کد خبر: ۱۶۰۷۲۸
زمان انتشار: ۱۴:۱۷     ۰۵ شهريور ۱۳۹۲
«دهلیز» فیلم مهم این روزهای سینمایی ایران، در ادامه مسیر «سینمای اجتماعی نوین»، تصویری تقریبا واقعی و بدون پردازش از اکثریت آدم‌های معمولی جامعه ماست. آدم‌هایی که ادعای قهرمان بودن ندارند، مشکلی برایشان به وجود آمده است و به هر در سالمی می‌زنند که مشکلشان را حل کنند.«سلامت و امید» مهمترین شاخصه‌هایی فیلمی به نام «دهلیز» است. شاخصه‌هایی که «دهلیز» را دقیقا روبه‌روی جریان پرطرفدار سینمای کهنه و سنتی اجتماعی ایران می‌نشاند. اینجا دیگری خبری از نیش‌و‌:کنایه‌های معمول سینمای اجتماعی ایران به مشکلات شخصی نویسنده و کارگردان، صادر کردن بیانیه‌های سیاسی،اداهای فرمیک تلخ‌کننده و تلاش پراغراق برای حل همه مسائل اجتماع ایران در 90 دقیقه زمان فیلم نیست. همه چیزهایی که سینمای اجتماعی ایران را به مدت سه دهه در کما فرو برده برود.

نشست پرتعداد خبرگزاری تسنیم با کارشناسان مختلف حوزه‌های مربوط، احتمالا ذهن‌های خوانندگان نشست را به جای نامربوطی خواهد کشاند. جایی که ربط و پیوند وثیق سینما و هنر و فرهنگ ایرانی را با محافل آکادمیک به ذهن متبادر می‌:کند،چیزی که اگر همه ماجراهای دعوت این کارشناسان به نشست تسنیم را بدانید قطعا به آن سمت متمایل نخواهید شد.

جستجوی به شدت سخت ما برای پیدا کردن آدم‌های آکادمیکی که یک فیلم سینمایی مطرح ایرانی به نام «دهلیز»را دیده باشند و حرف بزنند، نتایج مهمتری هم برای ما داشت.بریدن و انقطاع دنیای آکادمیک ایرانی از هنر و فرهنگ معاصر ایرانی نتیجه‌ای جز بی‌کارکردی بیشتر پژوهش‌های آکادمیک اجتماعی و فرهنگی برای جامعه ایرانی نداشته است. همان نتیجه‌ای که سینمای اجتماعی ایران را تا چند سال پیش تنیده در فضای پررخوت دهه چهل و پنجاه سینمای ایران، همچنان نگه داشته بود.

ترکیبی از کارشناسان حوزه‌های مختلف جامعه‌شناسی، روانشناسی، جرم‌شناسی و حقوقی در کنار مسئولینی از سازمان زندان‌ها و همین‌طور دو منتقد سینمایی با حضور چهار تن از عوامل فیلم؛ نظرات مختلف و متضادی در مورد «دهلیز» ارائه کردند.

دکتر امان‌الله قرائی مقدم، استاد جامعه شناسی و تربیتی دانشگاه خوارزمی؛ دکتر بدری‌السادات بهرامی، مشاور خانواده و استاد دانشگاه؛محسن نصیری مدیرعامل انجمن حمایت از زندانیان، مهرداد یکتا،رئیس اداره حمایت‌های اجتماعی سازمان زندان‌ها؛ حجت‌السلام جلیل محبی، رئیس مرکز پژوهش‌های حقوق مجلس و کارشناس مذهبی؛ سید ناصر هاشم‌زاده، فیلمنامه‌نویس و منتقد سینمایی؛ محمدتقی فهیم، منتقد سینمایی؛محمد طاووسی منتقد اجتماعی سینما به همراه عوامل فیلم «دهلیز»؛ محمود رضوی، تهیه‌کننده؛ بهروز شعیبی، کارگردان؛ علی اصغری، نویسنده و محمود جعفری، فیلمبردار فیلم مهمان تسنیم در این نشست بودند.

تسنیم: آن چیزی که فیلم سینمایی دهلیز را برای خبرگزاری تسنیم مهم کرد دو ویژگی مهم فیلم بود؛ اول سلامت دهلیز، سلامتی که از ظاهر و نوع روایت فیلم تا محتوای کلی آن و تک تک سخصیت‌های آن نمایان بود محور دوم، محور امید فیلم بود. به خصوص با توجه به این که «دهلیز» یک فیلم اجتماعی است و موضوع آن هم اشاره‌های پررنگی به مساله روز سینمای اجتماعی ایران، قصاص دارد و در عین حال  نگاه روشن و امیدوارنه‌ای به دنیا و آدم‌ها و اجتماع پیرامونش دارد. نگاهی که خیلی وقت است در سینمای ایران گم شده است.

دوست داریم میهمانان نشست هر کدام با توجه به تخصص و نظر خود در این دو محور، بحث را  جلو ببرند.

اگر موافقید بحث را با آقای رضوی شروع کنیم.آقای رضوی بر خلاف مد سینمای اجتماعی این سالها، آدم‌های «دهلیز» آدم‌های بیماری نیستند، ما عادت کرده ایم که در سینمای اجتماعی ایران آدم‌های بیمار ببینیم. انگار آدم‌های سالم جامعه ما قصه ندارند. این یک طرف ماجرا. طرف دیگر هم اینکه این آدم‌ها قهرمان اجتماعی هم نیستند.  افراد معمولی‌ای که در کنار ما که زندگی می کنند. «دهلیز» ساختار ساختمان سالم فیلمش را بر چه اساسی بنیان کرد؟

رضوی: اول ممنون از همه عزیزان که تشریف آوردند و قابل دانستند که در این جلسه حضور پیدا کردند تا از نظراتشان استفاده کنیم. سؤالی که فرمودید خیلی سخت است، و فکر می‌کنم برای پاسخگویی به  آن لازم است کلیاتی را در مورد نحوه شکل‌گیری پایه‌های اولیه این فیلم فیلم عرض کنم.«دهلیز» یک داستان یک خطی داشت، این که پدری به یک دلیل خاص، پنج سال است که در زندان است. این پدر فرزندی دارد که او را در این مدت ندیده است وحالا آن‌ها قرار است با یکدیگر مواجه شوند.

این داستان یک خطی نیاز به چند پشتوانه قوی منطقی داشت.

اول اینکه در زندان بودن او به مدت 5 سال با این شرایط خاص بدون مرخصی و...، نیاز به یک دلیل منطقی داشت و ما هر چه قدر فکر کردیم به این نتیجه رسیدیم که هر علتی جز محکوم بودن این فرد به اعدام، شرایط منطقی طرح این داستان را از بین می برد، حالا این که، چه جور محکوم به اعدامی، باید پنج سال در زندان بماند و بیرون نیاید و مرخصی نداشته باشد و امیدی هم نداشته باشد که فرزند خود را ببیند و... این جور مسائل دیگر، ما را به این نوع شخصیت و این نوع داستان کشاند.

علاوه بر آن نیاز بود که پسر از دو سالگی پدر خود را ندیده باشد. چرا؟ چون کودک تازه از دو سالگی به بعد است که خاطره تصویری برایش می‌ماند. قبل از آن خاطره تصویری ندارد مگر تصویرهای مبهم؛ شاید صحنه‌ای را ببیند و فلش بک کم رنگی در ذهنش شکل بگیرد.

زیر تیغ بودن این فرد و این که اجرای این حکم به دلایل مختلفی به تعویق افتاده است؛ مرحله به مرحله توسط آقای اصغری، نویسنده فیلمنامه تکمیل شد و خلاصه قصه اصلی ما این شد که پدری در یک نزاع منجر به قتل شرکت می‌کند، بعد از ثابت شدن جرمش سه سال صدور حکم زمان می‌برد و بعد از آن نیز دو سالی طول می‌کشد که خانواده قاتل و افراد دیگر مرتبط با او به علت شخصیت خاص فرد زندانی و رفتارهایش و چه بسا معلم بودنش، دنبال این می‌افتند که رضایت خانواده مقتول را بگیرند و حکم اعدام او تا زمان قصه ما به تعویق می‌افتد. این شرایط کلی داستان ما  و پیش‌زمینه‌های طرح آن بود.

رضوی:‌امروز ،خلاف جهت آب حرکت کردن؛ساختن فیلم سالم و غیرسیاه است

اما این‌که فرمودید که چرا این فیلم با مابقی فیلم‌های اجتماعی فرق دارد؛ حتما باید این نکته را بگویم که این انتخاب مسیر خلاف جریان آب در سینما، اتفاقی نبوده است. این گونه نبوده است که ما مسیر دیگری نداشته باشیم و از روی ناچاری و ندانم‌کاری به این مسیر کشیده شویم. این قصد ما بود که برخلاف جریان آب حرکت کنیم. منتهی یک زمانی تصور می‌شد که خلاف جریان آب، این است که فیلم سیاه بسازیم؛ از همان فیلم‌هایی که جشنواره‌ها هم تحویل می‌گرفتند، اما ما آمدیم که بگوییم که شرایط به گونه‌ای شده است که بر خلاف جریان آب حرکت کردن، این بار ساختن فیلم سالم است. همان‌طور که اشاره کردید افراد فیلم ما نه خاکستری هستند و نه سفید، آدم‌هایی مانند خودمان هستند، ما خطا نمی‌کنیم؟ از خطاهای خود پشیمان نمی شویم؟حتماً باید قهرمان باشیم؟ در این فیلم فردی اشتباه کرده است و پشیمان است و کس دیگری هم برادرش کشته شده است و نمی‌تواند بگذرد و ببخشد. شرایطی کاملا طبیعی

رضوی:‌همه زن‌های بی‌سرپرست ایرانی سالم‌ می‌مانند/ باور کنیم جامعه ایرانی سالم است

آن طرف ماجرا هم زنی هست که با صبر و تلاش، زندگی خود را نگه می‌دارد. همه زن‌های ایرانی این گونه هستند. زن ایرانی که  چند سال شوهرش نباشد، سریع به فحشا کشیده می‌شود؟ اولین چیزی که زن یک خانواده ایرانی به فکرش می‌رسد حفظ زندگی و خانواده‌اش است. زندگی‌اش را با چنگ و دندان، کارگری و سختی کشیدن می‌گذراند زن فیلم ما هم از همین جنس است. بقیه افراد جامعه هم افراد عادی هستند. آیا در جامعه ما در نبود همسر یک زن سریع به او پیشنهاد غیراخلاقی می‌دهند؟ خیر این گونه نیست. زن‌های بی‌سرپرست زندگی می‌کنند و کوچکترین اتفاقی نیز برای اکثرشان پیش نمی آید.

جامعه غیر از این نیست.اتفاقا این که جامعه را سیاه نشان دهیم و مثلا بگوییم که نصف زن‌های ما بعد از این که این اتفاق برایشان می‌افتد به فحشا کشیده می‌شود، این است که کاملا غیرمنطقی و غیرواقعی است. چند درصد جامعه ما اینگونه هستند که آن را به کل جامعه بسط می‌دهیم؟

تسنیم: آقای رضوی تا بحث به اینجا رسیده است این را هم بگوییم که سرمایه‌گذاری فیلم بر روی خانواده هم به شدت ستایش برانگیز است. در دامه همان بحث سلامت فیلم. «دهلیز» خانواده را دقیقا کامل و سالم می‌خواهد و به کمتر از این هم راضی نمی‌شود.

رضوی:‌ما معتقدیم که در تربیت درست بچه ،یک طرف قضیه مادر است و یک طرف دیگر هم پدر است و این دو دقیقا نقشی پابه‌پای هم در این مسیر دارند. شما می‌بینید که در ابتدای فیلم نقص‌های واضحی در این بچه وجود داشت  چون پدر خانواده نبود؛ اما اگر پدر خانواده نیز به تنهایی در کنار بچه بود،اتفاقات خوبی نمی‌افتد. اما خانواده‌ای از نظر ما درست و سالم است که هر دو در کنار هم و در کنار بچه باشند. آن چند روز که بهزاد در خانه بود و بچه پرخاشگر و نا هنجار به یک بچه آرام تبدیل شد را به خاطر بیاورید. نقش پدر در آن جا بارز است و از طرف دیگر شما سلامت مادر را نیز می‌بینید. مگر جامعه ایرانی از مادر توقعی غیر از این را دارد؟ چیزی که از مادر ایرانی در ذهن ما وجود دارد این است که حاضر است جور همه را بکشد و زندگی خود را حفظ کند. به همین دلیل من معتقدم که «دهلیز» کار عجیبی انجام نداده است. واقعیت جامعه ما را نمایش داده است، واقعیتی که ما از آن به شدت دور افتاده‌ایم.

تسنیم: آقای قرائی مقدم؛ بحث به اجتماع و تطابق «دهلیز» با جامعه این روزهای ایران کشیده شد شما به عنوان جامعه‌شناس جمع ما، به همان معنای لغوی جامعه شناس؛ فکر می‌کنید جامعه‌ای که در دهلیز به تصویر کشیده شده است با اجتماع واقعی ما چه مقدار تطبیق دارد؟ دوست داریم ارزیابی شما را از فیلم این روزهای سینمای ایران بشنویم

قرائی مقدم:‌در مورد فیلم «دهلیز» و تطابق آن با جامعه واقعی ایران به نظر من ابهامات زیادی وجود دارد. من سعی می‌کنم به صورت فهرست‌وار آنها را لیست کنم.

 از نظر تعلیم و تربیتی؛اول اینکه مساله اخراج دانش‌آموز ار مدرسه اصلا واقعی نیست. آموزش پرورش ایران اصلا این حق را ندارد که دانش آموز اول ابتدایی را از  مدرسه اخراج کند، این قانون است و در این فیلم این قانون زیر سؤال برده شده است.البته نمایش عدم اقتدار معلم در اداره کلاس و بی‌نظمی‌هایی که بچه‌ها در آن‌جا انجام می‌دهند، در واقع زیر سوال بردن روش ماشینی و سنتی تعلیم و تربیت است که قابل توجه است.

قرائی‌مقدم:‌ فیلم تناسبی با معنای جامعه‌شناختی اصطلاح «دهلیز» ندارد

من با اسم فیلم هم مشکل دارم، ما در جامعه شناسی «دهلیز» را مناسک عبور می‌دانیم، در فیلم چه مناسکی برای عبور می‌بینیم؟ دهلیزی که در فیلم مطرح می‌شود معنای اجتماعی «دهلیز» را ندارد. دهلیز اجتماعی یعنی عبور از مرحله‌ای به مرحله دیگر. برای مثال سربازی، ازدواج و... . کجای فیلم به این مساله ارتباط دارد؟

قرائی‌مقدم:«دهلیز» زندان را یک هتل نمایش می‌دهد/ مشکلات حقوقی فیلم

علاوه بر آن، فیلم به نظر من زندان را به صورت یک هتل نشان داده است؛ هتلی است که در واقع میهمان آن آقای عطاران است و این با واقعیت ما خیلی متفاوت است.

«دهلیز »برخی مشکلات حقوقی مهم دارد. شما در «دهلیز» حق قصاص را برای خواهر دو قلوی مقتول ایجاد کردید تا جایی که من مطلع هستم خواهر حق ادعای خونبها را ندارد و این در حوزه ولی‌دم که در ابتدا پدر و پدر بزرگ و سپس مادر است قرار دارد.

علاوه بر اینکه این داستان، ضعف قوه قضائیه ایران را هم نشان می‌دهد. قوه قضائیه نتوانسته است در پنج سال تکلیف یک متهم را مشخص کند و علاوه بر آن، اجازه یک مرخصی سه روز را هم به او داده است. متهم به قتل اجازه مرخصی ندارد.

قرائی‌مقدم:کودک فیلم واقعی نیست/ سخنرانی صحنه آخر کودک، دلیل منطقی ندارد

یک نکته منفی اجتماعی دیگری که به نظر من در فیلم نشان داده شده است، هنگام صحنه شکستن شیشه پنجره است. این صحنه نمادی است برای اینکه نشان ‌دهد جامعه ایران یک جامعه پرخاشگر است، همین‌طور که در ادامه هنگامی که پدر همراه کودک برای معذرت‌خواهی نزد همسایه می‌رود، همسایه شروع به پرخاشگری می‌کند. این سلامت جامعه را نشان نمی‌دهد.

 بازیگر نقش کودک فیلم هم علاوه بر اینکه به یک کودک کودک کلاس اولی نمی خورد در صحنه‌های آخر واقعا غیرمنطقی است.به چه دلیل آن پسربچه که اصلا چیزی از ماجرا نمی‌داند به یک باره آن حرف‌ها را مقابل مادر مقتول می‌زند؟چگونه می‌تواند آنگونه سخنرانی را کند و مادر مقتول نیز با اشکش رضایت دهد؟

بله؛ فیلم سلامت اجتماعی خانواده و زن ایرانی را نشان می دهد، خانم توسلی با کار عینک سازی؛ زندگی‌اش را جمع می‌کند، اما خودش به تنهایی. ما در جامعه مددکار اجتماعی داریم، اما این فیلم این‌طور نشان می‌دهد که جامعه ما، هنوز برای حل مشکلاتش از نظام سنتی استفاده می‌کند و به تنهایی به جنگ آنها می‌رود.

رضوی:‌اصطلاح جامعه‌شناسی «دهلیز» منظور ما نبود/معنای «دهلیز»، عبور از تاریکی به روشنی است، همان اتفاقی که در فیلم می‌بینیم

رضوی: لازم می‌دانم توضیحاتی را ارائه دهم، به نظرم لازم است برخی از قسمت‌های فیلم را آقای مقدم یک بار دیگر ببینند. ما از دیدگاه جامعه شناسی دهلیز را مطرح نکردیم، دهلیز اسمی است که دو معنی درفرهنگ ما دارد. اول دالانی است که در آخر به نور ختم می‌شود و این در فرهنگ دهخدا آمده است است و دوم این که دهلیز جایی است که در بدن؛ خون از آن مسیر به بدن پمپاژ می‌شود. ما یک استفاده معنایی از آیه شریف سوره بقره، در آیة الکرسی داشتیم: "الله ولی الذین آمنوا یخرجونهم من الظلمات الی النور". این دهلیز است .ما هم در فیلم منظورمان همین است.فردی که در ظلمات قرار دارد و اگر خدا بخواهد؛ این فرد از ظلمات به سمت نور می‌رود. شخصیت فیلم ما یک توضیحی هم در انتها می‌دهد که زمان بچگی ما دالانی بود که ما دوست داشتیم همیشه از این دالان، از این تاریکی به سمت نور برویم.

قرائی مقدم: شما در مناسک عبور در معنای جامعه شناسی دهلیز هم به نور می‌رسید؛ شما وقتی دوران سربازی را می‌گذرانید به زندگی اجتماعی وارد می‌شوید.«دهلیز» پیام اجتماعی دارد و یک فیلم اجتماعی است بنابراین معنای دهلیز هم اجتماعی باید طرح شود. جوان آن آیه قرآن را نخوانده است...

شعیبی:«دهلیز»قصه یک دعوای منجر به قتل نیست؛ داستان مواجهه یک خانواده با بحران است

شعیبی: اگر اجازه بدهید من هم در مورد فرمایشات آقای قرائی چند نکته عرض کنم. ببینید آقای قرائی ما در این قصه نخواستیم آن اتفاق منجر به قتل را مرور کنیم و بیاییم بگوییم که این دعوا را ببینید و راجع به آن تصمیم بگیرید و قضاوت کنید. آن قضاوتی که ما به بیننده القا می کردیم و می‌خواستیم بگوییم که در موردش فکر کند بحرانی بود که برای یک خانواده اتفاق می‌افتد و اینکه افراد مختلف یک خانواده؛ یعنی پدر، مادر و فرزندد چگونه با این بحران برخورد می‌کنند.

شعیبی: معنای عام اجتماعی «دهلیز» موردنظر ما بود/ دلانی که شما را به روشنایی می‌رساند

رضا عطاران در ابتدای فیلم دعوا می‌کند و کسی در این دعوا کشته می‌شود، این فیلم نتیجه همین دعوایی است که ما آن را نمی‌بینیم، اما می‌دانیم که یک خشم ناگهانی و یک دعوای بیخودی منجر به آن شده است. دوباره همین شخصیت در نزدیکی پرده چهارم فیلم و نزدیک به فینال، با مرد همسایه‌‌ رودررو می‌شود که به سینه او می‌کوبد؛ اما عطاران دیگر دعوا نمی‌کند چون از دالان فیلم ما رد شده است.دهلیز به آن معنایی که شما از لحاظ جامعه شناسی می‌فرمایید درست. اما دهلیز یک معنای اجتماعی عام هم دارد. در خانه‌های قدیمی دالانی وجود دارد که انتهای آن حیاط است. به دالان که وارد می‌شود خیلی زود نور ابتدایش می‌رود و وسطش به تاریکی می‌رسد اما انتهای آن دوباره روشن می‌شود. رجوع ما در فیلم به همین معنای دهلیز در دیالوگ وسط فیلم هم معلوم می‌شود،من فکر می‌کنم این معنا مخالفتی با حرف شما ندارد.

شعیبی:‌ما فیلم مستند نساختیم، اما اتفاقات آن با واقعیت جور است

اما در مورد حرف‌های دیگر شما، من فکر می‌کنم حتما باید به این اشاره کنم که ما در این نوع سینما، قرار نبود که به طرف سینمای مستند برویم و همه چیز نعل به نعل با واقعیت بیرونی ما واقعیت داشته باشد. اما در عین حال ما در تحقیقاتی که با آقای اصغری انجام می دادیم، پرونده‌ای را دیدیم که 18 سال فردی برای اعدام منتظر بوده است و بعد از 18 سال تازه بخشیده شده است، پرونده آن هم موجود است.

یا در مورد وضعیت مدرسه‌ها و نحوه اداره کلاس اول و این چیزها مادر من خودشان معلمند و دقیقا به من می‌گفتند که تمام معلمها از کلاسهای اول تا سوم فرار می‌کنند. چون در این سن به بچه چیزی نمی‌شود گفت. برای اینکه بچه ها در این سن تازه دارند با چیزی به نام قانون آشنا می‌شوند و دو سه سالی برای فهمیدن قانون؛ زمان می‌خواهند.

شعیبی:‌اگر قرار باشد معضلات اجتماعی را با تئوری محض جامعه‌شناسی بررسی کنیم دیگر سینما نمی‌شود، یک برنامه آموزشی است

نکاتی که شما فرمودید از لحاظ جامعه شناسی خوب است اما معضلات اجتماعی را اگر قرار باشد از دید جامعه شناسی و تئوری محض بررسی کنیم، اصلا فیلم نمی‌شود؛ همان برنامه‌های آموزشی رسانه‌ها می‌شود که پخش می‌شود.

یک مساله دیگر هم اینجاست که من فکر می‌کنم اصلا کار ما در این فیلم پاسخ به این مسائلی که گفتید نیست. کار ما مطرح کردن این معضلات است.تمام نکاتی که فرمودید درست است و ما نمی‌توانیم پاسخی درباره‌اش بدهیم ، اما باید به این نکته دقت کنید که ما فقط طرح مساله کرده‌ایم.مسائل اجتماعی در مرحله‌ای باید فقط طرح موضوع شوند و بعد شما اساتید درباره‌شان گفتگو کنید.

یک نکته‌ای هم تا یادم نرفته است بگویم که  محمدرضا شیرخانلو خودش واقعا کلاس اولی بود جثه اش ممکن است کمی بزرگ بود اما خودش واقعا کلاس اولی بود.

قرائی‌مقدم:«دهلیز» آسیب شناسی نمی‌کند، چرا این قتل انجام می‌شود سوال اصلی ماست.

قرائی مقدم: چرا نباید فیلم ‌به آسیب‌شناسی بپردازد.ما حتما باید بگوییم که چرا این معلم مجرم شده است. سوال اتفاقا اینجاست.چرا قتل انجام داده؟ چرا این را به بیننده نمی‌گویید؟ فقط می‌گویید رفته زندان. یک آسیب شناس درد را می گوید درمان را هم می گوید.یک جرم شناس درد را می‌گوید و علت را هم می‌گوید از این نظر فیلم به اعتقاد من ناقص است.

رضوی: نمایش «دهلیز» از زندان واقعی است/ رئیس زندان‌ها پیگیرترین آدم‌های آزادی زندانی‌ها هستند

رضوی: یک مطلبی هم آقای قرائی مقدم، در مورد هتل بودن زندان در «دهلیز» گفتند، اول من باید بگویم که ما این فیلم را سال 91 ساختیم که هزاران حرف راجع به زندانهای ما گفته می‌شد، ما نخواستیم زندان‌ها را تطهیر کنیم، ولی خواستیم واقعیت را حتما بگوییم. آن رئیس زندانی که شما در فیلم می‌بینید که به دنبال کارهای زندانی است واقعی است.
ما الان دو مراسم گلریزان داریم برای زندانیایی که شاکی راضی به دیه شده؛ یکی از پیگیرترین آدم‌ها برای آزاد شدن این آدم مسئول زندان است یعنی این یک داستان کاملا واقعی است.

نصیری:«دهلیز» به خاطر نگاهش به اجتماع شایسته ستایش است/فیلم فقط به دنبال مطرح شدن و فروش نبوده است

نصیری: من ابتدا می خواهم تشکر کنم از عوامل و دست‌اندرکاران فیلم. من 30 سال زندان‌بان بودم. کارم را از رئیس زندان شروع کردم تا معاونت سازمان زندانها و بازنشسته شدم و الان هم در خدمت خانواده ی زندانی ها هستم.

«دهلیز» واقعا شایسته ستایش است برای همین که  خلاف مسیر آب است و سیاه نمایی نمی‌کند. بیشتر فیلمسازان ما برای اینکه فیلمشان فروش برود و مطرح شود می روند سراغ سیاه‌نمایی و اثر را اغراق‌آمیز می‌سازند اما دهلیز فیلمی هست که با این رویکرد به  اجتماع نگاه نکرده است.

اما من فکر می‌کنم که اگر سازندگان دهلیز از کارشناسان سازمان زندانها در بخش زندان به عنوان مشاور استفاده می‌کردند شاید یک سری مواردی که الان آقای قرائی مقدم اشاره کردند و درست هم بود در فیلم نبود، البته دوستان شاید پی‌گیری کرده باشند و ما توجه نکرده باشیم.

رضوی: ما به سازمان زندان‌ها مراجعه کردیم؛ اما به ما جواب ندادند فرستادند قوه قضاییه و از آنجا هم جواب درستی نگرفتیم.

نصیری:خلط قصاص با اعدام مشکل بزرگ «دهلیز» است

نصیری: ای کاش قوه  قضاییه تا حدی در این مسئله همکاری می کرد یا سازمان زندانها آن کارشناس مربوطه را معرفی می کرد چون الان دوستمان آقای رضوی در فرمایشاتشان بحث اعدام را می آورند، در حالی که قصاص صرفا اعدام نیست. ما این آیه شریفه را در قرآن داریم که خداوند قصاص را به عنوان حیات معرفی می‌کند واگر کارشناسی بود الان جناب آقای رضوی در صحبتهایشان از اعدام یاد نمی کردند می گفتند بحث قصاص ،چون قصاص با اعدام از نظر حقوقی خیلی فرق می کند.

نصیری:زندان‌های ایران واقعا هتل هستند/ هیچ دانشگاهی در ایران به زیبایی و تمیزی زندان یزد نیست

اما در ارتباط با بحث زندان و در ارتباط با فرمایشاتی که جناب دکتر داشتند باید عرض کنم که نمایش دهلیز از زندان کاملا واقعی است و زندان در ایران واقعا هتل است. من این را بدون اغراق عرض می‌کنم. من بازنشست شدم و به عنوان مدافع خانواده زندانیها خارج از سازمان هستم؛ اما دوستمان آقای یکتا آنجا هستند به عنوان معاون یکی از ادارات کل سازمان زندانها می‌توانند همین جمع را دعوت کنند که مثلا از زندان مرکزی یزد بازدید کنند. بینی و بین الله می‌گویم باور بفرمایید هیچ دانشگاهی در ایران به زیبایی و تمیزی و بالا بودن مسائل بهداشتی زندان مرکزی یزد نیست.از نظر ظاهر عرض می کنم و از نظر فیزیکی. شاید از نظر محتوایی ما بعنوان زندانبان نتوانستیم در مسائل تربیتی در زندان درست کار کنیم؛ که حالا آن هم مشکلات خاص خودش را دارد. اما همین الان که کسی می آید و از داخل زندان بازدید می کند حتی از سازمانهای بین المللی در خارج از کشور و موسسات مرم نهاد بین المللی به این مساله اذعان می‌کند.

از همین زندان رجایی شهر ما که نزدیک کرج است بازدید کردند اصلا باورشان نمی شد که جمهوری اسلامی چنین زندان دارد که به این زیبایی و از نظر بهداشتی و امکاناتی که برای زندانیها فراهم شده است ان قدر عالی. این یک واقعیت است. زندانهای ما دقیقا به همین شکل هست.

نصیری:طولانی بودن بلاتکلیفی محکومان به اعدام به دلیل عاطفی بودن ایرانی‌هاست/ این واقعیت حقوقی «دهلیز» معتبر است

آن بحثی هم که می فرمایند که چرا کسی که محکوم شده به اعدام، 5 سال است در زندان مانده و  این ضعف قوه قضاییه است، این ربطی به ضعف قوه قضائیه ندارد.به این ربط دارد که ما ایرانیها آدم‌هایی عاطفی هستیم. من خودم رئیس زندان بودم.پرونده هایی که در رابطه با قتل عمد است از نظر رسیدگی به شدت زمان بر است؛ البته در دادگاه حکم زود صادر می شود ولی اعتراض که داده بشود این اعتراض چند مرحله دارد. حتی در ارتباط با قتل یک مرحله ی دیگر گذاشتند که دیوان عالی کشوراست این فرآیند آنجا زمان براست. اما حتی تمام این موارد هم  طی شود باز آن عاطفی بودن مردم ایران که این‌قدر قشنگ در فیلم به تصویر کشیده شده است کار را طولانی‌تر می‌کند.

ما دیدیم پای جوخه ی اعدام که خود عوامل زندان به اولیای دم التماس می کنند که رضایت بدهد.یکی از کسانی که باید در موقع اجرای حکم باشد رئیس زندان است، من خودم حضور داشتم و دیدم همان جا کارکنان زندان می‌آمدند و التماس اولیای دم را می‌کردند و رضایت هم گرفتند.یعنی حتی طناب دار به گردن طرف رفته ولی همانجا رضایت را گرفتند. این به لحاظ عاطفی بودن ایرانیها هست.

این آقا حالا پنج سال در زندان منتظر مانده است. ما آدمی داریم که 20 سال است منتظر قصاص در زندان مانده است.

اما در بحث مددکاری به نظر من از ناحیه ی دوستان کوتاهی شده ما الان در چند سال اخیر از حیث مددکاری بسیار قوی شدیم. آن وقتی که من بیست و چهار ساله بودم در زندان ما یک مددکار هم نداشتیم ولی الان حدود بیش از پانزده درصد افراد سازمان زندانها مددکار هستند.اما در این فیلم بحث مددکار اجتماعی واقعا کمرنگ دیده شده است.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها