کد خبر: ۲۵۳۸۴۴
زمان انتشار: ۱۳:۴۰     ۰۱ مهر ۱۳۹۳
حرمت نفس سالم به ما امکان می دهد به استقبال حوادث استرس آمیز زندگی برویم و مشکلات را موضوعی برای هماورد جوئی در نظر بگیریم و با آن طوری برخورد نکنیم که دایره منفی استرس را دوباره فعال کند.

به گزارش پایگاه 598، هر روز که انسان گامی بلند تر به طرف تکنولوژی بر می دارد بر میزان پیچیدگی های زندگی ماشینی او نیز افزوده می شود، چنین زندگی ای لازمه اش استرس و فشارهای روحی فراوانی است که هم اکنون به صورت انواع بیماری های روانی و جسمی در جامعه شاهدش هستیم. درمان دارویی این بیماریها، عملاً حل مقطعی مشکلی است که هرگاه درمان قطع شود علائم مجدداً بروز خواهد کرد. سرگرمی انسان امروزی به روزمرگی و کار مداوم عملاً آنها را از تفکر در آنچه خداوند برای آرامش و سعادتش نازل کرده است، بازداشته و انسان کنونی برای حل مشکلات روحی خود اغلب به بیراهه می رود. این مقاله کوششی است در جهت ارائه رهنمودهای قرآن و مطالب ارائه شده در برخی منابع و راهنمایی های علمی در مقابله با فشارها و تنیدگی های موجود در زندگی آدمی، که ممکن است زندگی انسان را تحت تأثیر قرار داده و آرامش روانی او را برهم زند.

راهکارهایی که در قرآن کریم برای مقابله با استرس اراده شده است به طور خلاصه شامل:در بررسی منابع علمی، به راهکارهای مثل تقویت مبانی دینی، معتدل بودن، خروج از محدودیت فردی، تقویت توانائیها و مهارت های سازگاری و انعطاف پذیری، معنویت انسان،نماز و نیایش، تحکیم روابط خانوادگی، که بخش هایی از راهکارهای قرآنی را شامل می شود، اشاره شده است.

تعریف استرس:

تعریف استرس آسان نیست، زیرا هر کس در مورد استرس به نوعی می اندیشد و آنرا به شکلی تعریف می کند:

استرس را می توان آثار منفی فشارها و حوادث زندگی دانست.

استرس فرسودگی بدنی یا عاطفی است که بر اثر مسائل و مشکلات واقعی یا ذهنی پدید می آید.

استرس به مجموعه واکنشهای عمومی انسان نسبت به عوامل ناسازگار و پیش بینی نشده داخلی و خارجی اطلاق می گردد؛ بدین گونه که هرگاه تعادل داخلی یا خارجی از میان برود، استرس پدید می آید. [1]

دکتر هانس سلی HANS SELYE یکی از پیشتازان پژوهش در زمینه استرس، استرس را به عنوان پاسخ نامشخص بدن به هر گونه تقاضا نامیده است. [2]

1. استرس نوعی قطع رابطه و جدائی مشهود از منبع الهی مان است. واژه قابل تأمل در اینجا "مشهود" هست، چرا که مطابق احادیث و روایات بزرگان، ما هیچگاه از منبع الهی خود جدا نمی شویم، این ترس و خشم لا ینحل است که تصور این جدائی را می آفریند.

در فلسفه های شرقی استرس در واقع به نبود آرامش درونی اطلاق می شود.

در فرهنگ غرب استرس به عنوان از دست دادن کنترل تعریف می گردد.

2. از نظر روان شناسی استرس توسط محقق معروف ریچارد لازاروس به این صورت تعریف شده که: "استرس عبارت است از حالتی از تشویش که زمانیکه حوادث و یا مسئولیتها فراتر از توانائیهای تطابقی فرد باشند به وجود می آید. [3]

پاتو فیزیولوژی استرس:

وقتی انسان در برابر یک خطر حقیقی یا غیر حقیقی قرار می گیرد، بخشی از مغز، سیستم عصبی سمپاتیک را فعال می کند در نتیجه اپی نفرین، نور اپی نفرین (آدرنالین یا نور آدرنالین) و هورمون های دیگر به سرعت در بدن جاری شده، بدن را برای اقدام لازم آماده می سازد. به مرور زمان اگر در معرض استرس قرار گرفتن ادامه دار شود، نشانه های بیماری جسمانی تولید می کند و سبب تشدید بسیاری از بیماریها می شود.

آثار منفی استرس احساس بی اعتمادی، طرد، خشم و افسردگی می آفریند، که این احساسات به نوبه خود مشکلاتی مانند سردرد، ناراحتی معده، جوش و خارش پوست، بی خوابی، زخم معده، فشار خون بالا، بیماریهای قلبی و سکته مغزی بدنبال دارد.
علائم تنیدگی یا استرس:

اگر استرس از حدی فراتر نرود می تواند مثبت و مفید باشد، وقتی استرس مزمن یا شدید می شود بدن نمی تواند خود را با آن نطبیق دهد، اینجاست که استرس تولید پریشانی می کند و پریشانی همان مفهومی از استرس است که مد نظر ماست. در واقع همین فشار و پریشانی است که روی ذهن و جسم انسان تأثیرات ناخوشایند می گذارد. به عبارت دیگر شاید نکته اصلی در موقعیتهای تنش زا نیاز به انطباق و سازگاری مجددی است که برای فرد ضرورت پیدا می کند. بررسی های دکتر سوزان کوباسا روانشناس دانشگاه شیکاگو و جمعی دیگر نشان داد که بعضی ها در برابر استرس آسیب پذیری کمتری دارند این اشخاص می توانند در برابر استرس بیشتر و بهتر مقاومت کنند و به همین دلیل کمتر گرفتار بیماریهای با منشاء استرس می شوند.

درست همانطور که استرس روی بدن ما اثر می گذارد، روی احساس، اندیشه و رفتار ما نیز تأثیر می گذارد. وقتی با استرس روبرو می شویم، احساس تشویش ، درماندگی، کلافه شدن یا خشم می کنیم. استرس روی طرز اندیشه ما اثر گذاشته و در نتیجه تمرکز کردن، روشن اندیشی یا تصمیم گیری برایمان دشوار می شود. در شرایط استرس تغییر رفتار ممکن است دیده شود مثلاً خیلی ها در معرض استرس سیگار می کشند.

با شتاب زندگی استرس روی هم انباشته می شود، این سیکل، سیکل منفی استرس نامیده می شود. حادثه ایی که به لحاظ روانی یا جسمانی استرس آمیز یا تهدید کننده باشد می تواند تولید نشانه های جسمانی یا روانی کند. که اینها نیز به سهم خود بر شدت استرس ما می افزایند و به همین شکل دایره بسته استرس ادامه دار می شود؛ استرس نشانه های بیماری را تشدید می کند و نشانه های وخیم تر شده، به نوبه خود استرس را افزایش می دهد. پاره کردن سیکل استرس منفی می تواند دشوار باشد.

آثار منفی استرس احساس بی اعتمادی، طرد، خشم و افسردگی می آفریند، که این احساسات به نوبه خود مشکلاتی مانند سردرد، ناراحتی معده، جوش و خارش پوست، بی خوابی، زخم معده، فشار خون بالا، بیماریهای قلبی و سکته مغزی بدنبال دارد.

علل و عوامل:

برخلاف تصور، فشار روانی همیشه شامل حوادث ناخوشایند نیست بلکه می تواند محصول موفقیتهایی خوشایند و مطلوب نیز باشد که سازگاری مجددی را در فرد مطالبه می کند.

دکتر هانس سیله، پدر تحقیقات جدید مربوط به فشار روانی تأکید کرده است که مقداری از فشار لازم است؛ او احساس می کند که فشار چاشنی زندگی را تولید می کند و پیشگیری کامل از عوامل فشار نه تنها غیر عملی می تواند باشد، بلکه خستگی و یکنواختی ایجاد می کند. [4] انسان معمولاً زمانی که دنیایش نظام یافته، قابل پیش بینی و یا دارای ثبات باشد احساس آرامش میکند.

هنگامی که تغییراتی پیش می آید، گرایشها و انتظارات بایستی تغییریابد و انتخابهای نوینی به وجود آید؛ پاسخ بدن به این تغییرات نوعی حالت آمادگی است که در مقابل خطر به وجود آمده و این پاسخ مستلزم انرژی است. در نتیجه زمانیکه افراد در زمانی کوتاه تغییر زیادی را تجربه می کنند مستعد تحلیل رفتن و ابتلاء به بیماری هستند.

عوامل چندی که در ایجاد استرس می توانند دخیل باشند عبارتند از: محیط پر سر و صدا، آلودگی هوا، فشارهای زمانی، خطرهای جانی، داشتن اوقات بیکاری کم، تقاضا های مربوط به کار، مباحثات زندگی، کار کردن با افراد عجول و تحت تنش، خواب و غذای غیرکافی، برخورد های زناشوئی، برخوردهای روانی، عدم تأمین اقتصادی، ارزیابی خود در سطح پائین، تغییرات مهم زندگی، ناتوانی در بیان احساسات، مواجهه با قدر نشناسی و...

برای بسیاری از مردم تنشها و فشارهای محدوده خانواده می توانند به همان شدت فشارهای محیط کار باشند. یک مطالعه نشان داد که 76% قربانیان حمله قلبی که در اطاق اورژانس دیده شده بود قبل از حمله قلبی دچار بحرانهای خانوادگی بوده اند، پس بحران های خانوادگی می توانند فشار آور باشند. این بحرانها می توانند شامل: مرگ همسر، طلاق، جدائی زن و شوهر، مرگ یکی از خویشان نزدیک، ازدواج، رفع اختلافات زناشوئی، جدال های خانگی، مزاحمت های منسوبین نزدیک زن و شوهر، مشکلات جنسی و...

محققی بنام لوشان نشان داد که 75% بیماران مبتلا به سرطان در مدت دو سال قبل از بیماری در آنها مرگ یکی از اعضاء نزدیک خانواده شان اتفاق افتاده بوده. [5] پس از دست دادن خویشان نزدیک نیز می تواند فشار روحی و فکری عمیق به وجود آورد.

عوامل چندی که در ایجاد استرس می توانند دخیل باشند عبارتند از: محیط پر سر و صدا، آلودگی هوا، فشارهای زمانی، خطرهای جانی، داشتن اوقات بیکاری کم، تقاضا های مربوط به کار، مباحثات زندگی، کار کردن با افراد عجول و تحت تنش، خواب و غذای غیرکافی، برخورد های زناشوئی، برخوردهای روانی، عدم تأمین اقتصادی، ارزیابی خود در سطح پائین، تغییرات مهم زندگی، ناتوانی در بیان احساسات، مواجهه با قدر نشناسی و...
جمع شدن نگرانی ها، دلواپسی ها و انتظار داشتن مصائبی که در حال فرا رسیدن هستند، وحشت از بیماری و کسالت و هزار و یک ترس دیگر اثر فوق العاده و روزافزونی دارد و این تأثیر مخصوصاً روی ضمیر باطن بیشتر است. اینها جلو فعالیت بهترین قسمت وجود ما را می گیرند، ریشه های آنها در ضمیر باطن ما زندگی می کنند و روی تندرستی ما اثر می گذارند و از کارائی و آرامش فکر و تعادل ما می کاهند.

"حرمت نفس کم" یکی دیگر از علل مهم استرس است. کمال طلبی، نداشتن اعتماد به نفس، اضطراب، حسادت، احساس بی لیاقتی، خشم و رفتارهای خصمانه اغلب ناشی از کمی حرمت نفس هستند. خوشبختانه از آنجا که حرمت نفس ریشه در وجود خود آدمی دارد او می تواند بر آن احاطه داشته و آنرا تحت کنترل خود در آورد.  با توجه به سخنان کسانی که فاقد حرمت نفس هستند می توان دریافت که این عده مدام خود را دست کم گرفته و علت اصلی این امر که این افراد خود را حقیر می بینند این هست که آنها مدام در حال مقایسه خود با دیگرانند. حرمت نفس سالم به ما امکان می دهد به استقبال حوادث استرس آمیز زندگی برویم و مشکلات را موضوعی برای هماورد جوئی در نظر بگیریم و با آن طوری برخورد نکنیم که دایره منفی استرس را دوباره فعال کند. اگر حرمت نفس و روحیه مان ضعیف باشد، رفتاری که اتخاذ می کنیم اغلب غیر مؤثر خواهد بود.

حتی تغییرات جزئی می توانند روی حرمت نفس و توانائی ما در برخورد با استرس اثر بگذارد. می توانند ما را از شخصی ناتوان در برخورد با استرس به شخصی توانمند و مقاوم تبدیل سازند.

انسان فطرتاً در جستجوی معبود یکتای خود بوده، اگر از محبوب خود دور بیفتد و با او ارتباط پیدا نکند در اضطراب و ناراحتی بسر برده و هیچ رویدادی جایگزین آن نخواهد شد. انسان در ارتباط با خداوند هیچگاه احساس تنهایی نکرده و در سایه ارتباط با تمام اجزای خلقت و نشانه های خدا همه جا خدا را دیده و او را بزرگترین پشتیبان خود دانسته و همواره با او راز و نیاز می کند، و در سایه این ارتباط به امن ترین و آرام ترین مأمن روحی می تواند دست یابد

با مراجعه به متون مذهبی می توان به پاره ای از عوامل ایجاد کننده استرس برخورد که مهمترین آنها عبارتند از:

- عدم ارتباط با خدا:

(وَ مَنْ أعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإنَّ لَهُ مَعِیشَهً ضَنکًا) (کسی که از یاد من روی برگرداند، همانا در زندگی سخت و اضطراب بسر می برد) [6]

انسان فطرتاً در جستجوی معبود یکتای خود بوده، اگر از محبوب خود دور بیفتد و با او ارتباط پیدا نکند در اضطراب و ناراحتی بسر برده و هیچ رویدادی جایگزین آن نخواهد شد. انسان در ارتباط با خداوند هیچگاه احساس تنهایی نکرده و در سایه ارتباط با تمام اجزای خلقت و نشانه های خدا همه جا خدا را دیده و او را بزرگترین پشتیبان خود دانسته و همواره با او راز و نیاز می کند، و در سایه این ارتباط به امن ترین و آرام ترین مأمن روحی می تواند دست یابد.

- خودبینی و ظلم به خویشتن:

آدمی با انحراف از مسیر ارتباط با معبود خود و توجه صرف به او، به جاده خودبینی و توجه به خویشتن گام نهاده و با معطوف ساختن عواطف فطری به خویشتن، تصویری کاذب با احساس لذتی کاذب تر از حیات خود ساخته که موقتی بوده و با زوال آن موجبات تنیدگی و احساس پوچی برای او فراهم می گردد.

همچنین انسان امکان دارد خودش به نفس خود ظلم کند، یعنی با مسلط ساختن تفکرات و اراده های منفی و شیطانی به روح و روان خود زمینه پیدایش بحرانها و ناهنجاریهای روانی را در وجودش فراهم سازد.

- ترس و اضطراب:

اضطراب و نگرانی انسان از انگیزه های متضاد او منشأ می گیرند، چرا که انسان گاه خواسته ها و تمایلاتی دارد که در صورت تحقق یافتن ممکن است او را در معرض بازخواست دیگران قرار دهند و یا در او احساس گناه پدید آورده و پیامدهای ناراحت کننده ای بدنبال داشته باشند. ترس و اضطراب آرامش انسان را بر هم می زنند و موجبات استرس و تنیدگی او را فراهم می نمایند. عوامل ترس و اضطراب در جهان بسیارند از جمله این عوامل می توان به یک سری عوامل از دید تعالیم دینی اشاره کرد:

کفر و بی ایمانی - فراموشی یاد خدا - خود فراموشی - حرص و طمع - دلبستگی شدید به امکانات فردی و اجتماعی - بی توجهی به نماز - آرزوهای طولانی - نداشتن خوف خدا - عدم پیروی از امام زمان خود - دنیا طلبی و دلبستگی به آن - گناه، شرک، کفران نعمت - تحریف حقایق - نگرانی از مرگ - درشت نمائی حوادث - شتابزدگی - سطحی نگری - همجنس گرائی - شراب و قمار.

راهکارها:

آئین های آسمانی و خصوصاً اسلام رهنمودها و تعالیم خود را برای راهنمائی و نجات انسان در قالب آیات متبرکه ارائه نموده است. مراجعه به این تعالیم و عمل به این رهنمودها و آدمی را در جهت یافتن عواملی که موجبات استرس وی را فراهم می سازند و آشنائی با راهکارهای مقابله با آن یاری می نمایند. واضح است که پیش شرط اساسی در اثربخشی این راهبردها، همان عامل محوری دین یعنی معرفت و ایمان به خدا و التزام عملی به بندگی اوست، بنابراین می توان آنها را روشها و کوششهای مؤمنین در مواجهه و مقابله با استرس نیز نامید.

آئین های آسمانی و خصوصاً اسلام رهنمودها و تعالیم خود را برای راهنمائی و نجات انسان در قالب آیات متبرکه ارائه نموده است. مراجعه به این تعالیم و عمل به این رهنمودها و آدمی را در جهت یافتن عواملی که موجبات استرس وی را فراهم می سازند و آشنائی با راهکارهای مقابله با آن یاری می نمایند
قرآن انسان مؤمنی را که در سایه تعالیم انسان ساز اسلام پرورش یافته، در برابر استرسهای گوناگون زندگی مصون می داند. انسانی که واقعیتهای جهان را درک کرده و در آثار الهی بیاندیشد، از بسیاری از آنچه که دیگران می هراسند نخواهد ترسید و حقایق را چنانکه هست خواهد دید و خواهد پذیرفت و انسانی که به مبدأ قدرت مطلقه وابسته بوده و هیچ نیروئی را به جز او مؤثر نمی داند از هیچ عاملی نمی هراسد. [7]

"آری کسی که در برابر خدای متعال تسلیم محض است و نیکوکار نیزهست، پاداش او نزد پروردگارش خواهد بود و این گونه افراد نه ترسی دارند و نه غمگین و اندوهناک خواهند شد." [8]

استفاده از باورهای مذهبی در تلاش برای فائق آمدن بر ترس تأثیر بسزائی خواهد داشت. بسیاری از مردم بر این باورند که با مراجعه به اعتقادات مذهبی بهتر می توانند با مشکلات زندگی کنار بیایند. ما قادر نیستیم این حقیقت را درک کنیم که ترس زاده اندیشه خود ماست، اندیشه و تصور خود ما ترس را می آفریند و تنها ما مسئول پیدایش این دیو آزار دهنده هستیم.

نفس نگرانی یعنی اینکه متحیر باشیم چیزی را که سعی می کنیم که به آن برسیم بدست خواهیم آورد یا خیر و این مانعی است بزرگ فرا راه موفقیت، زیرا ذهن ما قادر نیست در حال شک و تردید بطرز مؤثر به خلاقیت بپردازد. و بدون ایمان قادر نیستیم چیز با ارزشی را خلق کنیم.

همیشه از خود یک تصویر عالی حمل کنید، هیچ وقت به ذهن خود اجازه ندهید حتی برای یک لحظه درباره جزء معیوب و ناقص تان بیندیشید. بدانید که شما یک وجود الهی هستید یعنی قادرید در راه کمال گام بردارید. آنچه به حساب می آید قابل ترقی بودن است. آنچه به آن نیاز داریم، آن است که ضعفها را از لوح ضمیر خود محو و نابود کنیم. مادام که درباره نقصها فکر می کنیم، هرگز قادر نخواهیم بود به کمال دست یابیم از بین تمامی ادیان الهی، اسلام به عنوان کاملترین دین، جامع ترین برنامه زندگی را در تمامی ابعاد ارائه داده؛ پیامبر اکرم نیز قرآن را به عنوان معتبرترین سند تعالیم خود معرفی نموده است.

در قرآن کریم روش های مقابله با استرس عموماً در داخل سه مجموعه قرار می گیرند که عبارتند از:

1- روشهای شناختی

2- روشهای عاطفی - معنوی

3- روشهای رفتاری

- روشهای شناختی:

1- ایمان:

(الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ قَالُوا إِنَّا لِلّهِ وإِنّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ)

کسانی که دلهایشان به نور ایمان روشن گردیده، در عالم جز خیر و صلاح و خوبی نمی بینند، و نظام هستی را نظام احسن می دانند؛ به گونه ای که اگر غیر از این باشد، خلل و ناهنجاری در جهان پدید می آید و این خاصیت ایمان است. کسانی که به مبانی غیبی و خداوند اعتقاد ندارند، دارای نوعی کمبود هستند که موجب عدم تعادل آنان میگردد. و عدم تعادل رنج به وجود می آورد. انسانی که با خدا ارتباط نداشته و با او انس نگرفته باشد، پیوسته خود را مضطرب، افسرده و تنها می یابد و پیوسته در رنج و عذاب است. افراد مؤمن هنگام مصیبت به این حقیقت توجه دارند که "ما مملوک خدائیم و بازگشت ما به سوی اوست." [9]

(مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ الآخِرِ وَ عَمِلَ صَالِحاً فَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاَ هُمْ یَحْزَنُونَ) (هر که به خداوند یگانه ایمان بیاورد و عمل صالح انجام دهد، نه ترسی در وی هست و نه غمگین خواهد شد) [10]

(فَمَنْ آمَنَ وَ أَصْلَحَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاَ هُمْ یَحْزَنُونَ) (هرکه ایمان بیاورد و خویشتن را اصلاح کند نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین می شوند.) [11]

فرد با ایمان هیچگاه خود را تنها و بی مددکار و غمخوار نمی بیند. علاوه بر این ایمان جلوی آرزوهای واقع نشدنی و غیر منطقی و به عبارتی جلوی آمال شیطانی را که آدمی را می فریبد و وقت و عمر او را تباه و نیروی خیال و فکر، وقت و فرصت او را بیهوده صرف میکند، می گیرد.
فرد با ایمان هیچگاه خود را تنها و بی مددکار و غمخوار نمی بیند. علاوه بر این ایمان جلوی آرزوهای واقع نشدنی و غیر منطقی و به عبارتی جلوی آمال شیطانی را که آدمی را می فریبد و وقت و عمر او را تباه و نیروی خیال و فکر، وقت و فرصت او را بیهوده صرف میکند، می گیرد.

علاوه بر این چنانچه قبلاً نیز گفته شد یکی از عوامل ایجاد استرس ترس می باشد. با مراجعه به کتب متعددی که در رابطه با موضوع انواع استرسهای نوع بشر به رشته تحریر در آمده است، در میان راهکارهای بیشماری که برای مقابله و غلبه بر استرس و تنیدگی پیشنهاد گردیده می توان به راهکار بهره گیری از معنویت برخورد کرد. استفاده از باورهای اعتقادی می تواند نقش بسزائی در مواجهه با موقعیت های استرس زا داشته باشد. بسیاری از مردم بر این باورند که با مراجعه به اعتقادات مذهبی بهتر می توانند با مشکلات زندگی کنار بیایند. ما قادر نیستیم این حقیقت را درک کنیم که ترس زاده اندیشه خود ماست، اندیشه و تصور خود م اترس را می آفریند و تنها ما مسئول پیدایش این دیور آزار دهنده هستیم. ترس در خارج از اندیشه ما وجود ندارد، هیچ چیز نمی تواند روی ما اثر بگذارد، مگر اینکه در ذهنمان رخنه کرده باشد. این حقیقت در مورد حوادث زندگی نیز صادق است؛ هیچ نوع حادثه ایی قادر نیست در اذهان سالم ایجاد ترس کند. تنها موقعی حوادث روی ذهنمان اثر می گذارد که ما اجازه بدهیم یک چنین عملی صورت گیرد.

هیچ چیز نمی تواند کوچکترین اثری روی ما بگذارد، مگر اینکه اجازه بدهیم یک چنین چیزی در ذهنمان پرورش یابد. آنچه روی مغز ما دق الباب می کند، نمی تواند بدون اجازه ما وارد گردد، باید در را برویش باز کنیم و به او اجازه دخول دهیم و ما قدرت آنرا داریم که به آنچه دوست داریم اجازه دخول بدهیم. ترس یکی از بزرگترین موانع در برابر لیاقت و کارآئی است؛ ترس از احساس حقارت و شکست به نحوی در اندیشه می تواند نقش ببندد که آدمی در حال پیش بینی اتفاقی که میخواهد رخ دهد بیش از زمان رخ دادن واقعه رنج می برد.

حقیقت آن است که ما همه با منابع نامحدودی متصل هستیم و منابع قدرت بسیار وسیعی در اختیار ماست، منابعی که هرگز تمام نخواهد شد. آگاهی ما از یکی بودن با خدا، آگاهی از وحدت ما با اصل الهی، احساس هر نوع ترس را از بین می برد؛ ترس چیزی غیر از احساس ناتوانی در کلنجار رفتن با بحران غیره منتظره نیست. در صورتیکه ما به طور کامل احساس می کردیم که می توانیم از عهده هر نوع وضعی که پیش می آید بر آئیم، ترس از بین می رفت. ترس ناشی از بیچارگی و عدم آگاهی از این موضوع است که از منابع و ذخایر عظیم خود جدا افتاده ایم. چنانچه از این هدف دور افتیم، تقصیر از خود ماست؛ ما با چنین وضعی روبرو گشته ایم چون برده ترس شده ایم. به مجرد اینکه دریابیم که درون ما چیزی وجود دارد که غیر قابل نابودی و جاودان است و هیچ عاملی از خارج قادر نیست به آن صدمه بزند، یا به عبارت دیگر به محض اینکه دریابیم با خداوند یکتا یکی هستیم، در همان لحظه دیگر از هیچ چیز نخواهیم ترسید. و با از میان برداشتن ترس در واقع ما موفق به از میان برداشتن یکی از عوامل عمده و اصلی استرس در زندگیمان شده ایم و این جز در سایه ایمان و تقویت معنویت حاصل نگردیده است.

سازمان بهداشت جهانی آماری منتشر کرده که نشان می دهد آمار خودکشی در هشت کشور اروپایی مخصوصاً سوئیس که ما آنرا کشور نمونه خوشبختی می انگاریم بالاست. این است زندگی کسانی که ایمان خویش را به خدای دانا "رب العالمین" از دست داده اند.

(الَّذِینَ آمَنُوا وَ لَمْ یَلْبِسُوا إِیمَانَهُم بِظُلْمٍ أُوْلئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُم مُهْتَدُونَ) (تنها آنهایی که ایمان به خدا آورده و آن را به عبادت هیچ معبود دیگری بجز خدا مخلوط نکرده اند سزاوار آرامش و طمأنینه هستند و تنها آنها به راه حق و خیر هدایت شدگانند) [12]

اصولاً آرامش برای مؤمن متحقق می گردد چون ایمان راستینش به خدا او را نسبت به کمک و حمایت و نظر لطف خدا امیدوار می سازد. و این احساس مؤمن که خدا همواره با اوست و به او کمک می کند ضامن استقرار احساس امنیت و آرامش در نفس اوست.

انسان فطرتاً به دنبال تکیه گاه فنا ناپذیر خود بوده و آنگاه که از روی خطا به امور ظاهری می پردازد چون این امور خواسته واقعی اش نیست، او را اقناع نکرده از تشویش و نگرانی نجات نمی دهد و او زمانی آرامش می یابد که به مطلوب و خواسته اساسی اش که همانا شناخت خداست، دست یابد.

(أَلاَ بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ) (تنها به یاد خدا دلها آرامش می یابد.) [13]

انسانی که اسلام معرفی می کند سعادتش را چیزی جز ارتباط با خدا و یاد او یعنی ایمان تأمین نمی کند و فاصله ای که این انسان با سعادت دارد، فقط به وسیله انس با پروردگار می تواند پر شود. ناکامی در زندگی امری اجتناب ناپذیر است و پیوسته برای بشر منشأ پریشانی می باشد. مؤمن با اعتقاد بر نظام آفرینش و ایمان و ایجاد تعادل بین قوای روحی و جسمی با اتکا به ایمانش، آرامش و رضایت خویش را تأمین می کند و در سایه ایمان حقایق را چنانکه هست دریافته دلش نورانی می شود و هیچ گونه تضاد و ناهماهنگی درونی او را آزار نمی دهد.

سازمان بهداشت جهانی آماری منتشر کرده که نشان می دهد آمار خودکشی در هشت کشور اروپایی مخصوصاً سوئیس که ما آنرا کشور نمونه خوشبختی می انگاریم بالاست. این است زندگی کسانی که ایمان خویش را به خدای دانا "رب العالمین" از دست داده اند. [14]

به طور کلی خاصیت ایمان به خدا این است یعنی آرامش و بهداشت روان، بی ایمانی نوعی کمبود است، که به نوبه خود عدم تعادل ایجاد کرده و رنج می آورد. در ایمان خاصیت تغییر و تبدیل وجود دارد که غم و رنج را به لذت و سرور تبدیل می کند.

ایمان به خدای متعال و پیروی از سیره رسول تنها راه رهایی انسان از اندوه و اضطراب است و منتهی به امنیت و سعادت انسان می شود. همچنانکه فقدان ایمان و عدم پیروی از روش الهی سرانجام به اندوه و اضطراب و بدبختی منجر خواهد شد.

هدف انسان کسب تقرب به خدا و معرفت اوست. اعتقاد به خدا مرتبه ای از ایمان را در قلب فرد ایجاد می کند که نحوه تفکر و شیوه زندگی او را متفاوت ساخته و برخورد او را با رویدادهای طبیعی تحول می بخشد و بدین ترتیب احساس آرامشی به فرد دست می دهد که دیگر هیچ عاملی موجب ترس، اندوه، اضطراب و تزلزل او نمی شود. انسان مؤمن برای حل مشکلات و حفظ آرامش خود به وعده های الهی امیدوار است و همین امید باعث می شود که مشکلات و حفظ آرامش خود به وعده های الهی امیدوار است و همین امید باعث می شود که مشکلات او را از پای نیانداخته، دچار اضطرا و اندوه نشده و در نتیجه کمتر مبتلا به آسیبهای جسمی ناشی از تنیدگی خواهد شد. خداوند نیز برای مشکلات او راه حل هایی فراهم می کند. [15]

"هر کس از خدا پروا کند، خدا برای او راه نجاتی فراهم می سازد و از جائی که حسابش را نمی کند به او روزی می رساند" [16]

2- بینش فرد:

(إِنَّ اللَّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى‏ یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ) (خداوند سرنوشت هیچ قوم و ملتی را تغییر نمی دهد مگر اینکه خود را تغییر دهند.) [17]

تغییر رفتار افراد مستلزم تغییر بینش و تفکرات درونی آنهاست. با تغییر افکار فرد در می یابیم که مشکلاتی که در گذشته سبب اضطراب او می شد، به آن اندازه که او تصور می کرده، حائز اهمیت نبوده و بدین طریق می آزمود که به جای فرار از مشکلات با تغییر دید خود نسبت به آنها از شدت اضطرابش کم گردد. آن هنگام که فرد در زندگی با مشکلات مواجه می گردد، نوع نگرش وی در سازگاری با آنها مؤثر است؛ با اجتناب ناپذیر دانستن مشکلات فرد خود را برای مقابله با آنها آماده می کند.

ایمان به خدای متعال و پیروی از سیره رسول تنها راه رهایی انسان از اندوه و اضطراب است و منتهی به امنیت و سعادت انسان می شود. همچنانکه فقدان ایمان و عدم پیروی از روش الهی سرانجام به اندوه و اضطراب و بدبختی منجر خواهد شد.
چنانچه تعالیم اسلامی نیز بر این مسئله تأکید دارد، مردم در زندگی دنیوی در پی آسایش کامل اند، اما این امر در آخرت حاصل خواهد شد، نه در دنیا. بعلاوه فرد با وقوف بر حکمت سختیها و باور به اینکه وجود فشارها بر تکامل فردی و اجتماعی او ضروریست، بهتر با آنها مقابله می نماید. [18]

"چه بسا امری را خوش نمی دارید، اما خداوند در آن مصلحت فراوان قرار داده است." [19]

3- توکل:

توکل باعث تقویت اراده و عدم تأثیر عوامل مخل روانی می شود و در نتیجه فرد با موفقیت به هدف خود رسیده و در هنگام شکست، چون معتقد است که خدا قادر است اسباب موفقیت انسانها را فراهم کند و هم اینکه مصالح آنها را بهتر از خودشان می داند، می پذیرد که شکست ظاهری به صلاح او بوده و در نتیجه از نظر روانی ضربه نخواهد خورد. با نزدیکی به قدرت مطلقه که مرحله ایی از تعالی و رشد است، انسان همه چیز را به او وا می گذارد و ضمن انجام همه وظایف خویش، در عین حال همه امور را به او تفویض می کند و لذا از هر پیشامدی خرسند است و اطمینان دارد که خدای مهربان هر آنچه را که صلاح اوست انجام خواهد داد.

(وَ مَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَی‏ءٍ قَدْراً) (و کسی که بر خدا توکل نماید، پس او وی را کفایت خواهد کرد، به درستی که خدای متعال امر خود را به انجام خواهد رسانید، که به تحقیق، خدا برای هر چیز اندازه مشخصی را معین و مقرر کرده است.) [20]

ناهماهنگی در رفتار مولود ناهماهنگی افکار و احساسات است که خود معلول آشفتگی روح است. (إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَلَى‏ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ) (چرا که شیطان بر کسانی که ایمان دارند و به پروردگارشان توکل می کنند تسلطی ندارد، تسلط او تنها بر کسانی است که شیطان را به سرپرستی خود برگزیده اند و آنان که نسبت به خدا شرک می ورزند.) [21]

این آیات نشان می دهد که تکیه بر دیوار مستحکم ایمان و توکل مانند مصونیت در برابر مشکلات و آسیب های روانی، سختی ها مصیبت ها و اضطراب هاست.

در مقابله مذهبی از منابع مذهبی مثل توکل و توسل به خدا برای مقابله استفاده می شود. یافته های اخیر نشان داده که از آنجایی که این نوع مقابله ها هم منبع حمایت عاطفی و هم وسیله ای برای تفسیر مثبت حوادث زندگی هستند می توانند مقابله های بعدی را تسهیل کنند بنابراین به کارگیری آنها برای اکثر افراد، سلامت ساز است. توکل می تواند از طریق ایجاد امید و تشویق به نگرشهای مثبت موجب آرامش درونی فرد شود. باور به اینکه خدایی هست که موقعیت ها را کنترل می کند و ناظر بر عبادت کننده هاست، تا حد زیادی اضطراب مرتبط با موقعیت را کاهش می دهد.

ویتر و همکاران او نشان دادند که 20 تا 60% متغیرهای سلامت روانی افراد بالغ، توسط باورهای مذهبی تبیین می شود. در مطالعه دیگری ویلتیز و کدیدر نشان دادند که در یک نمونه 1650 نفری با میانگین سنی 50، نگرش های مذهبی با سلامت روانی رابطه مثبتی دارند. [22]

4- اعتقاد به مقدّرات الهی:

در تعالیم اسلامی چنین اعتقادی از مراتب بالای ایمان شمرده می شود. (قُل لَّن یُصیبَنَا إِلَّا مَاکَتَبَ اللّهُ لَنَا هُوَ مَوْلاَنَا وَ عَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ) و در جایی دیگر می فرماید: "جز آنچه خدا برای ما مقدر داشته، بما نمی رسد؛ او سرپرست ماست و مؤمنان باید تنها به او توکل کنند." [23]

این اعتقاد فرد را در مواجهه با سختیها یاری می کند. به عبارتی دیگر اعتقاد به حتمی بودن وقوع برخی رویدادها، فرد را از اظهار تأسف و سرزنش خود باز می دارد. رضای قلبی به حوادث حتی ممکن است، آنها را از نظر فرد خوشایند نماید و سازگاری فرد را با حوادث (مثل از دست دادن عزیزان) آسانتر کند.

5- اعتقاد به رزاقیت الهی:

مؤمن واقعی درباره رزق و روزی اصلاً ترس را نمی شناسد، زیرا عقیده دارد که تنها خداوند متعال روزی دهنده و صاحب قوت و قدرت است. (إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّهِ الْمَتِینُ) (خداوند روزی دهنده و صاحب قوت و قدرت است.) [24] مؤمن از فقر و تنگدستی نمی ترسد و اگر تقدیر خدا بر این باشد که روزی او کم باشد به خواست خدا راضی است.

اعتقاد به مقدرات الهی، فرد را در مواجهه با سختیها یاری می کند. به عبارتی دیگر اعتقاد به حتمی بودن وقوع برخی رویدادها، فرد را از اظهار تأسف و سرزنش خود باز می دارد. رضای قلبی به حوادث حتی ممکن است، آنها را از نظر فرد خوشایند نماید و سازگاری فرد را با حوادث (مثل از دست دادن عزیزان) آسانتر کند.
6- اعتقاد به عدالت الهی:

اعتقاد به این اصل که خداوند عادل مطلق است. (قَالَ رَبُّنَا الَّذِی أَعْطَى‏ کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى‏) (پروردگار ما آن کسی است که به هر موجودی آن بهره از خلقت داد که شایستگی آن را داشت و سپس آن را در راهی که باید برود راهنمایی کرد.)[25] این باور تأثیر بسیار زیادی در نگرش مثبت انسان به جهان به جای می گذارد و موجبات فراهم ساختن عمومی آرامش روانی فرد را سبب می گردد.

طبق تعالیم اسلامی خداوند خالق و محور هستی است، همه موجودات آفریده اویند و هر چه خیر و نیکی به افراد می رسد از جانب خداست؛ از این رو به نظر فرد مؤمن، وقوع حوادث براساس حکمت است و خالق این جهان به موجودات ستم نمی کند؛ خدا منشاء خیرات و خوبی هاست؛ جهان معنی دار است و انسان بی هدف آفریده نشده. است.

-روشهای عاطفی - معنوی:

1- یاد خدا:

انسان فطرتاً در جستجوی پروردگار به عنوان تکیه گاهی دائمی است، اما گاه با پرداختن به امور ظاهری و انحراف از مبداء اصلی به خواسته واقعی اش نرسیده و از تشویش و ناراحتی درون نجات نمی یابد. ولی انسان که اسلام معرفی می کند موجودی است که سعادتش را جز یاد خدا تأمین نمی کند.

"آنان که ایمان آورده اند و دلهاشان به یاد خدا آرام گیرد؛ آگاه باشید که تنها به یاد خدا دلها آرامش پیدا می کند." [26]

پیامبر می فرماید: ذکر خدا موجب شفای دلهاست.

مسلمان هنگام ذکر خدا احساس می کند که به خدا نزدیک بوده، تحت حمایت او قرار دارد و همین موجب برانگیختگی حس اعتماد به نفس، قدرت، امنیت و آرامش او می گردد. همه عبادات نوعی ذکر است که در آن مؤمن به حمد و ثنای خدا می پردازد. در هنگام درد و غم فرد نیازمند تسکین و آرامش است، یکی از حالاتی که به انسان آرامش می بخشد یاد خداست. علاوه بر این یاد خدا تأثیر دیگری هم دارد. در قرآن آمده: "هر کس از یاد خداوند روی برگرداند، زندگی اش تنگ خواهد شد" [27] یاد خدا فرد را از امیال استرس زا باز می دارد و سبب می شود فرد به جای توجه به لذات دنیوی به خدا توجه کند و در نتیجه حرکت در مسیر اصلی زندگی را برای او سخت و استرس زا نمی نماید. برعکس کسی که خدا را فراموش می کند، با دل بستن به دنیا و به دنبال رفاه بودن دائمی پیوسته در سختی و فشار است.

2- دعا:

برخی از پزشکان در بسیاری از موارد معتقدند که دعا در بهبودی حال بیمار مؤثر بوده و یکی از شیوه های مؤثر در معالجه بیماری است. انسان به هنگام سختی نیاز به پناه بردن به قدرتی ماوراء طبیعت دارد.

(وَ إِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنْبِهِ أَوْ قَاعِداً أَوْ قَائِماً) (هنگامی که به انسان آسیبی رسد ما را در حالتهای مختلف، خوابیده، نشسته و ایستاده می خواند) [28].

دعا یکی از صور یاری خواستن از خداست که با آن فرد تکیه گاه پر قدرتی برای خود یافته و از نظر روانی تقویت می شود. دعا عبارت است از توجه به خدا، راز و نیاز کردن و ارتباط با او و اعراض از غیر او و استمداد از او. به سخن دیگر، دعا ارتباط روحی و معنوی، رو آوردن به آفریدگار عالم و ماورای ظواهر، اظهار عجز و عبودیت و درخواست نیاز از پیشگاه بی نیاز است. دعا و تضرع به درگاه خدا باعث کاهش شدت اضطراب می شود زیرا مؤمن می داند خدای متعال در قرآن کریم فرموده: (وَ قَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ) (پروردگار شما فرمود مرا بخوانید تا دعای شما را اجابت کنم) [29]

3- نماز:

نماز نوعی یاری جستن از خدا با آداب مخصوص است. با ایستادن به نماز و توجه صرف به خدا ذهن از توجه به فشارها و سختی ها دور شده و به آرامش می رسد (خاصیت آرام سازی نماز) و نیز با تقویت روح با نماز احساس آرامش به فرد دست داده، آداب نماز نحوه رسیدن به آرامش را به انسان آموخته و اذکار نماز نیز با یادآوری عظمت خدا "الله اکبر" و مدد جویی از خدا در همه امور (إِیِّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ) در آرام سازی انسان نقش بسزایی دارد. انسان پس از نماز بلافاصله به ذکر و دعا می پردازد و این خود به تداوم حالت تمدد اعصاب و آرامش پس از نماز کمک میکند؛ با بازگو کردن مشکلات و ناراحتی ها و مددجوئی از خدا برای حل مشکلات در واقع منجر به رهایی از اضطراب و آرامش روانی می گردد.

به تعریف کورت گلداشتاین و روانپزشک آلمانی (1965 - 1878) خود شکوفایی، توانایی نیرومند ذاتی موجود در هر فرد می باشد که موجب شکوفا شدن است،داد های مثبت او می گردد. او معتقد بود که برای آن که انسان به موفقیت های بزرگ دست یابد باید با محیط اطراف و زندگی خود به بهترین نحو ممکن کنار بیاید و چنانچه محیط و زندگی هر روز ضربه سنگین تری بر پیکره انسان وارد کردند، انسان باید سعی در بهبود روش مقابله خود با این قبیل مشکلات بنماید، تا بدین ترتیب به مرزهای خود شکوفایی نزدیک شود. همچنین به عقیده مزلو خودشکوفایی بالاترین و برترین نیاز انسان می باشد که پس از ارضاء نیازهای پایین تر مطرح می شود.

انسان پس از نماز بلافاصله به ذکر و دعا می پردازد و این خود به تداوم حالت تمدد اعصاب و آرامش پس از نماز کمک میکند؛ با بازگو کردن مشکلات و ناراحتی ها و مددجوئی از خدا برای حل مشکلات در واقع منجر به رهایی از اضطراب و آرامش روانی می گردد.
در افراد معمولی، انگیزش فرد در صدد ارضای نیازهای پایین تر ولی افارد عالی خواستار ساختن است،دادهای درونی و نیازهای عالی نظیر حقیقت، کمال و غیره هستند. حال اگر با این دیدگاه که نماز کامل ترین پاسخ برای عالیترین نیازهاست به موضوع بنگریم در می یابیم که نماز چگونه به انسان احساس امنیت روانی داده و توانایی مقابله در برابر استرس ها را فزونی می بخشد. به عقیده کارل را جرز (1987 - 1902) انسانهایی که توانایی فرمان دادن به خود (Self-direction) را پیدا کنند و در حقیقت بر کنترل کامل افکار و افعال خود موفق شوند به خود شکوفایی نائل خواهند شد. حال اگر این توانایی را با توانایی که شخص نمازگزار به مدد نماز در کنترل نفسانیات خود پیدا می کند مقایسه کنیم تصدیق خواهیم کرد که همه تعالیم روانشناسی را می توان در آموزش های نماز پیدا کرد. نماز تکرار شکوهمند درس خود شکوفایی در پیشگاه خداست. [30]

4- قرآن:

"اگر به مقررات و دستورهای اسلام عمل شود، زمین غیر از این زمین می گردد" [31] خداوند با عمل به رهنمودهای قرآن درهای برکات آسمان و زمین را بر مردم گشوده و ناآرامی، ناراحتی، تلخ کامی، ضدیت، نفاق و اضطراب از جامعه رخت برجسته و همه انسان ها در کمال رفاه و آسایش بسر می برند و هیچ اضطراب و تشویشی نخواهند داشت. همچنین در منابع اسلامی به رعایت حد اعتدال بین نیازهای جسمی و روحی تأکید شده که خود به آرامش می انجامد. قرآن اساساً برای هدایت مردم به راه درست و آموزش روش های جدید تفکر و رفتارهای بهنجار که منجر به کمال انسانی است نازل شده:

(وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَ رَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ لاَ یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَاراً) (قرآن را نازل می کنیم که شفا و رحمت برای مؤمنان است و ستمگران را جز خسران و زیان نمی افزاید.) [32] بدون شک در قرآن نیروی معنوی عظیمی وجود دارد که در نفس انسان تأثری شگرف برجای می گذارد، این نیرو باعث بیداری وجدان و شعور و صیقل روح انسان می شود. [33]

5- توبه و استغفار:

مؤمن واقعی هیچگاه دچار اضطراب ناشی از ارتکاب گناه نمی شود چرا که در سایه وسوسه ها به آسانی فریب نمی خورد و مرتکب گناه نمی شود تا احساس عذاب وجدان نماید، با ارتکاب به گناه توبه می کند زیرا می داند خداوند بخشاینده است.

(لاَ تَقْنَطُوا مِن رَحْمَهِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً) [34]

از رحمت خداوند نومید نباشید که همانا خداوند همه گناهان را می آمرزد انسان توبه کار با تصمیمی قاطع می تواند متحول شود و راه خود را برای رسیدن به عالی ترین درجه کمال و فضیلت تغییر دهد. از نظر روانی بخشودگی ناپذیر بودن گناه سبب تثبیت تبهکاری می شود بهمین سبب خداوند مهربان مقرر داشته که در صورت تحقق انقلاب درونی و توبه همه گناهان به گونه ای آمرزیده می شوند که گویی فرد گناهی نکرده. قرآن روش "توبه" را که روشی موفق برای درمان احساس گناه است به ما ارائه می دهد زیرا توبه سبب آمرزش گناهان، تقویت امید به جلب رضایت الهی و نهایتاً موجب کاهش اضطراب انسان می شود، توبه انسان را به خود سازی وا داشته از دام خطاها دور نگه داشته و به شناخت خود و در نتیجه افزایش اعتماد به نفس و تثبیت احساس امنیت و آرامش او منجر می گردد.

6- حج:

حج از نظر روانی چنان نیروی روحی عظیمی به انسان می بخشد که گرفتاری ها را از او دور کرده و او را در احساس آرامش و امنیت فرو می برد بعلاوه انجام مناسک حج نوعی تمرین برای تحمل سختیهاست و نوعی مهارت در فروتنی است. با استفاده از لباس ساده حج رابطه برادری میان مؤمنان تقویت شده و با راهنمایی بزرگ مسلمانان این روابط دوستانه مستحکم می گردد و نیز حج تمرینی برای مهار کردن نفس و انگیزه های نفسانی است. [35]

7- روزه:

روزه موجب تهذیب نفس، درمان بیماری های روحی و جسمی و تمرین مقاومت در برابر نفس می گردد. با روزه داری انسان خود را به خصلت صبر که بهترین یار انسان در تحمل سختی های زندگی و جهاد با نفس و مقاومت در برابر هواها و شهوات نفسانی است، آراسته می سازد علاوه بر این با تأثیر بر سلامت جسمانی روی سلامت روانی فرد نیز تأثیر می گذارد.

"ای افرادی که ایمان آورده اید، روزه بر شما نوشته شد، همانگونه که بر کسانی که قبل از شما بودند نوشته شده، تا پرهیزگار شوید" [36]

مؤمن واقعی هیچگاه دچار اضطراب ناشی از ارتکاب گناه نمی شود چرا که در سایه وسوسه ها به آسانی فریب نمی خورد و مرتکب گناه نمی شود تا احساس عذاب وجدان نماید، با ارتکاب به گناه توبه می کند زیرا می داند خداوند بخشاینده است.
8- زکات:

(خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَهً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِم بِهَا وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ وَ اللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ) (از اموال آنها زکات بگیر تا به وسیله آن آنها را پاک سازی و پرورش دهی) [37] زکات نوع دوستی را به مسلمانان آموخته تا آنان را از خود محوری و خودخواهی و بخل و آز نجات داده و سبب ایجاد احساس رضایت از خود می گردد.

9- امید:

در اسلام یأس و ناامیدی گناه بزرگی معرفی گردیده و افراد ناامید افرادی بی ایمان معرفی شده اند. (قَالُوا لاَ تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلاَمٍ عَلِیمٍ) (و چه کسی از رحمت پروردگارش ناامید می شود بجز گمراهان) [38] بنابراین انسان مؤمن که همواره رو به کمال حقیقی خود داشته و تمامی حوادث و پیش آمدها را مقدمه کمال و وسیله وصول یار می شمارد هرگز در مواجهه با حوادث و محرومیت ها، ناملایمات و فشارها در کشمکش های روانی قرار نگرفته و تسلیم یأس و ناامیدی نمی گردد.

10- شب زنده داری:

شب زنده داری ثلث آخر شب و ادامه آن تا طلوع فجر بر بهداشت روانی، عقلی و جسمی تأثیر دارد امام صادق در مورد نماز شب می فرماید، "نماز شب چهره را زیبا، اخلاق را نیکو، انسان را خوشبو، غم را برطرف و دیده را روشن می سازد" [39]

11- تقوا:

تقوا یعنی انسان با دوری از ارتکاب گناهان خود را از غضب خداوند حفظ کند یعنی با تسلط به نفس خود و مهار انگیزه های فطری در جستجوی حق، عدالت و راستی باشد: بنابراین تقوا به این معنا انسان را به سوی رفتار بهتر و تسلط بر نفس خود هدایت کرده و یکی از عوامل اصلی رشد، تکامل و توازن شخصیت انسان بوده و می تواند او را به عالیترین مراحل کمال برساند. [40]

روش های رفتاری

1- صبر یا خویشتن داری:

مؤمن از مشکلات، مصائب و حوادث ناگوار روزگار اظهار شکوه و ناتوانی نمی کند چون خدا او را به صبر سفارش فرموده است. مصائب دنیا، آزمایش الهی برای شناخت مؤمنان صابر است: (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صَابِرُوا وَ رَابِطُوا وَ اتَّقُوا اللّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ) (ای کسانی که ایمان آورده اید استقامت کنید و در برابر دشمنان استقامت بخرج دهید و از مرزهای خود مراقبت کنید و از خدا بپرهیزید شاید رستگار شوید) [41].

2-ازدواج و روابط خانوادگی:

یکی از بهترین اسباب دنیوی تحصیل آرامش ازدواج است. بعلاوه ازدواج فرد را در انجام سایر وظایف فردی اجتماعی توانا می سازد. زن و مرد در سختیها و فشارهای زندگی مدافع و حافظ یکدیگر بوده و صمیمیت و دوستی بین همسران باعث می شود که هیچ یک در مواجه با مشکلات احساس تنهایی ننمایند. چنانچه قرآن در این خصوص می فرماید: "آنان برای شما لباس هستند و شما برای آنها لباس هستید" [42]

3- حمایت مالی و اجتماعی:

در تعالیم اسلامی بر رفع گرفتاری برادر مؤمن تأکید شده است حمایت مالی و اجتماعی فقط مختص افراد نیازمند نیست و نوعی حمایت عاطفی است که لااقل برای ساعتی به فرد آرامش می بخشد. [43]

مؤمن از مشکلات، مصائب و حوادث ناگوار روزگار اظهار شکوه و ناتوانی نمی کند چون خدا او را به صبر سفارش فرموده است. مصائب دنیا، آزمایش الهی برای شناخت مؤمنان صابر است
4- روابط خویشاوندی:

قرآن می فرماید: "درباره خدایی که به نام او از همدیگر درخواست می کنید و نیز درباره خویشاوندان خود تقوی را رعایت کنید و روابط خود را با آنها قطع نکنید: [44] قرآن با تأکید بر روابط خویشاوندی و وضع قوانین مالی در این خصوص، مثلاً تأمین مخارج زندگی نوه، پدر بزرگ، مادر، مادر بزرگ توسط فرد در صورت تمکن مالی، احساس آرامش و امنیت را از جهتی برای فرد به ارمغان می آورد. افراد خانواده دوستان و همکاران و متخصصین امور روانی می توانند در زمان بروز استرس شبکه حمایتی شما باشند. در میان گذاشتن مشکلات خود با دیگران سودمند است. نه تنها خود را تخلیه می کنید، بلکه دیدگاهها و نظرات دیگران را هم می شنوید. یک بررسی در سوئد نشان داد کسانی که چتر حمایت اجتماعی مناسب برخور دارند کمتر به بیماری های قلبی مبتلا می شوند.

5- روابط اجتماعی با مردم:

اسلام در خصوص داشتن روابط مناسب با سایر مردم تأکید بسیار دارد. حمایت های اجتماعی به صورت زیر تحقق می پذیر: * اهتمام نسبت به امور مسلمین: کمک به مسلمین تحت شرایطی که آنها هیچگاه خود را تنها نیابند حتی اگر خویشاوند و خانواده ایی نداشته باشند. * احترام به سالخوردگان: احترام و برقراری روابط مؤثر نیازهای عاطفی سالخوردگان را ارضاء کرده آنها را برای مقابله با استرس آماده می سازند. * حمایت عاطفی از دیگران: احساس دوستی نشانه ایمان است. دیدار مؤمنان از یکدیگر به آنان آرامش روانی می بخشد [45]

6- تعدیل است،دادهای جسمی:

اصل این است که بشر در کارها راه اعتدال را در پیش گیرد و در صراط مستقیم گام بردارد، یعنی همانگونه که به نیازهای مادی و دنیوی اش می پردازد، نیازهای روحی، فطری و اخروی را نیز در نظر بگیرد تا به آسودگی فعال دست یابد. [46]

نقطه نظرات منابع علمی:

اکثر بیماریها با استرس مداوم مرتبط هستند؛ شناسایی استرس و آگاهی از اثرات آن برای کاهش زیانهای استرس کافی نیست. آنچه ما بدان نیازمندیم تلاش برای تغییرات، تغییر منبع استرس و یا تغییر واکنش نسبت به آن منبع می باشد، بایستی به ناراحتی و تشویش خود توجه کرده و آنها را نادیده نگرفت. برای تعیین عوامل ناراحت کننده و تشخیص پاسخ ما به هر یک از این عوامل باید مشخص کنیم که:

آیا منابع استرس را از طریق اجتناب و حذف آن می توان تغییر داد.

آیا شدت آنها را می توان تغییر داد.

آیا می توان مدت رویارویی با استرس را کوتاه ساخت.

آیا می توان وقت و انرژی لازم برای ایجاد تغییر اختصاص داد.

برای برخورد ریشه ای با معضل استرس راههای زیر توصیه شده:

- تقویت مبانی دینی: دور کیم می گوید: انسان «دین ورز» قدمتی بیش از انسان «هوش ورز» دارد. تحقیقات ثابت کرده که ایمان راسخ و داشتن اعتقادات دینی در حفاظت فرد در مقابل تنش ها و وسوسه های شیطانی و ... بیشترین تأثیر را دارد. امروزه پزشکان برای معالجه روان پریشی تلاش در استحکام پایه های دینی فرد را، در مرحله اول اهمیت قرار می دهند و به کار بردن دارو را به عنوان روش مکمل می دانند که به بیمار کمک سطحی و موقتی می کند. اجرا کردن دستورهای الهی و سنت های نبوی در دفع فشار عصبی اهمیت بسزا دارد به طوری که فرد در برابر شدیدترین ضربات عصبی چون درخت تناوری استوار می ایستد.

خدا محوری به جای خود محوری، تقویت ایمان و تلقین این موضوع که "انسان خسران پذیر است مگر اینکه ایمان، عمل صالح و کشف سنت های الهی و در نهایت صبر چون سپری او را از گزند بلیات و نوسانات روحی حفظ نماید..." [47]

- معتدل بودن: به عقیده "فردریک پرلز" انسان معتدل، انسان این زمان و مکان است به عقیده او انسان با احساس ایمنی، در لحظه هستی زندگی می کند و در می یابد که تنها واقعیت همین لحظه است و نیازی به نگریستن به پس و پیش ندارد. انسان معتدل زندانی رویدادها و اوهام نیست، بلکه نقاط ضعف و قدرتش را می شناسد و می پذیرد.

- خروج از محدودیت: نفی همیشگی استرس امکان ندارد مگر اینکه فرد از محدودیت های خود بیرون آید. این محدودیت ها می تواند شامل بینش های محدود، خودخواهی ها، رقابت های مادی بی مورد، ستیز مداوم با خود و اطرافیان باشد. با خروج از محدودیت، فرد در مدار دیگری قرار می گیرد که عرفان و مسائل عرفانی را مورد توجه قرار می دهد. آمیختن با عرفان اسلامی و آنچه در دین اسلام آمده از جمله دستورهای زندگی و شیوه های رفتاری... مؤثرترین عوامل دفع استرس هستند و انسان را روشن روان می سازد.

انسان با توجه به پیچیدگیها و دشواریهای زندگی جهت رسیدن به رشد و پیشرفت در جنبه های گوناگون، می بایست از توانایی لازم و کافی جهت مقابله با موقعیت های دشوار زندگی برخوردار باشد. دنیای در حال تغییر، شرایط اجتماعی و مسئولیت های کاری، وجود مهارت های حل مسئله را برای هر شخص ضروری می سازد، بیشتر آنچه ما در زندگی روزمره انجام می دهیم به نوعی در بردارنده سطوحی از حل مسأله هستند. هرگاه انگیزه های قوی انسانی، به وسیله موانعی که توان غلبه بر آنها در میان نباشد، به شکلی سد شوند، افراد دچار حالت تعارض شده و در نتیجه نیازمند اتخاذ روش هایی هستند که این تعارض را به نفع سلامت روانی و حتی رشد و تعالی فرد خاتمه دهد.

انسان سازگار کسی است که از سلامت روانی برخوردار باشد و متقابلاً کسی از نظر روانی سالم است که مهارت های سازگاری را بشناسد و به کار گیرد. منظور از توانایی ها و مهارت های سازگاری روش هایی است که فرد توسط آنها به حل مشکلات می پردازد. این مهارت ها اختصاصی بوده و به خصوصیات شخصی فرد بستگی دارد. سازگاری به طور کلی یعنی رابطه ای که هر ارنگانیسم نسبت به وضع موجود با محیط اطراف برقرار می سازد.

برای کنار آمدن با موقعیت های استرس زا از شیوه های مختلفی می توان استفاده کرد. سعی کنید روش های متنوعی برای کنار آمدن با استرس فراهم آورید زیرا روشی که در یک موقعیت مؤثر واقع می شود ممکن است در شرایط دیگر کاربرد نداشته باشد. در ضمن توجه داشته باشید که کنار آمدن هنر به دست آوردن متعادل میان پذیرش و عمل کردن، میان صرفنظر کردن و دست کشیدن و کنترل نمودن است. اگر احساس می کنید در شرایط استرس آمیز می توانید با مشکل کنار بیایید، این اثرات مخرب استرس را تخفیف می دهد. دیگر احساس تهدید شدن نمی کنید و این تأثیر روانی متفاوتی بر جای می گذارد.

مسئله یا استرس را موقتاً به کناری بگذارید تا اینکه بتوانید با آن برخورد مؤثرتری داشته باشید . به این روش اسکارلت امارا می گویند و معنایش این است که "فردا به آن فکر می کنم" مثلاً استرس ناشی از به تأخیر افتادن پرواز را می توانید با یک مجله خوب جبران کنید. اگر مایلید با کسانی که در زمینه ای بحث کنید و آنها آمادگی این کار را ندارند ممکن است بهتر باشد که تا فردا صبر کنید. این شیوه اگر به درستی مورد استفاده قرار گیرد، مسامحه و به فردا موکول کردن نیست. وقتی احساس می کنید تحت استرس هستید به انجام کاری لذت بخش بپردازید و یا راهی برای قرار گرفتن در آرامش پیدا کنید.

به عقیده لازاروس و فولکمن (1984) مقابله یا کنار آمدن به روشها و اقدامات شناختی و رفتاری اطلاق می شود که فرد برای تسلط یافتن، کاستن یا تحمل کردن خواسته های درونی و یا بیرونی ناشی از تعاملات پر استرس پیش می گیرد. [48]اغلب افراد تحت استرس، پاسخ هایی را در دیگران بر می انگیزند که اعتقادات غلط و اشتباهات خود آنها را تائید می کند. [49]

- روشهای شناختی: اصطلاح "ساختارهای شناختی" به اعتقادات، تعهدات، فرضیات ضمنی و معانی اطلاق می شود که فرد بر حسب عادت براساس آنها خود و دنیایش را تفسیر می کند. ساختارهای شناختی به عنوان الگوهای راهنما عمل می کنند که بر نحوه ارزیابی فرد از موقعیتهای زندگی تأثیر گذارند و رفتارها و فرایندهای شناختی - عاطفی او را هدایت می کنند؛ به عبارت دیگر ساختارهای شناختی همانند "برنامه های آمادگی ادراکی نهفته "عمل می کنند که فرد را وادار به انجام واکنش های خاص می نمایند [50]. برنامه های کنترل استرس باید انعطاف پذیری را در خزانه رفتاری فرد پرورش دهند. این برنامه ها نباید یک فرمول ساده و منفرد یا یک رویکرد و دستورالعملی را برای مقابله با استرس آموزش دهد؛ فرد باید بیاموزد که سبک مقابله خود را بنا به اقتضای موقعیت وفق دهد و بر آن اساس زمینه ها و اهداف موجود را تغییر دهد. [51]

به هنگام بحران مردم از هر نژاد و فرهنگی که باشند، از منبعی الهی مدد می جویند. در ایام قدیم مردم به آداب و سنن مذهبی خود پناه می بردند، در حالیکه امروزه به نظر می رسد که آدمیان چون در اعمال مذهبی خود پاسخی به مشکلاتشان نمی یابند، با این اعمال کمتر اقناع می گردند و به اعمال مذاهب دیگر اقدام می نمایند، چرا که علی رغم تفاوتهای مذهبی و زمینه ای اجزاء مشترک موجود است، که بایستی بر آنها تمرکز نمود، نه بر تفاوتها. این موضوع به ما کمک خواهد کرد که به تمامی عقاید متفاوت از خودمان احترام گذاشته و با یک دید باز عقاید خود را قدرت بخشیده و تمامیت سلامت روانی و روحی خود را تأمین نماییم. [52]

علیرغم تعاریف فراوانی که از معنویت انسان به عمل آمده چنین به نظر می رسد که معنویت پدیده ایی است که هیچ تعریفی برای آن کافی به نظر نمی رسد. به تعریف WHO معنویت انسان چیزی است که در هماهنگی کامل با محیط قابل درک و غیر قابل درک است. معنویت انسان نه مذهب و نه انجام فرایض یک مذهب است. درگیری فعال با مذهب تعالی مذهبی فرد محسوب می شود. و این همان چیزی است که از اهداف اصلی مذاهب بشمار می آید. نوعاً وقتی افراد منبع روحی آدمی را مورد بحث و بررسی قرار می دهند بررسی آنها ایشان را به چیزهای خارجی مثل طبیعت و عالم بالا رهنمون می شود و این کارل جانگ روانشناس بود که به عنوان پیشرو در علم روان شناسی این بررسی ها را به سمت کشف اعماق فکر آدمی به عنوان وسیله ای برای درک طبیعی معنویت انسانی معطوف نمود. [53]

دعا و نماز: نماز و نیایش از قدیمی ترین و معمولترین مکانیسم های تطابقی شناخته شده مورد استفاده نوع بشر می باشد. در ساده ترین نوع خود دعا و نماز یک کشش درونی و قلبی برای درخواست کمک و استمداد برای پا در میانی منبع الهی در امری است. نماز وسیله ای برای ارتباط و تمرکز حواس نیز هست. اسچافر (1992) می نویسد: نیایش می تواند اضطراب و نگرانی را کاهش داده، خوش بینی را قوت بخشیده و امید را در فرد استحکام بخشد با این وجود در مواردی که این روش مورد استفاده سوء فرد قرار می گیرد، می تواند میزان وابستگی را در فرد بالا برده و باعث گریز یا حتی شک و شبهه او گردد. [54] رکن نیایش به عنوان یک تکنیک تطابقی ایمان است. ایمان و اعتقاد به اینکه هر کسی به یک منبع الهی متصل می باشد.

ایمان قدرتی است بالاتر، منبعی مافوق که می توان در اوقات استرس به کار برد. انواع نیایش بی شمار است. شاید معمول ترین نوع آن نیایشی است آهنگین (بیشتر شبیه به شعر) که توجه ما را از خود به خودی والاتر معطوف می سازد. بومیان امریکا نیایش خود را با رقص توأم می سازند تا اتصال خود را با زمین محکم سازند. مردمان افریقای جنوبی می گویند: "با آواز خواندن در واقع دو بار نیایش می کنی". نیایش می تواند برای سپاسگزاری و یا طلب بخشایش صورت گیرد. دعاها به اشکال مختلف ادا می شوند. نوع نیایشی که معمولاً با موقعیت های استرس ادا می گردد با عنوان "دعای ترحم طلبی یا درخوایت میانجیگری الهی" است. اساساً این نوع نیایش درخواستی است برای کمک که در آن فرد در جستجوی هدایت الهی یا میانجیگری (پا در میانی) الهی است. این دعای طلب ترحم هم در موقعیتهای نیاز خود فرد و هم جهت استمداد برای دیگران ادا می شود. حال این سؤال پیش می آید که آیا افرادی که نیایش می کنند سالم ترند؟ مطابق مطالعات و تحقیقات انجام یافته شواهدی دال بر مثبت بودن و هم منفی بودن جواب این سؤال موجود است.

اسچافر  می نویسد: نیایش می تواند اضطراب و نگرانی را کاهش داده، خوش بینی را قوت بخشیده و امید را در فرد استحکام بخشد با این وجود در مواردی که این روش مورد استفاده سوء فرد قرار می گیرد، می تواند میزان وابستگی را در فرد بالا برده و باعث گریز یا حتی شک و شبهه او گردد
در تحقیقی که در دانشگاه دوک انجام شده، این نتیجه بدست آمده که در مردمانی که به طور مرتب در مراسم مذهبی شرکت می کنند نسبت به افرادی که تمایلی به این کار نشان نمی دهند، میزان سلامت بیشتر مشاهده شده است. تحقیقی که توسط پرسمن و همکارانش انجام گرفته نیز نتایج مشابهی ارائه داده است. ماتئوز در کتاب خود "فاکتور ایمان‌" می گوید: حضور مردمان در کلیسا از روی عادت یکی از فاکتورهای تقویت سلامت بشمار می رود و این در حالیست که نتایج حاصل از این یافته ها نشان می دهد که یک رابطه ی قوی با معنویت و الهیت به سلامت می انجامد و اینکه خود رفتارهای مذهبی و ایمان فاکتورهای سلامت حقیقی به شمار می روند. ضمناً بایستی در نظر داشت که اعمال مذهبی را به آسانی می توان سنجید ولی معنویت را خیر، چرا که افرادی هستند که انسانهایی معنوی هستند ولی مذهبی نیستند و نیز کسانی هستند که علیرغم مذهبی بودن معنوی نیستند.

سوفی برنهام در کتاب خود "کتابی از فرشتگان" به روشهای نیایش به منظور هرچه مؤثر بودن آن اشاره کرده می گوید: "ذهن خود را از تمامی افکاری که توجهتان را می طلبد پاک کنید تا به طور مؤثر متوجه روند نیایش خود شوید؛ در مناجات خود بجای جملات منفی از عبارات مثبت استفاده کنید چرا که ضمیر ناخودآگاه قادر به تشخیص کلمات منفی نیست.

جان بوریسنکو، درمانگر استرس، داستانی از یک دوست نقل می کند که یک پای خود را در نتیجه کانسر استخوان از دست داده بود ولی بیست سال بعد از این واقعه این مرد تماماً توانسته از زندگی خود لذت ببرد. او مکانیسم های دفاعی خود را بر افکار مثبت و نه منفی متمرکز نموده است.

به گفته جکسون اچ براون "برای چیزها دعا نکنید بلکه برای آگاهی و جرات دعا کنید". آن زمان که دعا و نماز به عنوان وسیله ای برای تقویت ایمان و ایجاد امید به کار رود، می تواند مکانیسم دفاعی و تطابقی مؤثری باشد. [55]

سالیان زیادی روانشناسان شدیداً معتقد به این بودند که کلید مواجهه با عادات منفی سلامتی، تغییر رفتار است. یکی از راههای ایجاد تغییر در رفتارهای منفی، تصورات ذهنی توأم با قدرت بیان آن است. پروسه ذهنی که ولپ (wolpe) برای کمک به بیمارانش در فائق آمدن به ترس هایشان بکار می گرفت (غیر حساس سازی سیستماتیک) systematic desensitization نامیده می شد، که در این پروسه شخص از تخیلات خود برای فائق آمدن به نگرانی هایش (مرتبط با موقعیتی خاص) یاری می جست. در این پروسه بیمار با رویارویی های مکرر خود با موقعیت اضطراب آور در وضعیتی ریلکس و آرام سعی در ایجاد مقاومت در قبال موضوع استرس آور می نماید. [56]

در تحقیقی که اخیراً به منظور بالا بردن میزان اطلاعات و درک سلامتی روانی توسط دایره سلامت بریتانیا صورت گرفته است، گزارش شد که یک نفر از هر شش بزرگسال با محدوده سنی 16 تا 64 سال از برخی از انواع ناراحتی های اعصاب رنج می برند (1992 - who) (جکنیز و همکاران 1998)، از این میزان 50% افراد از بیماریهای مربوط به نگرانی در عذابند که علامتهای عصبی معمول این افراد: گیجی، مشکلات خواب، حساسیت بیش از حد و نگرانی می باشد. [57]

روابط خانوادگی: چنانچه خانواده بخواهد در مقابل تغییرات معمولی و بحرانهای خارق العاده مقاومت نماید باید در تطابق خود با شرایط سخت انعطاف پذیر و خلاق باشد. در واقع این خانواده است که با وضع قوانین خاص خود و ایجاد سازگاریهای لازم در سایه وابستگی عاطفی و احساس مسئولیت در قبال هر یک از اعضاء با مشکلات و فشارهای وارده بر خانواده به ستیز برخواسته و آنها را مغلوب خواهد ساخت. در واقع بنیان خانوادگی با بکارگیری شیوه های ارتباطی درست و قوی مستحکم تر شده و به صورت دژی محکم قادر به مقاومت در قبال تنشها و فشارهای داخلی و خارجی خواهد بود.

این خانواده است که با وضع قوانین خاص خود و ایجاد سازگاریهای لازم در سایه وابستگی عاطفی و احساس مسئولیت در قبال هر یک از اعضاء با مشکلات و فشارهای وارده بر خانواده به ستیز برخواسته و آنها را مغلوب خواهد ساخت.
ارتباطات صحیح می توانند از مراحل زیر ناشی شوند: * رفتار کردن یا سخن گفتن به طور واضح، * بیان احساسات با تشریح تجربیات و افکار خود و نه بیان جملات به صورت سرزنش طرف مقابل (چرا که این امر او را در مقام دفاع قرار می دهد). تطبیق یافتن با موارد فشار هنگامی که احساس کنیم سایرین به هنگام جدال برای تشویق ما آمده اند، آسانتر می باشد. هنگامی که به مقابله شکنجه ها، ناامیدیها جدالها، اضطراب ها و افسردگی ها می پردازیم، اگر بدانیم که دوستی ما را حمایت می کند، حل آن مشکلات آسانتر خواهد بود.

نتیجه گیری:

از آنچه بیان شد چنین بر می آید که تفاوت عمده ی تعالیم مذهبی، به ویژه ادیان توحیدی، نسبت به یافته های علمی و تجربی، علاوه بر قدیمی تر بودن، جامعیت و فراگیری آن به همه رموز و ابعاد گوناگون وجود انسان است که به تدریج مورد شناخت دانش بشری قرار گرفته و خواهد گرفت و روانپزشکی همچون سایر رشته های پزشکی به میزان قابل توجهی تکیه بر سایر علوم داشته، مانند آنها در طول زمان تغییر و تحویل می یابد، چنانکه اصلی در گذشته صحیح انگاشته می شد حال ممکن است صادق نباشد، در مقابل اصول دین مبتنی بر وحی و کتب آسمانی و قائم به خود بوده، از ابتدا کامل و جامع می باشد، نیازی به تحول و تکامل ندارند و لذا در طول زمان تغییر و تحول نمی پذیرند.

حال چگونه دین می تواند برای انسان و جامعه دیدار باعث ثمرات و تحولاتی شود که زندگی درونی و بیرونی این فرد و جامعه را به خوشبختی و سعادت راهنمون کند، نکته ای است که ادیان الهی به ویژه اسلام بدان پاسخ داده است، پس برای سلامت روانی جامعه بایستی به رهنمودهای اسلام و قرآن توجه ویژه بنمائیم.

فریب خدائی فر، مژگان مقامی، مریم تقی زاده

منبع : راسخون

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۱
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها