کد خبر: ۲۴۳۲۴
زمان انتشار: ۱۰:۱۵     ۰۳ آبان ۱۳۹۰
ادعای رئیس مرکز مطالعات استراتژی دانشگاه بیکنت در ترکیه؛
انسار نیسانچی "Ensar Nişancı" رئیس "مرکز مطالعات استراتژی دانشگاه بیکنت" در ترکیه در گفت وگویی با یکی از شبکه های محلی ترکیه درخصوص بیداری اسلامی و نقش تاثیر گذار ترکیه در منطقه مدعی شد: فرایندی که هم اکنون در خاورمیانه و شمال آفریقا در حال شکل گیری است فرایند تغییر و تحول است که ترکیه می تواند نقش قطب نما را در این بین ایفا کند. انسار نیسانچی در بخش دیگری از سخنانش می افزاید: اگر نیازی به قطب نما باشد ترکیه می تواند نقش راه بری و هدایتگری را در منطقه داشته باشد.
انسار نیسانچی "Ensar Nişancı" رئیس "مرکز مطالعات استراتژی دانشگاه بیکنت" در ترکیه در گفت وگویی با یکی از شبکه های محلی ترکیه درخصوص بیداری اسلامی و نقش تاثیر گذار ترکیه در منطقه مدعی شد: فرایندی که هم اکنون در خاورمیانه و شمال آفریقا در حال شکل گیری است فرایند تغییر و تحول است که ترکیه می تواند نقش قطب نما را در این بین ایفا کند.

به گزارش سرویس بین الملل پایگاه 598، این ادعا در حالی از سوی اندیشمندان ترکیه مطرح می گردد که برخی انقلاب ها در منطقه به موفقیت رسیده و در آستانه تشکیل حکومت می باشند.

ترکیه با بکار گیری از توان نخبگانی خود در صدد است تا با ارائه موفقیت های اقتصادی خود در دهه گذشته و شبکه سازی دانشگاهیان و نخبگان خود با مواجهه تئوریک با مدل مردم سالاری دینی بپردازد.

ترکیه که می کوشد با استفاده از محبوبیت دولت های عثمانی در میان اعراب از گذشته تا کنون نقش تاثیر گذاری در ارائه مدل حکومت سکولاریستی  یا به تعبیر امام راحل "اسلام آمریکائی" را بدیل مدل مردم سالاری دینی که ابداع بی بدیل امام خمینی (ره) می باشد، جایگزین نماید. تا اهداف آمریکا در منطقه و کشور های مسلمان که روی کار آمدن دولتها و حکومت های سکولاریستی می باشد را پیگیری نمایید.

از اینرو ترکیه تمام توان خود را در این مواجهه نرم با انقلاب اسلامی به کار گرفته و از ظرفیت های سیاسی، فرهنگی و علمی خود نیز بهره خواهد برد. برای کسب اطلاع از شیوه ترکیه در این مواجهه، مصاحبه انسار نیسانچی رئیس مرکز مطالعات استراتژی دانشگاه بیکنت ترکیه با یکی از شبکه های محلی ترکیه را پیشنهاد می نمائیم. نیسانچی می گویید: یکی از دلایل اصلی بهار عربی افول مدل غربی در منطقه می باشد و می افزاید همکنون شاهد وزش نسیم دموکراسی و آزادی در منطقه می باشیم.

وی می افزاید: فرایند شکل گیری دموکراسی در ترکیه را نباید جدای از تغییرات و تحولات منطقه برشمرد. وی براین باور است که نوگرایی غربی که در ترکیه تا سال 2000 در این کشور تاثیر گذار و رایج بوده است از آغاز همان سال ناهمگونی خود را در خاورمیانه نشان داد.
او در ادامه مدعی می گردد که: می توان گفت هنجارسازی و بیداری در ترکیه آغاز شده بود. ترکیه این فرایند را به هنجارسازی و بازسازی سیستم های سیاسی در خاورمینانه منجر خواهد کرد.

انسار نیسانچی در بخش دیگری از سخنانش می افزاید: اگر نیازی به قطب نما باشد ترکیه می تواند نقش راه بری و هدایتگری را در منطقه داشته باشد. ترکیه مرکز پیدایش نظام نوین جهانی است همچنان که نظام قدیمی جهانی در این کشور افول کرد. این تغییر همچنان در حال کامل شدن می باشد.

وی هرگونه سیاست ضد و نقیض ترکیه در قبال سوریه را رد و به این نکته اشاره کرد که چهارچوب سیاست ترکیه نه تنها در قبال کشورهای منطقه بلکه حتی نسبت به غرب سیاستی مینانه رو و بر اساس تفاهم می باشد که از هرگونه رودر رویی یا گفتمان افراطی در سیاست خارجی اجتناب می ورزد.

طبق گفته های او با اتخاذ چنین سیاستی ترکیه بدون اینکه حالتی ضد غربی به خود بگیرد از غرب انتقاد می کند و همزمان با دوری گرفتن از رژیم های منطقه با کشورهای خاورمیانه روابط خود را محکم و قوی می کند.

با توجه به فرمایشات و تاکیدات مقام معظم رهبری نسبت به پیگیری موضوع مهم "جهاد اقتصادی" از همان ابتدای سال تا کنون، و موج فروپاشی نظام سرمایه داری غرب در آمریکا و دیگر کشوها، گوئی چنین روزی از همان ابتدای سال در منظرگاه دقیق و تیزبین ولی امر مسلمین جهان به تصویر کشیده شده بود.

از اینرو ضرورت دارد تا با پیگیری جدی مطالبات رهبری معظم انقلاب در مسائل کلان جهان اسلام و نظام اسلامی، مانع از ایجاد الگوهای بدلی مانند ترکیه گردیم تا به دستیابی به آرمان بزرگ و مقدس امام خمینی(ره) که تشکیل بسیج جهانی مستضعفین و فروپاشی تمدن مادی غرب و لیبرال دموکراسی بود، با شتاب بیشتری نزدیک گردیم.

پایگاه 598 متن کامل پرسش های مجری شبکه و پاسخ های "انسار نیسانچی" می آید:

چه دیدگاهی را باید درخصوص درک بهتر آنچه که در منطقه در حال رخ دادن است، اتخاذ کرد؟
در این روز های حساس که شاهد سقوط رژیم های مستبد در خاورمیانه و شمال افریقا هستیم از چهار راه تاریخ در حال عبور هستیم دوره ای که درآن جهان غربی که از انقلاب صنعتی پدیدار شد در حال نابودی می باشد. هم اکنون در دوره ای هستیم که در آن نظام قدیم در آن منسوخ شده است و نظام جدید درآن هنوز پدیدار نشده است. تا حدودی می توان گفت که فراید انتقال و گذر در حال انجام شدن می باشد. همان گونه که تحلیل گران داخلی و خارجی برآن تاکید می کنند قلب استراتژی های اقتصادی و فرهنگی جهان از قطب اروپا-اتلانتیک به سمت شرق در حال تغییر می باشد. تاکنون جهان بر اساس رویکردهای غربی شکل گرفته بود؛ قلب این جهان،خاورمیانه تحت نقوذ و سیطره ی اسراییل بود که خود نماینده اروپا در این منطقه می باشد.
غرب دمکراسی که بر اساس آموزهای مسیحیت و یهودیت است را در منطقه رواج داد، در حقیقت غرب استراتژی محدود کردن کشورهایی که دارای هویت اشکار اسلامی است را اتخاذ کرد. این استراتژی تبیین کنند چرایی گسترده کردن رژیم های مستبد در خصوص خنثی کردن هرگونه جنبش و حرکت اسلامی می باشد. می توان گفت جنبش های دمکراتیکی که در کشورهای اسلامی شکل گرفت به دلیل پیشرفت یا تبلیغات غرب در این کشورها نیست.
به همین دلیل برخلاف برخی اظهارات کارشناسان فرایندی که همکنون به بهار عربی شناخته شده است آن چیزی نیست که غرب برانگیخته باشد یا اینکه الهام گرفته شده از آن باشد. براین اساس این جنبش کاملا غیر غربی می باشد. این جنبش ها نتیجه زوال نقش غرب و عقب نشینی آن از امور جهان می باشد. حال این نسیم عدالت و آزادیست که در خاورمیانه و شمال آفریقا است که در حال وزیدن می باشد؛ این نسیم دموکراسی و آزادی به هیچ وجه با مزاج اسرائیل نمی سازد. اینکه وزش این نسیم در منطقه همزمان با بحران اقتصادی در غرب صورت گرفته است هیچ مقارنتی ندارد. در مرحله ی اولیه ی این ناآرامی ها که با خود سوزی محمد بو عزیز در تونس برای آزادی،عدالت و رشد اقتصادی آغاز شد، کارگزاران غربی کاملا مات و مبهوت و وحشت زده شدن و نمی دانستند چه واکنش و عکس العملی از خود نشان بدهند.
نظر شما در خصوص موقعیت ژئوپولوتیک ترکیه در این شرایط چیست؟ در نقشه ای که ترسیم کردید ترکیه در کجا قرار دارد؟
جدا کردن مشارکت و ابتکار دموکراتیک ترکیه در این باره ناممکن می باشد. سردمداران حکومت ترکیه، مقامات نظامی و کشوری، و همکاران استراتژیکی آن ها در جهان دیگاه غرب نسبت به جهان را ملکه ذهن خود کرده اند و به تاریخ، جامعه و فرهنگ جهان از طریق عدسی غربی می نگرند. محور اصلی حرکت مدرنیزاسیون ترکیه کلا درباره ی دیدگاه اش می باشد. مدرنیزاسیون ترکیه  بیشتر طرفدار غرب است و خود مدرنیزاسیون غربی نمی باشد.
می توان گفت فرایند هنجار سازی و بیداری از ترکیه آغاز شد. باید به این نکته اشاره کنم منظور از هنجارسازی فعلی در ترکیه موقعیت سیاست-جغرافیایی است که نه تنها برای غرب اهمیت پیدا کرده است بلکه برای ما نیز بسیار می باشد. هنجارسازی و بیداری در ترکیه از ابتدای سال های 2000شروع شد. به عبارتی دیگر می توان به آن دمکراسی سازی  نیز گفت. در این دوره بود که مردم از قید و بندها راهایی یافتند و همین فرایند نیز در خاورمیانه و شمال آفریقا در حال شکل گیری می باشد. دولت های ظالم و دست نشانده غرب و اسرائیل در این منطقه در حال از فروپاشیدن اند. مهم است که مشاهده می کنیم این جنبش ها توسط ژرف ساختارها که دردست دولت های جهانی  است تضعیف می شود. ما خوب می دانیم که این ژرف ساختارها چه ابزار و مکانیسمی را جهت حفاظت از قدرت خود در ترکیه بکار بردند. ترکیه حرکت عظیمی را در جهت انحلال این ژرف ساختار ها به راه انداخت. وضعیت مشابهی با شکل ها متفاوتی در مصر،بحرین و یمن در حال به شکل گیری می باشد. اری قلب جهان دیگر در دست غرب نمی باشد و هم اکنون آب در خاورمیانه در جریان می باشد. می توان گفت همانند ترکیه، آب مسیرخود را در خاورمیانه پیدا کرده است.
هم اکنون روابط ترکیه و سوریه را باید چگونه ارزیابی کنیم؟
می دانیم از زمان به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه ی در ترکیه سیاست خارجه جدیدی اتخاذ شد. ما نیز به خوبی می دانیم مهمترین محور اصلی این سیاست، سیاست دوستی و مشکل زدایی با همسایگان می باشد. دیگر پارامتری که سیاست خارجی ترکیه را شکل می دهد ترویج سیاست وجدان وضمیر است نه سیاست سود و یا بهره. محور اصلی شکل دهی روابط ما با سوریه بر اساس همین پارامتر تعریف شده است. بشار اسد باید از فرصت استفاده کند. حتی اگر او فرزند حافظ اسد که بنیانگذار حکومت بعث در سوریه بود، باشد، می تواند همسایه ای دوست و صمیمی برای ترکیه باشد زیرا تحصیل کرده در غرب است و پویایی و اشتیاق شدیدی به انجام اصلاحات در کشور خود دارد. به همین دلیل ترکیه رابطه ی صمیمانه ای با اسد و خانواده ی او دارد. به طور خلاصه اسد گام های خوبی جهت سازگار شدن با سیاست خارجی ترکیه برداشته است.
می توانید فراز و نشیب های روابط خارجه ترکیه در قبال سوریه را بیشتر شرح بدهید؟ آیا گردشی در نقشه فکری سیاست خارجی ترکیه وجود دارد؟
 رژیم بعث پیش از به قدرت رسیدن بشار اسد در سوریه به وجود آمد. اسد رژیم را به وجود نیاورد بلکه این رژیم بعث بود که اسد را به وجود آورد. او کسی نیست جز نماینده این نظام. اما در لیبی قذافی خود بنیانگذار رژیم خود بود. به عبارتی دیگر رژیم برای او تصمیم نمی گرفت بلکه خود برای رژیم تصمیم می گرفت. به همین دلیل است که قذافی خود رژیم است.
حمایت ترکیه از سوریه بی قید و شرط نیست. از اسد و سوریه خواسته شد است که اصلاحاتی را انجام بدهد و حکومتی براساس همکاری و تأمین قانونی برسرکار بیاید. بنابراین تا زمانی که اسد مصمم به ایجاد اصلاحات در کشور خود می باشد ترکیه از او حمایت می کند .آنکارا می تواند غرب را بدون هیچ جانبداری مورد انتقاد قراردهد و خاورمیانه را بدون هیچ گزافه گویی دوست بدارد. از این رو حمایت ترکیه از اسد و سپس اپوزیسیون او هیچ گونه تناقضی وجود ندارد. هم اکنون اتحاد و پیمان براساس اصول قانونی می باشد. این دیدگاه چهارچوبی زنده از درک بهتر رابطه ترکیه و اسرائیل می باشد.
نظر شما درباره سفر نخست وزیر ترکیه به عنوان اولین رهبر جهان به منطقه در بهارعربی چیست؟
نخست وزیر ترکیه اولین رهبری بود که پس از آغاز بهار عربی به منطقه سفر کرد. اما ترکیه سردمدار ابتکارات جدید دیگری پیش از این می باشد. نخست وزیر ترکیه موضعی بسیار شفاف و محکم نسبت به مصر در زمان سرعت گرفتن بهار عربی گرفت. هم اکنون ترکیه بازیگر محوری در منطقه است که دارای قدرتی متوسط می باشد.
واکنش غرب نسبت به خیزش های منطقه را چگونه می توان ارزیابی کرد؟
آنچه که اکنون غربی ها را به خود مشغول کرد است در حقیقت مشکلات داخلی آنهاست که باید تمام توان و نیروی خود را صرف حل آنها بکنند و نه اینکه قدرت و توان خود را صرف حل مسائل جهانی بکنند. بحران اقتصادی غرب، بحرانی اساسی و بنیادین می باشد، که بر اساس حدس وگمانه زنی نیست. به همین دلیل کشورهای غربی اطمینان چندانی به طراحی جهانی جدید و ایجاد تغییری جدید ندارند. به همین دلیل ترجیج می دهند در طرف قدرتمند کشورهای منطقه بایستند. انجام چنین کاری برای تسلط برخاورمیانه ضروری می باشد. از این رو نمی توان حضور بریتانیا، فرانسه و ایتالیا را در لیبی در یک زمان با حضور آنها در زمان استعماردر همان منطقه را با هم مقایسه کرد. پتانسیل غرب در پس ظرفیت اوست در حال که پتانسیل ترکیه در جلو ظرفیت اش قرار دارد. ترکیه از تمام پتانسیل خود در جهت حل مشکلات اش استفاده کرد. از سوی دیگر غرب به این حقیقت پی برده است که بکارگیر قدرت به منظور نفوذ در مناطق مختلف جهان باعث ایجاد خطر بیشتر برای آنها می شود.
آیا سوریه مسیر تونس، مصر و لیبی را خواهد پیمود؟ نظر شما چیست؟
شباهت های تاریخی زیادی بین این کشورها وجود دارد، در حقیقت آنها فراتر از شباهت می باشند می توان گفت هویت یکسانی داردند. اما تفاوت ها متفاوتی در چگونگی خیزش های این کشورها وجود دارد. برای مثال بخش های مختلفی از مردم و جامعه در میدان التحریر که سمبل آزدی مصر است گرد هم آمدند درحالیکه مردم سوریه نتوانستند جبهه ی مشترکی را دربرابر رژیم سوریه ایجاد کنند. گذشته از آن هیچ گونه حمایت قابل توجهی از سوی بازرگانان و نیروهای نظامی در این کشور مشاهد نمی شود. در مصر و تونس بازرگانان و نیروهای نظامی هیچ اقدامی علیه مردم انجام ندادند. در سوریه هیچ گونه حمایت بین المللی درخصوص اصلاح طلبان همانند لیبی مشاهده نمی شود.
هرچند به نظر می رسد ادامه حیات حکومت اسد غیر ممکن می باشد. در بهار عربی سوریه زمستان بسیار سختی را سپری می کند اما می توان گفت که این روزها به زودی سپری خواهند شد. 
مترجم: رضا حسن زاده
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۱
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
ارسال نظرات
سهیل بشردوست
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۷:۳۳ - ۰۳ آبان ۱۳۹۰
۰
۰
نقش هدایتگریش رو مقامات مصری پاسخ دادن!
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها