کد خبر: ۲۰۳۰۸۳
زمان انتشار: ۱۲:۱۹     ۱۷ بهمن ۱۳۹۲
نگاهی به «متروپل» مسعود کیمیایی
اما با همه ی این اوصاف وضعیت فیلم جدید مسعود کیمیایی بسیار متفاوت تر از اثار قبلی اوست. این شاید تنها فیلم مسعود کیمیایی باشد که در سالن مطبوعات مورد تمسخر علنی و دسته جمعی واقع می شود و این یعنی افتادن مسعود کیمیایی به همان مسیری که مهرجویی پیش از این در ان پا گذاشته بود. یعنی آغازِ پایان استاد.
«جرم»، «محاکمه در خیابان» و فیلم های پیشتر کیمیایی با انکه فیلم های ضعیفی بودند اما «فیلم» بودند. حس و حال همیشگی اثار کیمیایی را با خود داشتند و طرفدارانش را راضی میکردند. گفتن این بحث ها در مورد سینمایی کیمیایی البته حالا دیگر قدیمی ست. اما سینمای کیمیایی با تمام ایراداتش. با کهنه شدگی و عقب ماندگی جهان فیلمسازش. با سوتی های فنی و تکنیکی ش. طرفداران خودش را داشت. طرفدارانی که خیلی دنبال منطق داستانی و جذابیت های سینمایی نبودند و با حال و هوای جهان استادشان «حال» میکردند. «قهرمان» های آثار او را دوست داشتند و از «رفاقت»شان لذت می بردند.

اما با همه ی این اوصاف وضعیت فیلم جدید مسعود کیمیایی بسیار متفاوت تر از اثار قبلی اوست. این شاید تنها فیلم مسعود کیمیایی باشد که در سالن مطبوعات مورد تمسخر علنی و دسته جمعی واقع می شود و این یعنی افتادن مسعود کیمیایی به همان مسیری که مهرجویی پیش از این در ان پا گذاشته بود. یعنی آغازِ پایان استاد.
 
متروپل مسعود کیمیایی فیلمی است که اساسا قابلیت چندانی برای بحث ندارد. با دیدن فیلم بیش از هرچیز یاد جمله ای خواهید افتاد که مسعود فراستی در نقد فیلم جرم در برنامه هفت گفت و آن جنجال را آفرید. مسعود کیمیایی حالا دیگر نه به سینما فکر می کند، نه به مخاطب و نه به هیچ جیز دیگر. او فیلمساز سابقا کاربلدی ست که حالا با فیلم هایش می خواهد نفسانیات خودش را ارضا کند. می خواهد با خاطرات و دنیای خودش عشق بازی کند. می خواهد از جهانی که خلق می کند لذت ببرد.
 
 
اما مسئله ی مهم این است که حتی تا «جرم» - با تمام معیب و مشکلاتش- جهانی خلق می شد و داستانی گفته می شد. در تمام اثار کیمیایی حتی بدترین هایش همواره بازی های خوبی می دیدیم که به یاد می ماندند. همیشه دیالوگ هایی که می شنیدیم که بصورت منفرد زیبا بودند و طرفداران بسیاری هم داشند. در بدترین آنها لحظات و سکانس هایی بود که تاثیر می گذاشتند و جذاب از کار در آمده بودند. اما «متروپل» حتی در حد آثار کار اولی های امسال هم نیست. بسیاری از صحنه هایش خنده های بلند جمعیت را به همراه دارد و تبدیل به یک «کمدی ناخواسته» تمام عیار شده است. دیگر نه از بازی های خوب بازیگران خبری هست نه از دیالوگ های زیبا. همه چیز باسمه ای و تقلبی ست. دیالوگ ها اساسا ربطی به هم ندارند. شخصیتی در کار نیست و داستانی وجود ندارد و حتی بازیگران هم بدند. اساسا همه چیز رو هواست. 
 
این فیلمی از مسعود کیمیایی ست که فکر میکنیم بدبین ترین افراد نسبت به سینمای او را نیز کاملا غافلگیر کرد. هیچ کس منتظر دیدن چنین چیزی از او نبود. به شخصه منتظر اعتراضات تماشاگرانی که برای دیدن فیلم پول پرداخت کرده اند در زمان اکران عمومی هستم. ظاهرا کیمیایی هم کاملا تمام شد و رفت کنار مهرجویی و بنی اعتماد. این البته خبر خوبی نیست. کیمیایی فیلمسازی بود که یچگاه روشنفکر نبود. سینما را درست می شناخت و برای مردم فیلم ممیساخت نه محافل شبه روشنفکری. اما هرکس یک عمر مفید کاری دارد و این عمر دیر یا زود تمام خواهد شد.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها