کد خبر: ۲۰۸۰۳۹
زمان انتشار: ۱۳:۳۵     ۰۸ اسفند ۱۳۹۲
افراطیون به روایت افراطیون؛
آیا می‌شود با چنین جماعتی هم‌سفره شد و از چند و چون آن نپرسید؟! کاش می‌شد نخبگان سیاسی درون نظام با همه اختلاف نظرهایی که دارند، دست‌کم درباره مرزبندی با جریان اباحی‌مسلک و صراحت در برابر آنها اتفاق نظر پیدا می‌کردند و به این آیت اللهی وفادار می‌ماندند که «و ما کنت متخذ المضلین عضداً. من گمراهان را به معاضدت و یاری نمی‌گیرم».
به گزارش پایگاه 598، محمد ایمانی در کیهان نوشت:‌
۱- وارد رستوران می‌شوید. تا بجنبید و دست به جیب ببرید، چند نفر دور شما را می‌گیرند و با گرمی و صمیمیت تمام به شما خوشامد می‌گویند. اصلا نمی‌گذارند دست به جیب شوید که الا و بالله میهمان مایید و ما باید از شما پذیرایی کنیم. تازه بعد هم که حسابی پذیرایی شدید، شما را به کنسرت و شنیدن یک سمفونی دعوت می‌کنند. کجای این سور و سات بد است؟! الا اینکه آخر کار معلوم می‌شود آن همخوانی جمعی، ارتباطی به مرکب شما دارد که بوده و حالا نیست؛ آن را فروخته‌اند و شما را نیز میهمان ضیافت پرریخت و پاش خود کرده‌اند. چنین مال‌باختگی‌هایی دردناک است.

۲- «زنده شدن دوباره افراط‌گرایی، چالش اساسی بر سر راه اعتدال‌گرایی است». این عبارت، تعبیر درست و البته بدیهی است. اما گوینده کسی است که اتفاقا پدرجد افراط‌گری در گذشته نه چندان دور کشور است. آقای «حمیدرضا- ج» مدیر روزنامه زنجیره‌ای جامعه ۶ شهریورماه امسال از سوی مرکز تحقیقات استراتژیک (وابسته به مجمع تشخیص مصلحت نظام) به «همایش ملی تبیین و مفهوم اعتدال» دعوت می‌شود تا کمتر از ۳ هفته پس از مراسم تحلیف رئیس‌جمهور به تبیین چند و چون اعتدال بپردازد. او همان‌جا می‌گوید «کار روحانی این است که افراط‌گرایی را مهار کند. در غیر این صورت کارها پیش نمی‌رود». در روزنامه همین شخص بود که امیرانتظام، جاسوس نشاندار سفارت آمریکا در تهران، مجال تحریف و دهن‌کجی به تاریخ را پیدا کرد و طیفی از فعالان و نویسندگان معارض با اصل انقلاب صاحب ستون و تریبون شدند. آش آن قدر شور شد که وزیر وقت ارشاد (مهاجرانی) ششم دی‌ماه ۱۳۷۷ با روزنامه اخبار مصاحبه کرد و گفت «روزنامه جامعه به چتر حمایتی گروه‌هایی تبدیل شده بود که برای تشکیل یک جبهه سیاسی از این روزنامه سود می‌بردند... به آنها درباره رعایت مبانی دینی تذکر داده و گفته بودم چه دلیلی دارد از کسانی که با نفس دین مسئله دارند دعوت به همکاری کنید؟ شاهد بودیم در این روزنامه گروه‌هایی که از سال ۶۰ به هم پیوستند و در برابر انقلاب قرار گرفتند، تک تک داشتند در این رشته گرد می‌آمدند تا سامان یابند؛ مثل جبهه ملی و نهضت آزادی و حتی گروه‌های مارکسیست».

۳- آقا «عبدالله نوری» وزیر کشور دولت اصلاحات و مدیر مسئول وقت روزنامه زنجیره‌ای خرداد است که تا مرز مشروعیت‌تراشی برای اسرائیل و نهضت آزادی پیش رفت و روزنامه متبوع وی از پیشاهنگان تحریک به آشوب در فتنه تیرماه سال ۱۳۷۸ بود. او اواسط بهمن امسال در جلسه محفلی شماری از شبه اصلاح‌طلبان در مشهد گفت «دولت نمره قبولی می‌گیرد. گرچه در سیاست داخلی و مشکلات جدی مانند حصر و زندانیان تغییری به وجود نیامده اما باز هم ناامید نیستیم... آنچه تاکنون اتفاق افتاده نسبتا خوب بوده ولی دولت گرفتاری‌های خودش را دارد و مثلا همین آقای جهانگیری تا قبل از معاون اولی هربار که به قم می‌آمد به دیدار آقای صانعی می‌رفت اما حالا به او اعتراض می‌شود و حتی مسئله برکناری وی مطرح می‌شود... انتخابات خبرگان و مجلس اهمیت دارد. در انتخابات خبرگان ما اصلا دنبال این نیستیم که افرادی را به داخل این مجلس بفرستیم که حکومت و ارکان آن احساس خطر کنند بلکه ما فقط نفی برخی افراد تندرو[!] را مد نظر داریم. می‌شود از افراد معقولی که حکومت نیز نسبت به آنها حساسیت نداشته باشد، حمایت کرد و در انتخابات مجلس نیز باید همین روش را در پیش گرفت. نباید از کسانی حمایت کرد که حکومت احساس خطر کند و فکر کند قرار است مجلس ششم تکرار شود».

در میانه‌روی و اعتدال این جناب همین بس که احمد پورنجاتی (از اعضای فراکسیون مشارکت در مجلس ششم و از مشاوران فعلی محمد خاتمی) ۱۹ اسفند سال گذشته به روزنامه بهار گفت «آقای عبدالله نوری زمانی که دفاعیاتش را برای روزنامه خرداد می‌نوشت، به من گفت این دفاعیات را بخوان. به او گفتم شما باید الان تصمیم بگیرید. این چیزی که نوشته‌اید مفهومش این است که خداحافظ حاکمیت! و اگر یک مقدار بخواهیم بدبینانه‌تر برخورد کنیم، خداحافظ انقلاب! تصمیمات را باید درست بگیریم. نمی‌شود آن طوری تصمیم بگیریم و قبلش در بازنگری قانون اساسی از ولایت مطلقه دفاع کنیم، بعدها گارد اصلاح‌طلبی ویژه بگیریم. من در دفتر رهبری بودم، از آقای نوری تجلیل می‌شد که چه مرد مدبری است. بعد یک دفعه آقای نوری رسیده به این جا. این است که ته ماجرا مردم می‌گویند این رفتارها اصالت ندارد و فقط برای رسیدن به قدرت است».

۴- آقای کرباسچی خود از پایه‌گذاران نشریات سکولار است. در حقیقت همکاران بعدی روزنامه‌هایی چون جامعه و توس و عصر آزادگان و نشاط و شرق و آسمان، از دل نشریاتی مانند همشهری برآمدند. او ۲۳ اسفند ۹۱ با سوال خبرنگار روزنامه اعتماد مواجه می‌شود مبنی بر اینکه «کلید واژه‌هایی نظیر حاکمیت دوگانه، این تلقی را در نهادهای حاکمیتی ایجاد کرد که اصلاح‌طلبان صراحتا خواستار تغییر ساختاری هستند. اگر خود را جای طرف مقابل بگذارید حاضرید دوباره به این جریان اعتماد کنید؟» کرباسچی پاسخ می‌دهد «من در زندان با برخی از این آقایان بودم و کلمات این دوستان جناح چپ را نگاه می‌کردم. هر ۹ روز یک کلمه جدید در فرهنگ سیاسی اختراع می‌کردند... زیدآبادی [توجیه‌کننده مشروعیت اسرائیل در روزنامه خرداد] می‌گفت من در زندان فکر می‌کردم طرف مقابل اگر جای ما بودند، چگونه درباره ما فکر می‌کردند. مثلا روحانی‌ای که همه چیزش از اسلام است و ایده حاکمیت قرآن و دین را مد نظر داشته که یک روز حکمفرما شود و حالا فراهم شده، در این میان اگر ببینند عده‌ای در حال ضربه زدن به این دین هستند یا به نوعی در برابر حکومت دینی مشکل‌تراشی و مشکل‌سازی می‌کنند، چه باید بکند؟».

۵- آقای «عیسی سحرخیز» مدیرکل مطبوعات داخلی در وزارت ارشاد دولت اصلاحات بود و حشر و نشر کامل با گروهک‌هایی نظیر نهضت آزادی، جبهه ملی و طیف‌های گوناگون چپ‌های آمریکایی دارد. در دوره مدیریت همین فرد بود که مطبوعات زنجیره‌ای در اقدامی هماهنگ و سازمان یافته، آقای هاشمی رفسنجانی را به عنوان عالیجناب سرخپوش مطبوعات زنجیره‌ای جا زدند. او به همراه برخی اعضای دیگر انجمن غیرقانونی دفاع از آزادی مطبوعات- که برخی اعضای آن هم‌اکنون از کشور متواری‌اند- ۲۲ دی‌ماه امسال دیداری چند نفره با آقای هاشمی داشت. یک ماه بعد از این دیدار، انجمن مورد اشاره خانم فائزه هاشمی را به ریاست انجمن خود برگزیدند. ایشان یک هفته پس از دیدار با آقای هاشمی در مصاحبه با روزنامه آرمان، خطوط دیگری از پروژه مشترکی را که بخشی از آن را آقای «ع» در مشهد بیان کرده، بازگو می‌کند.

وی در این مصاحبه می‌گوید «ما باید از حرکت‌های ساده به سمت حرکت‌های پیچیده حرکت کنیم... حمایت آقای هاشمی از دولت روحانی هوشیارانه است و خطاها و اشتباهات دولت به گردن او نمی‌افتد... هاشمی به خوبی توانسته حلقه‌ای ایجاد کند که در آن همزمان آقای روحانی، سیدحسن خمینی، ناطق نوری، خاتمی و حتی عبدالله نوری حضور دارد. این حلقه باید فارغ از نامگذاری‌ها و خط‌گذاری‌هایی چون محافظه‌کار، اصلاح‌طلب یا کارگزارانی، در یک حرکت همگرایانه و متحد، کار خودش را همچنان پیش ببرد. ما نباید به این افراد به صورت انفرادی نگاه کنیم یا یکی را به عنوان چهره شاخص مطرح کنیم و نقش بقیه را کمرنگ جلوه دهیم. همه باید روی این جمع و این حلقه اتصال سرمایه‌گذاری کنند و در زمان‌های لازم از آن بهره ببرند. اصلاح‌طلبان باید برای انتخابات مجلس و خبرگان، برنامه‌ریزی و سازماندهی کنند».

۶- اصلا تصادفی نیست که ده‌ها تن از گردانندگان اصلی نشریات زنجیره‌ای- از رئیس انجمن صنفی روزنامه‌نگاران گرفته تا بولتن‌نویس مشارکتی دفتر خاتمی در دوران ریاست جمهوری و سردبیر روزنامه آفتاب یزد و طیفی از همکاران روزنامه‌هایی چون مشارکت، صبح امروز، جامعه، یاس نو، اعتماد، شرق، اعتماد ملی و... بعد از خروج از کشور در شبکه‌های دولتی رسمی نظیر VOA، BBC و رادیو فردا به خدمت درآمده‌اند و همان جهت‌گیری‌های داخل کشور را با صراحت بیشتر پی می‌گیرند. در حقیقت درست این است که بگوییم برخی از نشریات داخلی، شعبه‌های ایرانی‌نمای رسانه‌های رسمی رژیم‌های متخاصم علیه ملت ایرانند. جامه اعتدال حقیقتا به تن این جماعت زار می‌زند و سوال این است که این طایفه افراطی بزهکار و سابقه‌دار، با کدام منظور در حال ایجاد دوقطبی وارونه «اعتدال- افراط‌گرایی» در کشورند؟! آیا همین طیف فرش زیر پای دولت محترم را در مذاکرات ژنو نکشیدند و بدهکار آمریکا نکردند؟ و آیا همین طیف و عقبه سیاسی- باندی آنها مشغول مهره‌چینی در مراکز استراتژیکی نظیر وزارت علوم و دانشگاه‌ها و دیگر دستگاه‌های دولتی مشابه نیستند؟ بی‌صداقتی، بی‌وفایی، بی‌صفتی، نان به نرخ روزخوری، فرصت‌طلبی و تلون مزاج، معدل جماعت افراطی است که اکنون اراده کرده‌اند شعار اعتدال را به سرقت ببرند.

آیا می‌شود با چنین جماعتی هم‌سفره شد و از چند و چون آن نپرسید؟! کاش می‌شد نخبگان سیاسی درون نظام با همه اختلاف نظرهایی که دارند، دست‌کم درباره مرزبندی با جریان اباحی‌مسلک و صراحت در برابر آنها اتفاق نظر پیدا می‌کردند و به این آیت اللهی وفادار می‌ماندند که «و ما کنت متخذ المضلین عضداً. من گمراهان را به معاضدت و یاری نمی‌گیرم».
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۱
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها