
به گزارش پایگاه خبری 598، تتو (خالکوبی) و میکروپیگمانتاسیون که امروزه به عنوان روشهایی برای زیبایی شناخته میشوند، در صورت عدم رعایت استانداردهای بهداشتی میتوانند به کانالی برای انتقال بیماریهای خطرناکی مانند هپاتیت و ایدز تبدیل شوند.
گزارشی که برای شما مخاطبین گرامی تهیه شده است، روایتی هشداردهنده از چالشهای حلنشده، تضادهای قانونی و خطرات پنهانی است که سلامت جامعه را تهدید میکند؛ روایتی که از یک دستورالعمل ناکام در سال ۱۳۹۲ آغاز میشود و تا امروز که با یک بازار آشفته و غیرقابل کنترل مواجهیم، ادامه پیدا میکند.
از سوزنهای مشترک و رنگهای قاچاق گرفته تا آموزشهای ناقص و بیتوجهی به هشدارهای کارشناسی که همگی بخشی از حلقههای یک زنجیره معیوب هستند که میتواند سلامت هزاران شهروند را به خطر بیندازد.
آنچه در ادامه میآید حاصل گفتوگوی خبرگزاری حوزه با سرکار خانم فاطمه شفیعی، کارشناس بازنشسته بهداشت محیط و مسئول سابق واحد اماکن دانشگاه علوم پزشکی مشهد است.
وی که از سال ۱۳۸۶ تا ۱۴۰۱ مسئولیت مستقیم نظارت بر آرایشگاههای استان خراسان رضوی را بر عهده داشت، از نزدیک شاهد شکلگیری و تداوم این بحران بوده است و در ادامه، این گفتوگوی صمیمانه را تقدیم حضورتان میکنیم.
با سلام و سپاس از فرصتی که در اختیار خبرگزاری رسمی حوزه قرار دادید؛ از آنجایی که شما شاهد کامل فرآیند تاتو از ابتدا تا انتها بودهاید، بسیار مشتاقیم تا از زبان خودتان بشنویم: این مسیر در عمل چگونه طی شده؟ شما در طول این سالها شاهد چه رویدادها و چه خطراتی بودهاید که مردم باید از آن باخبر باشند؟
بسمالله الرحمن الرحیم
پیش از سال ۱۳۹۲، خدمات تاتو در آرایشگاهها بهصورت غیررسمی و عمدتاً با ابزار بسیار ابتدایی انجام میشد.
در گذشته از سوزنهای باریک استفاده میشد و نگهداری و استفاده غیربهداشتی از این سوزنها، خطر انتقال بیماریهای جدی مانند ایدز و هپاتیت را بهطور چشمگیری افزایش میداد؛ چراکه فرهنگ سازی مناسبی در این زمینه وجود نداشت و گاهی حتی از این سوزنها بهصورت مشترک استفاده میشد.
در سال ۱۳۹۲، وزارت بهداشت با امضای مشترک معاونت بهداشتی و معاونت درمان، دستورالعملی را برای ساماندهی «میکروپیگمانتاسیون» یا همان خدمت معروف به تاتو، تدوین و به دانشگاههای علوم پزشکی سراسر کشور ابلاغ کرد.
متأسفانه فرآیند اجرای این دستورالعمل با چالشهایی مواجه شد. حتی پیش از آنکه این دستورالعمل به طور کامل به ما ابلاغ و نحوه اعطای مجوزها مشخص شود، فشار از سمت خود آرایشگران و بهویژه سازمان فنی و حرفه ای برای شروع کار وجود داشت.
سازمان فنی و حرفهای، با اهداف ارزشمندی مانند آموزش و اشتغالزایی، اقدام به برگزاری دورههای آموزشی میکرد و از سوی دیگر، آرایشگاهها نیز به دلیل درآمدزایی بالای این خدمات، اصرار زیادی برای ارائه آن داشتند.
از طرفی، در این دستورالعمل به مواردی اشاره شده بود؛ از جمله اینکه مواد مصرفی باید مجوزهای لازم را داشته باشند و همچنین نکات خاصی در مورد آموزشهای مورد نیاز در آموزشگاههای فنی و حرفهای در نظر گرفته شده بود. این آموزشها شامل مباحث روانشناسی و نکات پزشکی میشد.
در این دستورالعمل پیشبینی شده بود که مهارتآموزانی که قصد فعالیت در این حرفه را دارند، باید ۲۵۰ ساعت آموزش ببینند؛ اما یک مشکل بزرگ وجود داشت: دستورالعمل تأکید کرده بود که این آموزشها باید توسط متخصصان پوست ارائه شود، در حالی که در عمل، یک متخصص پوست وقت خود را برای تدریس در آموزشگاهها نمیگذاشت.
در نهایت، برای حل این مشکل، آموزشگاهها به استخدام پزشکان عمومی روی آوردند که تجربهای در زمینه پوست و مو داشتند تا بتوانند این دورههای آموزشی را برگزار کنند.
رنگهای ممنوعه؛ مهمانان ناخوانده زیر پوست
البته در برخی موارد نیز با تخلفات دیگری مواجه بودیم. برای مثال، گاهی داروسازانی که تحت نظارت وزارت بهداشت نبودند، اقدام به انجام این کار به صورت غیرمجاز میکردند. نظارت بر این افراد بر عهده فنی و حرفهای بود که متأسفانه در عمل، خطاهای زیادی در این بخش رخ میداد.
همچنین، برخی از پزشکان عمومی که به عنوان مدرس فعالیت میکردند، به دلیل مشغلههای دیگر مانند اشتغال تماموقت در مراکز دیگر یا داشتن مطب شخصی، تنها به صورت پارهوقت در آموزشگاهها حاضر میشدند که این مسئله نیز خود نوعی تخلف محسوب میشد.
اما چالش اصلی به مواد اولیه، بهویژه رنگ مربوط میشد. متأسفانه در کشور ما هیچ رنگی که مجوز وزارت بهداشت داشته باشد یا به صورت رسمی وارد شده و مجوز گرفته باشد، وجود نداشت و هنوز هم ندارد.
برای مدتی کوتاه، یک نوع رنگ به طور موقت معرفی شد که آن هم استانداردهای لازم را نداشت. در استان خراسان و دانشگاه علوم پزشکی مشهد، بر اساس همان فرآیند، ما اقدام به صدور مجوز برای یک رنگ خاص کردیم و برای مدت محدودی، مجوزهای مربوطه را صادر کردیم.
اما سپس ابلاغیهای از مرکز آمد مبنی بر اینکه این رنگِ مجوزگرفته، اصلاً برای تاتو مناسب نیست؛ در نتیجه، مجوزها را متوقف کردیم. در این مرحله، ما با گروهی از افراد و آموزشگاهها مواجه شدیم که قبلاً به آنها مجوز داده بودیم؛ تا آن زمان به هیچ آرایشگاهی مجوز نداده بودیم و متأسفانه مسئولان فنی و حرفهای، با اصرار بر روند خود، به کار همان افراد و آموزشگاهها ادامه دادند و حتی تا امروز نیز به آموزش مشغولاند.
یکی از دغدغههای شخصی من این بود: ما دقیقاً قصد داریم چه تعداد متخصص آموزش دهیم؟ اساساً به چه تعداد نیرو در این حوزه نیاز داریم؟
فنی و حرفهای این حرفه را مانند خیاطی در نظر گرفته است: فردی دوره میبیند، گواهی میگیرد و سپس یا مغازه میزند یا حتی در خانه خود کار میکند. در مورد تاتو نیز دقیقاً همین اتفاق افتاده است.
اگر کسی میخواست به صورت رسمی و با مجوز کار کند، با هزینههای گزاف مواجه بود، در حالی که انجام غیررسمی آن در خانه، هیچ هزینهای در بر نداشت. در نتیجه، بسیاری از افراد ترجیح دادند کار را در خانههای خود انجام دهند.
امروز نیز با تعداد بسیار زیادی از افراد مواجهیم که به صورت غیرمجاز و در خانهها مشغول به کار هستند.
از سوی دیگر، فنی و حرفهای اصرار دارد که آموزشها بر روی پوست انجام شود، به فرض اگر هم روی پوست مصنوعی تمرین کردند اما وقتی فرد گواهی گرفت، آیا در عمل هم با پوست مصنوعی کار خواهد کرد؟ مسلماً خیر. قطعاً برای آزمون عملی، باید یک فرد واقعی به عنوان مدل حاضر شود. این تناقض و مشکلات متعدد دیگر، باعث شده تا این چرخه معیوب ادامه پیدا کند.
متأسفانه با وجود پیگیریهای مردمی و حتی مراجعه به دادستانی در برخی موارد که بنده مکاتبات مربوطه را نیز دارم، نه دادستانی، نه فنی و حرفهای و نه وزارت بهداشت، اقدامی مؤثر برای ساماندهی این وضعیت انجام ندادهاند. در نتیجه، این فعالیتهای غیرمجاز تا امروز نیز به طور گسترده ادامه دارد. از سوی دیگر، آموزشگاههای موجود تقریباً به حالت انحصاری درآمدهاند، زیرا دیگر مجوز جدیدی به آموزشگاهها داده نمیشود.
همان تعداد محدودی که در آن مقطع مجوز گرفتهاند، همچنان به کار خود ادامه میدهند و در واقع، این فعالیت به شکل انحصاری در همان آموزشگاههای اولیه و سپس آرایشگاههایی که پرسنلشان را از طریق فنی و حرفهای آموزش دادهاند، متمرکز شده است. حتی در برخی مناطق، ما اکنون سالنهای تخصصی داریم که منحصراً به خدمات تاتو میپردازند.
البته باید توجه داشت که این مقررات مربوط به سال ۱۳۹۲ بود و اکنون در سال ۱۴۰۴ هستیم. از آن زمان تاکنون، روشهای بسیار جدید و متنوعتری به وجود آمدهاند که افراد بدون مجوز و خارج از چارچوب مشخص، آنها را ارائه میدهند. این کلیتی از رخدادهایی است که تا به امروز ادامه یافته است.
وقتی سلامت قربانی انگیزههای مالی میشود
در مورد این که چه افرادی اصلاً مجاز به انجام این خدمات نیستند یا باید تحت شرایط خاصی قرار گیرند (مانند افراد مبتلا به دیابت، فشارخون بالا یا سایر بیماریهای زمینهای)، در دستورالعملها به صراحت اشاره شده است.
متأسفانه در عمل، این موارد نادیده گرفته میشوند. از جنبه روانشناسی نیز، وقتی انگیزه مالی قدرتمند باشد، کمتر کسی به خود اجازه میدهد به مشتری بگوید: «شما اصلاً نیازی به این کار ندارید» یا «این خدمت برای شرایط شما ممنوع است». همین امر باعث تداوم مشکلات و تخلفات در این حوزه شده است.
بنده در سال ۱۴۰۱ بازنشسته شدم و پیش از آن، در معاونت بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مسئول اماکن بودم و آرایشگاهها نیز تحت نظارت این واحد و در حیطه مسئولیتم قرار داشتند.
در آن دوره، مکاتبات متعددی با وزارت بهداشت انجام دادیم. برخی از این نامهها از طریق ریاست دانشگاه و به صورت مشترک با معاونت درمان دانشگاه علوم پزشکی مشهد بود، و برخی دیگر را مستقیماً خودمان ارسال کردیم. حتی در ملاقاتی با رئیس مرکز سلامت محیط کار که به مشهد آمده بود، موضوع را به طور مفصل توضیح دادیم و بر اساس درخواست ایشان، موارد مطرحشده را به صورت مکتوب نیز ارسال کردیم؛ اما متأسفانه هیچیک از این پیگیریها پاسخی در پی نداشت.
پس از بازنشستگی بنده در اوایل سال ۱۴۰۲، همکاری که جایگزین من شده بود، برای مدتی کوتاه کار را پیگیری کرد و اقداماتی انجام داد، اما به نظر میرسد روند کار متوقف شده و تا جایی که مطلع هستم، اقدام خاص دیگری پس از آن صورت نگرفته است.
اگرچه خطر انتقال بیماریها همچنان یک نگرانی بزرگ است، اما مشکل اصلی امروز ما «مصرف رنگهای غیرمجاز» است.
در حال حاضر، هیچ رنگ استانداردی برای این کار در داخل کشور تولید نمیشود و اساساً اجازه واردات رسمی آن نیز داده نمیشود. در نتیجه، رنگهایی که امروز استفاده میشوند، عمدتاً به صورت غیرقانونی و از طریق مسافران یا به عنوان کالای قاچاق وارد کشور میشوند.
این موضوع باعث شده است که هیچ نظارتی بر ترکیبات، سلامت و استانداردهای این رنگها وجود نداشته باشد. در گفتگو با فعالان این حوزه، از وجود رنگهای مختلف و نامشخصی صحبت میشود که هیچکس به درستی نمیداند محتوای آنها چیست و با چه کیفیتی تولید شدهاند، اما متأسفانه همین مواد به طور گسترده استفاده میشوند.
نکته دیگر مربوط به کلینیکهای زیبایی است که این خدمات را ارائه میدهند، بهویژه آن دسته که توسط اتباع خارجی مانند عربها یا افرادی از کشورهای همسایه اداره میشوند. وضعیت در این مراکز نیز تقریباً مشابه است و تفاوت محسوسی وجود ندارد.
مجوز رسمی برای خدمتی بدون مواد اولیه مجاز
در حاشیه، نکتهای درباره پیشینه این دستورالعمل سال ۹۲ وجود دارد که بنده به صورت غیررسمی از منابعی در خود وزارت بهداشت شنیدم.
بر اساس این اطلاعات، گفته میشد که دستگاههای مخصوص تاتو به تعداد بسیار زیاد توسط افراد دارای نفوذ وارد کشور شده بود. این دستگاهها همراه با رنگی عرضه میشد که یک رنگ پزشکی بود، نه یک رنگ آرایشی-بهداشتی.
در واقع، دو کاربرد کاملاً مجزا برای رنگها وجود دارد: پزشکی و آرایشی-بهداشتی. رنگی که استفاده میشد، از نوع پزشکی آن بود که برای این کاربرد اصلاً مناسب نیست؛ اما با این حال، آرایشگران از همان رنگ استفاده میکردند.
پس از آنکه مکاتبه عدم وجود رنگ مجوزدار صادر شد، هیچکس به شکل مؤثر ورود نکرد و درآن زمان، تنها به ما دستور داده شد نامهای صادر کنیم که «این کار متوقف شود»؛ اما از آنجایی که آرایشگاهها مجوز گرفته بودند و حتی در درگاه ملی کسب و کار نیز کد اختصاصی برای این خدمت ثبت شده است، در عمل این کار کاملاً رسمی شده است. این تناقض بزرگ همچنان پابرجاست: از نظر اداری، ارائه این خدمات رسمی است، اما ما هیچ رنگ مجوزداری برای آن در اختیار نداریم.
لطفا برای ما بفرمایید که این وضعیت رنگهای غیرمجاز از ابتدا همینطور بوده است یا در سالهای اخیر به این نقطه رسیده؟
در واقع، از همان ابتدا نیز رنگ مجاز و مناسبای برای تاتو وجود نداشت. در دورهای که اشاره شد، رنگی به نام «تریدی» از یکی از کارخانههای شهر تبریز تولید میشد که به اشتباه اعلام شده بود مجوز دارد، اما در حقیقت برای استفاده در تتو مناسب نبود.
با تشکر از توضیحاتتان. لطفاً در پایان در مورد عوارض و بیماریهای ناشی از تاتو نیز اطلاعات کاملتری ارائه فرمایید. همچنین بفرمایید که آیا این بیماریها از ابتدای فعالیت این حرفه وجود داشته یا در دورههای اخیر تشدید شده است؟
در مورد خطر انتقال بیماریها، همانطور که پیشتر گفتم، در آن زمان استفاده از کارتریجهای استریل رایج نبود و در نتیجه، خطر انتشار بیماریهای خونی مانند هپاتیت و ایدز بسیار بالا بود. مشکل اینجاست که این بیماریها معمولاً بلافاصله علائم خود را نشان نمیدهند و پس از گذشت مدتی بروز میکنند.
علاوه بر این، ما با موارد متعدد دیگری نیز مواجه بودیم؛ از جمله مهارت پایین برخی تاتوکارها که منجر به نتایج نامناسب و حتی صدمات فیزیکی میشد. موارد حساسیتهای شدید و عوارض مختلف نیز بسیار گزارش میشد.
امروزه با گسترش خدمات به حوزههای حساستری مانند تاتوی مژه و چشم، این خطرات حتی بیشتر شده است. کار در ناحیهای به حساسیت چشم، میتواند به قرنیه آسیب بزند و عواقب جبرانناپذیری به دنبال داشته باشد. بنابراین، علاوه بر تمام مشکلات قبلی تاتو، اکنون با ریسکهای مضاعف و جدیتری روبرو هستیم.
علاوه بر خود فرآیند تاتو و سوزن مورد استفاده، باید به خطرات ناشی از رنگ نیز توجه کرد. ثابت شده که رنگهای مورد استفاده میتوانند حساسیتزا باشند و حتی تحقیقات علمی نشان میدهند که ویروس اچآیوی (HIV) میتواند در این رنگها فعال باقی بماند. با جستجوی منابع معتبر میتوان به این اطلاعات دست یافت.
باید گفت تتو همان خالکوبی است و در مورد روشهای جدید مانند میکروپیگمانتاسیون (که در واقع نوع پیشرفتهای از تاتو است)، باید گفت که طراحی سوزن متحول شده و امروزه از کارتریجهای استریل و یکبارمصرف استفاده میشود.
با پیدایش روشهای نوین مانند استفاده از مزو، انتقال رنگدانه به پوست با فناوری به روزتری انجام میگیرد. این پیشرفتها باعث کاهش برخی ریسکها شدهاند؛ برای مثال، طراحی کارتریجهای جدید از بازگشت خون جلوگیری میکند و در نتیجه خطر انتقال بیماریها را نسبت به سوزنهای قدیمی مشترک تا حدی کاهش میدهد.
با این حال، با وجود تمام این بهبودهای فنی، دو خطر اصلی کماکان به قوت خود باقی است:
۱. مشکل رنگهای غیرمجاز و بیکیفیت که میتوانند حاوی مواد سمی یا آلوده باشند.
۲. خطر انتقال بیماریها که هرچند کمتر شده، اما در صورت رعایت نکردن پروتکلهای بهداشتی، همچنان وجود دارد.