کد خبر: ۱۶۹۱۸۴
زمان انتشار: ۱۵:۱۷     ۰۶ مهر ۱۳۹۲
استاد رحیم‌پور ازغدی در نشست انقلاب اسلامی و فضای مجازی:
در فضای مجازی، رسانه و سینما، حاکمیت اقتصادی است. نباید فکر کنیم که تمام مسائل، مباحث عقیدتی و اشتباهات نظری است و برخی به دنبال حق هستند، اما دچار اشتباه شده‌اند؛ بخش تعیین‌کننده در عرصه فضای مجازی، مسئله منافع سرمایه‌داری است. آن‌ها هزینه می‌کنند و می‌فهمند که اگر از طریق فضای مجازی افکار عمومی بشریت، ذهن دنیا را کنترل کنند.
به گزارش سرویس اندیشه دینی پایگاه 598،  استاد حسن رحیم‌پور ازغدی در نشست اندیشه‌ای انقلاب اسلامی و فضای مجازی که به همت مجمع فعالان فضای مجازی انقلاب اسلامی (فرا) و کانون اندیشه جوان در دانشکده حقوق دانشگاه تهران برگزار شد به بیان سخنانی پرداخت که مشروح آن در ادامه می‌آید:

استاد رحیم‌پور با اشاره به اهمیت فضای مجازی در اوضاع کنونی دنیا افزود: فضای مجازی در عنوان مجازی است درحالی‌که امروز، حقیقی تر از ارتباطات حضوری و فیزیکی و مکانیکی شده است و امروز فضای مجازی، در اصل فضایی حقیقی است. وی افزود برخی از نظریه پردازان عرصه فضای مجازی و رسانه اصلا ورود نیروهای انقلابی دراین فضا را ناممکن و لغو تلقی کرده‌اند.

 استدلال آن‌ها عمدتا این است که رسانه مدرن متعلق به جهان مدرن است و امر قدسی در پیچیدگی های جهان مدرن، قابل دوام نیست. اصلا عرصه مدرن، عرصه مفاهیم قدسی نیست. ادعای آن‌ها این بود که هیچ روزنه روشنی برای مداخله در روند و مضمون فضای رسانه‌ای جدید و مواجه با این نظم سیاسی و اقتصادی جهان وجود ندارد و ممکن نیست کسانی با گفتارهای قدسی و انقلابی، یعنی هم در جهت براندازی نظم حاکم بر جهان و هم  با نیروی معنوی – دینی برای ساختارشکنی نظم سکولار که حاکم بر سیاست و اقتصاد در جهان بود، وارد میدان شوند.



وی خاطر نشان نمود: ادعا این بود که این عرصه به طور فزاینده ای، ژرف، غیر قابل درک و غیر قابل دسترسی برای جریان های دینی- انقلابی است. فرهنگ و فرهنگ سازی به وجود آمده در عصر مدرن به همراه رسانه های الکترونیک وابسته آن مطلقا اجازه حضور حتی نیمه موفق را به تفکرهای دینی و انقلابی در این عرصه‌ها نمی‌دادند.

این پارادیمی است که نتیجه آن زوال تاریخی پارادایم انقلابی و بنیادگرایی است. از منظر آن‌ها فرهنگ قدسی هم فاقد مکانیزم تغییردهنده و هم فاقد پیچیدگی لازم است تا بتواند مصاف منطقی و استدلالی، هنری، ذوقی، آن هم از موضع مهاجم نه از موضع منفعل، با این عرصه داشته باشد.

در این عرصه فسخ علایق، تکنولوژیک و فناورانه و ناشی از ایدئولوژی پیشرفت، عقلانیت بوده و کنترل آن هم با تعریف سکولار بوده است. در اصل یک سیستم ماشینی بنا شده که همه فرآیندهای طبیعی را کنترل کرده و تغییر داده و مدام این موج پیش رفته و تثبیت شده و اجازة بازگشت به سنتهای غیر سکولار را از منظر آنها نمی‌دهد. این جریان حرکت دینی- انقلابی در عرصه رسانه های الکترونیک و جدید، سینما و هنر جدید را حرکتی ضد جریان طبیعی تاریخ، تلقی می‌کند.

نکتة سوم اینکه سلطة تقریبا کامل هژمونی سرمایه داری غرب بر عرصه های رسانه، فضای مجازی و سینما در جهان، مانع سومی است که با وجود اینکه ذاتی نیست، اما تاریخی است؛ و به فرض محال اگر بتوانند از این مانع تاریخی در عرصه‌های مجازی، فضای رسانه و سینما عبور کنند، با آن دو مانع ذاتی چه خواهند کرد و آیا اساسا جریان بنیادگرایی انقلابی اسلامی امکان و مجال ورود به این عرصه را به طور ذاتی و جوهری به آن‌ها می‌دهد؟

استاد رحیم‌پور افزود: رژیم سرمایه داری، مصرف گراست؛ مبنای آن براساس اصالت لذت، غفلت و به کار گرفتن امیال نفسانی، حرص، طمع، جزئی نگری، خودمحوری، افزایش مصرف کالا، برخورداری از خدمات است. از این رو وقتی از صنعت فرهنگ هم بحث می‌کنیم صنعت فرهنگی هم بر این اساس، تئوریزه، صورت بندی و مدیریت می‌شود.

بخشی از این ادعاها صحیح و بخشی هم قابل نقد است. بعضی از نیروهای مسلمان نیز این سخنان را پذیرفته‌اند و گمان کرده‌اند ذات رسانه و ذات فضای مجازی از سکولاریسم قابل تفکیک نیست و مشکل بودن آن را به معنای ممکن نبودنش ترجمه کردند، اگرچه این‌ها در جبهه مخالف این جریان قرار دارند اما نتیجه ای که از برآورد نهایی جبر جمعی دربارة ذات تکنولوژی، ذات رسانه و ذات سینما به دست می‌آید، آیه یأس خواندن برای نیروهای انقلابی و مسلمان بوده است که اگر این عرصه به آن‌ها تعلق دارد پس ما اینجا چکاره ایم؟! آن‌ها مالک‌اند ما مستأجریم!

 اگر بگوییم که این عرصه ذاتاً به آن‌ها تعلق داشته باشد و هر اقدامی در برابر آن‌ها در این عرصه، ناممکن، محال و دست و پا زدن مذبوحانه است، این تصور غلط است.

گاهی اوقات بحث از مشکل بودن مقاومت و حضور در این عرصه می‌کنیم که البته این سخن، حرف درستی است. به دلیل تأخر تاریخی یک‌صد سالة ما در عرصه سینما و رسانه، همان طور که در هنر و علوم انسانی در صد سال گذشته، منفعل، مترجم و شرمنده بودیم، طبیعتا در عرصه رسانه و سینما و فضای مجازی نیز که معلول همان بنیادهاست، گاهی احساس عقب ماندگی می‌کنیم. از این رو بعضی از دوستان مشکل بودن را به مفهوم ممکن نبودن گرفته‌اند.

ممکن است این افراد به بعضی از دوستان بگویند تعریف برخی از اشکالات ایدئولوژیکی که نوع رویکرد سرمایه داری غرب و لیبرال سرمایه داری به فضای مجازی و به سیاست دارند چیست؟ با وجود اینکه انتقاداتی به آن‌ها وارد است اما در جنبة ایجابی، تقریبا راه‌بندان به وجود می‌آید و به همان هدفی که آن‌ها تعقیب می‌کنند کمک می‌انجامد.

بنابراین آن‌ها نیز معتقدند که این عرصه متعلق به نیروهای انقلابی- مذهبی نیست، گفتمان ما گفتمان سرمایه‌داری سکولار است؛ لذا مسلمانانه کار کردن و مسلمان و انقلابی ماندن مشکل است و هزینه دارد.

من به دوستان می‌گویم که شما به هر عرصه ای که وارد شوید اوضاع به همین منوال است؛ نان حلال درآوردن کاری سخت و نان حرام، کاری آسان است! کسی نباید بگوید ذات بازار متعلق به شیطان است، بلکه باید گفت که می‌توان مؤمنانه کار کرد و وارد باز شد، اما کاری سخت است.  

عرصه سیاست هم همین طور است کسانی که می‌گفتند سیاست را با دین آمیخته نکنید، چرا که سیاست ذاتاً سکولار است، چه افرادی که مخالف سیاست دینی بودند و چه گروهی که دیندار بودند و از موضع دین سخن گفتند، بر این باور بودند که هر وقت که بخواهیم سیاست را دینی کنیم نتیجه‌اش سیاسی کردن دین می‌شود؛ بنابراین اگر اصلا به عرصه سیاست تا زمان ظهور حضرت مهدی (عج)  ورود پیدا نکنیم بهتر است.

در نتیجه دربارة فضای مجازی هم همین حرف‌ها را می‌زدند. معتقد بودند: قدرت، ذاتاً فاسد است، ثروت ذاتاً شرّ است و شهوت هم ذاتاً پلید و شیطانی است که در اینجا باید از ذات تمایلات انسانی پرهیز کرد. این رویکرد در واقع همان تفکر رهبانیت است که می‌گوید صورت مسأله را پاک کنید و برای اینکه گناه جنسی نکنید بشر را باید عقیم کرد.

برای اینکه دچار شیطنت‌های سیاسی و عوام فریبی نشوید باید سیاست را کنار بگذارید، ذات بازار، نیرنگ است، ذات سینما شیطانی و غفلت است! درحالی‌که همه این تعابیر اشتباه است.

استاد رحیم‌پور ازغدی اعلام نمود: ظرفیت دوگانه‌ای در ذات انسان به نام خیر و شرّ وجود دارد که در تمامی افراد و در تمامی عرصه‌ها بروز می‌یابد، از این رو ما به جهاد با نفس نیاز داریم. در هر عرصه‌ای مواجهة مؤمنانه، متقیانه، توحیدی، موحدانه و عدالتخواهانه با آن عرصه سخت است و جهاد می‌خواهد. از این رو می‌گوییم ما در فضای مجازی نیز به این جهاد حقیقی نیاز داریم، همان طور که در فضای اقتصادی این گونه است.

برخی از افراد وقتی می‌خواهند وارد بازار اقتصادی شوند می‌گویند که ما می‌خواهیم از ربا، کم‌فروشی و ... دوری کنیم اما بعد از بیست سال می‌بینیم که دقیقاً به همین مسائل گرفتار شده‌اند. در اینجا نباید پنداشت که ذات بازار، شیطانی است. خیر! او وارد مصافی شده که اطلاعات اندکی دربارة آن دارد پس هرچه قوی‌تر وارد فضای مجازی شویم بهتر است.

فردی که اصلا با دیدگاه‌های اسلامی و غیر اسلامی در مقولة عشق آشنایی ندارد، به محض خواندن چند کتاب و دیدن چند فیلم در این زمینه‌ها، همان کسی که حتی سخن گفتن میان زن و مرد نامحرم را هم جایز نمی‌دانست کم کم کار به جایی می‌رسد که بعدها به نفع همجنس‌بازی مقاله می‌نویسد و این یعنی اینکه بنیة فکری، روحی و تقوایی وجود نداشته است. اندک اندک، حساب و کتاب‌های شخصی خویش به میان خواهد آورد، هدف اصلی فراموش شده و موضع‌گیری‌های سیاسی و ... بوجود خواهد آمد و بعد می‌گوییم ذات دنیا خراب است...

شخصی در محضر حضرت رسول (ص) به ذات دنیا فحش می‌داد و  می‌گفت: بر پدر این دنیا لعنت که هرچه نصیب ما می‌شود از جانب اوست، حضرت فرمودند: تو حق نداری به ذات دنیا فحش بدهی. همچنین فرد دیگری در خدمت امیرالمؤمنین به دنیا ناسزا می‌گفت، حضرت فرمودند: ذات این دنیا مخلوق خداوند متعال است و کجا این دنیا تو را فریب داده است. درحالی‌که هر روز قبرستان خود را به تو نشان می‌دهد.

 وی در ادامه بیان داشت: فضای مجازی که شروع شد همه بر این باور بودند که فضای مجازی، یک فضای دو طرفه است؛ درحالی‌که این‌طور نبود.

صاحبان فضای مجازی در ابتدا یک طرح جامعی را تعریف می‌کنند که همگان در این طرح قرار بگیرند. حتی افرادی که در جزئیات با آن‌ها مخالف‌اند. این فضای مجازی یک متن و یک حاشیه دارد.

آن‌ها می‌گویند یک روش این است که ارتباطات، همبسته فرهنگ است. لذا اگر یک الگوی پیچیده چندوجهی، ارتباطات، اعم از ارتباطات شخصی و ساختاری را پوشش دهد و بتواند ساز و کارهایی ایجاد کند که خلاقیت‌های پراکنده‌ای که در عرصه مجاز توسط افراد مختلف به شکل منسجم و غیر منسجم صورت می‌گیرد به نام همزیستی، عملاً افراد را تحت سلطه گفتمان حاکم قرار دهد؛ یعنی یک جدول ارزشی تهیه‌کرده، معیارهایی طراحی کنید که به طور طبیعی، هر فردی که وارد فضای مجازی می‌شود خود را با این معیارها ویراستاری و خودسانسوری کند.

وقتی ما پارادایم و سپس گفتمان حاکم ساختیم، وقتی مخالفان وارد این عرصه شوند آن وقت ادبیات و اهدافشان را با معیارهای ما به طور خواسته و یا ناخواسته تغییر می‌دهند و آگاهانه با آن‌ها منطبق می‌شوند و این اتفاق یک فضایی خاص را به نفع ما به وجود خواهد آورد.

انفعال در محتوا و روش، مسئله‌ای است که مدنظر غرب است و آن را به ما تحمیل کرده است  و ما آن را قبول نداریم. چیزی که باعث استحاله نیروهای ما در فضای مجازی خواهد شد به ویژه کسانی که سواد اسلامی و سواد علمی کافی‌ای ندارند. البته ممکن است فردی سواد داشته باشد اما قدرت روحی نداشته باشد و منفعل باشد. از این رو ما نمی‌توانیم در اینجا پارادایم بسازیم و یا ساختارشکنی کنیم.

کسی که شنا بلد نیست نباید به قسمت‌های پرخطر رودخانه برود. بلکه او فقط می‌تواند در حاشیه باشد؛ اما کسانی هستند که علاوه بر اینکه می‌توانند خلاف جهت رودخانه شنا کنند، توانایی تغییر جهت رودخانه را نیز دارند. در این هنگام در عرصه فضای مجازی انقلاب رخ خواهد داد و ما هنوز در این مرحله نیستیم؛ اما باید خودمان را برای ورود به این مرحله آماده کنیم چرا که انقلاب واقعی، انقلاب حقیقی در فضای مجازی است و این آن زمانی است که مخالفان ما مجبور خواهند شد که به زبان و ادبیات ما سخن بگویند. کاری که امام راحل در خارج از فضای مجازی، آن را انجام داد.

حضرت امام (ره) در عرصه سیاسی، جهت رودخانه را با انقلاب اسلامی تغییر داد.

استاد رحیم‌پور در ادامه بیان نمود: در سایر حوزه‌ها اعم از علوم انسانی، هنر، ادبیات و به خصوص در عرصه فضای مجازی، اولین کار ساختارشکنی است. ساختار و شالوده حاکم را باید با حمله به محکمات آن‌ها بشکنیم نه متشابهات! منتهی حمله به محکمات، کار ساده‌ای نیست. بلکه حمله به محکمات تئوریک باید با روش تئوریک انجام شود و اینجا فرق میان انفعال و انعطاف خودش را نشان می‌دهد.

عده‌ای در برابر گفتمان مادی در جامعه، منفعل هستند. به طوری که محتوا و ادبیات را جبهه مخالف، مشخص می‌کند. شاید فقط در یک درصد، اختلاف وجود داشته باشد که در نهایت، کاری می‌کنند تا آن یک درصد هم حل شود. درحالی‌که گاهی اوقات باید تا طرف مقابل شروع به سخن گفتن می‌کند بگوییم اصل حرف شما اشتباه است.

بنابراین ساختارشکنی در فضای مجازی، گام نخست است و باید به درستی انجام شود.

روش انبیا انفعال نبود. بلکه انعطاف در روش و عمل بود و سیره تمام انبیا (ع) این بود که می‌گفتند ما مأمور شده‌ایم با مردم به اندازه ظرفیت و شعورشان سخن بگوییم؛ یعنی باید بشناسیم که محکمات و متشابهات مخاطب کدام است و ببینیم سؤال عملی و نظری او چیست و خود را دقیقاً جای او بگذاریم.

کسی که وارد عرصه رسانه و گفت‌وگوی فکری می‌شود باید بتواند خود را در جای مخاطب قرار دهد و بتواند با او همزاد پنداری کند و بعد بداند علت مخالفت او یا دفاع او در چیست؟

«مغضوب عليهم» و «ظالين» دو گروه هستند. نباید این دو را باهم اشتباه گرفت. اکثر بشریت، ظالین هستند؛ یعنی کسانی که راه خود را گم کرده‌اند و از صراط مستقیم جداشده‌اند؛ اما مغضوب علیهم کسانی هستند که حق و باطل را می‌دانند اما لجبازی می‌کنند!

وی در ادامه افزود در فضای مجازی باید از اشتباه گرفتن ظالین و مغضوب علیهم بپرهیزیم. امام معصوم یک سؤال را به سه نحو پاسخ می‌داد و این نشان از هوشمندی ایشان داشت. همچنین سیدالشهدا (ع) می‌فرمود: ما برای بر افراشتن پرچم معالم دین قیام کرده‌ایم تا افرادی که اهل هدایت هستند جزو گروه ظالین قرار نگیرند.

لازم نیست ما در عرصه فضای مجازی ماهیت حرف‌ها و سخنان را تغییر دهیم. بلکه باید ویژگی پیچیده‌ای را در این فضا ایجاد کنیم تا کارکرد آن را عوض کند. باید توجه داشت که چه کسانی در فضای مجازی، طرح مسئله می‌کنند و چه کسانی در این فضا بورس‌سازی می‌کنند و ما ناخواسته بر ارزش بورس آن‌ها می‌افزاییم. باید کاری کنیم که هر بازیگری که وارد این عرصه می‌شود در زمین ما و با داوری ما بازی کند.

در عرصه مجازی و سینما ما هنوز در زمین دیگران بازی می‌کنیم. این بدان معنا نیست که همه قواعد و ضوابط آن غلط است و یا ذاتاً سکولار است، نه، بلکه ما باید هزینه زیادی برای آن بپردازیم.

او اشاره کرد بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ما دیگر هیچ جریان فعال پرشتابی که بخواهد با شعار ملی‌گرایی، سوسیالیسم و لیبرالیسم عضوگیری کند نداریم؛ نه اینکه آن‌ها محو و نابودشده باشند، نه، آن‌ها دیگر در متن نیستند و به حاشیه رفته‌اند. متن در دست اسلام‌گرایان معتدل، اسلام‌گرایان غرب‌زده و اسلام‌گرایان سلفی است.

یعنی همه باید در زمینه اسلام‌گرایی خود را تعریف کنند و در این صورت، اسلام‌گراها سه دسته‌اند: یا لیبرال غرب‌زده‌اند یا گرایش سلفی تکفیری دارند و یا هیچ‌کدام یک از این‌ها و آن‌ها گروهی هستند که صورت مسئله را عوض می‌کنند. قبلاً می‌گفتیم لیبرال مذهبی و الان می‌گوییم مذهبی لیبرال. در حال حاضر نسل جدید در جهان اسلام، ایران و عربستان و ... با این رویکرد حرکت می‌کند. امروز کسی نمی‌تواند بفهمد که یک زمانی برخی افراد کمونیست بودند و یا به طور افراطی لیبرالیست بودند، در حدی که کسی جرئت نمی‌کرد حرف اسلامی بزند و باید فرد ابتدا ثابت می‌کرد که چپ‌گرا هست و بعد در زمینه‌هایی بسیار اندک و ضعیف، حرف اسلامی خود را می‌زد. این اتفاق باید در عرصه مجازی بیافتد.

در فضای مجازی، انقطاع و اتصال آن هم بدون ارتباط باهم وجود دارد. از این رو وقتی عنوان می‌شود همجنس‌گرایی، به یاد حقوق بشر و حقوق اقلیت‌ها می‌افتند؛ یعنی دو چیز نامربوط را طوری به هم ربط می‌دهند که هیچ ربطی به هم ندارند و این یعنی گفتمان‌سازی!

در این شیوه کاری می‌کنند که هر وقت اسم لجن می‌آید آن‌ها احساس بوی خوش کنند و وقتی اسم گل می‌آید حالشان به هم می‌خورد و این یعنی هنر گفتمان‌سازی. ورود به این فضا کار آسانی نیست و معنای آن این است که جای مشروعیت‌ها و عدم مشروعیت‌ها باید جابه جا شود.

تغییر ریتم در فضای مجازی، گام دیگری برای عقب نگه داشتن نیروهای مذهبی و انقلابی است. در این روش گاهی اوقات از یک مطلب، به سرعت عبور می‌کنند و گاهی هم یک مطلب را چندین مرتبه تکرار می‌کنند و ما باید ریتم فضای مجازی را کنترل کنیم.

در فضای مجازی، کسی که قلم به دست دارد واقعیت را می‌سازد و با عدم واقعیت تفاوتی ندارد و این فضا آن قدر بی‌سر و سامان است که همه چیز را همگان می‌توانند بگویند. حقوق، اخلاق، منطق و ... هیچ‌کدام بر این فضا حاکم نیست.

همچنین در فضای مجازی، معمولاً ابعاد مسائل واقعی نیست و اهمیت واقعی اخبار مشخص نیست.

ما باید طوری فضا را در عرصه مجازی بسازیم که کارکردهای زمان، مکان، سازمان‌ها و ساختارهای قدرت، همه تغییر کنند. همبستگی رسانه‌ای باشد اما نباید این افراد در اتاق فرمان حضور یابند.

در فضای مجازی، رسانه و سینما، حاکمیت اقتصادی است. نباید فکر کنیم که تمام مسائل، مباحث عقیدتی و اشتباهات نظری است و برخی به دنبال حق هستند، اما دچار اشتباه شده‌اند؛ بخش بسیار مهم و تعیین‌کننده در عرصه سینما و به ویژه، فضای مجازی، مسئله منافع سرمایه‌داری است. آن‌ها هزینه می‌کنند و می‌فهمند که اگر از طریق فضای مجازی افکار عمومی بشریت، ذهن دنیا را کنترل کنند، خودشان با تمام منابعشان در اختیار آن‌ها قرار خواهند گرفت.

جهان سرمایه‌داری غرب در یک‌صد سال گذشته به اوج قدرت خود رسیده. البته اکنون دوران افول خود را سپری می‌کند؛ اما تجربه رسانه‌ای او هیچ‌وقت تا این اندازه نبوده است. آن‌ها در حال پایین آمدن از موقعیتی هستند که در آن قرار داشتند و ما حرکتی رو به بالا داریم.

وقتی امام می‌گفتند مرگ بر آمریکا و مرگ بر شوروی، کسی باور نمی‌کرد. از این رو اگر نسل جدید ما، حوزه و دانشگاه اندکی مسئولانه‌تر و پرکارتر عمل کنند، مطمئن باشید جهت رودخانه فضای مجازی تا چهل سال آینده تغییر خواهد کرد.

تبیین مسیر رودخانه فضای مجازی یعنی تولید فکر و تولید مطالب جذاب، منطقی و جدید و اینکه از ارزش‌های انقلابی به گونه‌ای دفاع کنیم که کسی جرئت نکند آن‌ها را مسخره کند. هر جا که می‌بینیم غرب نسبت به ما ساکت است یعنی کار ما خوب بوده و هر جا که سخنی می‌گوید، یعنی  نقطه‌ضعف داریم و باید در آن زمینه‌ها تلاش بیشتری داشته باشیم.

امروز فضای مجازی کار هزاران ارتش و بمباران را انجام می‌دهد؛ بنابراین بنده معتقدم فضای مجازی، حقیقی است و هر کسی می‌تواند این فضای مجازی را اشغال کند. لذا هرچه جذاب‌تر و موفق‌تر عمل کنیم، عملاً سلطان جهان خواهیم بود.

برخی از دوستان ضعف شخصی خویش را در عرصه‌های هنری و رسانه، دلیلی برای عدم حضور در سایر عرصه‌ها نپندارند. ما باید خودمان را تقویت کنیم:

۱- تقویت نظری و تئوریک: مسائل قومیتی، نژادی، مسئله عشق، خانواده، عدالت اقتصادی، حقوق بشر، آزادی و... دیدگاه صحیح اسلامی در این زمینه‌ها کدام است؟

۲- تغذیه روحی و شخصیتی: باید از قبل آمادگی پیدا کنیم و به لحاظ روحی و شخصیتی صداقت انقلابی پیدا کنیم، اگر از قبل آماده نشویم، وسط دریا، زیر آتش مجازی دوام نخواهیم آورد.

۳ -جدی و منظم عمل کردن: ما باید طرح جامع داشته باشیم. فضای مجازی و رسانه‌ای را از قبل مورد بررسی قرار دهیم و متوجه باشیم که دشمن از کدام محور ورود پیدا می‌کند؟ خاک‌ریزهای ما کدام است و این موارد باید از قبل، رصد شوند؟
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۱
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها