
به گزارش پایگاه خبری 598، مرکز پژوهشی آرا در یادداشتی تحلیلی، به بررسی ابعاد مختلف تجاوز رژیم صهیونیستی به خاک کشورمان که با هماهنگی و همکاری دولت آمریکا همراه شد، پرداخت است. متن این یادداشت تحلیلی را در ادامه میخوانید:
پس از ۱۲ روز جنگ تحمیلی به ایران که با تجاوز رژیم صهیونیستی به حریم هوایی کشورمان آغاز شده بود، در ساعات ابتدایی روز سهشنبه آتشبسی با ادعای ترامپ در فضای مجازی برقرار شد.
این آتشبس از منظر جامعه بینالمللی بهویژه واشینگتن، که خود را میانجی اصلی در آتشبس میداند، تنشزدایی در منطقه غرب آسیا تلقی شده است اما مقامات ایرانی و برخی از تحلیلگران سیاسی معتقدند که این آتشبس از سوی رژیم صهیونیستی پایدار نخواهد بود.
مسئله پایبندی طرفهای درگیر به آتشبس، به ویژه توسط رژیم صهیونیستی، یکی از اساسیترین معضلات امنیت و ثبات در خاورمیانه به شمار میرود. در حالی که آتشبسها در سطح بینالمللی معمولاً مبنایی معتبر برای آغاز مذاکرات صلح یا کاهش بحرانهای مسلحانه تلقی میشوند، تجربه منازعات مزمن منطقه، به ویژه در فلسطین و لبنان، نشان داده که رویکرد عملی رژیم صهیونیستی نسبت به آتشبسها به شدت پرسشبرانگیز و بیاعتمادکننده است، مطابق اسناد معتبر و گزارشهای نهادهایی همچون سازمان ملل متحد، دیدهبان حقوق بشر و ناظران مستقل، رژیم صهیونیستی بارها پس از پذیرش یا امضای توافقهای آتشبس – چه با طرفهای فلسطینی، چه با حزبالله لبنان یا
دولتهای عربی – تعهدات مربوطه را نقض کرده است. این اقدامات عمدتاً به شکل عملیات نظامی، حملات امنیتی و وقفههای هدفمند در ارسال کمکهای انسانی یا رفع محاصره صورت گرفته است. پرسش اصلی این است که آیا میتوان به رویکرد رژیم صهیونیستی در قبال توافقات آتشبس اعتماد داشت؟ دادههای تاریخی نشان میدهد که عدم رعایت بیطرفی و پیشگامی رژیم صهیونیستی در نقض آتشبس، به یک الگوی ساختاری بدل شده است.
مطابق با دادههای مستند و تجمیعشده از سوی دفتر هماهنگی امور بشردوستانه سازمان ملل متحد و پایشگر حقوق بشری یورومد، طی بازه ۲۰۰۶ تا ۲۰۲۵، رژیم صهیونیستی در ۷۷ درصد موارد، آغازگر نقض گستردهتر یا مرگبار آتشبسها در غزه بوده است؛ نتیجه این روند، افزایش قابل توجه تلفات غیرنظامیان و تداوم چرخه خشونت و بیثباتی در منطقه است، مروری بر هفت دهه بحران، از ۱۹۴۸ تاکنون، نشان میدهد که حتی با وجود امضای چندین دهه آتشبس، بخش قابل توجهی از این توافقات توسط رژیم صهیونیستی به صورت اولیه یا سیستماتیک نقض شدهاند که این امر به گسترش خشونت و فقدان اعتماد بنیادین میانجامد.
در عمل، تکرار نقضها نه تنها چشمانداز توافق پایدار را تضعیف میکند، بلکه موجب بیاعتباری سازوکارهای حقوقی و ظرفیت دیپلماسی بینالملل و در نهایت استمرار بیثباتی و آسیبپذیری وضعیت انسانی در فلسطین و منطقه شده است. بنابراین، عدم تحقق کامل و الزامآور آتشبسها – بهویژه به واسطه پیشگامی رژیم صهیونیستی در نقض – را باید مهمترین مانع ایجاد ثبات بلندمدت در فلسطین و کل منطقه دانست؛ پدیدهای که پیامدهای آن تا امروز، در قالب استمرار چرخه خشونت، افزایش هزینه انسانی و کاهش کارایی دیپلماسی جهانی، به وضوح قابل مشاهده است.
تحلیل موضوع
در بستر بحرانهای نیمقرن اخیر خاورمیانه، مفهوم «آتشبس» عمدتاً به منزلهی فرصتی برای فاصلهگیری موقت از خشونت تلقی شده است. با این حال، بررسی تجربههای مکرر نقض آتشبس توسط رژیم صهیونیستی و پیامدهای انسانی ناشی از آن، بهروشنی نشان میدهد که اتکای راهبردی یا سیاسی به پایبندی این رژیم عملاً بیپایه بوده است. واقعیت اصلی، بیاعتمادی ساختاری به رژیم صهیونیستی است؛ بهگونهای که از آغاز بحران ۱۹۴۸ تا تازهترین بحران در غزه و لبنان (۲۰۲۵)، تقریباً تمامی آتشبسها نهتنها رعایت نشدهاند، بلکه غالباً با نقض اولیه و سیستماتیک از سوی رژیم صهیونیستی و تداوم تلفات انسانی همراه بودهاند.
در بازهی ۲۰۰۶ تا ۲۰۲۵، بر اساس دادههای رسمی سازمان ملل متحد (دفتر هماهنگی امور بشردوستانه – اوچا)، دیدهبان حقوق بشر، سازمان بتسلم، دیدهبان حقوق بشر یورومد، گروه بینالمللی بحران و گزارشهای سالانه نهادهای میدانی، جمعاً ۱۹ توافق عمده آتشبس میان رژیم صهیونیستی و گروههای فلسطینی ثبت شده که رژیم در ۷۷ درصد این توافقها (۱۵ مورد از ۱۹ مورد)، نخستین ناقض رسمی آتشبس بوده و ۸۷ درصد نقضهای کشنده یا با ریسک بالا نیز بهطور مستقیم توسط رژیم صهیونیستی آغاز شده است.
شواهد متعددی این الگو را تأیید میکند: تنها سه روز پس از آتشبس قاهره در نوامبر ۲۰۱۲، بمباران مواضع در غزه توسط رژیم صهیونیستی آغاز شد. بنا بر گزارش شورای حقوق بشر سازمان ملل در سال ۲۰۱۵، پس از هر دوره کاهش درگیری در جنگ ۲۰۱۴ غزه، رژیم صهیونیستی بارها آتشبس را به وسیله حملات هوایی و زمینی نقض کرده است.
در سال ۲۰۲۳ نیز، کمتر از ۲۴ ساعت پس از توافق موقت، حملات رژیم صهیونیستی علیه مواضع جهاد اسلامی ثبت شد. مطابق گزارش سازمان دیدهبان حقوق بشر و عفو بینالملل، حتی در روزهای پس از آتشبس در ۲۰۲۱ و ۲۰۲۲ نیز حملات رژیم صهیونیستی به اهداف غیرنظامی ادامه داشته است.
تحلیلهای گروه بینالمللی بحران و مرکز مطالعات الجزیره، ریشه این رفتار را در دکترین امنیتی رژیم صهیونیستی - مبتنی بر «بازدارندگی پویا» و سیاست پیشدستانه برای جلوگیری از بازسازی توان مقاومت - میدانند. میانگین سالانه نقضهای رسمی و مستند از سوی رژیم صهیونیستی در دوره ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۳، بین ۲۰ تا ۳۰ مورد بوده است که انواع حملات هوایی، عملیات نظامی، ترورهای هدفمند و بازداشتهای فراقضایی را در بر میگیرد. این الگو در بحرانهای کلیدی و جنگهای مهم سده اخیر بهوضوح دیده میشود.
در یک نگاه تحلیلی و مبتنی بر شواهد، جدول زیر تصویری جامع و مستند از مهمترین جنگها، تاریخ آتشبس، شیوه نقض و میزان خسارات پس از آتشبس از سوی رژیم صهیونیستی ارائه میکند:
سال |
نام جنگ |
طرفهای درگیر |
تاریخ آتشبس |
تعداد نقض توسط رژیم صهیونیستی |
شمار کشتههای پس از آتشبس |
۱۹۴۸ |
جنگ استقلال - نکبت |
رژیم صهیونیستی- کشورهای عربی |
۱۱ جولای ۱۹۴۸ |
۱۰+ |
۱۵۰۰۰+ |
۱۹۵۶ |
جنگ سینا |
رژیم صهیونیستی- مصر |
۷ نوامبر۱۹۵۶ |
۵+ |
۳۰۰۰+ |
۱۹۶۷ |
جنگ شش روزه |
رژیم صهیونیستی- مصر، سوریه، اردن |
۲۲ ژوئن ۱۹۶۷ |
۲۰+ |
۲۵۰۰۰+ |
۱۹۷۳ |
جنگ یوم کیپور |
رژیم صهیونیستی،مصر، سوریه |
۲۵ اکتبر ۱۹۷۳ |
۱۰+ |
۱۸۰۰۰+ |
۱۹۸۲ |
جنگ لبنان |
رژیم صهیونیستی ،حزبالله، سوریه |
۱۲ سپتامبر ۱۹۸۲ |
۱۵+ |
۳۰۰۰+ |
۲۰۰۰ |
دومین انتفاضه |
رژیم صهیونیستی ، فلسطین |
سپتامبر۲۰۰۰ |
۱۰۰+ |
۴۰۰۰+ |
۲۰۰۶ |
جنگ لبنان ۲۰۰۶ |
رژیم صهیونیستی ،حزبالله لبنان |
۱۴ اوت ۲۰۰۶ |
۳۰+ |
۱۲۰۰+ |
۲۰۰۸-۲۰۰۹ |
جنگ غزه (سرب گداخته) |
رژیم صهیونیستی، حماس |
۱۸ ژانویه ۲۰۰۹ |
۲۵+ |
۱۴۰۰+ |
۲۰۱۴ |
جنگ غزه ۲۰۱۴ |
رژیم صهیونیستی، حماس |
۲۶ اوت ۲۰۱۴ |
۴۰+ |
۲۲۰۰+ |
۲۰۲۱ |
جنگ ۱۱ روزه غزه |
رژیم صهیونیستی، حماس |
۲۱ مه ۲۰۲۱ |
۱۵+ |
۲۵۰+ |
۲۰۲۴-۲۰۲۵ |
درگیریهای اخیر غزه |
رژیم صهیونیستی، حماس |
۱۵ ژانویه ۲۰۲۴ |
۲۶۵-۳۵۰ |
۱۱۸۰+ |
۲۰۲۴-۲۰۲۵ |
درگیریهای اخیر لبنان |
رژیم صهیونیستی، حزبالله لبنان |
۲۷ نوامبر ۲۰۲۴ |
۱۵-۳۰ |
۱۵۰+ |
در بحرانهای اخیر غزه (۲۰۲۴-۲۰۲۵) و لبنان نیز شدت و فراگیری نقض آتشبس از سوی رژیم صهیونیستی افزایش چشمگیری یافته است؛ بهگونهای که طی یک سال گذشته، دستکم ۲۶۵ تا ۳۵۰ مورد نقض آتشبس در غزه ثبت شده که با تلفات بالای انسانی (بیش از ۱,۱۸۰ نفر) همراه بوده است.
همچنین طبق گزارشهای کمیته صلیب سرخ و ناظران میدانی، پس از آتشبس در لبنان نیز دستکم ۱۵ تا ۳۰ مورد نقض و بیش از ۱۵۰ کشته ثبت شده است، از منظر ساختاری و علّی، یافتههای میدانی دیدهبان حقوق بشر و تحلیلهای راهبردی گروه بینالمللی بحران نشان میدهد که مدل ذهنی و راهبرد امنیت ملی رژیم صهیونیستی نه مبتنی بر التزام به صلح، بلکه متکی بر «دکترین بازدارندگی پویا» و استفاده ابزاری از آتشبس برای تضعیف توان مقاومت و تثبیت روایت برتری نظامی در افکار عمومی داخلی است.
آتشبس در منطق رژیم صهیونیستی نه پایان بحران، بلکه فرصتی برای انجام عملیات هدفمند، بازتعریف آرایش میدانی طرف مقابل و ارسال پیام تهدید به رقبای منطقهای تلقی میشود. میتوان نتیجه گرفت عنصر اعتماد حتی به صورت استثنایی به رژیم صهیونیستی در رعایت آتشبسها، عملاً بیاساس و غیرعملیاتی است؛ چرا که بررسی دقیقتر هر اجلاس و قطعنامه آتشبس، صرفنظر از میانجی (سازمان ملل، روسیه، مصر، قطر)، منجر به یک نتیجه تکراری میشود: نقض سیستماتیک رژیم صهیونیستی و بازگشت سریع به چرخه خشونت.
جمعبندی
بررسی روند تاریخی آتشبسهای رژیم صهیونیستی نشان میدهد این رژیم همواره با رویکردی ابزاری و فاقد ضمانت اجرایی معنابخش به تعهدات خود پایبند نبوده است. شواهد آماری و رفتاری نشان می دهد که در غیاب فشارهای مؤثر حقوقی و سیاسی، پدیده نقض توافقات تداوم خواهد یافت. بیالتفاتی ساختاری رژیم صهیونیستی به تعهدات حقوقی و بهرهگیری از آتشبس به عنوان ابزاری برای تحقق اهداف نظامی یا به دست آوردن امتیازات سیاسی، آشکارا اثبات میکند که قرارداد صرف یا حضور ناظر بینالمللی بدون ابزار الزامآور، نهتنها نمیتواند بحران را حل کند بلکه آن را دائماً بازتولید میکند.
تحلیل دادههای کمی و کیفی بیانگر آن است که نهتنها هیچ پشتوانه تجربی برای اعتماد به وفاداری رژیم صهیونیستی به آتشبسها وجود ندارد، بلکه این وضعیت عملاً به استمرار بحران و سلب اعتماد از سازوکارهای میانجیگری بینالمللی انجامیده است. تکرار رفتار تاکتیکی رژیم صهیونیستی، فضای یأس و بیاعتمادی را در میان طرف فلسطینی و افکار عمومی بهوجود آورده و فرصتهای صلح را بهطور مستمر تضعیف میکند.
با نبود سازوکار الزامآور و هزینه قابل توجه، هر آتشبس جدید، انعکاسی از تجربههای ناکام گذشته خواهد بود. بررسی دادههای تطبیقی و مستند نشان میدهد که سیاست رژیم صهیونیستی در چند دهه گذشته بر مبنای «نقض مستمر و اغلب خشونتآمیز توافقات» استوار بوده است، واقعیتی که گزارشهای رسمی نهادهایی همچون دفتر هماهنگی امور بشردوستانه سازمان ملل، دیدهبان حقوق بشر، مرکز حقوق بشری بتسلم و گروه بینالمللی بحران بهوضوح آن را مستند ساختهاند.
برای رژیم صهیونیستی ، آتشبس غالباً فرصتی برای بازآرایی نظامی، کاهش فشار بینالمللی و پیشبرد منافع راهبردی است؛ رویکردی که هر راهکار دیپلماتیک را دشوارتر کرده و موجبات عدمثبات و ناامنی پیوسته در منطقه را فراهم آورده است. دادههای میدانی و آمارها نشان میدهد اعتماد به عمل به توافقات آتشبس از سوی رژیم صهیونیستی نهتنها بیپایه است، بلکه موجب افزایش درگیری و از بین رفتن امکان واقعی حل بحران شده است.
استمرار نقضهای ساختاری و پرتکرار، که بارها توسط مراجع مستقل و معتبر ثبت شده، کارایی مفهوم آتشبس و تمام سازوکارهای رایج مدیریت بحران را زیر سؤال برده و لزوم بازنگری اساسی در طراحی و نظارت بر توافقات صلح را برجسته میسازد. مستند به گزارشهای رسمی و پژوهشهای مستقل، هیچ نشانه معتبری مبنی بر تغییر پایدار در رفتار رژیم صهیونیستی وجود ندارد.
مرور وقایع از ۲۰۰۶ تا ۲۰۲۴ به روشنی آشکار میکند که حتی شدیدترین فشارهای بینالمللی نیز مانع رفتار نقضکننده این رژیم نشده و اتخاذ دکترین بازدارندگی پویا و رقابتهای سیاسی داخلی همچنان نقض پیشدستانه توافقات را در رأس سیاستهای آن قرار داده است. در نتیجه، بیاعتمادی ساختاری به فرآیندهای آتشبس رژیم صهیونیستی، هر نوع مذاکره یا توافق جدید را فاقد استحکام و تضمین عملی میسازد.