کد خبر: ۱۲۰۳۲۸
زمان انتشار: ۱۰:۰۲     ۲۳ اسفند ۱۳۹۱
رجایی فر از فاتحان لانه جاسوسی مطرح کرد؛
598: خانم "فروز رجایی فر" از جمله دانشجویان تسخیرکننده لانه جاسوسی ایالات متحده آمریکا در 13 آبان سال 1358 بوده است، اقدامی که از سوی معمار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) "انقلاب دوم" نامیده شد. خانم رجایی فر البته بر خلاف برخی از فاتحان لانه جاسوسی همچنان مشی ضداستکباری خود را حفظ کرده و همچنین پس از تاثیرگذاری در انقلاب دوم راهی پست های اجرایی نشد. با وی در مورد فیلم ضدایرانی ارگو به گفتگو نشستیم، فیلمی که با موضوع تسخیر لانه جاسوسی و فرار چند دیپلمات آمریکایی از ایران ساخته شده است. رجایی فر معتقد است که همه بخش آخر فیلم آرگو دروغ محض است. او سناریوی فیلم امریکایی را زیر سئوال می برد و معتقد است بسیاری از بخش های فیلم از اساس وجود خارجی نداشته است.

 مشروح گفتگوی جهان نیوز با خانم رجایی فر در ادامه می آید:

به عنوان یکی از دانشجویان مسلمان پیرو خط امام که  در تسخیر لانه جاسوسی شرکت داشتید مهمترین اشکالات فیلم "آرگو" را چه می دانید؟
 
مهمترین اشکال این است که آرگو یک فیلم مستند نیست؛ ولی این ادعا را دارد. به نظر می رسد تبلیغات ما درباره این فیلم باید  بر این محور متمرکز شود که آرگو یک فیلم کاملاً خیالی است؛ یعنی از یک موضوع تاریخی، یک برداشت خیالی صورت گرفته و هیچ یک از حوادث مهمی که در فیلم نمایش داده می شود، در حقیقت منطبق با آنچه در تاریخ افتاده نیست. پس مهمترین نکته این است که مخاطب بداند آرگو یک بازسازی مستند از یک مقطع تاریخی و حوادث آن نیست.

 حتی بیانیه اول فیلم که با طرح بعضی حقایق درباره رژیم سابق، به ظاهر همراهی و همدلی با مردم ایران دارد و رخ دادن انقلاب ایران را به کودتای سال 1332 و نقش آمریکا در آن و وقایع 25 سال بعد، مثل شکنجه، اختناق و محرومیت مردم ایران از حقوق اساسی خود نسبت می دهد، در حقیقت با این هدف طراحی و ساخته شده که اعتماد مخاطب ایرانی و بین المللی را جلب کرده و به او القا کند که سازنده فیلم از موضع بیطرفی در ماجرا وارد شده، پس تصاویر و وقایعی هم که در طول فیلم ارائه خواهد کرد، بلاشک صحیح و برخاسته از همین تعهد گروه سازنده به بیطرفی است. این خود نوعی تکنیک روانی برای فریب افکار عمومی است.

سفارت کانادا هم تخلیه کرده بود

آیا شما اطلاعات خاصی از آن شش آمریکایی که سال 58 از سفارت آمریکا فرار کردند دارید؟
 
آن زمان اطلاع نداشتیم که تعداد کارمندان چقدر بودند. منبعی هم برای تحقیق در اختیار نداشتیم. این گروه 6 نفره هم به لحاظ این که در ساختمان ویزا، که در شمالی ترین قسمت سفارت قرار گرفته بود و به خیابانی در ضلع شمالی سفارت در داشت، مشغول کار بودند، توانستند قبل از رسیدن دانشجویان فرار کنند. ما بعداً مطلع شدیم که اینها از ایران خارج شده اند. سفارت کانادا محل اختفایی برای آنها تهیه کرده بود و با صدور پاسپورت جعلی بعنوان تبعه کانادا و خرید بلیط هواپیما، بسادگی آنها را از ایران خارج کرده بود. جالب این که برای اجتناب از تبعات چنین همکاری با آمریکا، خود سفارت کانادا هم تخلیه کرده و تمامی کارمندان و خانواده های آنها از ایران خارج شده بودند. این آقای مندز جاسوس سیا، قهرمان فیلم آرگو هم به تصریح کارتر بیش از یک روز و نیم در ایران نبوده و فقط این افراد را هنگام سوار شدن به هواپیما همراهی کرده است. به نوشته خود همین جاسوس سیا، عملیات خروج از فرودگاه مهرآباد به نرمی ابریشم، یعنی بسیار ساده انجام شد و تمام بخش آخر فیلم دروغ محض است. کارتر رییس جمهور وقت آمریکا نیز از بزرگنمایی نقش سیا در این فیلم ابراز تعجب کرده و گفته است که 90 درصد ماجرا را سفیر کانادا هدایت و اداره و اجرا کرده بود. ضمن این که سفیر وقت کانادا هم که از شدت خوش خدمتی برای شیطان بزرگ، وظیفه رساندن قاچاقی مشروبات الکلی به سه دیپلمات زندانی در وزارت خارجه ایران را هم بعهده داشته، از کمرنگ کردن نقش کانادا در این فیلم شاکی و مدعی شده است.
 
اساس داستان آرگو کذب است/ دروغ های "آرگو"

به بعضی دروغ های این فیلم هم اشاره کنید . . .
 
عرض شد که بر همین اساس تمامی روایت خروج پرخطر و دقایق پردلهره مهیج و تعقیب و گریز در فرودگاه دروغ است. علاوه بر این صحنه که تقریباً محور داستان فیلم هم هست، و از همه جالب تر صحنه بازسازی اسناد رشته شده که برای استخفاف چنین همت بلند و اقدام بزرگی که دانشجویان صبور و مبارز تا مدت ها پس از بازگشتن گروگان ها به آمریکا هنوز به آن اهتمام داشتند، از کودکانی در سن مهد کودک و دبستان برای این کار استفاده کرده است. چنین روایتی از بازسازی اسناد، فی الواقع کینه توزانه و انتقام جویانه است؛ چرا که این اسناد احیا شده وسیله دانشجویان بود که توانست عمق جاسوسی آمریکا در ایران را در پوشش یک نمایندگی سیاسی افشا کند و هر ناظر بیطرفی تصدیق می کند
اساس داستانی که فیلم بر مبنای آن ساخته شده، یعنی وجود یک فیلم قلابی برای پوشش یک فرار واقعی کذب است و در عالم واقع چنین اتفاقی نیفتاده است
که چنین فرآیند دشوار و پیچیده که نیاز به دقت و حوصله بسیار دارد، چقدر پرزحمت بوده و قبول این زحمت نیاز به چه عمقی از ایمان و اعتقاد به هدف مقدس مقابله با شیطان بزرگ داشته است.

پاسخ رجایی فر به حسن عباسی

در اینجا نکته ای مربوط بنظرم رسید که طرح آن را ضروری می دانم و امیدوارم مورد توجه قرار گیرد. چندی پیش در برنامه «دیروز؛ امروز؛ فردا؛» بنده، بهمراه بزرگواری شرکت داشتیم. طبیعی است که ما دعوت شده بودیم تا فیلم آرگو و تصویر غلطی را که از ملت ایران و انقلاب اسلامی ترسیم می کند، نقد و نفی کنیم و با بیان موارد متعدد از اکاذیب این فیلم، نشان دهیم که آرگو دروغ می گوید و اعطای اسکار به عنوان بهترین فیلم سال هم با انگیزه سیاسی انجام شده است. متاسفانه جناب . . .  آنجا بحث توفان شن را مطرح و صریحاً عنوان کردند که توفان شنی در کار نبوده و ایران این را مطرح کرده و در طول این سال ها آمریکا هم بر همین موجی که ایران ایجاد کرده سوار شده است. ایشان علت شکست طبس را ضعف لجستیک و فرسودگی تجهیزات آمریکا و خساست یکی از فرماندهان در بکارگیری بالگردهای مناسب دانستند تا بزعم خود، آمریکا را کشوری ضعیف و ناکارآمد در عرصه نظامی تصویر کنند و ضمن تاکید بر این امر که ما 21 سال است این مطلب را کشف کرده ایم، پیشنهاد کردند که در پاسخ آرگو، فیلمی از این ماجرا ساخته شود. البته بنده با قاطعیت این تحلیل را مورد تردید قرار داده و نپذیرفتم و بر اعتبار آنچه روایت تاریخی و رسمی نظام جمهوری اسلامی از این واقعه است بشدت تاکید کردم. ماحصل این ماجرا این که به جای این که ثابت شود که  آرگو دروغگو است، تلویحاً ادعا شد که خود ما دروغ گفته ایم! آن هم دروغ به این بزرگی که یک واقعه کوچک نظامی را، به دروغ معجزه الهی خوانده ایم و به این ترتیب اعتقادات و ایمان خود و مردم و حتی رهبر کبیر انقلاب را به بازی گرفته ایم! به مدت حداقل 21 سال بعد از کشف حقیقت نیز هیچ گاه آن روایت کذب را اصلاح نکرده ایم! مضافاً این که اکنون باید فیلمی بسازیم و به مردم جهان اعلام کنیم که روایت قبلی ما از این ماجرا کذب بوده و روایت صحیح این حکایت جدید و خلاصه قصه همان قصه جدایی نادر از سیمین است!

وجه دیگر اشتباه این بود که بر خلاف روش رایج و کاملاً تاثیرگذار در فیلم های آمریکایی و مدلی که آنها ترسیم می کنند که قدرتمندتر از همه قدرت های عالم هستند؛ به این ترتیب که ابتدا دشمن را بسیار قوی نشان می دهند و بعد آمریکا را خیلی قوی تر از او که به آسانی می تواند او را شکست دهد، ایشان مطرح کردند که « شکست آمریکا از ضعف لجستیک و تجهیزات فرسوده ای بوده که یک فرمانده «ناخن خشکی» کرده و در اختیار گروه دلتا گذاشته است»، که در این معنا، حتی کل قدرت سیستم نظامی آمریکا هم زیر سؤال نرفته و آمریکا می تواند نتیجه بگیرد که چنانچه با استفاده از تجهیزات غیر فرسوده به ایران
در جای جای فیلم مکرر صحنه هایی دور از حقیقت گنجانده شده، مثل مسلح بودن دانشجویان حین ورود برای اشغال، یا تیرباران ایذایی گروگان ها، یا به دار کشیده شدن فردی با کت وشلوار در خیابان و یا بیرون کشیدن مردی با کراوات از خانه و کشتن او در مقابل منزلش بوسیله افراد مسلح حکومت به این معنا که در ایران دادگاهی برای ضدانقلاب تشکیل نمی شده و بر اساس هرج و مرج مردم بدون محاکمه به قتل می رسیده اند
حمله کند، می تواند مطمئن باشد که شکست نمی خورد؛ چون علت شکست قبلی فرسودگی و نقص لجستیک بوده؛ و لابد فیلم پیشنهادی هم باید با محوریت دغدغه های فرمانده خسیس در استفاده از هلی کوپترهای غیرفرسوده ارتش آمریکا ساخته شود و نهایت ربط آن به اعتقادات ما، همان گونه که مطرح شد، این باشد که خداوند دشمنان ما را از احمق ها قرار داده است.

لازم به ذکر است که در پاسخ به اعتراض بنده، متذکر شدند که این تفسیر هم متکی بر اراده الهی است و منافاتی با روایت قبلی ندارد؛ در حالی که صرف تفاوت و مغایرت اصولی این حکایت با روایت رسمی نظام، برای ما که به صداقت نظام اسلامی و وقوع معجزه طوفان شن در طبس و فرمایش امام راحل مبنی بر این که آن شن ها مامور بوده اند، باور داریم، قابل قبول نیست و البته عدم تعمق و تامل استاد محترم علوم استراتژیک در این دو جنبه ساده، قدری عجیب به نظر می رسد.
 
توجیه گر براندازی و تحریم

به نظر شما این فیلم با چه هدفی ساخته شده است؟
 
مردم دنیا به هر صورت در سطح بین الملل مطلع از چالش عمیقی هستند که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بین ایران و آمریکا وجود دارد. حالا یک طرف درگیری تصویری از طرف دیگر ساخته و پرداخته است و اصرار دارد این تصویر ادعایی خود را به دنیا تلقین بکند و بقبولاند که این تصویری دقیق و صحیح از دشمن من است. این فیلم با استفاده از امکانات هالیوود ساخته شده تا در چارچوبی باورکردنی، ملت ایران را مردمی تندخو، خشن، بی منطق و خشونت طلب نشان دهد و از این راه مواضع امروز خود را که اقدام به تحریم های گسترده ایران کرده و با قصد براندازی، حتی حکومت ما را تهدید به گزینه نظامی می کند، توجیه کند و مشروع جلوه دهد.

 هدف از دادن اسکار به آرگو

چرا به این فیلم جایزه اسکار داده شد؟
 
در ساختار حکومت آمریکا همه بخش ها اعم از اقتصاد، فرهنگ، هنر، سیاست، حتی علم و تکنولوژی هماهنگ با سیاست های کلی نظام سرمایه داری و در جهت منافع درازمدت آمریکا عمل می کنند. به هر صورت جایزه اسکار در آمریکا جایزه هنری مطرحی است و با نوع تبلیغاتی هم که از طریق رسانه های غربی شده، در سطح جهانی نیز فرآیند مبارزه برای دریافت این جایزه مخاطب زیادی جذب کرده است. بر این اساس جایزه اسکار به معنای مهر تایید کیفیت یک فیلم از سوی جمع بزرگی از داوران و کارشناسان سینماست. بدیهی است وقتی به فیلمی اسکار داده می شود، آن فیلم بازار خوبی پیدا خواهد کرد و علاقمندان به هنر سینما در سراسر جهان حداقل یک بار این فیلم را می بینند. امروز آمریکا نیاز دارد که همه مردم جهان این فیلم را ببینند تا تصویر بسیار تیره و مخدوشی که از ملت ایران در آن داده شده است، به آنها منتقل شود.

به اعتقاد جمع کثیری از کارشناسان هنر سینما، که بنظر می رسد به  این هدف نائل می شود. البته ممکن است برخی، اطلاعات مناسبی از ایران داشته باشند و با فرهنگ غنی مردم ما هم آشنا باشند؛ اما معلوم است که این گروه در اقلیت خواهد بود و همچنین انگیزه و عزم جزمی برای اعتراض نسبت به محتوای فیلم نخواهد داشت.
 
"آرگو" مکمل "جدایی نادر از سیمین" بود

آیا شباهتی میان فیلم آرگو و فیلم "جدایی نادر از سیمین" وجود دارد؟
 
متاسفانه فیلم جدایی نادر از سیمین هم فیلم خوش ساخت و تاثیر گذاری بوده است. در این فیلم خط اصلی قصه با رشته هایی بهم پیوسته از دروغ های شخصیت ها دنبال می شود. به عبارتی می توان چنین برداشت کرد که در جدایی نادر از سیمین این جور ترسیم می شود که مردم ایران نوعاً در شرایطی که به مشکلی برخورد می کنند، آسان ترین راه حل را برگزیده و برای رفع مشکل به دروغ متوسل می شوند و دروغ  ابزاری متداول در تعامل اجتماعی مردم ایران با یکدیگر است. البته در انتها بالاخره آن خانمی که تا اندازه ای ایمان دینی دارد سیکل دروغ را می شکند؛ اما با توجه به حجاب اجباری بازیگران در فیلم های ایرانی، بنظر می رسد که ممکن است در خارج از ایران چنین برداشتی شکل نگیرد
این فیلم به هیچ وجه شایسته دریافت اسکار نبود؛ اما هدف از اعطای اسکار این بود که فیلم در سطح جهان دیده بشود
و بیننده تمایز اعتقادی را بین کاراکتر لیلا حاتمی که روسری دارد، با آن مستخدمی که حجابش چادر است، احساس نکند و نوع پوشش را از دیدگاه اختلاف بین دو طبقه اجتماعی فهم کند نه دو سطح اعتقادی. پس آنچه در فیلم جدایی تصویر می شود این است که به طور پیوسته مردم ایران وقتی که در یک مخمصه گرفتار می شوند، سعی می کنند از دروغ برای عبور از بحران و تامین منافع خود استفاده کنند.

ارائه چنین تصویری برای وجهه ایران در سطح بین الملل و مقاصد سیاسی جهانی و حتی داخلی بسیار خطرساز است. برای مثال زمانی که در مذاکرات 1+5 حاضر می شویم، نکته مهم این است که شناخت و تصور دنیا از ما، عمل بر محور صداقت باشد. وقتی در آنجا می گوییم نمی خواهیم به سمت سلاح هسته ای حرکت کنیم و آن را حرام می دانیم، این از ما پذیرفته شود؛ نه این که به نظر بیاید ما ملتی هستیم دروغ گو که به خاطر عبور از مشکلات، ادعای خلاف واقع طرح می کنیم. بنظر می رسد تصویری که در اسکار امسال آرگو از ملت ایران به جهان داد بنوعی مکمل تصویری هست که سال گذشته «جدایی نادر از سیمین» از ملت ایران داد. امروز روشن تر از سال گذشته می توان سوء ظن داشت که اسکار گرفتن آن فیلم هم به همین پروژه مشوه کردن چهره ملت ایران بی ربط نبوده است.
 
چرا هالیوود و آمریکا برای ساخت چنین فیلمی سرمایه گذاری می کنند؟
 
همان طور که عرض کردم، قدرت و حکومت در آمریکا نظامی هماهنگ در همه عرصه ها ایجاد کرده است که در صدر اهداف آنها، منافع آمریکا قرار دارد. بر این اساس هرگونه تعارض، نقد و نارضایتی گروه های سیاسی و اجتماعی از این ساختار، یک امر داخلی محسوب شده و در عرصه بین الملل برای حفظ و تامین منافع این کشور، بعنوان قطب جهان سرمایه داری، همه تعارضات کنار گذاشته می شود و حرکت حول محور منافع عمومی شکل می گیرد.

آرگو برای آمریکا ارزشی فراتر از یک فیلم دارد

در خصوص سرمایه گذاری برای آرگو به ضرس قاطع می توان گفت که این فیلم برای آمریکا ارزشی فراتر از درآمد یک فیلم به واقع هنری دارد و برای تامین منافع آمریکا در حوزه بین الملل تولید شده است. بهترین فیلم هنری به خاطر ارزشی که در صنعت سینما دارد و عده ای هم علاقه دارند و می بینند ممکن است برای مثال یک میلیارد دلار فروش داشته باشد؛ اما فیلم آرگو در حقیقت این نقش را دارد که سیاست آمریکا علیه ایران را که از موضع استکبار و خوی جهانخواری است، در سطح افکار عمومی جامعه بین الملل به نوعی توجیه می کند و مشروعیت می بخشد و به همین طریق فرصت هایی را برای منافع آمریکا در سطح جهان ایجاد می کند که ممکن است صدها میلیارد دلار ارزش داشته باشد. طبیعی است که سرمایه گذاری در این حوزه، سرمایه گذاری به جا و درستی است. وجه دیگر ضرورت سرمایه گذاری برای تولید آرگو، انتقام جویی از ملت ایران و جبران حس تحقیر و شکست خوردگی بزرگی است که آمریکا در ایران پس از انقلاب با گروگان گرفته شدن 52 تبعه خود تجربه کرد و تحقیر بزرگتری است که در شکست عملیات نظامی خود برای آزادسازی گروگانها در طبس به او تحمیل شد.

اگر چه روی دیگر سکه فیلم آرگو که فرار ساده 6 آمریکایی را با ماجرایی پرکشش و بسیار مهیج روایت می کند، شکست طبس و خود واقعه گروگانگیری و نیز مقاومت مستمر مردم و رهبران انقلاب اسلامی ایران در مواجهه با مطالبات نامشروع شیطان بزرگ است.
 
تصویری که این فیلم از ایران ارایه می کند چقدر با واقعیات سازگاری دارد؟
 
متاسفانه این تصویر بسیار دور از واقعیت های ایران است. ما در سابقه ملت ایران حتی در زمان انقلاب و دفاع مقدس، هرگز ندیدیم که برخورد خشونت باری با اتباع بیگانه در سطح شهرها شده باشد. به ضرورت فرهنگ غنی اسلامی و ایرانی مردم ایران، رفتار ما با مهاجران، گردشگران خارجی و حتی با اسیران جنگ تحمیلی همیشه دوستانه و محترمانه و از سر عطوفت و رافت بوده است.

همین مساله را سفیر وقت کانادا در ایران که در حقیقت هم اوست که ترتیب خروج آن شش نفر از ایران را داده، نه این داستانی که در این فیلم ادعا می شود، متذکر شده و گفته است که تصویر این فیلم از ایران صد در صد غلط است و ابعاد و وجوه متنوع شخصیت ایرانی ها مثل هنردوستی، مهمان نوازی و روح لطیف ایرانی را نشان نداده است.
 
خفتی که به این ابرقدرت تحمیل شد

برای پاسخ به آرگو چه اقدامی باید کرد؟
 
برخورد امروز ما متاسفانه از موضع انفعال است و بدیهی است که نمی توانیم در دنیا پشت سر این فیلم حرکت کنیم و مثلاً در دانشگاه های مالزی و امارات و هند و سوئد جلسه بگذاریم و توضیح بدهیم  که این مطالب دروغ است و این تصاویر غلط است. آن اقدامی که می تواند اثر این فیلم را خنثی کند، استفاده از همین مدیای سینما برای انتقال پیام متقابل از سوی ملت و حکومت ایران است. لازم است آثار هنری فاخر، با کیفیت قابل قبول که از نظر سینمایی جذابیت داشته باشد و منعکس کننده روایت ملت مظلوم ایران از مصائبی که در دوره 60 ساله سیادت آمریکا بر ایران و عصر بعد از پیروزی انقلاب خصوصاً جریان اشغال لانه جاسوسی آمریکا و خفتی که به این ابرقدرت تحمیل کرد، باشد، ساخته شود. این اثر باید چنان از نظر محتوایی وزین و از جهت قالب و فرم، هنری باشد که در سطح جهان دیده شود و مورد استقبال قرار بگیرد. سرمایه گذاری عظیم در این حوزه ضرورت عصر تاریخی ما و محصول آن ابزاری برای صدور انقلاب دوم است. الحمدلله به لحاظ برخورداری ما از عوامل قدرتمند در عرصه هنر سینما بنظر می رسد در ناحیه کارگردانی و بازیگری و صحنه پردازی مشکلی نخواهد بود و زحمت عمده در حوزه تحقیق تاریخی و نوشتن فیلمنامه است که باید با جدیت و تلاش به آن پرداخت تا نه تنها اثر این فیلم خنثی شود؛ بلکه امر ضروری روایت هنری از تاریخ انقلاب برای نسل های آینده نیز تحقق یابد.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها