کد خبر: ۱۶۸۳۲۳
زمان انتشار: ۱۸:۰۸     ۰۲ مهر ۱۳۹۲
مروری بر شاخص‌ های جهت گیری سیاست خارجی از نگاه حضرت آیت اللّه خامنه ای:
همزمان با سفر رئیس جمهور اسلامی ایران حجت الاسلام والمسلمین حسن روحانی به مقر سازمان ملل در نیویورک برای شرکت در شصت و هشتمین مجمع عمومی سازمان ملل، مروری بر اصول و شاخص های جهت گیری سیاست خارجی از نگاه رهبر معظم انقلاب می تواند ژرفای اندیشه و عمق نگاه معظم له را معرفی سازد.
به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598، مطالب زیر برگرفته از بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع سفرا و کارداران جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور انتشار یافته در کتاب "راهبردهای سیاست خارجی" انتشارات مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی وابسته به دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله خامنه ای می باشد.

همزمان با سفر رئیس جمهور اسلامی ایران حجت الاسلام والمسلمین حسن روحانی به مقر سازمان ملل در نیویورک برای شرکت در شصت و هشتمین مجمع عمومی سازمان ملل، مروری بر اصول و شاخص های جهت گیری سیاست خارجی از نگاه رهبر معظم انقلاب می تواند ژرفای اندیشه و عمق نگاه معظم له را معرفی سازد.



با اسرائیل هرگز معامله نمی کنیم

شاخصه عمده این است که ما الگوهای تحمیلی دنیا ـ که باید گفت الگوهای تحمیلی غرب ـ را در مورد نظام سیاسی، در مورد نوع ارتباطات دیپلماییک، در مورد نوع تعامل با مسائل جاری عالم حاضر نشدیم قبول کنیم. چند تا شاخص اصلی دارد: مسأله ی اسرائیل است؛ مسأله ملتها و بعضی نهضتهاست؛ خودِ مسأله ی امریکاست.25/5/1378

خط امام در سیاست خارجی

خط امام در سیاست خارجی ما عبارت است از روابط سالم و منطقی و همراه با شناسایی حرمت انقلابی این ملت ـ ملت ما ـ با همه کشورهایی که ما اصولاً با آنها مخالفت و تنازعی نداریم. به خصوص با کشورهای مسلمان، به خصوص با کشورهای جهان سوم، به خصوص با کشورهای همسایه. 15/5/1363

سرعت عمل در مسائل جهانی

سرعت عمل بسیار مهم است. در مسائل جهانی هر تصمیمی گرفته می شود، باید با سرعت عمل باشد. توقف، تردید و درنگِ بی دلیل به هیچ وجه جایز نیست. 27/5/1382

دفاع از هویت نظام، وظیفه دیپلماتها

وظیفه دیپلماتهای ما در درجه اول، دفاع از هویت نظام اسلامی است. در برخورد با نگرشهای مخالف با هویت جمهوری اسلامی، دچار انفعال نشوید. 27/5/1382

اصل نه شرقی و نه غربی غیر قابل خدشه و تغییر است

اصل سیاسی و زیربنای «نه شرقی، نه غربی» ما هم به هر حال محفوظ است. بر اساس این اصل، سیاست ما تابع هیچ رکنی ـ نه شرق و نه غرب ـ نخواهد شد و این جزو اصول و مبانی ماست و هیچ شکی هم در این نیست و تغییرپذیر نیست. این، اصلاً سیاست نیست؛ بلکه مبنا و پایه ی نظام است و منافاتی هم با ارتباط ندارد.

نمی توانیم از مواضع نظام عدول کنیم

ما به عنوان یک نظام، فرقهای عنصری و جوهری با تقریباً همه ی نظامهای دنیا داریم که کاریش هم نمی شود کرد. ما یا باید از حرفهایمان عدول کنیم، یا باید روی دنیا تأثیر بگذاریم. از این دو کار، کدام یک برای ما آسانتر است؟ مسلماً دومی. چون اولی اصلاً امکان ندارد. زیرا روزی که جمهوری از حرفها، ارزشها و اصول خود عدول کند، دیگر جمهوری اسلامی نیست. آن زمان، جمهوری اسلامی فقط یک اسم خواهد بود. 1/5/1373

نفی شرق و غرب بیت الغزل انقلاب است

سیاست نه شرقی و نه غربی، از آن بیت الغزلهایی است که بایستی مثل یک ترجیع بند مرتباً در گفته ها، تکرار بشود و در کارکرد نمایندگان سیاسی ما در دنیا مشخص بشود و اثبات بشود. عدم وابستگی به قدرتهای بزرگ شرق و غرب. این انگیزه ی سیاسی و اعتقاد سیاسی در ما در این جاافتادگی سیاست خارجی ما مؤثر بوده، اگر این را ما از دست بدهیم خیلی چیزها را از دست خواهیم داد. 12/7/1362

نکته ای اصلی که باید در ذهن دیپلماتها باشد

اهداف راهبردی و قواره کلی سیاست خارجی امروز ما با ساعت اول انقلاب هیچ تفاوتی نکرده؛ این، آن نکته اساسی و اصلی است که در ذهن همه کارگزاران سیاست خارجی ما بایستی وجود داشته باشد.25/5/1383

هدف انتقال شوکت و اقتدار نظام است

ابتکار شما، جرأت شما، ایمان شما، تصمیم شما، خصلتها و خصوصیات اخلاقی ای که خدای متعال در شما قرار داده، یا خودتان در خودتان به وجود آوردید، همة اینها وسایلی هستند که در حقیقت شوکت و عزت و اقتدار نظام اسلامی را به اقصی نقاط عالم منتقل می کنند.25/5/1379

دیپلماسی یک جنگ است

دیپلماسی یک جنگ است شما این رابه خوبی می دانید و آن را مثل جنگهای نظامی و برخوردهای اقتصادی که تکتیک و عقب نشینی و حمله و جابه جایی و فریب جنگی دارد، لمس کرده اید همة دیپلماتهای دنیا مشغول جنگند. ارزش و تأثیر آن جنگ هم، گاهی از جنگهای نظامی کمتر نیست؛ بلکه در مواردی هم بیشتر است.

وقتی که هر کس با قدرت و تشکیلاتی، به جهت مخالفت با اسلام و جمهوری اسلامی، توان خود را بر دیپلماسی ما متمرکز کرد، کار واقعاً مشکل و دشوار می شود این دیپلماسی، دیگر یک حرکت معمولی در میدان جنگ نیست؛ بلکه همچون رزمنده ای است که در جنگ پایش را بسته¬اند و یا مسیر حرکتش را گِل کرده باشند. 31/5/1368
 
جنگ، جنگ است؛ دیپلماسی هم یک جنگ است! همه ی شما این را دانسته باشید ـ اگر چه قاعدتاً شما هر کدامتان که چند سالی سابقه ی دیپلماسی داشته باشید، به این مطلب رسیده اید ـ دیپلماسی یک جنگ است، منتها جنگی در یک میدان و یک صحنه ی دیگر؛ چون هیچ گونه ملاحظه ای وجود ندارد! یعنی هیچ دولتی برای خاطر شما و دولت و ملت عزیز شما، سرسوزنی از منافع خودش نخواهد گذاشت. همة تلاشش را می کند تا آن قطرة آخر منافعش را استیفا کند و اگر بتواند از منافع شما هم بگیرد!

شما هم برای ملت و برای کشور خودتان، متقابلاً حق ندارید که سر سوزنی از منافع کوتاه بیایید؛ بنابراین تمام تلاش خودتان را خواهید کرد که منافع خودتان را استیفا کنید. جنگ یعنی این! یعنی شما می زنید که منافع خودتان را استنقاذ کنید، ولو منافع طرف به خطر بیفتد! شما برای منافع او دلسوزی ندارید؛ او هم می زند که منافع خودش را بگیرد، ولو منافع شما به خطر بیفتد!

جنگ یعنی این. دیپلماسی یک جنگ است. در جنگ، زد و خورد و دعوا هست؛ اگر کسی غفلت کرد، کتک می خورد. ما هیچ خلاف انتظارمان نبود که در یک ماجرای جنگ دیپلماسی، به خاطر غفلت خودمان ضربه ای بخوریم.27/8/1376

دوستیابی برای ایران

امروز اگر چنانچه جمهوری اسلامی دوستان قابل اطمینانی پیدا نکند در دنیای سیاست قطعاً سیاستمداران دنیا با ضربات سخت سیاسی جمهوری اسلامی را زیر فشار قرار خواهند داد و او را خواهند شکست، در این شکی نیست و هیچ چیزی نمی تواند مانع بشود، ما مجبوریم که این را داشته باشیم. 15/5/1363

مجموعه سازی در سیاست خارجی

یکی از کارهای اساسی برای ما مجموعه سازی است. کار سختی هم هست؛ لیکن بسیار کار موفقی است. ایجاد مجموعه های متناسب به بهانه های گوناگون؛ از قبیل اکو ـ که یک مجموعه اقتصادی است ـ و از این قبیل چندتای دیگر هم به وجود آمده بود.

ما دو گونه مجموعه سازی می توانیم بکنیم؛ یکی در بخش کشورهای اسلامی؛ به بهانه های مختلف: فرضاً کشورهای فارسی زبان، کشورهای منطقه ی میانه، کشورهای حوزه ی خزر؛ یکی هم با کشورهای برجسته ی آسیا که نقش آفرینند؛ مثل چین، مثل روسیه؛ مثل هند و مثل خود ما که ما نقش آفرینیم. هیچ کشور دیگری این نقش آفرینی را ندارد؛ حتی اندونزی و مالزی که کشورهای پیشرفته ی اقتصادی هستند. این نقش آفرینی مال این کشورهاست. ما می توانیم تلاش کنیم؛ مجموعه سازی بایستی صورت بگیرد.25/5/1379

آسیب پذیری در صورت عدم تعمیق جبهه ی سیاسی در جهان اسلام و منطقه

ما با ارتباط با کشورهای این منطقه، منطقة عربی و اسلامی خودمان را در مقابل ضربات جهانی مصونیت می توانیم ببخشیم. شکی نیست که ضربات جهانی به طرف ما همچنان پرتاب خواهد شد، اگر فکر کنیم ما یک دو سال دیگر، پنج سال دیگر، پانزده سال دیگر، به وضعی خواهیم رسید که دیگر علیه ما توطئه ای در دنیا نخواهد شد و استکبار جهانی علیه چیزی به نام انقلاب اسلامی با همان هویت در حقیقت انقلابی معارضه نخواهد داشت این حرف تصور ساده لوحانه ای است یعنی انقلاب اسلامی تا وقتی انقلاب اسلامی است. دشمنان جهانی را تا وقتی که آنها هم دارای این هویت اند خواهد داشت بلاشک. بنابراین منتظر پرتاب شدن ضربات و لطمات آنها ما بایستی حالا حالاها باشیم و هستیم. چی به ما مصونیت می بخشد؟ تنها اگر باشیم آسیب پذیریم، ما یک عمق جبهه ی سیاسی لازم داریم، عمق جبهه ی سیاسی ما ملتها هستند. ما اگر چنانچه با کشورهای این مناطق ارتباط داشته باشیم جبهه ی سیاسی ما عمیق و آسیب ناپذیر خواهد شد. 30/11/1363

لزوم حضور فعال در مجامع جهانی و اتخاذ سیاستهای متناسب

ما باید در ارتباطات دوجانبه، ارتباطات منطقه ای و در مجامع جهانی حضور فعال داشته باشیم و نباید هیچ مجمع جهانی را که در آن عضو هستیم، دست کم بگیریم. این که ما مأیوس بشویم و بگوییم فایده ای ندارد، گوش نمی کنند؛ غلط است. همه چیز فایده دارد؛ همه ی تلاشها فایده دارد. یک ارزن را هم که شما حساب کنید، وزنی دارد که این وزن در نقطه ای تعیین کننده است. باید تلاش کنیم تا مؤلفه های قدرت خودمان را بشناسیم و در بسیاری از مسائل جهانی، موضع اساسی جمهوری اسلامی را به عنوان یک موضع تهاجمی اتخاذ کنیم. 25/5/1383

استفاده از ظرفیت های جهان اسلام

یکی دیگر از مبانی اساسی سیاست خارجی ما، تلاش برای استفاده از ظرفیتهای جهان اسلام است. یکی از راهکارهای استفاده ظرفیت بالای جهان اسلام، این است که ما دنیای اسلام را به اتحاد ممکن اسلامی ـ همان مقدار که ممکن است ـ دعوت کنیم. 27/5/1381
نقش آفرینی برای اسلام

نقش اسلام را در دنیا هر چه می توانید، پررنگتر کنید. بگردید با ابتکار، ببینید کجاها می توان برای اسلام نقش آفرینی کرد؛ نه فقط برای ایران اسلامی، بلکه برای اسلام.25/5/1379

هیچ وقت از اعلام مواضع اسلامی کوتاه نیایید

نفس اعلام مواضع اسلامی در دنیای اسلام، اعتبار ما را افزایش می دهد و برای ما امتیاز است و نشان دهنده ی عمق استراتژیک ما و کمک کننده ی به ماست. از این مبانی هیچ وقت کوتاه نیایید؛ در اظهارات هم هیچ وقت کوتاه نیایید. 25/5/1383

توجه به معنای بیداری اسلامی

بیداری اسلامی به معنی این نیست که همه ی ملتها و همه ی آحادی که در این بیداری سهیمند، به صورت منطقی و استدلالی مبانی فکری یک نظام اسلامی را شناخته اند، بلکه به این معناست که احساس هویت اسلامی در میان توده های مسلمان، در همه جا، به وجود آمده است. 25/5/1383

تواضع ما در مقابل قدرتهای بین المللی، بخصوص در مقابل امریکا، اصلاً اینها را راضی نمی کند. آنچه که آنها را راضی می کند، این است که ما از وجود اسلامی خودمان متخلی شویم. این، آنها را راضی می کند؛ چون آنچه که جلو صدور انقلاب را می گیرد، این است. تا حضور اسلامی هست و به هر قوتی که باشد، ما شعاع را در بیرون گسترش می دهیم. این، دشمن را ناراضی می کند.16/5/1375

جدی گرفتن روابط با آسیا

من تقویت روابط با آسیا را هم یک فصل بسیار مهمی می دانم؛ بارها هم به دوستان در وزارت خارجه این را گفته ام که ما باید به آسیا یک نگاه جدی بکنیم. متأسفانه هنوز کسانی هستند که حتی معاملة با روسیه را، معاملة با مالزی را، معاملة با هند را جدی نمی گیرند. دوست نمی دارند؛ میل دلشان همیشه به یک کشور اروپایی است؛ ولو آن کشور اروپایی، یک کشور درجة سه باشد ـ فرض کنید هلند یا دانمارک ـ آن را بر معاملة با چین بر معاملة با روسیه ترجیح می دهند! این یک خطاست؛ باید با آن مبارزه کنید؛ اگر در جایی وجود دارد، آن را از وزارت خارجه بزدایید. 25/5/1379

ارتباط با کشورهای آفریقایی

از روابط اقتصادی برای کیفیت دادن به روابط سیاسی باید استفاده بشود حالا شاید در دنیا به عکس این در خیلی جاها به عکس این یعنی روابط سیاسی مقدمه ی بهره وری اقتصادیست ما نه برایمان روابط سیاسی مهم است البته نه این که روابط اقتصادی مهم نیست چرا آن هم مهم است به خصوص در مثلاً آفریقا و کشورهای آفریقایی و اینها ما اصلاً سیاست کلی دولت این بوده که هر چه بتوانیم خودمان را با اینها متصل و مرتبط کنیم اما این روابط اقتصادی اگر بتواند به روابط سیاسی ما ارتباطات عاطفی دو دولت و دو ملت کیفیت بدهد این حداکثر استفاده از این شد که بایستی هم بشود.19/10/1362

دیپلماسی متفاوت با همه دیپلماسی ها

شما در یک جبهه ای دارید پیکار میکنید که با جبهه دیپلماسی دنیا متفاوت است. عرصه دیپلماسی، همه جا عرصه ی هاماوردی و مقابله است؛ چون منافع کشورها، منافع ملتها با یکدیگر اصطکاک پیدا می کند، تصادم پیدا می کند این تصادم ها در موارد زیادی خودش را در میدان دیپلماسی نشان می دهد؛ لذا همه جا این درگیری و هماوردی وجو دارد .

لیکن مسئله ی شما فراتر از این است. شما نماینده ی یک نظام الهی و معنوی هستید. این نظام اگر هیچ کاری هم با هیچیک از قدرتها و دولتهای مستکبر دنیا نداشته باشد، آنها با او کار دارند؛ چون طبیعت این نظام طبیعت مقابله با ظلم و تجاوز است. الآن شما رد همین کشورهای تازه به پا خواسته و ملتهای بیدار شده ملاحظه کنید؛ هر جائی که گفته می شود فلان جبهه اسلامی غلبه کرد – یا در انتخابات یا در تظاهرات دستگاه استکبار نگران می شود و نگرانی خودش را بروز می دهد؛ در حالی که معلوم نیست اینهائی که در انتخابات پیروز شده اند بعدا چگونه عمل خواهند کرد.

آنچه که آنها را متوحش می کند نفس گرایش اسلامی است چون گرایش اسلامی در درون خود ضد استکباری است ضد ظلم است ضد اشغالگری است ضد تجاوز به حقوق انسانهاست یعنی چیزهایی که پایه های حکومت استکباری در دنیاست.

حکومت استکباری در دنیا بدون دخالت در کشورها، بدون به حقوق ملتها، بدون تعرض به منافع ملتها که نمیتواند سرپای خود بایستد؛ چون این پایه ها با اسلام، با نام اسلام، با شعار اسلام، با هویت اسلامی در تضاد طبیعی است؛ لذا هرجایی که نامی از اسلام آورده می شود؛ اینها نگران می شوند.07/10/1390

آنچه باعث دشمنی با ما شده است

تحرک دیپلماسی، با این جوهر ذاتی است که می تواند سنگهای سخت را بشکافد و راه را باز کند. به عبارت دیگر، همان چیزی که موجب دشمنی¬ها با ماست، همان چیز موجب پیشرفت دیپلماسی ماست. یعنی همین روحیة اسلامی، تمسک اسلامی، توسل و تمسک به اصول اسلامی و طراحی یک راه و فرهنگ و تمدن نو برای بشریت که این کشور و این انقلاب و این نظام، این کارها را انجام داده است، موجب دشمنیها با ماست. درست همین هم، موجب پیشرفت کار ما و موجب احترام و توجه به ما و موجب این است که در صف کشورهای جهان سوم ـ که از لحاظ مالی و علمی همطراز ما هستند ـ بارز و مشخص باشیم. 16/5/1375

خط درست دیپلماسی

اگر ما برای جامعة انقلابی و اسلامی، به دیپلماسی انقلابی و اسلامی قایل هستیم، باید در درجة اول جهت گیری اسلامی حفظ شد و گستاخی و شجاعت در مقابل تهدیدهای دشمنان و قدرتهای بزرگ و نیز حاکمیت عقل و منطق بر تصمیم گیریها و حرکات، مورد توجه قرار بگیرد. این، خط درست دیپلماسی است.31/5/1368

معنای درست انقلابی گری در دیپلماسی

انقلابی گری به آن است که ما مواضع اسلامی و انقلابی را قاطعانه و بدون رودربایستی و مرعوب شدن و خام شدن درمقابل برخی از چهره های امیدبخش کاذب، حفظ کنیم.31/5/1368

ابهت و اقتدار نتیجه ی پایبندی بر اعتقادات

جایی که ما پایبندی و اعتقاد دینی قوی ای نشان دهیم، دشمن در ما چیزی از قدرت را احساس خواهد کرد که چون او رادرست نمی شناسد ، ابهت آن در دلش جای خواهد گرفت . چنین اعتقاد و اقتداری ابهت است؛ والّا این اقتدارهای معمولی و ظاهری ـ چون پول و ثروت و علم و تسلیحات و ... ـ قابل فهم و تشخیص است و خیلی ها هم بیشتر از ما از آن برخوردارند.31/5/1368

ایستادگی و پافشاری در اعتقادات خود و مبانی شرعی

گاهی من می بینم سؤال می¬کنند ـ البته حالاها کمتر، در دولتهای قبل بیشتر ـ که آقا! این پروتکلهای مرسوم دیپلماسی را ما با دست ندادن با زن و نمی¬دانم چه و چه به هم می زنیم؛ چه کار کنیم؟ توانسته بودند با همین سفسطه¬ها، از بعضی از معممینِ آن زمان مجوز هم بگیرند! نه ، قوت شما به همین است که پافشاری کنید، این استحکام شما را نشان می¬دهد که شما ایستادگی کنید. بزرگترین شخصیتها در مقابل این استحکام شما، در مقابل این ایستادگی شما بر سر اصولتان، وادار به خضوع می شوند. در مجلسی که مشروب هست، نمایندة جمهوری اسلامی شرکت نمی¬کند؛ با لباسی که آنها مایلند نمایندة ما بپوشد ـ حتماً پاپیون بزنید، کراوات داشته باشید، یا حتماً فلان جوراب را بپوشید ـ نمایندة ما می گوید نخیر؛ نمی¬خواهید شرکت نمی کنیم؛ می خواهید هم، همین جوری شرکت می کنم. این، خوب است. این، آن چیزی است که شما را در چشم طرف مقابل بزرگ می کند؛ هیبت شما را زیاد می کند؛ این ارزش دارد. پافشاری بر اصول، بر مبانی شرعی؛ هم اصول در اعتقاد و در فکر و در سخن، هم ظواهر شرعی در عمل.9/12/1388

لزوم بیان صریح مواضع

مواضعتان را در عرصه های دیپلماسی، صراحتاً بگویید؛ البته در مکان و زمان مناسب. خجالت نکشید از این که بگویید «جمهوری اسلامی، یک نظام مترقی و پیشرفته است» که البته هم هست. 2/5/1374

عقل دیپلماسی

همیشه باید یک عقل دیپلماسی بر کارهای دیپلماسی ما حکومت کند. عقل دیپلماسی یعنی همان چیزی که بین این هدف و این مبارزة اصولی و ظرافتهای دیپلماسی که نیاز ما را برآورده خواهد کرد، جمع می کند.2/5/1374

ایران اسلامی؛ یکی از قویترین کشورها در دیپلماسی

ایران در صحنة دیپلماسی، امروز یکی از قویترین کشورهای دنیاست. چه قبول بکنند و چه نکنند، واقعیت قضیه این است. ایران کشوری است که این اقتدار و این توانایی و جوهر را در درون خودش دارد که در مقابل بزرگترین قدرت جهان ـ که کشورهای اروپایی حتی با احتیاط در مقابلش حرف می زنند ـ بایستد و صریحاً حرفهای او را رد کند.27/8/1376

بدترین نوع دیپلماسی

ما باید ابتکار عمل، برنامه ریزی جامع و تفصیلی و سرعت عمل و پیگیری را در مجموعة دستگاه دیپلماسی کشور تقویت کنیم. ابتکار عمل در مسألة ارتباطات خارجی، بسیار مهم است. این که کشوری با دیپلماسی منفعل منتظر باشد دیگران چه می گویند و چه می کنند و بر اساس آن و به مقتضای ضرورت و موقعیت تصمیم بگیرد، بدترین شکل دیپلماسی است؛ باید از این به شدت پرهیز کنیم مراقب باشیم این طور پیش نیاید. 27/5/1382

کیفیت مهم تر از کمیت

اگر چه کمیت در کار دیپلماسی مهم است ـ سفرهای زیاد، ملاقاتهای زیاد، گفتگوهای زیاد ـ اما کیفیت، اهمیتش بیشتر است. هر ملاقات دیپلماسی، هر حرکت دیپلماسی، هر جولة دیپلماسی به کشورها، اینجا، آنجا، بایستی سنجیده، حساب شده و متکی بر پیش بینی های درست باشد تا بتواند اثر خودش را ببخشد؛ یعنی دیپلماسی کیفی. 9/12/1388

روابط با اروپا

روابط را با اروپا، هر چه می¬توانیم، به آنصورت و آن قیمتی که برایمان می¬ارزد ـ نه به هر قیمتی ـ تعمیق کنیم. اگر بنا باشد که بخواهند تطاول به ارزشها و به حرفهای اساسی بکنند، آن وقت دیگر نه؛ آن وقت به نحو دیگر خواهد شد. 27/8/1376

دلیل تأثیرگذاری جمهوری اسلامی در جهان

آن دولتی که در سطح مسائل اقتصادیش، مسائل سیاسیش، مسائل اعتقادیش، کیفیت اداره کشورش، قوانینش، ارتباطات داخلی و خارجی و معاملاتش، تحت تأثیر هیچ دولتی قرار نمی گیرد و هیچ فشار و تهدید و رودربایستی و ملاحظات بین المللی و محفلی و لابیهای کذایی رویش هیچ اثری نمی گذارد، غیر از شما چه کسی در دنیاست؟ هرکسی شما را نگاه می¬کنید، به نحوی دستش زیر کارد قدرتهای بزرگ دنیاست. اگر در جایی اندک تخلفی بکند، مجبورش می کنند که با آنها کنار بیاید؛ بنابراین، فشارها، تهدیدها، ترسها، رودربایستیها، مجلسهای به ظاهر دوستانه و در باطن خائنانه ای که دارند، روی اینها اثر می گذارد. امروز این که یک دولت، صریح و آشکار و بدون هیچ ملاحظه ای اعلان کند ـ و همه بدانند این اعلان درست است ـ که برای ارتباطاتش، برای قبول فلان صلح منطقه ای، برای قبول فلان قرار بین المللی نادرست به نظر او، هیچ فشاری را قبول نمی کند، غیر از شما کسی نیست. این در دنیا احترام برانگیز است؛ این نکته ی خیلی مهمی است.25/5/1378

استقرار مخالفت با سلطه پذیری در سطوح دولتها و ملتها

ما با نظام ارباب ـ رعیتی در سطح جهان مخالفیم؛ ما با نظام سلطه مخالفیم. اساس سیاست خارجی ما این است که ما این ایده ی مخالفت با سلطه گری و سلطه پذیری را، به عنوان یک ستون مستحکم، در فضای سیاست بین المللی در سطح دولتها و ملتها استقرار دهیم. 25/5/1383

میدان سیاست خارجی میدان تلاش طلبی

کارگزاران سیاست خارجی بر اساس کاری که بر عهده شان است، باید از همه ی ظرفیت و توانایی خود برای پیشبرد هدفها استفاده کنند. میدان سیاست خارجی، میدان بسیار وسیع و تلاش طلبی است. نباید این طور باشد که اگر ما در مسأله یی یا در منطقه یی از خودمان ناتوانایی نشان دادیم و ناتوانی اثر نامطلوبی برای ما به وجودآورد، آن را به حساب تفکرات و آرمانها و اصول خودمان بگذاریم؛ نه ، بلکه باید آن را به حساب ناتوانی خودمان بگذاریم.25/5/1383

استفاده از امکانات رسانه ای

شما باید از همه ی امکانات استفاده کنید. امکانات رسانه یی خیلی مهم است و یقیناً کار دیپلماسی یک پایه ی اساسی اش رسانه است. تعامل مستحکمی بین شما و رسانه های کشور، شبکه های بین المللی ای که ما داریم، لازم است. به علاوه خودِ سفیر یک رسانه است؛ خود شما می توانید مواضع جمهوری اسلامی را تبیین کنید. 25/5/1383

سیاست دولت امریکا علیه ما و را مقابله با آن

سیاست دولت امریکا امروز عبارت از این است که نظام اسلامی را به عنوان یک الگو از صحنه ی سیاست جهانی حذف کند؛ یعنی یا نظام را حذف کند، یا الگو بودن آن را حذف کند! بنابراین هر امتیازی در شما هست، آنها با آن مخالفند. پیشرفت اقتصادی شما به ضرر آنهاست؛ نه برای این که ما می گوییم «مرگ بر امریکا». اگر «مرگ بر امریکا» هم نگوییم، پیشرفت اقتصادی ما به ضرر آنهاست؛ به خاطر این که یک الگوی اسلامی در این جا به وجود آمده است. اگر این الگو در زمینه ی اقتصاد موفق شود، کشورهای دیگر تشویق می شوند. سیاست آنها بر این متکی است که نگذراند این کشور از لحاظ اقتصادی پیشرفت کند؛ البته تا آن جا که بتوانند.25/5/1378

در چنین شرایطی، تنها چیزی که می تواند این ملت و سیاست خارجی ما را موفق کند، استحکام، منطق، قوت فکر، قوت عمل و اعتماد به نفس است. 25/5/1378

جدی گرفتن تهدیدات

تهدید را کاملاً جدی بگیرید؛ یعنی به هیچ وجه در محاسبات خودتان از جدیت تهدید پایین نیایید. منتها تهدید جدی، معنایش تهدید حتمی نیست؛ هیچ حتمیتی وجود ندارد. ممکن است رفتار ما آن را تشدید و تسریع و طرف را تشویق کند و نیز ممکن است بعکس، آن را تأخیر بیندازد و یا به کلی منتفی کند. اما در جدی بودنش تردید نباید کرد. 27/5/1381

تبدیل شدن تهدیدها به فرصت ها با مهارت دیپلماسی

اگر مهارت دیپلماتیک به کار گرفته شود، بسیاری از تهدیدها می تواند به فرصت ها تبدیل گردد. نه فقط تهدید، تحقق پیدا نکند، بلکه حتی همان چیزی که نقطه ی اساسی تهدید محسوب می شود، درست صدوهشتاد درجه عکس، به نقطه ی فرصت تبدیل شود. 25/5/1379

گشایش و راحتی باید به بهایش بیارزد 
   
هر گونه توسعه ی رابطه، یک مقدار گشایشی برای انسان در بخشی به وجود می آورد؛ منتها باید دید به چه بهایی. یک دیپلماسی قوی و کامل و کارآمد و مسلط بر خود و غیر منفعل، دیپلماسی ای است که می نشیند محاسبه می کند؛ می گوید در مقابل این گشایش که برای من خواهد شد، من چه بهایی باید بپردازم؛ و آن گشایش را مشخص کند که چقدر گشایش است.25/5/1379

ارتباط داشتن با برخی یا بسیاری از کشورها، هیچ هم مستلزم این نیست که از شعارهای انقلابمان برگردیم. 01/05/1369

ذلت و مرگ ملت در صورت پذیرش رابطه ی استکباری امریکا

بنده معتقدم آن روزی که ایران بگوید خیلی خوب، آقای امریکا ما حاضریم با شما رابطه برقرار کنیم؛ آن همان روزی است که امریکا بگوید نه، متأسفانه نمی شود؛ شما بایستی این کارها را بکنید، این شرطها را عمل کنید تا ببینیم چه می شود. یعنی بعد از آن که شما یک بار خودتان را شکستید و رابطه را قبول کردید، آن وقت دست می گذارد پشت گردنتان، صورتتان را هم توی خاک می مالد، خوب نابودتان می کند، بعد رهایتان می سازد، رابطه هم برقرار نمی شود! در آن شرایط، رابطه برای هر ملتی که چنین رابطه ای را قبول کند، مرگ است. هیچ کس حق ندارد مرگ این ملت را، ذلت این ملت را قبول کند، هر که می خواهد باشد؛ من هم حق ندارم، مسؤولین دیگر هم حق ندارند، وزارت امور خارجه هم حق ندارد. مسأله این است.27/5/1381

آمریکا و اسرائیل تشنج زدایی بردار نیستند

در زمینه ی «تشنج زدایی»، این جزو سیاستهای اعلام شده است. ما به تشنج زدایی معتقدیم؛ اما تشنج زدایی با چه کسی؟ نه با کشور صهیونیستی که ما اساس وجود آن را قبول نداریم و اصلاً تشنج از ناحیه ی ما نسبت به او نیست. بیش از آنچه که از ناحیه ی ما باشد، از ناحیه ی اوست. اوست که وجود یک قدرت اسلامی، او را که سیاستش بر اساس هضم قدرت اسلامی بوده، تهدید می کند. این یک تهدید همیشگی است؛ یعنی وجود ما تهدید اوست، نه رفتار ما. البته دشمن قطعی ماست؛ با دشمن هم نمی شود نرمش نشان داد. از طرف دیگر، نه تشنج زدایی با امریکا؛ چون مسأله ی ما و امریکا، مسأله ی تشنج زدایی نیست. تشنج زدایی به هیچ وجه به معنای نقض سیاستهای اعلام شده¬ی مستدل منطقی متین ما نیست. 25/5/1387
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها