کد خبر: ۲۰۴۶۵
زمان انتشار: ۰۹:۳۷     ۲۷ شهريور ۱۳۹۰
اهداف غرب از مداخله‌ نظامي در هر كشوري با وجود تمامي ظاهرنمايي‌ها و تلاش براي توجيه افكار عمومي جهان مبني بر اين كه هدف از اين اقدام كمك به برقراري دموكراسي و يا حمايت از خواسته‌ها و جنبش‌هاي مردمي است، بر هيچ كس پوشيده نيست؛ مسلما غربي‌ها از اين اقدام پردردسر و هزينه بردار خود چيزي غير از اهداف اعلام شده‌شان جست‌وجو مي‌كنند و طمع‌ورزي‌هاي اقتصادي برجسته‌ترين عامل محرك غرب براي اين مداخله است.

به گزارش 598 به نقل از ايسنا، عبدالباري عطوان، مديرمسئول روزنامه فرامنطقه‌اي القدس العربي در تحليلي تحت عنوان "وقتي ساركوزي دروغ مي‌گويد" آورده است:

»دو پدر معنوي (ساركوزي و كامرون) در سفر اخير خود به طرابلس و بنغازي دليل مداخله نظامي نيروهاي ناتو در ليبي را كمك به براندازي نظام معمر قذافي، رهبر ليبي اعلام كردند، اما سخني از تحقق پيروزي و تكميل ماموريت ناتو در ليبي به زبان نياوردند، همان كاري كه رئيس جمهوري آمريكا پس از ورود نيروهايش به بغداد انجام داد و با غرور اعلام كرد كه ماموريت پايان يافته است.

اين كه نيكولاساركوزي، رئيس جمهوري فرانسه و ديويد كامرون، نخست وزير انگليس اولين رهبران غربي هستند كه پس از فروپاشي نظام قذافي به طرابلس مي‌روند، امري تصادفي نيست، اين دو تلاش گسترده‌اي را چه در سازمان ملل و چه در محافل اروپايي و عربي براي اعمال منطقه پرواز ممنوع بر فراز ليبي انجام دادند.

با اين وجود، بايد اعتراف كنيم كه پس از پايان بمباران‌هاي ناتو و ماموريت‌ هوايي آن، ماموريت‌هاي زميني براي هم پيمانان غربي ليبي و يا حتي نظام جديد اين كشور و رهبرانش كار آساني نيست.

قذافي هنوز چه از طريق تهديد‌ها و چه نوارهاي صوتي‌اش يك كابوس محسوب مي‌شود كه از آنها سلب آسايش مي‌كند.

شكي نيست كه سقوط طرابلس به دست نيروهاي مخالف به آن آساني كه ما شاهد بوديم، يك تحول اساسي در بحران محسوب مي‌شود اما جنگ هنوز پايان نيافته و شكست نيروهاي انقلابي در بازگرداندن شهرهاي بني وليد و سرت به رغم حملات مكرري كه از 20 روز پيش براي محاصره و سقوط اين دو شهر انجام داده‌اند، بر اين مساله صحه مي‌گذارد كه هفته‌ها، ماه‌ها و چه بسا سال‌هاي آتي براي ليبيايي‌ها سخت و دشوار خواهد بود.

اما در اين ميان، رئيس جمهوري فرانسه سعي دارد تا هرگونه ارتباط بين اهداف اقتصادي‌اش و مداخله نظامي در ليبي را رد كند؛ به طوري كه در كنفرانس خبري خود دليل مداخله نظامي ناتو را اهداف بشردوستانه اعلام كرد و تاكيد نمود كه اين امر هيچ ارتباطي با ذخاير گسترده‌ي نفتي در ليبي و قراردادهاي بزرگ بازسازي و حفاري‌هاي نفتي ندارد اما مصطفي عبدالجليل، رئيس شوراي ملي انتقالي ليبي صريح‌تر و صادق‌تر از ساركوزي بود و اذعان كرد، كشورهايي كه به ليبي براي رهايي از نظام سابق كمك كردند، در قراردادهاي تجاري و نفتي در اولويت قرار دارند.

ساركوزي و كامرون مي‌خواهند اينچنين وانمود كنند كه در يك "امر خيريه" شركت كرده‌اند اما خيلي‌ها از جمله ما فريب اين سخنان شيرين را نمي‌خوريم. كشورهاي آنها از همه نظر، نماد استعمارگري جديد غربي محسوب مي‌شوند. انگليس و فرانسه مثل تمامي كشورهاي غربي ديگر در ركود به سر مي‌برند و تنها راه براي خروج از اين وضعيت، پول‌هاي اعراب و درآمدهاي نفتي آنهاست و ممكن است، ليبي اولين قسمت از سريال طولاني مداخله‌جويي‌هاي نظامي باشد.

ما نگرانيم خروج ناتو از ليبي براي احترام به حاكميت و استقلال ملي اين كشور از ورود آن به ليبي از طريق مناطق پرواز ممنوع سخت‌تر باشد چرا كه نظام قذافي پايان يافته و هواپيمايي در اختيار ندارد كه بنغازي و طرابلس را تهديد كند و با اين وجود چرا ناتو به عمليات و دخالت‌هاي خود پايان نمي‌دهد و ليبي را به دست مردم آن نمي‌سپارد؟ اكنون كفه‌ي ترازوي قدرت كاملا به سود انقلابيون سنگيني مي‌كند و بازماندگان نظام مخلوع ليبي در حالت دفاعي قرار دارند.

رهبران ناتو در توانمندي قذافي و طرفدارانش مبالغه مي‌كنند و از آنها به عنوان اهرمي براي ترور مردم ليبي، قيموميت بر آنها و تهديد آنها جهت بستن قراردادهاي تجاري و نفتي استفاده مي‌كنند.

قذافي از ديدگاه غرب، هنگامي كه اكثر قراردادهاي خود را با چين، هند، سوريه و تركيه بست، دچار اشتباهي بزرگ شد و به نظر مي‌رسد كه جانشينان وي نيز در آستانه تكرار اين اشتباه هستند، زيرا مي‌خواهند اولويت‌ را در قراردادهاي بازسازي و نفت به غربي‌ها بدهند و بيدادگري خارجي را جايگزين بيدادگري داخلي كنند.

اين يك عادت شده كه مرحله پس از سقوط نظام‌هاي ديكتاتوري از طريق انقلاب‌هاي مردمي، مملو از بحران، اقدامات انتقام‌جويانه و رقابت شديد بين گروه‌ها براي در دست گرفتن قدرت شود اما به نظر مي‌رسد شروع اين وضعيت و اين جنگ براي كسب قدرت در ليبي زودهنگام بوده و كسي كه پيگير درگيري شديد بين دو جناح برجسته در انقلابيون؛ يعني اسلام گراها و ليبرال‌ سكولارها باشد، به اين نتيجه مي‌رسد كه روزها و چه بسا ماه‌ها و سال‌هاي آينده، سال‌هاي خيلي روشن و طلايي براي ليبي نخواهد بود.

مطمئنا طي روزهاي آينده دولت جديد ليبي تشكيل مي‌شود، اما هرگز دولتي قدرتمند و نماينده خيلي‌ها در ليبي نخواهد بود و آنچه كه ساركوزي و كامرون در اين سفر تاريخي به ليبي دنبال مي‌كنند، ادامه‌ي حضور طولاني مدت ناتو در ليبي است.

اين حق ماست، مايي كه از آتش استعمار نوين و كهن سوختيم با شك و ترديد به آنچه كه در ليبي روي مي‌دهد، بنگريم. ويراني به جاي مانده از مداخله نظامي خارجي در افغانستان و عراق و پيش از آن اقدامات تحريك‌آميز براي فروپاشي امپراطوري عثماني، آزادسازي اعراب از چنگال استعمار آن و امضاي توافق نامه‌ي سايكس پيكو و تشكيل اسرائيل همه و همه موجب مي‌شود كه ما از هر مداخله نظامي با شعارهاي مشابه و گاهي شعار‌هاي مدرن‌تر تحت عنوان حقوق بشر، چيز بيشتري احساس كنيم؛ به اين معنا كه اين، يك جنگ سوئز ديگر است كه در آن نفت جايگزين آب شده و هدف اصلي از آن تقسيم غنايم تجاري است
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها