شدن بیشتر رخ می‌دهد.

 

۲. فشار افکار عمومی و شبکه‌های اجتماعی

در دهه‌های اخیر، با گسترش شبکه‌های اجتماعی و افزایش سطح آگاهی عمومی، انتظارات از چهره‌های مشهور نیز تغییر کرده است. مردم از سلبریتی‌ها انتظار دارند که صدای اعتراض و مطالبه‌گری باشند و نسبت به مشکلات جامعه بی‌تفاوت نمانند. این فشار، به‌ویژه در بزنگاه‌های سیاسی و اجتماعی (مانند اعتراضات، بحران‌های اقتصادی یا فجایع ملی) شدت می‌گیرد و چهره‌هایی که سکوت می‌کنند یا با ساختار رسمی همسو می‌مانند، با واکنش منفی مخاطبان مواجه می‌شوند.

 

۳. میل به ماندگاری و دیده‌شدن

در دنیای امروز، شهرت بسیار شکننده و ناپایدار است. هنرمندان و سلبریتی‌ها برای حفظ جایگاه و ماندگاری خود، ناگزیر به خلق حاشیه، ژست اعتراضی و فاصله‌گیری از گفتمان رسمی هستند. این رفتار، گاهی از سر اعتقاد و دغدغه واقعی و گاهی صرفاً برای جلب توجه و افزایش دنبال‌کننده‌ها صورت می‌گیرد.

 

۴. تحولات سیاسی و اجتماعی

هرگاه فضای سیاسی و اجتماعی کشور دستخوش تغییرات و بحران‌ها می‌شود، بستر مناسبی برای دیده‌شدن و مطرح‌شدن دوباره برخی چهره‌ها فراهم می‌شود. در چنین شرایطی، برخی هنرمندان با اتخاذ مواضع اعتراضی یا انتقادی، تلاش می‌کنند خود را با موج جدید همراه کنند و از این طریق، جایگاه خود را تثبیت یا ارتقا دهند.

 

نمونه‌های شاخص: از مهدویان تا شهریاری تا ...

محمدحسین مهدویان: از روایت رسمی تا نقد ساختار

محمدحسین مهدویان، کارگردانی است که با آثارش درباره تاریخ معاصر ایران، به‌ویژه با فیلم‌هایی چون «ایستاده در غبار»، «ماجرای نیمروز» و «لاتاری»، توجه و حمایت نهادهای رسمی را جلب کرد. آثار او، در ابتدا با نگاه وفادار به روایت رسمی و ارزش‌های انقلابی ساخته شد و حتی مورد تقدیر جشنواره‌های دولتی قرار گرفت. اما در سال‌های اخیر، مهدویان با ساخت آثاری چون «زخم کاری» و اظهارنظرهای متفاوت، به تدریج از گفتمان رسمی فاصله گرفت و حتی به نقد برخی سیاست‌ها و ساختارها پرداخت.

این تغییر مسیر، هم بازتاب‌دهنده دغدغه‌های شخصی و هنری او و هم نشانه‌ای از فشارهای اجتماعی و تحولات فرهنگی است. مهدویان، نمونه‌ای از کارگردانانی است که پس از بهره‌برداری از مواهب نظام، به تدریج به سمت ژست اعتراضی حرکت کرده‌اند.

 

محمود شهریاری: از مجری رسمی تا منتقد ساختار

محمود شهریاری، مجری شناخته‌شده تلویزیون، سال‌ها با استفاده از امکانات صدا و سیما به شهرت رسید. او مجری برنامه‌های پرمخاطبی بود که در قالب سرگرمی و اطلاع‌رسانی، نقش مهمی در شکل‌دهی به افکار عمومی ایفا کرد. اما پس از مدتی، به دلیل انتقادات صریحش از سیاست‌های رسمی، بیان اعتراضات اجتماعی و حتی شوخی‌های انتقادی، بارها ممنوع‌التصویر شد و با حواشی و بازداشت‌هایی نیز مواجه گردید.

شهریاری، نمونه‌ای است از چهره‌هایی که پس از بهره‌برداری از فرصت‌های رسمی، به سمت نقد و حتی تقابل با همان ساختار حرکت کردند. این تغییر مسیر، هم ریشه در دغدغه‌های شخصی و هم ناشی از فشارهای اجتماعی و رسانه‌ای است.

 

نمونه‌های دیگر: از بازیگران تا ورزشکاران

این روند، محدود به کارگردانان و مجریان نیست. بسیاری از بازیگران، نویسندگان، ورزشکاران و حتی چهره‌های مذهبی نیز پس از کسب شهرت و اعتبار، به تدریج به گذشته خود بی‌اعتنا می‌شوند و تلاش می‌کنند با ژست‌های جدید، خود را در قامت منتقد یا معترض معرفی کنند. این روند، بازتاب‌دهنده چالش‌های عمیق‌تر در ساختار فرهنگی و اجتماعی ایران است.

 

نمونه‌های شاخص مجری‌های تلویزیون که پس از شهرت حجاب خود را برداشتند

در سال‌های اخیر، تعدادی از مجری‌های زن تلویزیون ایران پس از کسب شهرت و خروج از صداوسیما، پوشش و حجاب خود را تغییر داده یا به طور کامل کنار گذاشته‌اند. این تغییرات معمولاً با واکنش‌های گسترده در فضای مجازی و رسانه‌ها همراه بوده است و بازتاب‌دهنده چالش‌های فرهنگی و اجتماعی در این حوزه است.

 

برخی از شاخص‌ترین نمونه‌ها عبارتند از:

• نگار میرسعید: مجری و تهیه‌کننده برنامه‌هایی مانند «سین مثل سریال» که سال‌ها با چادر در تلویزیون حضور داشت، پس از ممنوع‌التصویری و خروج از صداوسیما، تصاویر متفاوتی با پوشش غیرمحجبه منتشر کرد.

• فاطمه کیاپاشا: مجری برنامه «عصر خانواده» که پس از ترک صداوسیما سبک پوشش خود را تغییر داد و تصاویر جدیدی بدون چادر منتشر کرد.

• شیرین صمدی: مجری سابق که پس از ممنوع‌التصویری، تصویری بی‌حجاب از خود در فضای مجازی منتشر کرد.

• صبا راد: مجری باسابقه که پس از مهاجرت به ترکیه، ابتدا تصاویری با حجاب کم و سپس بدون حجاب منتشر کرد.

• ناهید لیان: مجری سابق شبکه ۳ که پس از مهاجرت به خارج از کشور، تصاویر بی‌حجاب و حتی بدون لباس از خود منتشر کرد.

• زهرا خاتمی‌راد: مجری سابق تلویزیون که پس از خروج از ایران، تصاویر بی‌حجاب او در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد.

این نمونه‌ها نشان‌دهنده روندی است که برخی چهره‌های شناخته‌شده تلویزیون پس از شهرت و بهره‌برداری از امکانات رسمی، به سمت تغییرات بنیادین در پوشش و سبک زندگی خود حرکت کرده‌اند.

«سووشون»: از اقتباس ادبی تا فاصله‌گیری هنری

سریال «سووشون» به کارگردانی نرگس آبیار، اقتباسی از رمان ماندگار سیمین دانشور است؛ رمانی که نه‌تنها یکی از مهم‌ترین آثار ادبیات معاصر ایران، بلکه نماد بیداری زنانه و روایتگر بخشی از تاریخ پرالتهاب ایران است. اقتباس از چنین اثری، چالش‌های فراوانی دارد؛ چرا که انتقال لحن، فضای ذهنی و پیچیدگی‌های شخصیت‌ها به تصویر، نیازمند ظرافت و خلاقیتی ویژه است.

«سووشون» ، در عین حال که ظاهراً به ارزش‌های انقلابی و روایات زنانه وفادار می‌نماید، در بطن خود حامل نوعی نقد تلویحی از تاریخ رسمی، نهاد قدرت و نقش زنان در نظم اجتماعی مردسالار سنتی است. آبیار برخلاف آثار پیشین خود که تا حد زیادی در چارچوب گفتمان رسمی فرهنگی تعریف می‌شدند، در «سووشون» با ورود به قلمروی تاریخ‌نگاری بدیل، دست به انتخابی دوگانه زده است: از یک سو حفظ ظاهر وفاداری به متن و ارزش‌ها، و از سوی دیگر تلاش برای عبور آرام از سانسور ساختاری.

سریال در ظاهر به بازسازی تاریخی متعهد است؛ اما در محتوا، با حذف یا کمرنگ‌سازی صراحت سیاسی رمان سیمین دانشور، در نهایت به نوعی تسویه‌حساب با روایت رسمی تاریخ پهلوی و نیز کنایه‌زنی به امروز تبدیل می‌شود. اینجا جایی است که «سووشون» نه تنها به اثر ادبی وفادار نمی‌ماند، بلکه از منظر هنری نیز میان فرم و محتوا درگیر تعلیقی بی‌نتیجه می‌شود.

زری در روایت دانشور، صدای زن سنت‌گریز و آگاه است؛ اما در نسخه آبیار، این صدا گاه در لابه‌لای نگاه‌های طولانی دوربین و گفت‌وگوهای نمادین گم می‌شود. آنچه از زری باقی می‌ماند، بیشتر یک نماد ملایم‌شده برای عبور از ممیزی است تا یک شخصیت تکان‌دهنده در دل تاریخ.

آبیار در این اثر بیش از آنکه تجربه‌ای جسورانه در فرم روایت یا تصویر ارائه دهد، به ساختار بصری تلویزیونی و رعایت «حدود رسمی» تن می‌دهد. قاب‌های تخت، موسیقی‌های عاطفی آشنا، و ریتم کند و قابل پیش‌بینی، همه نشان از نوعی ملاحظه‌کاری ساختاری دارند که در تضاد با پیام‌های احتمالی جسورانه اثر قرار می‌گیرد.

این ملاحظات، تأثیر هنری سریال را کم می‌کند و آن را به میانه‌ای غیرمتعهد میان «بازسازی تاریخ» و «افشاگری هنری» فرو می‌کاهد؛ نه به‌قدر کافی جسورانه تا مخاطب جدید را درگیر کند، و نه به‌قدر کافی وفادار تا رضایت مخاطب رسمی را جلب کند.

آبیار به‌عنوان فیلم‌سازی که با آثار مورد تحسین نهادهای رسمی به شهرت رسید (مانند «شبی که ماه کامل شد»)، اکنون در «سووشون» نشانه‌هایی از میل به فاصله‌گیری و ژست اعتراضی نشان می‌دهد؛ گرچه هنوز این اعتراض نه کامل است و نه شفاف.

در حقیقت، این سریال را می‌توان بخشی از روندی دانست که در آن چهره‌های هنری برخاسته از دل نظام فرهنگی رسمی، به تدریج به نقطه‌ای از نقد، فاصله‌گذاری یا حتی تناقض می‌رسند. این روند، همان فرآیند «بحران درونی سلبریتی‌سازی حکومتی» است که در سراسر متن نیز بارها به آن اشاره شده.

نقاط ضعف و انتقادات

• سطحی‌نگری در شخصیت‌پردازی: شخصیت‌های اصلی، به‌ویژه یوسف و زری، در سریال به اندازه رمان عمق و پیچیدگی ندارند و گاه به تیپ‌های کلیشه‌ای تبدیل می‌شوند.

• کندی ریتم و کش‌آمدگی روایت: برخی قسمت‌های سریال، دچار کش‌آمدگی و کندی ریتم است که می‌تواند مخاطب را خسته کند و از جذابیت اثر بکاهد.

• شعارزدگی و صراحت بیش از حد: نگاه نمادین و استعاری رمان، در سریال به سمت شعارزدگی و صراحت بیش از حد میل می‌کند و این موضوع از ارزش هنری اثر می‌کاهد.

• عدم وفاداری به فضای تاریخی: به‌رغم ادعای وفاداری به تاریخ، برخی جزئیات و فضاسازی‌ها بیشتر رنگ و بوی امروزی و حتی نگاه‌های لیبرال و فردگرایانه پیدا کرده که با فضای تاریخی دهه ۲۰ شمسی فاصله دارد.

• ابهام در پیام و هویت اثر: سریال گاه دچار سردرگمی در انتقال پیام می‌شود و مشخص نیست که می‌خواهد روایتگر تاریخ باشد یا بازتاب‌دهنده دغدغه‌های امروز.

حواشی و توقیف سریال

سریال «سووشون» پس از پخش قسمت اول، به دلیل «عدم دریافت مجوزهای قانونی» توسط ساترا توقیف شد. اما واقعیت این است که حساسیت‌های جدی نسبت به محتوای آثار هنری و نگرانی از بازنمایی‌های متفاوت از تاریخ و جامعه ایران، نقش مهمی در این توقیف داشته است. برخی منتقدان معتقدند که سریال، به‌ویژه در پرداخت به روابط زن و مرد، نقش زنان و نگاه به تاریخ، از خطوط قرمز رسمی عبور کرده و به همین دلیل با واکنش منفی مواجه شده است.

چرا سلبریتی‌ها به گذشته خود بی‌اعتنا می‌شوند؟

۱. تغییر ارزش‌ها و هویت فردی

هنرمندان و چهره‌های مشهور، مانند هر انسان دیگری، در طول زمان دچار تغییر و تحول می‌شوند. ارزش‌ها، باورها و دغدغه‌های آنان ممکن است با گذر زمان تغییر کند و این تغییرات، به فاصله‌گیری از گذشته و حتی نقد آن منجر شود. در فضای فرهنگی ایران، این تغییرات گاه با شدت و سرعت بیشتری رخ می‌دهد؛ چرا که فشارهای اجتماعی، سیاسی و رسانه‌ای بسیار بالاست.

۲. فرصت‌طلبی و موج‌سواری

برخی سلبریتی‌ها، برای حفظ شهرت و جایگاه خود، ناگزیر به موج‌سواری بر تحولات اجتماعی و سیاسی هستند. این رفتار، گاه از سر اعتقاد و گاه صرفاً برای جلب توجه و افزایش دنبال‌کننده‌ها صورت می‌گیرد. در چنین فضایی، بی‌اعتنایی به گذشته و اتخاذ ژست اعتراضی، به ابزاری برای ماندگاری و دیده‌شدن تبدیل می‌شود.

۳. فشار افکار عمومی و رسانه‌ها

در عصر شبکه‌های اجتماعی، فشار افکار عمومی بر سلبریتی‌ها بسیار بالاست. مردم از آنان انتظار دارند که نسبت به مشکلات جامعه بی‌تفاوت نمانند و صدای اعتراض باشند. این فشار، گاه به تغییر مسیر و حتی عبور از گذشته منجر می‌شود.

۴. ساختار بسته و نبود فضای نقد آزاد

در فضایی که امکان نقد آزادانه و بیان دغدغه‌های واقعی وجود ندارد، هنرمندان و چهره‌های مشهور ناگزیر به اتخاذ ژست‌های اعتراضی و فاصله‌گیری از گذشته می‌شوند. این رفتار، هم راهی برای بیان نارضایتی و هم ابزاری برای جلب توجه است.

بررسی ابعاد اجتماعی، فرهنگی و روانی پدیده

ابعاد اجتماعی

پدیده فاصله‌گیری سلبریتی‌ها از گذشته و اتخاذ ژست اعتراضی، بازتاب‌دهنده بحران‌های اجتماعی و فرهنگی در ایران است. این بحران‌ها، ناشی از شکاف میان نسل‌ها، تغییر ارزش‌ها، فشارهای اقتصادی و سیاسی و همچنین گسترش شبکه‌های اجتماعی است. در چنین فضایی، سلبریتی‌ها به نماد اعتراض و مطالبه‌گری تبدیل می‌شوند و نقش مهمی در شکل‌دهی به افکار عمومی ایفا می‌کنند.

ابعاد فرهنگی

در فرهنگ ایرانی، همواره نوعی دوگانگی میان سنت و مدرنیته، وفاداری و اعتراض، وجود داشته است. سلبریتی‌ها، به دلیل جایگاه ویژه خود، این دوگانگی را به شکل بارزتری تجربه می‌کنند و گاه ناگزیر به انتخاب میان وفاداری به گذشته و همراهی با موج جدید هستند.

ابعاد روانی

از منظر روان‌شناسی اجتماعی، میل به دیده‌شدن، تأیید اجتماعی و ماندگاری، از نیازهای اساسی انسان است. سلبریتی‌ها، به دلیل قرار گرفتن در معرض توجه عمومی، این نیازها را به شکل شدیدتری تجربه می‌کنند و گاه برای ارضای این نیازها، به تغییر مسیر و حتی عبور از گذشته روی می‌آورند.

ابعاد اقتصادی و بازار فرهنگ

در اقتصاد فرهنگ، سلبریتی‌ها و هنرمندان، به عنوان سرمایه‌های نمادین، نقش مهمی در گردش مالی و رونق بازار دارند. تغییر مسیر آنان، گاه ناشی از ضرورت‌های اقتصادی و تلاش برای بقا در بازار رقابتی است. در شرایط بحران اقتصادی، هنرمندان برای حفظ درآمد و جایگاه خود، ناگزیر به اتخاذ ژست‌های جدید و حتی عبور از گذشته می‌شوند.

تجربه‌های مشابه جهانی و تفاوت‌های ایرانی

در بسیاری از کشورهای جهان، پدیده فاصله‌گیری سلبریتی‌ها از گذشته و اتخاذ ژست اعتراضی، امری رایج است. در آمریکا، اروپا و حتی کشورهای آسیایی، هنرمندان و چهره‌های مشهور، گاه به دلایل شخصی، اجتماعی یا سیاسی، مسیر خود را تغییر می‌دهند و حتی علیه ساختارهای رسمی موضع می‌گیرند. اما تفاوت اصلی در ایران، شدت و گستره محدودیت‌ها، فشارهای سیاسی و نبود فضای نقد آزاد است که این پدیده را به بحرانی عمیق‌تر و پیچیده‌تر تبدیل می‌کند.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

پدیده فاصله‌گیری برخی سلبریتی‌ها و هنرمندان از گذشته و اتخاذ ژست اعتراضی، ریشه در ساختار بسته فرهنگی، فشارهای اجتماعی، تحولات سیاسی و میل به دیده‌شدن دارد. این روند، نه‌تنها در سینما و تلویزیون، بلکه در میان مجریان، ورزشکاران و حتی چهره‌های مذهبی نیز دیده می‌شود.

سریال «سووشون» نرگس آبیار، نمونه‌ای از تلاش برای بازخوانی تاریخ و بیان دغدغه‌های اجتماعی است که به دلیل حساسیت‌های محتوایی و رویکردهای متفاوت، با واکنش و توقیف مواجه شد. این مسیر تکرارشونده، نشان‌دهنده چالش‌های جدی میان هنرمندان و ساختار رسمی است؛ چالشی که تا زمانی که امکان گفت‌وگو و نقد آزادانه فراهم نشود، همچنان ادامه خواهد داشت.

در نهایت، باید پذیرفت که سلبریتی‌ها و هنرمندان، هم بازتاب‌دهنده تحولات اجتماعی و فرهنگی هستند و هم نقش مهمی در شکل‌دهی به این تحولات ایفا می‌کنند. نقد و تحلیل رفتار آنان، نه‌تنها به فهم بهتر فضای فرهنگی ایران کمک می‌کند، بلکه می‌تواند راهگشای گفت‌وگویی سازنده میان هنرمندان، جامعه و ساختار رسمی باشد.

 

 

 

 

 

 

 

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها
نیازمندیها
09107726603 تماس یا پیام در پیام رسان های ایتا و تلگرام