کد خبر: ۱۷۳۵۷۱
زمان انتشار: ۱۳:۰۶     ۲۱ مهر ۱۳۹۲
گفتگوی پایگاه هم اندیشی با حجت الاسلام عباس محسنی پیرامون "مفهوم توسعه":
مردم می بینند که تا دیروز وسیله حمل و نقل ومسافرت اسب و قاطر بود ولی الان ماشین است و خیلی هم راحت تر است . می‌خواهید این را انکار کنید، بعد بشر بگوید شر و یا بد است. خوب این نتیجه مطلوب را نمی دهد.
سرویس فرهنگی هم اندیشی// بحث توسعه و توسعه یافتگی یکی از مفاهیم عمده و پرکاربردجهانی است که جهان غرب از آن به عنوان معیاری برای سنجش کشورهادر عرصه های سیاسی فرهنگی و اقتصادی و... استفاده می کند.

رهبر معظم انقلاب با تبیین برخی از ابعاد و اهداف توسعه بر لازمه طراحی الگوی مستقل "ایرانی - اسلامی پیشرفت" تاکید کرده اند:

غربى‌ها يك تاكتيك زيركانه‌ى تبليغاتى را در طول سالهاى متمادى اجرا كردند و آن اين است كه كشورهاى جهان را تقسيم كردند به توسعه‌يافته، در حال توسعه و توسعه‌نيافته. خب، در وهله‌ى اول انسان خيال ميكند توسعه‌يافته يعنى آن كشورى كه از فناورى و دانش پيشرفته‌اى برخوردار است، توسعه‌نيافته و در حال توسعه هم به همين نسبت؛ در حالى كه قضيه اين نيست. عنوان توسعه‌يافته - و آن دو عنوان ديگرى كه پشت سرش مى‌آيد، يعنى در حال توسعه و توسعه‌نيافته - يك بارِ ارزشى و يك جنبه‌ى ارزش‌گذارى همراه خودش دارد. در حقيقت وقتى ميگويند كشور توسعه يافته، يعنى كشور غربى! با همه‌ى خصوصياتش: فرهنگش، آدابش، رفتارش و جهت‌گيرى سياسى‌اش؛ اين توسعه‌يافته است. در حال توسعه يعنى كشورى كه در حال غربى شدن است؛ توسعه‌نيافته يعنى كشورى كه غربى نشده و در حال غربى شدن هم نيست"
بيانات در ديدار استادان و دانشجويان کردستان
۱۳۸۸/۰۲/۲۷


آنچه در ادامه می آید بخش دوم مصاحبه با حجت الاسلام عباس محسنی کارشناس مسائل فرهنگی پیرامون بحث توسعه است.


هم اندیشی : راه تغییر اصالت سود به اصالت معنویت چیست؟
راه آن این است که مردم این تغییر را بخواهند. مردم چطوری این تغییر را خواهند خواست؟زمانی که  خودشان باید تغییر کرده باشند. این تغییر ؛یک تحول انفسی است.

هم اندیشی : از چه راهی حاصل می‌شود؟
قطعا از مسیر تربیت دینی ایجاد می شود. بنابراین به نظر می‌رسد همه‌ای راه‌ها در این تربیت دینی منحصر می‌شود.

هم اندیشی : تربیت دینی را می‌شود بیشتر توضیح بدهید؟
یعنی مردم با این دینی که دارند زندگی بکنند. الان ما از دین فقط نماز و روزه، احکام ظاهری دین را قبول داریم. ولی آنجایی که زندگی ما با دین تعارض پیدا می‌کند معمولاً دین را نادیده می‌گیریم.


هم اندیشی : به نظر می رسد اختلاف در نوع مواجهه با غرب ،در نوع نگاه به غرب است. یعنی برخی غرب را کاملا  مطبوب وقبله آمال  از همه جهات تعریف می کنند و برخی غرب را یک عنصر شر و بد از همه جهات می بینند،و درون این طیف جریان هایی هم وجود دارند که نگاه بینابینی به غرب دارند.از  جریانات روشن‌فکر و غرب زده تا جریانات  کاملا ضد غرب.
آیالازم نیست برای رسیدن به یک راه حل تکلیف خودمان را با غرب و نوع نگاه به آن مشخص کنیم ؟
در این صورت که شما گفتید خودمان را از فهمیدن محروم می‌کنیم.
این که بگوییم، غرب خیر مطلق یا شر مطلق است، خودمان را از فهم قضیه محروم می‌کنیم. غرب یک واقعیت است. خوب و بد ، یا مثبت و منفی فکر کردن در مورد غرب هیچ مسئله‌ای را از ما حل نمی‌کند جز اینکه مارادچار اشتباه می کند.


غرب یک واقعیتی است که اتفاق افتاده است ودر نسبت حقیقت انسان باید این را بسنجیم که روش‌ها یا مبانی که غرب برای انسان جدید در نظر گرفته است با طبیعت انسان سازگاری دارد یا خیر؟.

انسان آسایش طلب و رفاه طلب است. غرب هم دائماً امید می‌دهد که رفاه بیشتر را می‌خواهد برای انسان به ارمغان بیاورد. حال این مسئله خوب است یا بد؟ اصلاً نمی‌توانید تصمیم بگیرید که این خوب است یا بد! یا مثلاً با خوب یا بد توصیف کردن این قضیه شما مسئله را نمی‌توانید بشناسید و حل کنید. ماجرا این نیست.

مسئله این است که این یک روش است و این روش زندگی مبتنی بر یک سری مبانی  خاص است. با دین سازگار نیست و انسان را به یک جهت و غایتی می رساند که با غایت دینی منطبق نیست. اما چرا وجود دارد؟ به خاطر اینکه با طبیعت بشر همراه است. و طبیعت بشر این را می‌پسندد. بنابراین شما اگر می‌خواهید بگویید غرب شر یا غرب بد، طبیعت بشر شما را کنار می‌زند.

شر یا بد نداریم، علم است، تکنیک است، اتوماسیون است، رفاه است. اینکه واقعاً با اتوماسیون رفاه برای بشر حاصل شده یا نشده است این یک بحث دیگری است وعامه مردم با این مباحث خیلی سر و کار ندارند. ظاهراً قبول می‌کنند که اتوماسیون مساوی با رفاه است. دلایلی هم از لحاظ ظاهری وجود دارد که قبول کنند اتوماسیون و رفاه یکی هستند.

مردم می بینند که تا دیروز وسیله حمل و نقل ومسافرت اسب و قاطر بود ولی الان ماشین است و خیلی هم راحت تر است . شما می‌خواهید این را انکار کنید، بعد بشر بگویید غرب شر و یا بد است. خوب این نتیجه مطلوب را نمی دهد.

هم اندیشی: برخی در این مسئله به بعد تخریبی توسعه اشاره می کنند و می گویند مثلا توسعه کارخانه جات وماشین آلات باعث تخریب محیط زیست شده است؟

اتفاقا غرب می خواهد در این جا می خواهد نشان دهد که  من به  بعد تخریبی توسعه هم واقف هستم و تا آنجایی که بتوانم جلوی تخریب محیط زیست را می‌گیرم. اصلاً گروه‌هایی در غرب وجود دارد که حزب سیاسی برای حفاظت از محیط زیست تشکیل می‌دهند. اینها جواب‌هایی هست که آنها می‌دهند.

منتهی جا دارد که باز هم بحث بشود آیا مثلاً محیط زیست واقعاً این گونه حفظ می‌شود یا محیط زیست نسبت به غرب در امان می‌ماند؟

هم اندیشی : پاسخ‌هایی که نسبت به غرب و پدیده غربی شدن بوده است از اولین آشنایی ما با غرب متفاوت بوده است برخی مثل روشنفکران تندور نسل اول مثل تقی زاده، ملک خان و کسروی غرب را قبله موعود خود دانسته و به انکار کامل خویشتن پرداخته اند و درمراحل بعدی سید جمال االدین اسد آبادی و یا شریعتی بخشی از غرب را نقد می کنند و بخشی از آن را می پذیرند. و این بحث تا به امروز هم ادامه دارد؟ قبول دارید یک نوع شیفتگی به غرب حتی درنزد برخی از افرادی که غرب را نقد می کنند وجود دارد؟

آنهاییکه شما می‌گویید کلیت غرب را خوب می‌دانند اما این طور نیست که غرب را تماماً خوب بدانند یا آنهایی که فکر می‌کنید غرب را بد می‌دانند به تمامه بد بدانند. خوبِ خوب، یا بدِ بد دیدن اصلاً در هیچ کدام از اینها نیست. منتهی چرا ملک‌خان شیفته غرب است یا چرا در بعضی جهات شریعتی نقد غرب می‌کند؟ اینها دلایل خاص خودش را دارد.

هم اندیشی : خپ به هر حال یک نوع طیفی است که به دستاوردهای تکنیکی  غرب نگاه می کند  برخی غرب را کاملا قبله موعود می دانند و برخی هم آن را شر مطلق و برخی نیز علیرغم نقد بخشی از آن را پذیرفته اند.

بحث خوبی و یا بدی نیست. حتی نگاه به دستاوردهای غرب این گونه نیست. یعنی مثلاً ملکم خان از آزادی جنسی دفاع نمی‌کند. با اینکه هیچ دینی هم ندارد ولی ازآزادی  جنسی درغرب هم دفاع نمی‌کند. چرا دفاع نمی‌کند؟ دلیل دارد.

ماجرا این است که او شیفته است. وباید دلیل شیفتگی او را فهمید. یکی مثل ملک‌خان شیفته است. اما شیفتگی او دلیل دارد. ما باید این دلیل را متوجه بشویم. وتمام بحث ما برمیگردد به مبانی اعتقادی و تربیت دینی که و نگاه جهانبینی اشخاص که می تواند ملک خان بسازد یا شریعتی یا آوینی.

هم اندیشی : شیفیتگی به تکنیک یا قانون ؟ آن جمله معروف سید جمال الدین اسدآبادی که می گوید"در غرب اسلام دیدم و مسلمان ندیدم ودرکشورهای اسلامی مسلمان دیدم و اسلام ندیدم" یعنی نگاهی که وجود دارد نگاه کاملاً تکنیک‌محور است و باعث می‌شود که سایر قضاوت‌ها هم باتوجه به آن باشد.
آن وقت که سید جمال این حرف را زده است  دوره شروع دوران  تکنیک  غرب است و به معنای گسترش اتوماسیون به شکل و شیوه امروزی نبوده است که بگوییم سیدجمال الدین محو تکنیک در غرب شده است. اتفاقا این گونه نیست. آنجا آن جلوه‌ای که ملک خان و سید جمال‌الدین اسدآبادی و اینها به آن روی آوردند ممکن است زیربنای آن تفکر تکنیک باشد ولی جلوه‌ای که آنها دیدند جلوه‌ای "قانون" می‌باشد.

آنها از یک چیزی غفلت دارند و آن این که در غرب قانون جانشین شریعت شده است و نمی‌توانند درک درستی از آن داشته باشند که "قانون بشری جانشین شریعت وحیانی شده است" یعنی چی؟ به همین خاطر، نوع رفتار مردم در نسبت به قانون را در غرب پسندیدند ولی در ممالک اسلامی را نپسندیدند. پس معیار شریعت نیست بلکه قانون غرب ساخته است. آنها فکر کردند که بی‌قانونی مشکل همه‌ی مسائل است. این را پسندیدند و آن کلام سید جمال هم ناظر به همین است.

هم اندیشی : یعنی نگاه سید جمال نگاه درستی به غرب نداشته است؟

برخورد سید جمال الدین اسد آبادی جزء اولین برخوردهای تاریخی ما با غرب است و قاعدتاً هم به نظرم چیز درستی هم نیست. سید جمال یک وجه دیگری دارد که وی وجه قانون و قدرت غرب را و ضعف شرق را دیده و گمان کرده است که اگر شرقی ها هم این قانون را رعایت کنند در مقابل غرب قوی می‌شوند و هماورد غرب می‌شوند.
یعنی  نظزگاه سید جمال کمی با ملک خان فرق می‌کند. قطعاً سید جمال نمی‌خواهد دین را از بین ببرد. ولی چون ریشه اینها در غرب بوده است آن طوری که شیخ فضل الله نوری تشخیص می‌دهد، ایشان تشخیص نداده است. فکر می‌کند که آنها قانون بشری دارند و ما هم قانون الهی را برمی‌گزینیم ولی این قانون الهی هیچ وقت باعث سلطه‌ای بر دیگران نمی‌شود.

مجموعه قوانین الهی اگر هم توسط ما مورد احترام قرار بگیرد و مورد عمل واقع شود باعث سلطه بر دیگران نمی‌شود. ولی آن قانون اساساً برای سلطه‌گری به وجود آمده است که البته زیربنا آن اصالت سود است. به عبارت دیگر قاعدتاً سید جمال نمی‌توانسته به این دو زیربنا توجه بکند یا بهتر بگوییم شرایطش وجود نداشته که اینها را بفهمد و توجه بکند.


هم اندیشی : شخصیت‌هایی هستند که خیلی به نظر در عالم تفکر مهم هستند و نظریه‌های ‌آنهادرباره غرب عملاً طرفدار دارد. از شریعتی تا شهیدمطهری و مرحوم فردیدو سید حسین نصر و.. این آدم‌هایی که در رابطه با غرب حرف دارند. در حوزه و دانشگاه چقدر روی اینها کار کردیم؟ و چقدر لازم است که کارکنیم؟

اینها با همه ضعف‌ها و قوت‌های خودشان و درست یا غلط بودن نظریاتشان به عنوان تجربه تاریخی ما در مقابل غرب مطرح هستند. اگر از این نظر نگاه بکنیم قابل استفاده هستند. آن کسی که اشتباه کرده است می‌توانیم عبرت بگیریم و آن کسی که درست گفته است می‌توانیم درس بگیریم.


هم اندیشی : نوع مواجه انقلاب اسلامی با غرب را تا چه سطحی می بینید؟و آیا انقلاب اسلامی توانسته با غرب مواجه لازم را درعرصه های سیاسی ،فرهنگی و بعد تمدنی داشته باشیم ؟چقدر در این حوزه موفق بوده‌ایم؟ وانقلاب اسلامی تا چه حدی تواسته است صاحب راهی دیگر(نو) باشد؟

اصل اندیشه انقلاب اسلامی در مقابل اندیشه رنسانس است و انقلاب اسلامی به این اندیشه رنسانسی هجمه کرده است و نهایتاً هم در این هجمه تمام مبانی عالم غربی را به چالش کشیده است. در این شکی نیست که این اتفاق توسط انقلاب اسلامی افتاده است .تهاجم اصلی را انقلاب اسلامی به غرب کرده است .

وغرب ازراه‌های گوناگون دارد به این تهاجم جواب می‌دهد. حتی تهاجم فرهنگی غرب انفعال غرب در برابر انقلاب اسلامی است. انقلاب اسلامی تأثیرات خودش را هم در جهان فعلی گذاشته است. اساس روابط بین‌الملل را به هم ریخته است. اساس معیار قدرت را که تا کنون بر قدرت اقتصادی، نظامی، بمب اتمی برقرار بود را برهم ریخته است. وشان کسانی که حتی بمب اتم دارند درجهان زیر سوال رفته است.

پس انقلاب اسلامی تأثیر خودش را گذاشته است و نمی‌شود بگویید که انقلاب اسلامی موفق بوده یا نبوده است. انقلاب اسلامی تأثیرات شگرفی در عالم گذاشته است و از این جهت موفق بوده است.

اما بحث بر می‌گردد به اینکه ما که در حوزه جغرافیایی انقلاب اسلامی هستیم چقدر متوجه این تغییرات هستیم که در اثر انقلاب اسلامی پدید آمده است. بخشی ازمتفکرین و سیاسیون ما کاملاً درک درستی از این پدیده دارند و می‌فهمند. ولی آن طوری که باید و شاید همه آحاد مردم ما آنچنان درک درستی از وضعیت انقلاب اسلامی در برابر غرب ندارند.

مثلاً فکر می‌کنند که تهاجم‌هایی که غرب ازلحاظ اقتصادی، فرهنگی و... می‌کند موجب از بین رفتن ما خواهد شد. در صورتی که این طور نیست. غرب داشت زندگی خودش را می‌کرد. انقلاب اسلامی که به وجود آمد و در حقیقت به غرب و به مبانی غربی، تفکر غربی، علم غربی به روابط بین الملل که غرب در عالم برقرار کرده است، به همه اینها تهاجم کرده است. بیداری های اسلامی و ظلم‌ستیزی که در عالم راه می‌افتد مدیون انقلاب اسلامی هستند و این راه هم راه بازگشت ناپذیر است و تاریخ فردا تاریخ انقلاب اسلامی است.


گفتگو از اکبر شهبازی


لینک بخش اول گفتگو ی پایگاه هم اندیشی با حجت الاسلام محسنی
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها