کد خبر: ۹۴۰۵۰
زمان انتشار: ۱۴:۳۲     ۲۹ آبان ۱۳۹۱
گفتگوی ۵۹۸ با دکتر وحید یامین پور پیرامون سبک زندگی:
در تهران باقی ماندن و زندگی کردن که نتیجه اش می شود شلوغی جمعیت و بعد آپارتمان سازی، یک ضرورت نیست؛ بلکه یک نیاز روانی است که ناشی از سبک زندگی است. امکاناتی که در تهران وجود دارد مورد استفاده همگان نیست. خیلی از آدم هایی که به بهانه سینما در تهران زندگی می کنند، اگر در شهرهای کوچک باشند یک بار هم در سال سینما نمی روند کما اینکه همه ی تهرانی ها هم به سینما نمی روند؛ پس این یک نیاز روانی است.
به گزاش سرویس فرهنگی پایگاه 598، دکتر وحید یامین پور طرز نگاه برخی افراد را در خصوص نگرش به مساله سبک زندگی که به این مقوله بعنوان یک طرح قانونی می نگرند را نادرست می خواند. این کارشناس مسائل فرهنگی در گفتگویی با پایگاه 598 به بررسی ابعاد پیدا و پنهان سبک زندگی امروزی ما پرداخته است.

دکتر وحید یامین پور درباره تعریف صحیح سبک زندگی بیان داشت: بعضی ها فکر می کنند وقتی که می گوییم سبک زندگی، داریم مثلا از یک طرح قانونی حرف می زنیم، داریم قانون وضع می کنیم که اینگونه زندگی کنیم، نه اینگونه نیست. سبک زندگی میوه یک درختی است، یعنی اینکه شما ابتدا نگرش ها و انگاره های سکولاریستی و اومانیستی را نهادینه می کنید بعد نتیجه اش می شود یک مدل از زندگی. می خواهم بگویم سبک زندگی نتیجه یک اتفاق پیشینی است و با دستور هم حل نمی شود البته معنایش این نیست که باید صبر کنیم مشکلمان را در مبنا، در حوزه معرفت شناسی، انسان شناسی و هستی شناسی حل کنیم و بعد صورت ظاهری زندگی خود بخود درست می شود.

ایشان همچنین این نوع نگرش به مقوله آپارتمان سازی را که می پندارند شیوع آپارتمان سازی به سبب کمبود وسعت مکانی است، نادرست خواندند و اظهار داشتند: اولین بار که آپارتمان سازی مد شد و بعنوان یک سنت انتخاب شد، در شهر های اروپایی اتفاق افتاد که نه مشکل جمعیتی و نه مشکل وسعت داشتند. آپارتمان سازی بیش از آنکه ناشی از اقتضائات شهر های شلوغ و بزرگ باشد، ناشی از یک حسی نسبت به آن در پایتخت‌ها و متروپل ها است و اینگونه القاء می کند که شما باید در کانون یک شهر مدرن باشی که مثلا به سینما، کتابخانه، مترو و غیره نزدیک باشی. یک نیازمندی و وابستگی روانی است. شما اگر وابستگی روانی را در حوزه سبک زندگی کاهش دهید، دیگر دلیلی وجود ندارد که این همه آدم در تهران زندگی کنند.

وی افزود: در تهران باقی ماندن و زندگی کردن که نتیجه اش می شود شلوغی جمعیت و بعد آپارتمان سازی، یک ضرورت نیست؛ بلکه یک نیاز روانی است که ناشی از سبک زندگی است. امکاناتی که در تهران وجود دارد مورد استفاده همگان نیست. خیلی از آدم هایی که به بهانه سینما در تهران زندگی می کنند، اگر در شهرهای کوچک باشند یک بار هم در سال سینما نمی روند کما اینکه همه ی تهرانی ها هم  به سینما نمی روند؛ پس این یک نیاز روانی است.

مدرس دانشگاه امام صادق (علیه السلام) گفت: بررسی ها نشان می دهد بیش از آنکه واقعا ساکنان تهران به امکانات تهران نیاز داشته باشند، به رفاه و آسایش نیاز دارند. چرا که واقعا سطح رفاه در تهران با بالا رفتن جمعیت پایین می آید. شما امکان استفاده از پارک و سینما و امثالهم را با افزایش جمعیت کم کم از دست می دهید؛ این یک مورد. مورد دوم؛ فرض کنیم ضرورت اقتضا دارد در تهران آپارتمان نشینی کنید؛ ولی چه مدل آپارتمانی را می بایست بسازید؟ مثلا سبک زندگی ایرانی- اسلامی همسایه را مهم می داند یا نمی داند؟ شما چرا در آپارتمان هایتان لابی جمع شدن همسایه ها بدور هم را برای تشکیل یک محله در یک مجتمع آپارتمانی رعایت نمی کنید.

وی گفت: اینکه آدم ها ارتباطاتشان با همدیگر قطع شده است، خودش سبک زندگی است و البته این هم دستوری نیست. گاهی اوقات شما باید شهروندتان را در موقعیت قرار دهید. شما اگر مبلمان شهریتان بهینه شود، چرا مردم دور هم در خیابان جمع نشوند؟ چرا با خانواده ات بیرون نروی و گفتگو نکنی، در عوض در خانه بنشینی و رسانه تماشا کنی. سبک زندگی ایرانی- اسلامی به شما می گوید که باید بیش از آنکه رسانه تماشا کنی، ارتباطات میان فردی ات را تقویت کنی ولی شما به بنده بگو که بهمراه خانواده ام کجا می توانم بروم. آیا مبلمان شهری این امکان را به من می دهد، معلوم است که نمی دهد. شما اگر سبک زندگی ایرانی- اسلامی را در معماری با همین مولفه ها رعایت کنی، اثرش را بر روی فضای اینترنت و فضای رسانه های ارتباط جمعی می گذارد.

دکتر یامین پور با بیان اینکه اینطور نیست که بگوییم آدم ها نمی خواهند با همدیگر ارتباط داشته باشند، افزود:سبک زندگی در حوزه معرفت اثر می گذارد و معرفت در حوزه سبک زندگی اثر می گذارد. همانطوری که فرهنگ تمدن را می سازد و تمدن فرهنگ را می سازد، یعنی این ها ارتباط در هم تنیده با هم دارند. شما اگر بخشی از سبک زندگی را رعایت کنی چون سبک زندگی و معرفت مثل یک شبکه ی فنری بهم پیوسته اند در کل این شبکه اثر می گذارد.

ایشان اظهار داشت: شما در شهرهای مدرن هم هیئت دارید، گرایش به معنویات دارید، آدمهایی را دارید که اصالت را به خانواده می دهند. در برابر موج مدرنیته مقاومت دشوار است برای همین است که ما حرف از سبک زندگی می زنیم وگر نه که داشتیم زندگیمان را ادامه می دادیم. دشوار است ولی اگر بگوییم نشدنی است داریم درباره ی جبر تاریخی صحبت می کنیم که با مبانی معرفتی ما سازگار نیست. من فکر می کنم شدنی است، مثل همان بحثی که ما در رسانه داریم که بعضی ها میگویند رسانه اسلامی نشدنی است چرا که برای سرگرمی آمده است.

وی گفت: دانشگاه باید زنان را نسبت به نقش های زنانگیشان توجیه کند الان که فهمیدید این موضوع مهم است باید این را در نظام تربیتی تان جاسازی کنید، چه در رشته تحصیلی تان، چه در سریال های تلویزیونی. اگر تلویزیون یک سریال خوب  مبتنی بر سبک زندگی در روابط میان فردی اسلامی بسازد، چرا در فضای اجتماعی اثر نگذارد؟. مگر اثر تخریبی نگذاشته است پس چرا اثر ترویجی نگذارد.

عضو هیات علیم دانشگاه آزاد در خصوص زمان بروز تاثیر تولیدات رسانه ای بر فرهنگ بیان کرد:  اثر حوزه فرهنگ مثل اثر حوزه فنی و مهندسی نیست که یک پل را بسازند و همه ببینند، قطعا اثر می گذارد اما نیاز به زمان دارد. این مسئله وارد حوزه نظر می شود. بله می توان اثرسنجی نظر سنجی و بررسی هم کرد و دید که یک سریال چه اثری را بر روی حوزه عمومی میگذارد کما اینکه ما می بنینیم که امواج رسانه ای چگونه می توانند مردم را تحریک کنند که مثلا در یک انتخابات شرکت کنند یا وجهه یک آدم را مثبت می کنند در حالیکه آن آدم منفی است و بالعکس. اثر گذاری رسانه که اظهر من الشمس است، در حوزه نظر هم می شود این را اثبات کرد.

ایشان علت دائمی نبودن حضور در عرصه جهاد را اینگونه دانستند که: خیلی از ما ها عادت کرده ایم که وقتی در معرض بیماری ها قرار می گیریم پرهیز هایمان را شروع کنیم. بعضی اتفاقات سخت در تاریخ معاصر ایران آدم ها را در شرایط عافیت سست می کند، این توضیح فلسفه تاریخ است. عادت ها، همت ها را کاهش می دهد و آدم ها را سست می کند. انسان نیاز دائم به تذکر و تذکار دارد و ریشه این عادت هم سکون است. سکون یعنی اینکه اتفاق خطرناکی در زندگی شما نمی افتد، پس شما خودت را در موقعیت جهاد نمی بینی، دشمنی را علی الظاهر نمی بینی، این همان غفلت مضاعف است.

وی افزود: دشمنی که در آستانه ماست را نشناساندیم. نیاز به یک سری روشنفکر و آدم روشن بین داریم که خطر ها و دره هایی که در آستانه آن هستیم را بلند بلند هشدار بدهند. این همان کاری است که قرآن می کند و راهش هم همین است. راز آن هم در این است که شما در ایام فتنه دشمن را حس می کنی و راست قامت می ایستی اما بعد که احساس می کنی دشمن از بین رفته است، فضا عافیت طلبانه می شود و سست می شوی. پس بصورت کلی اینکه ما خودمان را همیشه در آستانه خطر ببینیم بسیار موثر است.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها