کد خبر: ۲۶۳۹۹۵
زمان انتشار: ۱۱:۵۶     ۰۳ آبان ۱۳۹۳

تا قیامت ز قیام تو قیامت برپاست
از قیام تو پیام تو عیان است هنوزهمه ماه است محرم، همه جا کرب و بلاست
در جهان موج جهاد تو روان است هنوز

امشب رقیه فهمید بابا دو بخش دارد
بخشی به روی نیزه ٬ بخشی به خاک صحرا

از فضل خودت شبی زبانم دادی
ساقی شدی و طبع روانم دادیگفتم که چه باید بنویسم از عشق
دستان بریده را نشانم دادی

امشب وقوع مرگ تو را جار می‌زنند
رخسار ماه را غم و زنگار می‌زنند

نوزادها برای علی اصغرت هنوز
با اولین تنفس خود زار می‌زنند

حـتی خـدا مـیان حسـینیهء غمـش
سوگند خورده است به ماه محرمش

شبهای قدر محترم و با فضیلت اند
امّـا نمی رسند به شبهای مـاتمش

ارباب صدای قدمت می آید
هنگامه اوج ماتمت می آید

خیمه ماه محرم زده شد بر دل ما
باز نام تو شده زینت هر محفل ما

جز غم عشق تو ما را نبود سودایی
عشق سوزان تو آغشته به آب و گل ما

برای باغبان یاس آفریدند
علی را أشجع الناس آفریدند

وفا داری و مردی و شجاعت
یکی کردند و عباس آفریدند

دلم مست و لبم مست و سرم مست
بخون ای دل که صبرم رفته از دستبخون ای دل محرم اومد از راه
بخون اجر تو با عباس بی دست

آموخته ایم از تو وفاداری را
خون تو نوشت معنی یاری راای کاش که آب کربلا می آموخت
آن روز زچشمت آبرو داری را …

گویند "می" نمی شود از راه گوش خورد!
من "یا حسین" می شنوم مست می شوم

پیر همه بود اگرچه او کودک بود
صبرش ز غریبی پدر اندک بودمی کرد به نی اشاره می گفت رباب
ای کاش سر نیزه کمی کوچک بود

اردوی محرم به دلم خیمه به پا کرد
دل را حرم و بارگه خون خدا کرد

خورشید که در میان خون، پرپر زد
آن ماه، کنار خیمه‌ها، بر سر زد

فرمود که مرگ سرخ از ذلت به
آن حنجره‌ای که بوسه بر خنجر زد

با یاد کشتگانش، آیینه خانه ای ساخت
آیینه دار او بود ، آیینه چید عباس

از نسل پختگان بود، خامی نکرد، باری
چون سیب سرخ افتاد، از بس رسید عباس

ما سینه زنان رسم جنون باب نمودیم
جان و سر خود هدیه به ارباب نمودیم

از عمق درون ناله و فریاد نمودیم
با سینه زدن زلزله ایجاد نمودیم

و داعی با سر و جان کرده اینک
ملائک را هراسان کرده اینک

الا ، اهل حرم بیرون بییید
حسین آهنگ میدان کرده اینک

بی حسین بن علی احساس پیری می کنم
نی که پیری بلکه احساس حقیری می کنم

گفت سائل از چه رو محکم به سینه می زنی؟
گفتم از آینه ی دل گردگیری می کنم

خلائق خاک بر سر جملگی زاری کنید
محرم ماه خون آمد عزاداری کنید
ز خاک نینوا فریاد می خیزد چنین
حسینم یار می خواهد، وفاداری کنید

بازدلم غم گرفت دوباره ماتم گرفت
ماه محرم آمد تمام عالم گرفت

دیباچه ی عشق و عاشقی باز شود
دلها همه آماده ی پرواز شود
با بوی محرم الحرام تو حسین
ایام عزا و غصه آغاز شود

سلام من به محرم, محرم گل زهرا
به لطمه های ملائک, به ماتم گل زهرا

بر سینه ی من نوشته بین الحرمین
نصف قلبم با ابالفضل،نصف دیگر با حسین

دل را اگر از حسین بگیرم چه کنم
بی عشق حسین اگر بمیرم چه کنم
فردا که کسی را به کسی کاری نیست
دامان حسین اگر نگیرم چه کنم

کاش بودیم آن زمان کاری کنیم
از تو و طفلان تو یاری کنیم
کاش ما هم کربلایی می شدیم
در رکاب تو فدایی می شدیم

باز محرم رسید، ماه عزای حسین
سینه‌ی ما می‌شود، کرب و بلای حسین
کاش که ترکم شود غفلت و جرم و گناه
تا که بگیرم صفا، من ز صفای حسین

محرم آمد و ماه عزا شد
مه جانبازی خون خدا شد
جوانمردان عالم را بگویید
دوباره شور عاشوار به پا شد

آبروی حسین به کهکشان می ارزد
یک موی حسین بر دو جهان می ارزد
گفتم که بگو بهشت را قیمت چیست
گفتا که حسین بیش از آن می ارزد

ماه خون ماه اشک ماه ماتم شد
بر دل فاطمه داغ عالم شد

پرسیدم:ازحلال ماه، چراقامتت خم است؟
آهی کشیدوگفت:که ماه محرم است
گفتم: که چیست محرم؟
باناله گفت:ماه عزای اشرف اولادآدم است

با آب طلا نام حسین قاب کنید
با نام حسین یادی از آب کنید
خواهید مه سربلند و جاوید شوید
تا آخر عمر تکیه بر ارباب کنید
فرا رسیدن ماه محرم تسلیت باد

عالم همه قطره اند و دریاست حسین
خوبان همه بنده اند و مولاست حسین
عزاداریتان مقبول

در کلاس عاشقی عباس غوغا می کند
در دل هر عاشقی عباس مأوا می کند
هر کسی خواهد رود در مکتب عشق حسین
ثبت نامش را فقط عباس امضا می کند

قیامت بی حسین غوغا ندارد
شفاعت بی حسین معنا ندارد
حسینی باش که در محشر نگویند
چرا پرونده ات امضاء ندارد

کاش بودیم آن زمان کاری کنیم
از تو و طفلان تو یاری کنیم
کاش ما هم کربلایی می شدیم
در رکاب تو فدایی می شدیم

اردوی محرم به دلم خیمه به پا کرد
دل را حرم و بارگه خون خدا کرد

برای باغبان یاس آفریدند
علی را أشجع الناس آفریدند
وفا داری و مردی و شجاعت
یکی کردند و عباس آفریدند

به یکتایی ، قسم یکتاست عباس
به مردی شهره دنیاست عباس
اگر چه زاده‌ ام‌البنین است
ولیکن مادرش زهراست عباس

عالم همه محو گل رخسار حسین است
ذرات جهان درعجب از کار حسین است
دانی که چرا خانه ی حق گشته سیه پوش
یعنی که خدای تو عزادار حسین است

اشکم ز هجر روی تو خوناب شد حسین
مویم ز غصه رشته ی مهتاب شد حسین
هر جا کنار آب نشستم ز داغ تو
از بس که سوختم جگرم آب شد حسین

السلام ای وادی کرببلا
السلام ای سرزمین پر بلا
السلام ای جلوه گاه ذوالمنن
السلام ای کشته های بی کفن

همواره تجّسم قیام است حسین (ع)
در سینة عاشقان ، پیام است حسین (ع)
در دفتر شعر ما ، ردیف است هنوز
دل چسب‌ترین شعر کلام است حسین (ع)

الحق که به ما درس وفا داد حسین (ع)
هر چیز که داشت بی‌ریا داد حسین (ع)
یعنی که تأملی کنید ای یاران !
آن هستی خود زکف چرا داد حسین (ع)؟

بر نیزه ، سری به نینوا مانده هنوز
خورشید ، فرا ز نیزه‌ها مانده هنوز
در باغ سپیده ، بوته بوته گل خون
از رونق دشت کربلا مانده هنوز

عطری که از حوالی پرچم وزیده است
ما را به سمت مجلس آقا کشیده است
از صحن هر حسینیه تا صحن کربلا
صد کوچه بازکنید محرم رسیده است

کربلا دارالنعیم زینب است
کعبه خود تحت حریم زینب است
عمر زینب فخر مولا بود و بس
او به زهرا المثنی بود و بس

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها