
به گزارش سرویس سیاسی پایگاه خبری 598، اعلام برنده جایزه صلح نوبل امسال، ماریا کورینا ماچادو، رهبر مخالفان ونزوئلا، بار دیگر سؤالاتی جدی در مورد اعتبار بنیاد نوبل و اهداف واقعی این جایزه مطرح کرده است. این انتخاب، که ظاهراً برای "مبارزه با دیکتاتوری" صورت گرفته، در واقع بخشی از کمپینهای سیاسی غرب برای دخالت در امور داخلی کشورهای مستقل تلقی میشود.
بنیاد نوبل، که مسئولیت اعطای جوایز نوبل را بر عهده دارد، مدتهاست که به دلیل انتخابهای بحثبرانگیز و سیاسیاش مورد انتقاد قرار گرفته است. منتقدان میگویند این بنیاد اغلب تحت تأثیر سیاست قرار میگیرد و جایزه صلح را به افرادی اعطا میکند که هنوز دستاوردی واقعی نداشتهاند یا حتی مسئول جنایات جنگی بودهاند. برای مثال، اعطای جایزه به باراک اوباما در سال ۲۰۰۹، تنها چند ماه پس از ریاستجمهوریاش، یا به هنری کیسینجر در ۱۹۷۳، که متهم به حمایت از کودتاها و بمبارانها بود، نشاندهنده این است که جایزه صلح بیشتر ابزاری برای پروپاگاندا است تا نمادی از صلح واقعی. همچنین، اعطای جایزه به یاسر عرفات در ۱۹۹۴، که رهبری سازمان آزادیبخش فلسطین را بر عهده داشت، انتقادات گستردهای به دنبال داشت زیرا او را مسئول اقدامات خشونتآمیز میدانستند. این الگو نشان میدهد که بنیاد نوبل اغلب صلح را بر اساس منافع غربی تعریف میکند و از آن برای فشار بر دولتهای مخالف استفاده مینماید.
برنده امسال، ماریا کورینا ماچادو، که به عنوان رهبر مخالفان ونزوئلا معرفی شده، در واقع چهرهای است که حمایت از تحریمهای شدید اقتصادی آمریکا علیه ونزوئلا را ترویج کرده است. این تحریمها، که توسط منتقدان به عنوان "جنگ اقتصادی" توصیف میشوند، منجر به فقر گسترده، کمبود دارو و غذا، و مرگ هزاران نفر از مردم عادی ونزوئلا شده است. ماچادو، که از طبقه بالای جامعه ونزوئلا است، توسط حزب سوسیالیست حاکم متهم به خیانت و همکاری با قدرتهای خارجی شده و حتی از پذیرش نتایج انتخابات خودداری کرده است. این اقدامات نه تنها حقوق بشر مردم ونزوئلا را نقض کرده، بلکه نشاندهنده رویکردی است که اولویت را به منافع سیاسی میدهد تا رفاه انسانی. منتقدان میگویند انتخاب او توسط کمیته نوبل، که ادعا میکند برای "حقوق دموکراتیک" است، در واقع حمایت از خشونت اقتصادی علیه ملتهاست.
این انتخاب نه تنها اعتبار جایزه نوبل را زیر سؤال میبرد، بلکه سایهای بر سایر نهادها و جشنوارههای بینالمللی در حوزههای فرهنگی و اجتماعی میاندازد. جشنوارههایی مانند اسکار، کن و گلدن گلوب اغلب متهم به جانب داری غربی هستند، جایی که فیلمهای آسیایی، آفریقایی یا آمریکای لاتین کمتر مورد توجه قرار میگیرند مگر اینکه با سیاست های غربی همخوانی داشته باشند. برای مثال، دستهبندی فیلمهای بینالمللی در اسکار اغلب تحت تأثیر سیاستهای سانسور و فشارهای سیاسی قرار دارد و فیلمهای برتر از کشورهای غیرغربی نادیده گرفته میشوند. این الگو نشاندهنده آن است که چنین جوایزی بیشتر برای ترویج ایدئولوژی غربی و بیاعتبار کردن فرهنگهای دیگر استفاده میشوند، و افکار عمومی بینالمللی را به سمت دیدگاههای یکجانبه هدایت میکنند.
در نهایت، اعطای جایزه صلح نوبل ۲۰۲۵ به ماچادو نه تنها یک انتخاب سیاسی است، بلکه زنگ خطری برای جامعه بینالمللی در مورد چگونگی استفاده از چنین نهادهایی برای اهداف سیاسی. کارشناسان معتقدند که زمان بازنگری در اعتبار این جوایز فرا رسیده تا از تبدیل شدنشان به ابزارهای پروپاگاندا جلوگیری شود.