کد خبر: ۱۸۰۸۰۲
زمان انتشار: ۱۰:۲۵     ۱۹ آبان ۱۳۹۲
داستان روضه های شب ششم محرم، داستان نوجوانی که از عمو اذن میدان گرفت، داستان نامه ای به برادر، داستان عسل، نه شیرین تر از عسل، داستان عمو به فریادم برس، داستان فرس، داستان پیچیدن عطر یاس در ظهر داغ عاشورا...

عقیق: شب ششم محرم موج الحسین حال و هوایی دیگر داشت، حسینیه را گلباران کرده بودند، چشم ها منتظر یک تلنگر بودند و بغش ها راه گلو را بسته. چشم که می چرخاندی، در بین جمعیت نوجوانان 13 ساله را می دیدی که قامتشان برای تو روضه می خواند. استاد صدیقی با نکته های اخلاقی و حاج حسین سازور با روضه های حماسی اش، دست مردم را گرفتند تا غربت مدینه بردند. تا پشت درب نیم سوخته ای که برای همیشه تاریخ دل ما را می سوزاند، بعد همگی با هم به کربلا رسیدند، به لحظه نبرد نوجوان کربلا. همان که در میدان نبرد با نام پدر رجز خواند و گفت: اگر مرا نمی شناسید، بدانید من فرزند حسنم...

داستان روضه های شب ششم محرم، داستان نوجوانی که از عمو اذن میدان گرفت، داستان نامه ای به برادر، داستان عسل، نه شیرین تر از عسل، داستان عمو به فریادم برس، داستان فرس، داستان پیچیدن عطر یاس در ظهر داغ عاشورا، داستان نعل های تازه... تا دلتان بخواهد داستان دارد شب ششم.

مجلس با نکته های اخلاقی استاد صدیقی آغاز شد، ابتدا از راه های سعادتمندی گفت با سه توصیه؛تکریم سادات، صلوات فرستادن و نماز اول وقت. و بر این نکته آخر با نقل قولی از علامه قاضی تاکید بیشتری کرد: مرحوم قاضی فرمود اگر نماز اول وقت را خواندید و به جایی نرسیدید، مرا لعنت کنید.

پس از منبر ، حاج حسین سازور دلها را از راه کربلا به مدینه برد. حماسه قاسم را خواند و مردم حسینیه را گلباران کردند.


گزارش تصویری مراسم



فایل های صوتی

غزل ابتدایی حاج حسین سازور

دریافت

روضه حاج حسین سازور - بخش اول

دریافت

روضه حاج حسین سازور - بخش دوم

دریافت

نوحه خوانی حاج حسین سازور

دریافت
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها