کد خبر: ۲۵۶۲۶
زمان انتشار: ۲۰:۳۵     ۱۵ آبان ۱۳۹۰
سينماي ديني، تعريف آن و شناخت ويژگي هايش مقوله مهمي است براي استفاده بهتر و صحيح از اين هنر و صنعت جهت نيل به اهدافي که هر جامعه اسلامي مي تواند داشته باشد.
از اين رو سعي مي کنيم نگرشي کوتاه داشته باشيم به: مفهوم سينماي ديني، اينكه آيا ديني بودن در ساختار يک اثر هنري مهم تر است يا در محتوا، آيا فيلم اخلاقي ديني است يا خير؟ و در نهايت نگاهي خواهيم داشت به چند اثر سال هاي اخير سينماي ايران و طبق آنچه گفته خواهد شد ديني بودن آنها را بررسي خواهيم کرد.

در اين پژوهش از نظرات برخي نظريه پردازان خارجي به همراه سخنان بعضي از هنرمندان ايراني استفاده شده و در نهايت نگارنده از آن نظريات جهت تطبيق با چند فيلم استفاده کرده است.

* تعريف سينماي ديني:

از آنجايي که نظريه پردازان، هنرمندان و عالمان ديني در سراسر جهان و خاصه کشور ما اختلافات اساسي در تعريف دو واژه سينما و دين دارند تعريف ترکيب اين دو کلمه بسيار سخت تر خواهد بود.

اما اگر بخواهيم نگاهي به تعاريفي که ارائه مي دهند داشته باشيم پي مي بريم که اغلب برمبناي نوع خاص تلقي خود از آنچه معيار اصلي براي سنجش ديني بودن اثر هنري مي دانند، قالبي براي تعريف اين ترکيب ساخته اند. برخي از اين تعاريف چنان دچار خطا و اشتباهات شده اند که بسيار دور از مقصد اصلي به نظر مي رسند اما برخي از آنها را مي توان از جهاتي پذيرفت و البته نه به شکل مطلق. برخي از اين تعاريف از اين قبيل هستند:

- هر سينمايي که فاقد فحشا باشد در جهت سينماي ديني گام برداشته است يعني در سينما همه چيز غير از فحشا مي تواند باشد. (اين تعبير برداشت ناقصي از جمله معروف امام خميني است مبني بر اينكه ما با سينمايي که فاقد فحشا باشد مخالف نيستيم زيرا سخن ايشان به معني تبيين سينماي ديني با همين يک ويژگي نيست.)

- سينمايي که از دين به منظور تبليغ مقاصد سياسي استفاده مي کند ديني نيست. (اين هم يک تعريف سلبي است که قطعاً نمي تواند کامل باضد وصرفاً انکار يکي از ويژگي هايي است که برخي گمان کرده اند فيلم را ديني مي کند.)

- سينماي ديني نمي تواند فقط سينماي اسلامي باشد در اين صورت کلاً وجود سينماي ديني در ملل غير مسلمان نفي مي شود.

- سينماي ديني سينمايي است که تنها شعائر و احکام ديني بر آن حاکم است.

- سينمايي ديني است که - ولو با نمايش گناه - تأثير اخلاقي و ديني داشته باشد.

سينماي ديني سبک و شيوه خاصي دارد که آن را از انواع ديگر (ژانرهايي مثل وسترن، جنايي، کمدي و...) جدا مي سازد.

اين تعاريف هر کدام به بيان يک ويژگي از سينماي ديني اکتفا کرده اند؛ برخي به شکل ايجابي و برخي ديگر به شکل سلبي. همان طور که گفته شد بعضي از اين تعاريف مي توانند به آنچه مي خواهيم خيلي نزديک باشند اما به هر حال قسمتي از چيزي هستند که براي تعريف سينماي ديني لازم داريم در واقع اين تعاريف و بسياري از ديگر برداشت هايي که در اينجا نياورديم شرط هاي لازم اما ناکافي براي ديني دانستن اثر هنري را به عنوان تعريف ارائه مي دهند. شايد با تلفيقي از قسمتي از اين نظريات بتوان گفت سينماي ديني سينمايي است که تمام يا قسمت عمده اجزاي ظاهري و باطني اش نشأت گرفته از دين و در خدمت دين باشد.

* سينماي، ديني فرم يا محتوا:

يکي از اساسي ترين و تعيين کننده ترين ويژگي هاي ديني بودن يا نبودن فيلم آن است که بدانيم ديني بودن بايد الزاماً در يکي از فرم يا محتوا وجود داشته باشد و تعريف شود يا هر دوي آنها همراه با يکديگر.

هر کدام از ديدگاه هاي قابل طرح در اين باب قائليني دارند و هر کدام از مدافعين براي اثبات مدعاي خود دلايلي ارائه مي دهند. از جمله، جهانگير الماسي معتقد است: «سينماي ديني مضمون گريز است و ديني بودن سينما بيشتر مر بوط به ساختار مي شود». دليلي که وي براي نظرش بيان مي کند اين است که: «چون سينما يک اثر ديداري است» او اضافه مي کند «مفاهيمي چون عدالتخواهي در مارکسيسم هم مي تواند وجود داشته باشد». در مقابل دسته ديگري از نظريه پردازان باور دارند که ديني بودن يک اثر هنري بستگي به محتوا و آنچه مربوط به مفهوم است دارد. فريدهوف شووان معتقد است «در هنر مقدس يا ديني آنچه بيش از هر چيز اهميت دارد محتويات اثر هنري و نحوه به کار بردن آن است». او مي گويد: «هنر ديني اکثراً هدف زيبايي ظاهري را ناديده مي گيرد و زيبايي آن بيش از هر چيز از حقيقت معنوي است».

از ميان افرادي هم که به جمع بين دو نظريه فوق اعتقاد دارند تيتوس بوکهارت براي رد نظريه کساني که معتقدند هنر ديني هر اثري است که موضوع ديني دارد مي گويد: «هنر اساساً قالب و صورت است و اين امر که موضوع يک هنر از حقيقتي روحاني مايه گرفته باشد براي ديني ناميدنش کافي نيست بلکه بايد زبان صوري آن هنر نيز از همان سرچشمه سيراب شده باشد تا بتوان ديني اش خواند». اعتقاد او به اينكه صورت و معني با يکديگر متناسب هستند و به يکديگر شباهت کامل دارند دليلي است بر اينكه هرگز هيچ اثر هنري نمي تواند در قالب ديني و با محتواي غير ديني باشد. به هر حال به نظر مي رسد اگر بخواهيم اقوال مختلف هنرمندان و متخصصين را در اين زمينه با يکديگر جمع کنيم به اين نتيجه مي رسيم که ديني بودن هر کدام از فرم يا محتوا براي ديني دانستن يک اثر هنري شرط لازم اما ناکافي است؛ و با محقق شدن هر يک از آنها جايي براي شک و ترديد در ديني بودن کل اثر باقي مي ماند اما در صورتي که هماهنگي و يکدستي بين اين دو مقوله وجود داشته باشد آنها نه به يکديگر آسيب مي رسانند و نه جايي براي شبهه يا اختلافي در ديني قلمداد کردن اثر باقي مي ماند.اما اگر با اين جمع کردن موافق نباشيم و بخواهيم فقط يکي از فرم يا محتوا را انتخاب کنيم به خاطر
تأثير گذاري عميق و شايد اهميت بيشتري که محتوا دارد بايد بگوييم بهتر است فيلمي را ديني بدانيم که به مفاهيم ديني پرداخته است. در واقع آنچه در مفاهيم به ديني بودن نزديک تر است شايستگي بيشتري براي ديني ناميدن دارد تا چيزي که ظاهرش ديني است اما ممکن است در معنا و مفهوم غير ديني حتي گاهي ضد ديني باشد.

* مفهوم اخلاقي، فيلم ديني:

آيا فيلمي که محتواي اخلاقي دارد يا موضوعش اخلاق است را مي توان در رده فيلم هاي سينماي ديني به شمار آورد؟ عده اي از هنرمندان به اين سئوال پاسخ مثبت مي دهند. البته اغلب آنها در تبيين نظريات خود نگـاهي به اين نکته هم دارند که اخلاقيـات منظور صرف آن چيزي نيست که عقل و حس بشـري به تنهايـي درک کرده و بر آن صحـه مي گذارد هر چنـد گاهي اين را هم مي پذيرند اما عموماً منظور، آن اخلاقي است که مورد تأييد دين و در نهايت سفارش شده از طرف پروردگار است.رضا مير کريمي معتقد است: «اگر در زندگي موقت اين دنيايمان، روابط درستي داشته باشيم که اين روابط درست را هم خدا تعريف کرده و اکثراً هم با منطق انساني سازگار است يعني به نوعي حس مي کنيم اگر خدا هم نمي گفت ما دوست داشتيم که دروغ نگوييم، سر کسي کلاه نگذاريم، به همديگر احترام بگذاريم؛ هر چه به اينها کمک کند سينماي ديني است». داريوش ارجمند نيز ضمن انتقاد از هنرمنداني که در آثار خود فقط پرداختن به ظواهر دين (صورت نماز و روزه و حج و مسجد و...) را انتخاب کرده اند آن هم در همان حد ظواهر مي گويد: «بازتاب آن اعتقادات و اين مناسـک در ارتباط با مردم شکل مي گيرد، يعني اگر شما کسي را ببينـيد که رفتـاري اخلاقـي و انساني دارد حتـي اگر نماز خواندنـش را نبينـيد او را انساني ديندار مي دانيد...يعني از عملکردش مي فهميم اين آدم خداشناس، خدا ترس، قيامت ترس و با ايمان است». اما در مقابل گروه ديگري معتقدند فقط اخلاقي بودن موضوع يا محتواي يک فيلم آن را ديني نمي کند. شايد بتوان گفت کساني که اين باور را دارند اغلب همان کساني هستند که معتقدند براي ديني شدن يک اثر هنري لازم است که فرم و محتوا هر دو ديني باشند. جهانگير الماسي مي گويد: «لزوماً هر فيلمي که اخلاقي است ديني نيست». البته اين جمله به اين معني نيست که ايشان اساساً منکر اين باشند که يک فيلم اخلاقي بتواند ديني باشد اما به هر حال نظر ايشان با اطلاقي که نظريه قبلي دارد در تناقض است.

اينجا هم اگر بخواهيم بين دو نظريه موجود جمع کنيم به همان نتيجه اي مي رسيم که در بحث پيش رسيديم و اگر هم بخواهيم يکي از دو قول را برگزينيم با توجه به انتخاب محتوا مي توانيم اخلاقي بودن را مؤلفه اي بسيار قوي براي ديني دانستن يک اثر هنري قلمداد کنيم. اما به نظر مي رسد تأکيد بر استفاده از اخلاقياتي که دين آنها را تعليم داده و مورد توجه قرار مي دهد نکته اي است بسيار مهم که نبايد آن را فراموش کرد. مقا م معظم رهبري در زمان رياست جمهوري خود بياناتي در مورد سينما داشته اند که با توجه به آن همين نکته فهميده مي شود که آن سينمايي ديني و قابل احترام است که به آنچه براي اسلام مهم است بپردازد و آنچه را به نمايش بگذارد که اسلام همان را آموزش مي دهد تا به اين وسيله بتواند اخلاقيات و روحيات ديني را زنده کند. ايشان مي فرمايند: «ما در مورد اسلامي بودن يک فيلم دو چيز مي خواهيم يکي اينكه ارزش هاي اسلامي، يک عرض عريضي دارد و البته تعليم دادن نماز جزء ارزش هاي اسلامي است اما تعليم دادن راستي و درستکاري و شجاعت و مقاومت هم يکي از ارزش هاي اسلامي است. پس هر چيز که اينها را آموزش بدهد، يک محتواي اسلامي را آموزش داده است».
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها