بریده ای از خاطرات محمدرضا اعتمادیان:
"دود همه جا گرفته بود و همه متحیر و سرگردان بودند، وارد محل انفجار شدم، ولی در آنجا اثری از مجروحین و اجساد احتمالی نبود و کسی نیز از افراد شهید و زخمی اطلاعی نداشت. به هر حال از آنجا بیرون آمده و به نزدیکترین بیمارستان نخستوزیری رفتم در آنجا تعدادی از مجروحین را دیدم، از یکی از مجروحین سراغ رییسجمهور و نخستوزیر را گرفتم، او اظهار بیاطلاعی کرد."
کد خبر: ۳۳۶۱۲۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۰۸