کد خبر: ۱۷۲۱۷
زمان انتشار: ۱۷:۴۱     ۱۸ مرداد ۱۳۹۰
برهان:
 پیشرفت هر کشوری در گرو خواست و تلاش مردم آن کشور است و تلاش مردم وابسته‏ به فرهنگ عمومی آن جامعه و فرهنگ عمومی آن جامعه زاییده ‏ی سیاست گذاری های کلان کشور است بررسی این مسأله را در مصاحبه‏ ای با دکتر محمد خوش چهره  بخوانید:
 
- تعریف جناب عالی از فرهنگ کار موجود در جامعه و تطبیق آن با فرهنگ کار اسلامی چیست؟
 
هدف غایی تمام نظامهای اقتصادی مباحث افزایش سطح رفاه و بهبود عمومی سطح زندگی یعنی وجه مشترک تمامی نظام‌های اقتصادی دنیاست اعم از  نظام نئولیبرالیسم اقتصادی که مصداق آن کشورهای پیشرفته صنعتی هستند یا نقطه مقابل آن نظام سوسیالیستی بقیه کشورها که نظام اقتصادی مختلط دارند یعنی کشورهای مختلفی که تلفیقی از این دو قلمرو هستند.
 
بقیه کشورهای جهان، تلفییقی از این دو نظام هستند یعنی هم اقتصاد آزاد بر اقتصادشان حاکم است یعنی  مکانیزم‌های قیمت بر بازار حاکم است یعنی  عرضه و تقاضا و یا در مقابل اقتصادهایی که دستوری هستند که بارزترین  آن‌ها نظام‌های سوسیالیستی در شکل متمرکز و دستوری که به نام اقتصاد دولتی معروف‏اند و همان‏گونه که گفته شد بقیه کشورهای دنیا کشورهایی هستند که اقتصاد مختلط نامیده می‏شوند، تلفیقی از هر دو نظام اقتصاد است ، یعنی هم بازار در آنها حاکم است و هم بخش‏هایی از اقتصاد در اختیار دولت است به عبارت دیگر در این نظام‏ها ، هم مداخلات دولت در اقتصاد قوی است و هم بخش خصوصی در آن فعال است همانگونه که گفته شد وجه مشترک هر سه نظام‌ در این است که بتوانند سطح رفاه عمومی یا اصطلاحاً رفاه مادی که تحت عنوان افزایش عمومی سطح زندگی یا بهبود عمومی سطح زندگی را افزایش دهند که هدفی پذیرفته شده در جهان امروز است.
 
بنابراین حتی در شکل تکامل یافته کاپیتالیسم یا سرمایه‏داری که به آن نئولیبرالیسم اقتصادی می‏گوییم یا در مقابل نظام سوسیالیستی که افراطی‏ترین یا کاملترین شکل آن نظام کمونیستی است و هر دو به افزایش رفاه مادی توجه دارند هرچند نظام‌های حاکم اقتصادی امروزه فقط بعد مادی انسان را در نظر دارند به عبارتی جنبه‌ی طبیعی و حیوانی که البته برجسته‏ترین وجه آن یا بالاترین سطح موفقیت آن این بوده که بتواند زندگی مادی را برای انسان راحت‏تر کرده که در این مسیر دستاوردهای مهمی نیز در قرن گذشته تا کنون داشته اما اشکال اصلی‏اش این بوده است که به بعد معنوی انسانها  که از آن به تعالی انسان نام می‏بریم که ویژگی‏هایی از جمله  آرامش روح و روان ، امنیّت خاطر و خوشی و شادی ذاتی و درونی که مجموعه آن به نام بعد معنوی و تکامل انسانی است را نادیده گرفته و یا  غافل از آن بوده و در مسیر حرکت دچار انحراف شده و یک بعدی به انسان نگاه کرده در حالی که  طبق (رسالت انبیاء) آموزه‌های دینی در نظام اقتصادی اسلامی، سطح رفاه و بهبود عمومی سطح زندگی به عنوان یک بال در کنار بال تکامل و تعالی انسان قرار می‌گیرد.
 
اگر این وجه مشترک که افزایش رفاه می‌باشد مبنای تحلیل قرار دهیم شواهد تجربی و مطالعات تطبیقی و تاریخی نشان می‌دهد که پیش شرط چنین رفاه مادی به جز حالت‌های استثنایی و زودگذری که برخی از دولت‌ها به اتکای منابع یا ذخایر خود اعم از طلا نفت و... به دست می‌آورند در واقع به یک رفاه کوتاه مدت و گذرا می‌رسند که استمرار نخواهد داشت و بحث عدم پایداری این رفاه مادی با شرایطی که امروزه وجود دارد، مطرح می‌شود.
 
نکته‌ی قابل تأمل این است که تجربیات موفق در پیشرفت، ترقی و توسعه که به حکم رفاه مادی می‌انجامد در واقع در گرو تلاش و تعریف از تلاش، در حقیقت ارزش‌گذاری به تلاش‌هایی که به خلق ثروت و درآمد و آن‌چه امروزه به عنوان تولید ناخالص ملی از آن یاد می‌شود بوده، واقعیّت‌های رشد پیشرفت کشورهای موفق دنیا  صرف نظر از جنبه‌های استعماری، استثماری و غارت منابعشان به جز مواردی در گرو تلاش‌های است که حداقل در مقاطعی از تاریخ فرآیند رشد و توسعه‌ی خود به آن مبادرت ورزیدند.
 
به عنوان مثال در انگلستان فضای پرکاری، سخت کوشی و قناعت‌های مردم در مقطعی خاص که البته نوعی استثمار هم در میان آن بود؛ سبب پدید آمدن ثروت و درآمدی شد که رفاه بعدی را در بر داشت. در حقیقت رفاه امروزی آن‌ها در گروی تلاش‌هایی بود که سبب ایجاد فضای بهتر برای خلاقیّت، ماجراجویی، ابداعات و اختراعات مستمر شد. (اگرتجربیات نیم قرن اخیر انگستان یعنی بعد از جنگ جهانی دوم را مبنا قرار دهیم، می‌بینیم) حتی کشورهای شکست خورده در جنگ مثل آلمان یا ژاپن که جزو قدرت‌های اول اقتصادی روز دنیا هستند، در گرو تلاش‌هایی بود که بلافاصله بعد از جنگ جهانی دوم انجام شد.
 
نکته‌ی قابل تأمل این است که تجربیات موفق در پیشرفت، ترقی و توسعه که به حکم رفاه مادی می‌انجامد در واقع در گرو تلاش و تعریف از تلاش، در حقیقت ارزش‌گذاری به تلاش‌هایی که به خلق ثروت و درآمد و آن‌چه امروزه به عنوان تولید ناخالص ملی از آن یاد می‌شود بوده است.
 
این تلاش‌ها یک عزم ملی برای برون رفت از شرایط نامناسبی را مهیا کرد که در آن قرار داشتند، این برون رفت در یک فضای تعلیمات عمومی در نظام آموزشی یعنی در آموزش و پرورش و باورهایی که توسط فرهنگ سازی رسانه‌ها، تبلیغات و در رأس آن هم نظام تصمیم‌گیری، سیاست‌گذاری، قانون‌گذاری، برنامه‌ریزی و اجرایی بود جریانی را ایجاد کرد که امروز شاهد آن هستیم.
 
به طور مثال، ژاپن با وجود نابودی کامل دو شهر «ناکازاکی و هیروشیما» و عقب نشینی بسیار تحقیر آمیز از جنگ، تمام تلاش مردمش برای یک دوره‌ی پنج ساله این بود که بتوانند با تلاش و کار مضاعفی که انجام می‌دهند تنها خود را سیر کنند یعنی کسب مواد غذایی معیار جریان عزم پرتلاش آن‌ها بود، بالاخره این تلاش مضاعف که امروزه تحت عنوان کمربندها را باید بست و تولید را باید افزایش داد به صورت یک فرهنگ درآمد؛ به همین دلیل از ژاپن به عنوان سمبل جنبش شرق آسیا یاد می‌شود. بعدها چین و سایر کشورهایی که تحت عنوان نسل دوم صنعتی مطرح شدند، درگیر یک عزم ملی، یک باور عمومی و یک تلاش ذاتی برای بهتر شدن گردیدند و شعار ما می‌توانیم که پیش شرط آن کار و کوشش بیش‌تر، مصرف کم‌تر در یک دوره بود، محقق گردید.
 
-  در حال حاضر چه آسیب‌هایی نظام اقتصادی کشور ما را تهدید می‌کند؟
 
متأسفانه کشورهای منطقه‌ی خاورمیانه متکی بر درآمدهای نفتی هستند و کشور ما نیز از این قاعده مستثنی نیست. بیش از 103 سال از قرارداد «ویلیام ناکس دارسی» که در حقیقت زمینه‌ی ترزیق نفت به اقتصاد ملی و ایجاد وابستگی به آن بود، می‌گذرد. در واقع این قرار داد منشأ چشم داشت و غارت ثروت ملی ما شد و رژیم گذشته را تهدید کرد که در نهایت منجر به تحمیل نظام جمهوری اسلامی به این رژیم گردید.
 
نظام جمهوری اسلامی علی رغم تلاش‌ها و تأکیدهای بنیان‌گذار این نظام حضرت امام(ره) براستقلال اقتصادی و سیاسی که پیش شرط آن خروج از اقتصاد نفتی بود و تأکیدهای مکرر مقام معظم رهبری به خصوص ابلاغیه‌ای که به دولت دوران سازندگی تحت عنوان تبیین سیاست‌های بدون اتکا به نفت ابلاغ گردید و طرح‌ها و خواسته‌های مختلف چشم‌انداز چهارم و پنجم توسعه مبنی بر کاهش و قطع وابستگی به نفت، مع ذلک همه‌ی این سرمایه‌ها و انگیزه‌ها در عمل نشان داد که این ساختارهای به ارث رسیده از رژیم گذشته، اتکا به نفت را آن‌چنان در خودش ساختاری کرده است که هنوز توفیقات لازم ایجاد نشده و علی رغم این‌که طی سال‌های پس از انقلاب دولت‌ها با سلایق مختلفی حاکم شدند تحت عنوان «سازندگی»، «اصلاحات» و این اواخر تحت عنوان «عدالت»، وجه مشترک تمامی این دولت‌ها وابسته کردن بیش‌تر اقتصاد وکشور به نفت بوده است.
 
بنابراین از عوارض مطالعات وابستگی به نفت، ترویج مصرف‌گرایی، کاهش روحیّه‌ی تلاش و کار و در ادامه‌ی آن به وجود آمدن انتظارات، خواسته‌ها و انحرافات در نوع تلقی‌ها و باورهایی است که به جای کار، تلاش و کوشش مبنای ارزش گذاری احترام و تشخص اجتماعی می‌شود. متأسفانه ثروت، مدرک‌گرایی و تشخص‌های انحرافی مبنا قرار می‌گیرد به طوری که حتی این انحراف در برخی از موارد آگاهانه یا نا آگاهانه توسط بعضی از دست‌اندرکاران و مسؤولین نیز ترویج پیدا می‌کند و جامعه را به سمت روش‌های میانبر برای به دست آوردن ثروت و درآمد، هدایت می‌نماید و تلاش و کوشش بیش‌تر را عقب افتادگی ذهنی می‌داند که این نوع تفکر راه را برای فرصت طلبی، سو استفاده طلبی و انحراف باز و هموار می‌نماید.
 
این انحراف و اشکال به خصوص در کشوری که ساختار اصلی جمعیّتی آن جوان است و دو سوم جمعیّت قالب آن را تا 20 سال آینده حتی با کاهش نرخ رشد جمعیّت، عقب افتادگی ازدواج‌ها، نرخ تورم و موالید همین ترکیب تشکیل می‌دهد، ترویج چنین فرهنگ‌هایی به جای تلاش، کار و کوشش اشتباه است و در ابتدا باید سطح توقع را کاهش داد و ارزش گذاشتن به تلاش‌ها، کوشش‌ها و کار و حتی کار فیزیکی را بالا برد تا کار، تلاش و کوشش جایگاه خود را به جنبه‌های انحرافی ندهد و در این جنبه‌های انحرافی شاهد پدیده‌هایی مانند «گلدکوئیست» یا روش‌هایی که ثروت‌های کوتاه مدت را ترویج می‌دهند، می‌باشیم که مورد علاقه‌ی حتی جوانان تحصیل کرده است .
 
وابستگی به نفت، ترویج مصرف‌گرایی، کاهش روحیّه‌ی تلاش و کار و در ادامه‌ی آن به وجود آمدن انتظارات، خواسته‌ها و انحرافات در نوع تلقی‌ها و باورهایی است که به جای کار، تلاش و کوشش مبنای ارزش گذاری احترام و تشخص اجتماعی می‌شود. متأسفانه ثروت، مدرک‌گرایی و تشخص‌های انحرافی مبنا قرار می‌گیرد به طوری که حتی این انحراف در برخی از موارد آگاهانه یا نا آگاهانه توسط بعضی از دست‌اندرکاران و مسؤولین نیز ترویج پیدا می‌کند.
 
 
 
 آمارهای استقبال دانش‌جویان دانشگاه «صنعتی شریف» از جریان‌های «گلدکوئیستی» و «هرمی»، یک واقعیّت اجتماعی را در بین جوانان و حتی نخبگان ما نشان می‌دهد که ریشه‌یابی این مسأله نه تنها یک ضرورت اقتصاد ملی است بلکه ضرورت نظام سیاسی کشور نیز به شمار می‌رود زیرا در تناقض و تباین جدی با آموزه‌های دینی، غنای فرهنگ انقلابی و قانون اساسی و دیدگاه استراتژیست‌های نظام که در رأس آن امام(ره) و بعد مقام معظم رهبری می‌باشند، قرار دارد.
 
بنابراین با سوالات کلیدی روبه رو هستیم البته به یک آسیب شناسی و کالبدشکافی مهم احتیاج دارد که قطعا ریشه انحرافش در نظام تصمیم گیری و سیاستگذاری و اجرایی و بررسی و قانونگذاری که در یک سطحند شروع می شود و به رفتار آحاد مختلف مردم می‌انجامد یعنی از بعد اقتصادی انحراف از این‌جا آغاز می‌شود که به هیچ وجه میزان تولید ناخالص ملی ما با سطح مصرف ملی ما تناسب ندارد. نوع مصرف طبقات میانی که اکثریت جامعه را تشکیل می‌دهند در کشورهای پویا و فعال، بسیار تعیین کننده است.
 
در کشورهای مصرف‌گرا که منطق مصرفی با تلاش و کار تناسب ندارد گروه‌های کم درآمد و میانی معمولاً الگوهای مصرفشان را از طبقات بالاتر اقتباس می‌کنند یعنی به این معنا که به سطح درآمد خودشان توجه نداشته و بیش‌تر مایل‌اند دنباله رو نوع مصرفی طبقات بالا باشند. در حقیقت روش‌هایی از جمله پیش فروش زندگی و عمر، وام‌های طولانی و غیره که یک نوع تجمل‌گرایی و چشم و هم چشمی در مصرف چنین فضایی است، حاکم می‌شود بنابراین این عدم تناسب بین تولید و مصرف در تمام آحاد مردم در گروه‌های عام مردم موضوع قابل توجهی است.
 
همه‌ی ما برای این‌که صحت و درستی رفتار خودمان را نگاه کنیم باید ببینیم میزان مصرفی که داریم با سهممان در تولید ملی در هر مقامی که هستیم؛ بخش خدمات، بخش صنعت یا کشاورزی آیا تناسب دارد؟ یعنی ما آن‌قدر در عرصه‌ی محیط کارمان مولد هستیم که مصرف می‌کنیم.
 
بنابراین اگر این فضا مورد تبیین قرار بگیرد می‌بینیم که منشا بسیاری از این معضلات همین اقتصاد نفتی است ،  تزریق نفت و درآمدهای نفتی است که این خلاء درآمدهای تولید ناخالص ملی را ایجاد می‌کند، خود این البته انحرافات قابل تحلیلی دارد که متأسفانه این مسأله در رفتارهای نظام تصمیم‌گیری، قانون‌گذاری و اجرایی ما بعضی از موارد آگاهانه یا ناخودآگاه در رأس کل اشتباهات قرار می‌گیرد. برای این‌که بتوان فرهنگ تلاش و کوشش را در آحاد مردم ترویج کرد باید از ابتدا تمام تلاش نظام تولید اقتصادی کشور به سمت افزایش تولید و استمرار آن باشد، به خصوص دغدغه‌ی اخیر مقام معظم رهبری که در نام گذاری سال جدید که جهاد اقتصادی است، مطرح شد یک اتمام حجت و در حقیقت یک معیار برای تشخیص انحراف از صحت کار بود .
 
 
- عملکرد نهادها را پس از نام‌گذاری امسال با نام جهاد اقتصادی توسط مقام معظم رهبری چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا تلاش‌ها در جهت تحقق این شعار بوده یا نه؟
 
ما باز شاهد هستیم که در بحث جهاد اقتصادی عموماً مفهوم اقتصاد در این نام‌گذاری یعنی اولویت در نظام تصمیم‌گیری، برنامه‌ریزی، سیاست‌گذاری و قانون‌گذاری عرصه‌ی اقتصاد؛ البته این به مفهوم نفی حوزه‌های دیگر اجتماعی، فرهنگی و امنیّتی نیست بلکه اولویت ظرفیّت به خاطر درکی که از استراتژی ملی است باید به این قلمرو بشود مضاف بر این‌که نحوه‌ی آهنگ هم نه یک آهنگ متعارف یا مثلاً عطف به گذشته، بلکه آهنگ تحت عنوان جهاد که مفهوم آن درحقیقت یک وجه الهی دارد و دارای انگیزه‌های بالای انسانی و به اصطلاح تلاشی که از تحریک درک و احساسات ایجاد می‌شود. در این پنچ ماه گذشته با اقداماتی که در حال انجام است تمام تلاش، همان برگشت به عقب و همان روش‌های گذشته است.
 
متأسفانه به جای رفع موانع از سر راه تولید ملی، سوداگری، دلالی و واسطه گری که آگاهانه یا ناخودآگاه در مدیریت کلان در حال اعمال است؛ ترویج حضور در بازارهای سکه، طلا، ارز و ... که خود یک نوع دلالی و واسطه‌گری است را شاهد هستیم یا بعضی اقدام‌ها و روش‌های ناصحیح در ادغام وزارتخانه‌ها که این ادغام‌ها عموماً به وزارتخانه‌های اقتصاد مربوط می‌شود و یا رکورد شکنی آمار واردات، به خصوص واردات بدون حساب و کتاب کالاهای مصنوعی و غیر ضروری و آن بخش کالاهای مصرفی که امکان تولید آن در داخل فراهم است، بنابراین باید ریشه‌یابی در ابتدا در سطح تعیین کننده یعنی نظام مدیریت کلان و مدیریت کلان اقتصادی و به دنبال آن نظام تصمیم‌گیری، قانون‌گذاری و اجرا دنبال گردد البته معمولاً چون به نفت وابستگی داریم بسیاری از سیاست‌ها، تصمیم‌ها و یا برنامه‌های اقتصادی ما از آن جامعیّت لازم برخوردار نیست به این معنا که نگران آثار و پیامدهای اجرای چنین سیاست‌هایی در کشور نیستیم زیرا بلافاصله می‌توانیم به وسیله‌ی درآمدهای نفتی، آن را جایگزین کنیم .
 
آهنگ تحت عنوان جهاد که مفهوم آن درحقیقت یک وجه الهی دارد و دارای انگیزه‌های بالای انسانی و به اصطلاح تلاشی که از تحریک درک و احساسات ایجاد می‌شود. در این پنچ ماه گذشته با اقداماتی که در حال انجام است تمام تلاش، همان برگشت به عقب و همان روش‌های گذشته است.
 
متمم‌هایی که در 20 سال گذشته توسط دولت‌های مختلف به مجلس ارایه شده گواه مشخصی از انحراف در تولید است و این که چگونه نواقص در تولید به سرعت با درآمدهای نفتی به اصطلاح پر می‌شود در حالی که یکی از ویژگی‌هایی مطالعات تجربی و شواهد تاریخی در غرب گواه این مطلب است که بالغ بر 98% از درآمدهای کشورهای اتحادیّه‌ی اروپا، کشورهای آمریکا و سایر کشورهای صنعتی و پیشرفته از مالیات دریافتی می‌باشد. مفهوم این 98% درآمدهای دولت و مالیات، فشار مالیاتی نیست.
 
دولت‌ها برای این‌که مالیات کسب کنند پیش شرطشان این است که یک اقتصاد پویا و پررونق داشته باشند و بنابراین تمام تلاششان این است که تصمیم‌های اقتصادی، سیاست‌های اقتصادی که اعمال می‏شود به گونه‏ای باشد که به افزایش تولید ناخالص ملی منجر شود و به شدت مسؤولانه با مسایل برخورد می‌شود به این معنا که اگر یک سیاستی نامناسب باشد بعدها به سقوط یک دولت یا حزب در همان مقطع یا انتخابات منجر می‌شود.
 
در حالی که کشورهای وابسته به نفت که متأسفانه رگه‏های این تجربه در ایران نیز مشهود است، خود را مسؤول سیاست‌ها یا بعضی از تصمیم‌های غلطشان نمی‌دانند. به عنوان مثال تغییرات شدید نرخ ارز، تغییرات شدید نرخ بهره، تغییرات شدید سیاست‌های تجاری مبنی بر واردات بی‏رویه و ... که ضد تولید ملی است به راحتی از آن می‌گذرند یا سیاست‌هایی را اعمال می‌کنند که از پختگی لازم برخوردار نیست زیرا بعضاً نگران عوارض نیستند یا مسؤولانه در آن حد که باید باشند برخورد نمی‌کنند، بیش‌تر از روش‌های آزمون و خطا بهره می‌گیرند یعنی تصمیماتی را می‌گیرند که در عمل معلوم می‌شود نامناسب است.
 
بسیاری از طرح‌ها و پروژه‌هایی که تحت عنوان اشتغال‌زایی در دولت‌های گذشته به اجرا درآمده بر همین منوال بوده است. به عنوان مثال در دوره‌ی اصلاحات شاهد پرداخت وام سه میلیون تومانی اشتغال زایی بودیم تا بعضی از طرح‌هایی که متأسفانه امروز شاهد هستیم که مبتنی بر روش‌های آزمون و خطا است. بنابراین ریشه‌ی این انحراف که خود را در کارکرد فرهنگ تلاش نشان می‌دهد اتکای بیش از حد به نفتی است که خطاها را می‌پوشاند و کاهش درآمدهایی که باید در بخش تولید باشد را شفاف نمی‌کند.
 
در حالی که کشورهای دیگر به رونق تولیدشان توجه دارند که این رونق تولید به طور قطع با ترویج فرهنگ تلاش و کوشش در آحاد مردم شکل می‌گیرد و اشاره کردیم که این نسبت 98% از درآمدهای دولت از مالیاتی است که از تولید ناخالص ملی به دست می‌آید. باز بانک جهانی نشان می‌دهد 50% تولید ناخالص ملی در قلمرو مالیات که نصیب دولت می‌شود برای امور مختلف زیربنایی و بهداشتی، آموزشی، دفاعی، امنیّتی و ... صرف می‌گردد. متأسفانه سهم ما در مالیات تقریباً یک سوم در بودجه است و دو سوم آن از درآمدهای غیرمالیاتی و در رأس آن از درآمدهای نفتی تأمین می‌شود.
 
از این رو می‌توان فهمید که چرا تولید در کشور در سطح درجه‌ی دو است و به دنبال آن در چنین فضایی که درجه‌ی دو می‌شود و درآمدهای نفتی می‌آید فضای رانت، انحراف‌ها و فسادهای اقتصادی و فرصت طلبی‌ها به خصوص فرصت طلبی‌هایی که چه در رفتارهای فردی و چه در رفتارهای سازمان یافته و حتی سیاسی از سوی دولت‌ها در قالب ایجاد کانون‌های ثروت و قدرت شکل می‌گیرد؛ انحرافاتی که ناشی از قدرت‌های اقتصادی است، شرایط را به جایی می‌رساند که دغدغه‌ی مقام معظم رهبری در بیش از ده سال گذشته مبارزه با فساد اقتصادی می‌گردد و در فرمایشات تکمیلی ایشان، مبارزه با این انحراف ناقص و نارسا است و از کندی و انحراف برخوردار است.
 
- راهکارهای گسترش فرهنگ کار اسلامی در جامعه‌ی امروز ما چیست؟
 
برای رسیدن به هدف اصلی که ترویج فرهنگ تلاش و کوشش است به خصوص با ظرفیّت‌های بالایی که در خود اسلام و به دنبال آن فرهنگ انقلاب در کشور وجود دارد و جایگاه و منزلتی که رسول اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) برای کار و تلاش ذکر کرده‌اند و به تعبیر حضرت امام(ره) متأثر از آموزه‌های دینی ما است، می‌بینیم که در توصیه‌های دینی آن چنان کار ارزشمند است که رسول اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) دست کارگر را می‌بوسد یعنی ارج نهادن بر تلاش به خصوص تلاش فیزیکی و ... و به دنبال آن به اصطلاح کسب درآمدهای انحرافی و نامشروع از مزمت فوق العاده بالایی در آموزه‌های دینی و فرهنگی غنی انقلاب ایرانی ما برخوردار است.
 
متأسفانه در چنین فضایی این بحث‌ها کم رنگ می‌شود، دست‌یابی به فرصت‌های بالا، ترویج رفاهی‌گری بدون این‌که مبتنی به تلاش و کوشش باشد که بعد از جنگ شاهدش بودیم یعنی، انتظارات رفاهی مردم را به طور دایم بالا بردن و وعده‌ دادن حتی تا این اواخر هم شاهد وعده‌ی 1000 متر باغ زمین بدون این‌که مبتنی بر تلاش و کوشش باشد، ‌بودیم. این وعده بیش‌تر مبتنی بر افزایش سطح انتظارات و روحیّه‌ی رفاه طلبی است. در حالی که قبل از چنین وعده‌هایی می‌بایست به محرومین و مستضعفین کمک نمود. این بحث‌ها، مباحثی عام و ملی است و تمامی مردم کشور را مخاطب قرار می‌دهد.
 
برای ورود به این مباحث می‌بایست به آموزش‌های دینی و فرهنگ غنی اسلامی‌مان رجوع کنیم. هر تحولی باید در نظام تعلیم تربیت ما خودش را نشان دهد، هم‌چنین تجربه‌ی موفق کشورهای جهان نیز می‌تواند به ما کمک کند. برای مثال در ژاپن از دوره‌ی دبستان بحث سخت کوشی، عرق ملی و عزت ملی، همکاری‌های گروهی، خودباوری، انضباط و توقع‌های کم، تزریق می‌شود.
 
در این نظام آموزشی به دانش آموزان در محیط آموزشی این روحیّه‌ی تلاش و کار در مصادیقی مثل نظافت عمومی مدرسه آموزش داده می‌شود. به این معنا که در آن‌جا خدمتکاری وجود ندارد و تمام پاک‌سازی و زیبایی مدرسه و تمیز نگه داشتن سرویس‌های بهداشتی و محیط مدرسه عموماً توسط خود دانش آموزان صورت می‌گیرد یعنی یک انضباط کاری و ارج نهادن به کار و تلاش، یاد دادن کار و عدم خجالت کشیدن از این‌که داریم کار می‌کنیم حتی کارهای فیزیکی و حتی کارهای پست و پایین در یک مسیر تکاملی نهادینه می‌شود.
 

هر تحولی باید در نظام تعلیم تربیت ما خودش را نشان دهد، هم‌چنین تجربه‌ی موفق کشورهای جهان نیز می‌تواند به ما کمک کند. برای مثال در ژاپن از دوره‌ی دبستان بحث سخت کوشی، عرق ملی و عزت ملی، همکاری‌های گروهی، خودباوری، انضباط و توقع‌های کم، تزریق می‌شود.

 
 
 
در چنین کشوری، ترویج مصرف کالاهای داخلی و احترام گذاشتن و تولید ملی در آن‌ها نهادینه می‌شود و برعکس در کشورهایی که انحراف وجود دارد روحیّه‌ی مصرف‌گرایی، وازدگی‌های همکاری اجتماعی و بی‌توجهی به تولیدات ملی تبلیغ می‌گردد. همه‌ی این‌ها در کنار انحرافاتی که کارکردن و تلاش را یک عقب افتادگی ذهنی می‌داند و به دنبال راه‌های کوتاه مدت کسب ثروت و درآمد است، منشأ انحراف می‌گردد.
 
به طور قطع در بحث فرهنگ کار در کنار این هجمه‌ی بالای سازمان یافته و غلفت‌های نظام مدیریت کلان در کشور و سیر بی‌رویه‌ای که به شدت مصرف گرایی را ترویج می‌کند باید به این موارد توجه کرد. متأسفانه ما بعد از جنگ شاهد رکورد شکنی شهر تهران و بعضی از کلان شهرها نسبت به کشورهای پیشرفته در ترویج مراکز خرید، پاساژ، بوتیک هستیم و سرانه‌ی تجاری نشان از بیماری شهر است در حالی که کمبود فضای فرهنگی، آموزشی و تفریحی و امثال آن به وفور دیده می‌شود.
 
مدیریت کلان شهری به بست و گسترش بی‌رویه‌ی پاساژها و مراکز خرید که عمدتاً عرضه کننده‌ی کالاهای وارداتی مجاز و غیرمجاز، ضروری و غیر ضروری هستند روی آورده است. هم‌چنین تشخص گرایی و به دنبال مد روز بودن که در فرهنگ رسانه‌ای ما به خصوص فرهنگ رسانه‌ی ملی در سریال‌ها، فیلم‌ها و ... آگاه یا ناخودآگاه در حال گسترش و تبلیغ است و این مسأله خود به نوعی ترویج مهاجرت به سوی شهرهاست و الگوهای رفتاری را تغییر می‌دهد .
 
بنابراین فرهنگ مصرف و فرهنگ کار متأسفانه دچار چالش‌های جدی و اساسی شده است که فرمایشات مقام معظم رهبری به اعتقاد من یک نقطه‌ی آغازین در یک مقطع استراتژیک و حساس است که ضرورت پرداختن به آن، هم محیط‌های علمی، هم محیط‌های فرهنگی و هم دلسوزان نظام را به حضور می‌طلبد البته کاستی‌هایی موجود است که باید مشخص بشود که بعد از تشخیص بیماری و دلایل بیماری به راه حل‌ها و تجویز درمان باید پرداخت بنابراین با عدم درک صحیح دلیل بیماری و انحراف بیماری نمی‌توان نسخه‌هایی ضربتی داد که البته نسخه‌های قابل اعتمادی نیست .(*)
 
*دکتر محمد خوش چهره؛ استاد اقتصاد دانشگاه تهران و رییس فراکسیون اصولگرایان مستقل مجلس
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها