کد خبر: ۲۶۹۶۹۰
زمان انتشار: ۰۹:۰۴     ۲۲ آبان ۱۳۹۳
سرمقاله روزنامه های کیهان،وطن امروز،حمایت و ...را میتوانید د ر این قسمت بخوانید.
در ابتدا ستون یادداشت روز،روزنامه کیهان را میخوانید که به مطلبی با عنوان«چه نیازی به دشمن؟!»نوشته شده توسط جعفر بلوری اختصاص یافت:

1- در فیزیک قانونی هست به نام «قانون سوم نیوتن». طبق این قانون «هر کنشی واکنشی به دنبال دارد». این قانون «گاهی» در دنیای سیاست نیز مصادیقی پیدا می‌کند. یعنی گاهی صحبت، حرکت و موضع‌گیری یک مسئول (کنش) با واکنش طرف مقابل (اینجا دشمن) مواجه می‌شود. بر خلاف تصور برخی، واکنش‌ها بسیار مهم هستند چرا که از نوع واکنش دشمن، حداقل می‌توانیم عیار کنش خود را بسنجیم. بعضی وقت‌ها برای اینکه بفهمیم، اظهارات و حرکتی که از ما در مقابل دشمن سر زده، درست بوده یا غلط، کافی است به واکنش دشمن نگاه کنیم. وقتی دیدیم دشمن از صحبت یا اقدام ما ذوق زده شد و به قول حضرت آقا،  شروع به زدن سوت و کف کرد، این یعنی گل به خودی زده‌ایم، اشتباه کرده‌ایم و...

عکس این هم صادق است؛ یعنی وقتی صحبت یا حرکتی از ما سر زد که مثلا باعث خشم، انفعال، موضع از سر ضعف یا عصبانیت دشمن شد، این یعنی گل به دشمن زده‌ایم و تیرمان درست خورده به هدف. بنابر این رصد واکنش دشمن گاهی محک خوبی است برای اینکه بفهمیم اصطلاحا چند چندیم. ابراز خشم، تهدید، اقدامات جنون‌آمیز و منفعلانه و چنگ و دندان نشان دادن دشمن در مقابل اقدام و اظهار ما، یعنی به احتمال قریب به یقین، تیر ما به هدف خورده است. به اقدامات جنون‌آمیز نتانیاهو در قتل‌عام مردم مظلوم فلسطین در کرانه باختری که در «واکنش» به انتفاضه سوم صورت می‌گیرد نگاه کنید! این یعنی، انتفاضه بهترین راه است. خلاصه این که، باید مراقب اظهارات و واکنش‌ها بود. اهمیت اینگونه مراقبت‌ها بسته به زمان و شخص بالا و پایین می‌شود.

2- رجزخوانی، یعنی تعریف از شجاعت و شرافت خود. این اقدام، همواره در طول اعصار گذشته و در جنگ‌ها مورد استفاده قرار گرفته است بدین‌شکل که، سرباز یا فرمانده با استفاده از اشعار و جملات حماسی و گاهی اغراق‌آمیز، قدرت و توان خود را به رخ حریف کشیده و از طرفی به نیروهای خودی روحیه می‌دهد. این مسئله امروز هم به شکلی دیگر اما با همان هدف بازدارندگی صورت می‌گیرد. کشورها با به تصویر کشاندن توانمندی‌های خود- مثلا در حوزه نظامی با انجام مانور- از یک طرف باعث بازدارندگی از حملات احتمالی دشمن می‌شوند، از طرف دیگر به مردم کشور خود روحیه می‌دهند. و البته برخی از کشورها چه بسا که در این راه اغراق و دروغ را هم چاشنی رجزخوانی‌های خود کنند!

3- «اگر قرار باشد تعرفه واردات برداشته شود، در هیچ صنعتی به جز آبگوشت بزباش و قرمه‌سبزی و در هیچ تکنولوژی تولید رقابتی و برتری نخواهیم داشت.» این آخرین سری از اظهارات عجیب یکی از مسئولین محترم کشورمان است که همین چند روز پیش بنا به دلایلی که از درک درست آن عاجزیم، در خصوص اوضاع و جایگاه کشورمان در حوزه صنعت و تکنولوژی کشور گفته شده است. اظهاراتی که ناخواسته  انسان را به یاد صحبت‌های علی رزم آرا، نخست‌وزیر سال 1329 ایران می‌اندازد. نخست‌وزیر دست نشانده پهلوی در آن سال در واکنش به رد لایحه معروف گس-گلشاییان در مجلس گفته بود: ملت ايران قادر به ساختن لولهنگ (آفتابه) نيست و يک کارخانه سيمان را نمي‌تواند اداره کند!»

متاسفانه، اینگونه اظهارات مدتی است در دولت محترم یازدهم اپیدمی شده و گویا برخی مسئولین- ان‌شاءالله سهوا- چنین جفاهایی را در حق کشور و پیشرفت‌های بعضا بی‌نظیر آن در حوزه‌های مختلف روا می‌‌دارند.  یعنی بدون توجه به حساسیت زمانی و اثرات و عواقب اینگونه موضع‌گیری‌های نسنجیده، اظهاراتی را بیان می‌کنند که فقط،  قند را در دل دشمن آب می‌کند! کسی از مسئولین انتظار ندارد، همچون غربی‌های لیبرال، برای بازدارندگی یا روحیه‌بخشی، خدایی‌ناکرده دروغ بگویند یا حتی در ارائه تصویر از توانمندی‌هایمان، اغراق و رجزخوانی کنند چرا که جمهوری اسلامی ایران نیازی به اغراق ندارد و دلایل و مستندات کافی برای اثبات اقتدار کشور وجود دارد. مگر نه اینکه یکی از مهمترین اهداف آمریکا در مذاکرات هسته‌ای، به خیال خام خود، «اقتدارشکنی جمهوری اسلامی ایران» است؟!اما این انتظار هست که مسئولین محترم، توانمندی‌های کشورمان در حوزه‌های مختلف را بدون کم و کاست اعلام نمایند. اما صد افسوس می‌بینیم مدتی است کار برخی در داخل  شده «تبلیغ ناتوانی برای کشور»؛ بدعت تازه‌ای که در دولت یازدهم گویی در حال تبدیل شدن به یک رویه شده است.

اینکه در بحبوحه مذاکرات هسته‌ای، یکی با رفتار و دیگری با گفتار خود سرنوشت کشور را به تحریم‌های اقتصادی گره می‌زند، بعد دیگری جار می‌زند که ایهاالناس«خزانه دولت خالی است» و آن دیگری هم می‌گوید: «آمریکا می‌تواند ظرف چند دقیقه زیرساخت‌های کشور را نابود کند.» چه پیامی به دشمنان مخابره می‌کند؟ آیا جز این است که آنها را گستاخ‌تر می‌کند؟ اینگونه اظهارات و فرستادن  ناخواسته پالس به آن‌طرف، یا از سر بی‌اطلاعی است یا برای تحقیر یا با هدف توجیه برخی ناتوانی‌هاست.و هر چه باشد، باید گفت با وجود اینگونه خودی‌های غفلت‌زده دیگر چه نیازی به دشمن؟! جالب است، آخرین نوع از این اظهارات آبگوشتی، مدتی پس از آن منتشر شد که دولت مکرر اعلام کرده بود، میزان صادرات غیرنفتی افزایش چشمگیری داشته است. سوال اینجاست که، اگر محصولی قابلیت رقابت نداشته باشد، چگونه در بازارهای بین‌المللی می‌تواند به فروش برسد؟ مگر نه اینکه، کالا زمانی در بازارهای جهانی خوب فروش می‌رود که قابلیت رقابتی داشته باشد؟ درباره پیشرفت‌های ایران در حوزه‌های مختلف به ویژه حوزه نظامی، موشکی، فضا، هسته‌ای، پزشکی، نانو،  تولید مقالات علمی و... زیاد گفته و شنیده شده است. در اینجا فقط به چند مورد اشاره و از آن می‌گذریم.

ساخت رادیو داروی تکنسیوم  99 (دارویی ارزشمند که بیش از 85 درصد سرطان‌ها با آن تشخیص داده می‌شود) پیشرفت‌های خیره‌کننده در حوزه سلول‌های بنیادین (مجله علمی ساینتیست در این حوزه ایران را رهبر علوم مرتبط با سلول‌های بنیادی در جهان معرفی کرده است.اردشیر قوام‌زاده، برنده جایزه جهانی 2012 برترین محقق جهان در زمینه سرطان و بیماری‌های خونی نیز در این باره گفته، ایران دومین کشور دنیا در پیوند سلول‌های بنیادین است.)انواع موشک‌های کوتاه و دوربرد. (بد نیست یادآوری کنیم حزب‌الله لبنان و حماس، با موشک‌های رده چندم ایران، رژیم صهیونیستی را بارها به زانو درآورده است.)رشد بی‌نظیر علمی ایران در جهان (نیوساینتیست در این‌باره می‌نویسد، ایران سریعترین رشد علمی جهان را داراست. سرعت رشد علمی در ایران 11 برابر کشورهای دنیا است... سال 2010 سال ایرانی‌هاست و...)همانطور که اشاره شد، اینگونه اظهار‌نظرهای مخرب و غیرواقعی، اگر از سر بی‌اطلاعی نباشد، احتمالا به خاطر توجیه برخی ناتوانی‌ها در انجام وعده‌های اقتصادی است. وعده‌هایی که دولت، بخشی از رأی‌آوری خود را مرهون آن می‌داند. شاید هم تکرار همان ماجرای خواندن انشاء در زنگ حساب است اما به شکلی دیگر! ولی نباید فراموش کرد که این رویه همیشه پاسخگو نخواهد بود و مردم منتظر تحقق وعده‌ها به ویژه در حوزه اقتصادی هستند.

سیروس محمودیان در مطلبی با عنوان«تأملی بر مذاکرات هسته‌ای مسقط»چاپ شده در ستون یادداشت روز،روزنامه وطن امروز اینگونه نوشت:


1- مذاکرات پیدا و پنهان هسته‌ای در حالی در مسقط به پایان رسید که عوامل وابسته به اصلاح‌طلبان افراطی در داخل کشور کوشش دارند با نهادن عنوان مجعول «فرصت تاریخی» بر مذاکرات هسته‌ای مسقط به هر طریق ممکن شرایط سیاسی- اجتماعی مطلوبی را برای تسلیم کامل ایران در برابر غرب فراهم کنند. ظاهرا ضرورت‌های دستیابی به توافق تحمیلی در مقطع کنونی و تنگناهای منطقه‌ای به‌قدری حاد است که دشمن ناچار به میدانداری عوامل داخلی دلخوش کرده است. از سوی دیگر آمریکا در سایه فضاسازی‌های میدانی داعش در عراق و سوریه به تسلیم بی‌قید و شرط هیات ایرانی در مقابل مطالبات استکباری عمیقا خوشبین است.

 2- جریان رسانه‌ای وابسته به این طیف افراطی به‌طور عمیق و سازمان‌یافته در داخل کشور تلاش دارد با توسل به نتایج انتخابات اخیر کنگره آمریکا و بزرگنمایی تأثیر منفی پیروزی جمهوریخواهان در این انتخابات بر روند مذاکرات هسته‌ای 1+5، مسؤولان را شدیدا مرعوب کرده و افکار عمومی را برای رسیدن به یک توافق تحمیلی ضرب‌الاجلی تحت فشار مضاعف قرار دهد. همسویی کامل رسانه‌ای با خط القایی دشمن از طریق شبکه‌های ماهواره‌ای ضدانقلاب و تاکید بر اشتراکات خبری از راهبردهای عملیاتی آنان است.

3- انتخابات یادشده به دلیل پایین‌ترین مشارکت مردمی در 200 سال اخیر آمریکا عینا یک رسوایی جدی برای دموکراسی آمریکایی است. این مشارکت ناچیز مردمی مشخصه میدانی وجود یک بحران مشروعیت در ساختار حکومتی نظام لیبرالی است که این جریان اصلاح‌طلب در اوج شگفتی عمومی تاکنون کمترین موضع رسانه‌ای در مقابل این رسوایی اتخاذ نکرده است اما در عین حال این جریان وابسته با گذر تعمدی از این شکاف سیاسی در حال بروز در جامعه آمریکا، اتکای معنایی بر کاهش محبوبیت اوباما و خطر بالقوه فرض کردن این کاهش محبوبیت برای ملت ایران داشته است. خطر بالقوه محسوب کردن کاهش محبوبیت اوباما برای ایران یک سناریوی بسیار پیچیده‌ است که به شکلی خاص از طریق روزنامه‌های اصلاح‌طلب و خبرگزاری‌های خاص مکررا به آن دامن زده می‌شود. ملاحظه ریز و درشت اخبار منتشر شده از سوی این نشریات و خبرگزاری‌های وابسته در ۲ هفته گذشته مبین زوایای متنوع این سناریو است. بدیهی است که دموکرات‌ها و جمهوریخواهان آمریکا دو روی یک سکه بدنامی هستند که دشمنی با آرمان‌های ملت آزاده ایران ریشه در نگاه استکباری آنان دارد.

4- ملاحظه تیتر نخست برخی رسانه‌های اصلاح‌طلب در چند روز گذشته موید این واقعیت تلخ است که در مقطع کنونی سناریوی مرعوب‌سازی ملت ایران در مقابل شیطان بزرگ از اولویت‌های بسیار مهم خبری آنان به‌شمار می‌رود. این نشریات با چنان حرارتی از دشمنی جمهوریخواهان با ملت ایران سخن به میان می‌آورند که گویا دموکرات‌ها و در راس آنان اوباما تاکنون هیچ دشمنی با ملت ایران نداشته‌اند(!) در واقع آنان می‌کوشند با ارائه‌ چهره‌ای معقول و معتدل از دموکرات‌های آمریکایی به تطهیر چهره اوباما پرداخته و با ظرافت خاصی روی خوی استکباری دولت یاغی آمریکا خاک فراموشی بپاشند. ملت ایران هرگز نمی‌تواند فراموش کند که تحریم‌های ظالمانه کنونی آمریکا محصول تصمیمات سناتورهای آمریکایی و شخص اوباماست.

5- ملاحظه حمایت تصنعی مقامات غربی از برخی مواضع هسته‌ای اتخاذی از سوی دولتمردان روحانی و اصرار کاذب بر رسیدن به یک توافق جامع هسته‌ای با ایران لایه پنهان دیپلماسی قاجاری است که برخی اشخاص منسوب به دولت عملا آن را سرلوحه کار خود قرار داده‌اند. از سوی دیگر بازبینی تحلیلی عمده مواضع اتخاذی برخی موثران دولت و مشاوران روحانی نشانگر خط سازشی است که برخلاف اراده ملی تلاش دارد تسلیم در مقابل استکبار جهانی را به جان بخرد. در واقع این تلاش‌ها اگر چه به دلیل هوشیاری ملت ایران برای اردوگاه استکبار کمترین عایدی ندارد اما به هر حال در بحبوحه آشفتگی سیاسی- اجتماعی صهیونیسم بین‌المللی، می‌تواند مرهمی بر زخم کهنه آنان باشد.

6- همزمانی مذاکرات هسته‌ای مسقط با تاکید برخی مشاوران روحانی بر ناتوانی‌های فنی- صنعتی ایران و استفاده از تعابیر سخیف و نامربوط و اصرار مدیریتی بر لاینحل بودن مشکلات معیشتی مردم و همچنین مرتبط دانستن این مشکلات معیشتی با بحث مطالبات هسته‌ای ملت ایران لایه دیگری از این سناریو است. تلاش برای ایجاد یک فضای روانی یأس و نومیدی در میان مردم و القای کاذب ضرورت تسلیم در برابر افزون‌طلبی‌های غربی‌ها از کارکردهای این مشاوران در این برهه حساس است.لذا ضرورت دارد در مقطع حساس کنونی رئیس‌جمهور محترم به‌عنوان یک تکلیف و همگام با اراده ملی و خواست همگانی نسبت به برخورد انقلابی با اشخاص مذکور همت گمارد.

7- در خاتمه گفتنی است فضاسازی‌های داخلی و خارجی هیچ تاثیری در تغییر یا تعدیل مواضع انقلابی ملت ایران در برابر استکبار جهانی ندارد. هیات مذاکره‌کننده ایران به وضوح می‌داند دستیابی به دانش انرژی هسته‌ای حق مسلمی است که ملت ایران مطلقا از این حق خویش کوتاه نخواهد آمد. در حال حاضر مهم‌ترین محور مذاکره همانند گذشته لغو تحریم‌‌های ظالمانه‌ای باید باشد که هیات حاکمه آمریکا و صهیونیسم بین‌الملل آن را بر مردم مقاوم ایران تحمیل کرده‌اند. بی‌شک هرگونه تسامح و تساهل مقامات ایرانی در برابر زیاده‌خواهی‌های آمریکا در متن مذاکرات هسته‌ای یک گناه نابخشودنی است.
 
روزنامه حمایت مطلبی را با عنوان«این نکته مغفول نماند»در ستون یادداشت خود به قلم علیرضا سلیمی به چاپ رساند:

طی چند روز گذشته شاهد تکاپوی نمایندگان مجلس در راستای اجرای قسمتی از اصل 160 قانون اساسی مبنی بر افزایش اختیارات وزیر دادگستری بودیم که در حواشی آن مخالفین و موافقینی به اظهار نظر پرداخته اند. آنچه از اظهارات نمایندگان موافق در رسانه ها منتشر شده، گویای همت آنان برای کمک به قوه قضائیه در جهت حل مشکلات مردم و جامعه است، اما چیزی که کمتر به آن پرداخته شده، نظرات انتقادی درباره این طرح است که نکاتی قابل اعتناست.موضوع تفسیر اصل 160 قانون اساسی، موضوعی است که سال ها در دولت و مجلس مطرح بوده تا برای آن چاره ای اندیشیده شود. اینکه وزیر محترم دادگستری فاقد مسئولیت درباره امور قوه قضائیه می باشد، موضوعی مشخص است و همه به آن اذعان دارند زیرا قوه قضائیه به تصریح اصل 157 قانون اساسی از استقلال برخوردار بوده، چارچوب آن به عنوان یک قوه مستقل تعریف شده و جایگاه رفیع آن به روشنی در ارکان نظام مشخص شده است. به نظر می رسد در طرح پیشنهادی مجلس آنچه که مغفول مانده، رعایت استقلال قوه قضائیه و تعیین تکلیف اصل 160 قانون اساسی مبنی بر چگونگی انتخاب وزیر دادگستری است. طرح ارائه شده توسط نمایندگان بر ابهامات اضافه کرده و کلیات آن برای پوشش مشکلات هر دو بخش ناکافی است زیرا بدون مشورت قوه قضائیه تهیه گردیده است. به عبارت دیگر مجلس شورای اسلامی در حال تصویب طرحی است که در برخی موارد با قانون اساسی مغایر و در برخی مواد آن، اصول قانون اساسی کپی شده است. نکات دیگری در بندهای بعدی این طرح آمده که از شفافیت لازم برخوردار نیست مانند انجام «بررسی ها با هماهنگی ریاست قوه قضائیه» که تفسیر آن روشن نیست. زیرا هماهنگی و عدم هماهنگی تفسیرهای متفاوتی دارند و باعث ایجاد سردرگمی بیشتر می شود. این طرح که اساساً برای ارتقای اختیارات وزیر دادگستری ارائه شده، نه تنها ابهامات را کمتر نمی کند، بلکه بر دامنه آن هم اضافه می نماید.

 عمده تمرکز این طرح دو فوریتی، بر مواد 4 و 5 است که هر دو با اصول 160 ، 157 و 98 قانون اساسی مغایرت دارد. باید اینگونه تصریح کرد که متأسفانه این طرح به گونه ای تدوین شده که در وظایف و امور دولت و قوه قضائیه تداخل ایجاد می کند و از طرفی دیگر خلاف اصل 160 و 57 قانون اساسی است زیرا طی آن، وظایف وزیر دادگستری بلاجهت توسعه داده شده است. براساس اصل 158 قانون اساسی لوایح قضایی باید از سوی رئیس قوه قضائیه ارائه شود اما در طرح مذکور این وظیفه بر عهده وزیر دادگستری گذاشته شده و در ارتباط با عزل وزرا، این طرح با اصل 136 قانون اساسی نیز مغایرت دارد. بر اساس قانون، مسئولیت کلی امور قضایی، ‌اداری و اجرایی در قوه قضائیه بر عهده رئیس این قوه است اما در این طرح وظایف وزیر دادگستری خارج از این موضوعات دیده شده است. اگر قرار است با تصویب این طرح در وظایف رئیس قوه قضائیه تداخلی ایجاد شود، مشکلی حل نشده و وزیر نیز در صحن به نمایندگان هیچگونه پاسخگویی نخواهد داشت. نکته در خور تامل این است که این طرح دوفوریتی انتظاری ناروا در جامعه ایجاد می کند زیرا به مردم القا می شود که مجلس توان دخالت در پرونده‌های قضایی را دارد در حالی که شیوه کار نمایندگان و وظایف آنها مشخص است. مسائل و مشکلات مردم را باید از زاویه دیگری حل کرد و در این زمینه وظایفی هم برعهده قوه قضائیه گذاشته شده که خود این قوه به آن عمل خواهد کرد.

 همانگونه که دادستان محترم کل کشور اشاره داشته اند براساس این طرح وزارت دادگستری به‌عنوان نماینده دولت می‌تواند از تمام مفاد پرونده‌ها مطلع شود که این موضوع قطعاً تبعات بسیاری را در آینده به دنبال دارد. رفع دغدغه‌های نمایندگان درباره اختیارات و وظایف وزارت دادگستری راهکار مناسبی دارد بدین ترتیب که خود قوه قضائیه سازوکاری را در این رابطه به مجلس پیشنهاد کند و قوه مقننه نیز آن را به تصویب برساند، اما قطعاً با طرح مذکور، مشکلات بسیاری ایجاد می‌شود، زیرا دست دولت و وزارت دادگستری در تمام پرونده‌های قضایی باز می‌شود. بدون تردید نمایندگان محترم که به نیابت از مردم به دنبال بر طرف کردن دغدغه آنان بوده و از سر دلسوزی به دنبال تصویب چنین طرحی هستند، بوسیله تعامل با قوه قضائیه می توانند به نحوی کامل تر، نگرانی های خود را پیگیری کنند؛ زیرا به جهت حفظ حیثیت افرادی که روند قضایی آن در حال طی شدن می باشد و نیز به لحاظ صیانت از امنیت ملی، اقتصادی و اجتماعی، مشورت و رایزنی با مسئولین قوه قضائیه به خیر و صلاح نزدیک تر است. 

دکتر رضا واعظی مطلبی را با عنوان«پيام های يک انتصاب»در ستون یادداشت روز،روزنامه خراسان به چاپ رساند:

سرانجام با به پايان رسيدن دو دوره رياست جناب آقاي ضرغامي در صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران، آقاي محمد سرافراز که بيش از 20 سال سابقه فعاليت در اين سازمان را دارد با حکم مقام معظم رهبري از 15 آبان ماه براي 5 سال به رياست سازمان صداوسيما منصوب شد. جداي از ويژگي هاي فردي وشخصيتي رئيس جديد رسانه ملي که نمونه اي از مديريت اسلامي و انقلابي است و به دور از شعارگرايي ، مديري عمل گرا و همواره در صحنه است ، انتصاب مديري باسابقه و از جنس رسانه ملي براي مجموعه بزرگ و مهم صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران حاوي نکات ارزشمند قابل اعتنايي است که به برخي اشاره مي شود.

1 - رهبر معظم انقلاب اسلامي همانگونه که در حکم انتصاب جناب آقاي دکتر سرافراز مأموريت خطير صداوسيما را «هدايت و مديريت فرهنگ و افکار عمومي جامعه» به مثابه دانشگاه عمومي دانسته اند جايگاه اين سازمان را اينگونه تبيين مي فرمايند: «... بهنظر من همه تلاشها و کارهايي که در کشور صورت مي گيرد به يک معنا يک طرف، کار رسانه ملي يعني صدا و سيما طرف ديگر...» اين جمله رهبرمعظم انقلاب اسلامي در ديدار مديران صداوسيما درآذر ماه سال 1383 با ايشان است که نشان دهنده اهميت و نقش سازمان صداوسيما است و مشخص مي شود که رسانه ملي يک سازمان معمولي نيست بلکه هم وزن و هم رديف با همه تلاشها وکارهاي ساير بخش ها در کشور است؛ اين سازمان با بيش از 85 شبکه و کانال تلويزيوني استاني، ملي و بين المللي، با توليد بيش از 100 هزار ساعت برنامه، با پخش بيش از 380 هزار ساعت در سال و وجود بيش از 90 شبکه و کانال راديويي استاني ، ملي و بين المللي با بيش از 30 زبان دنيا، يک ابر رسانه واقعي و بسيار تاثير گذار ، حساس ، حياتي و مهم در سطح ملي و بين المللي است ؛ بنابراين مسئوليت در چنين سازماني بسيار سنگين و در واقع شايستگي هاي خاصي را مي طلبد که کمتر کسي در کشور از آن ويژگي ها و شاخص ها برخوردار است. به کلامي روشن ،اگر معروف است که بايد کار را به کاردانش سپرد دراين سازمان غير از اين به هيچ وجه نشايد و نبايد و بسيار مخاطره آميز است. از اين روانتخاب شخصي همچون دکتر محمد سرافراز که بيش از 2 دهه جزو مديران ارشد صداوسيما بوده و کمترين حاشيه اي نيز نداشته و در معاونت برون مرزي صداوسيما نقش تعيين کننده اي در بسيج افکار عمومي منطقه و جهان عليه نظام سلطه و به سود منافع ملي ودر چارچوب ديپلماسي عمومي داشته است، انتخابي هوشمندانه و حکيمانه است.

2 - انتخاب فردي از مجموعه رسانه ملي دليلي روشن بر درستي راهبردها و خط مشي هاي اين سازمان و اعتماد مقام معظم رهبري به مديران اين مجموعه است. اما اگرچه راهبردها وسياست هاي کلان صحيح است ولي به نظر مي رسد اين سازمان به دليل حجم عظيم فعاليت ها و مشغوليت هايي که خصوصا در سال هاي اخير به دليل توطئه هاي خارجي و فتنه انگيزي هاي داخلي برايش به وجود آمده و همچنين سرعت زياد تکنولوژي ها، عدم تخصيص بودجه کافي وتحولات شگرف به وجود آمده در عرصه رسانه ها و ماهواره ها و تمرکز گسترده آنها بر جمهوري اسلامي ايران (به عنوان مثال بيش از 160 شبکه بيگانه با زبان هاي محلي کشورمان در حال توليد و پخش برنامه عليه ايران هستند) دچار سنگيني، عقب افتادگي و بعضا تراکم در بخشهاي موازي و غير منطبق با نيازهاي روز رسانه اي شده است. از اين رو انتخاب مديري آشنا به فضاي رسانه اي بين المللي و کم و کيف موجود در رسانه ملي نه تنها سرعت جبران کمبودها را بيشتر خواهد کرد، بلکه با تغيير لکوموتيوران قطارِ رسانه ملي و سبک وچابک کردن اين قطار ،پيشرفت ها سرعت خواهد گرفت و رسانه ملي در انجام وظايف خطير اسلامي وملي خود و رسالت جهاني و ماموريتي که رهبر معظم انقلاب براي آن تعريف کرده اند ،موفق تر از گذشته عمل خواهد کرد.

3 - رسانه ملي تنظيم کننده نبض کشور و نظام است؛ يعني در مسائل مليِ سياسي، اقتصادي، فرهنگي، امنيتي، اجتماعي، منطقه اي و بين المللي، اين رسانه ملي است که حسب وظايف خطيري که براي آن تعريف شده است، به ميدان مي آيد و نقش آفريني مي کند. بنابراين رئيس و مديراني را مي طلبد که هم به مصالح و منافع نظام آشنا باشند و هم در بزنگاه ها به دور از خط و ربط هاي جريانهاي سياسي و تنها در خط ولايت فقيه با تمام توان براي تامين منافع ملي تلاش کرده و به تنظيم نبض نظام و کشور بپردازند وتحت تاثير هيچ تطميع و تهديدي قرار نگيرند.

مطلبی که با عنوان«در پشت ميز مذاكرات هسته‌ای چه می گذرد؟»در ستون سرمقاله روزنامه رسالت نوشته شده توسط محمدكاظم انبارلويی به چاپ رساند به شرح زیر است:

بيش از يك سال است از گفتگوهاي هسته‌اي بين ايران و 1+5 مي‌گذرد. بيش از يك سال است ديپلمات‌هاي ايران زانو به زانوي 6 قدرت جهاني نشسته‌اند تا مواضع آنها را در خصوص جلوگيري از پيشرفت‌هاي ايران در فناوري‌هاي نوين بويژه هسته‌اي بشنوند.

پنج قدرت هسته‌اي به‌علاوه آلمان كه ضميمه آنها شده، مشغول چانه‌زني با ايران درباره كاهش سرعت پيشرفت‌هاي ايران است. اينكه آنها راجع به چه چيزي چانه مي‌زنند، براي مردم جهان و مردم ما فوق‌العاده مهم است. پيشرفت‌هاي سريع ايران در دولت‌ نهم و دهم بويژه در مورد دستاوردهاي دانش هسته‌اي شگفت‌آور است. اكنون تيم هسته‌اي با جيب پر در پشت ميز هسته‌اي نشسته‌اند. اينكه چرا مذاكرات را محرمانه اعلام كرده‌اند، روشن است چون نوع پيشنهادات و طرح نظرات آنها واقعا وقيحانه و زشت است. منطق آنها يك منطق قرون وسطايي است. آنها مي‌گويند دور و بر علم را خط بكشيد بويژه آن علومي كه متضمن قدرت شماست. آنها در حقيقت دارند روي دُز قدرت ما چانه‌زني مي‌كنند. مذاكرات محرمانه است نه براي دشمنان ايران و اسلام چرا كه پس از هر دور مذاكرات، رژيم صهيونيستي اولين جايي است كه در جريان ريز مذاكرات قرار مي‌گيرد. مذاكرات براي مردم ما و ملت‌هاي جهان محرمانه است تا درجه پستي و وقاحت طرف مذاكره‌كننده پنهان بماند.

اوباما رئيس‌جمهور آمريكا هراز چندي پشت تريبون مي‌رود و عربده‌هايي مي‌كشد اما فركانس اين عربده‌كشي هيچ تناسبي با چند نامه‌اي كه تاكنون به رهبر معظم انقلاب نوشته، ندارد.

او اخيرا گفته است تحريم‌ها ايران را پاي مذاكره نشاند. خب اين يك حرف دروغ است چون مذاكرات يك پروسه طولاني است كه بيش از 10 سال است ادامه دارد. اين تحريم‌هاي ظالمانه آن سال‌هاي نخستين كه نبود اما مذاكرات هيچ‌گاه در هيچ دولتي قطع نشد. اگر قطعي هم وجود داشت از طرف 1+5 بود.

مذاكرات هيچ‌گاه قطع نشد به دليل اينكه بلاموضوع از طرف ما بود چون ما هيچ گاه درصدد توليد بمب نبوديم و در آينده هم نخواهيم بود. بنابراين ما چيزي را در مذاكرات از دست نمي‌داديم. طرف مقابل براساس يك دروغ و تهمت تنور مذاكرات را تاكنون گرم نگه داشته است. اگر ما مي‌خواستيم بمب بسازيم رفتاري نظير كره‌شمالي نشان مي‌داديم. آنها امروز هم بمب دارند و هم تحريم‌هايي كه عليه ملت ايران وضع شده عليه‌شان وضع نشده است.

ما به اين دليل پشت ميز مذاكره نشسته‌ايم تا ثابت كنيم استبداد جهاني بويژه آمريكا چقدر ضعيف و نحيف هستند. خودشان بر زرادخانه‌‌هاي اتمي تكيه كرده‌اند اما از كشوري كه نه بمب هسته‌اي دارد و نه درصدد ساختن آن است، مي‌ترسند. آنها از بمب هسته‌اي ما نمي‌ترسند. از اقتدار علمي ما مي‌ترسند و هرچقدر هم از اين ترس بيشتر سخن بگويند، اين خود نوعي تبليغ اقتدار ماست بويژه آنجا كه سخن محدود كردن برد موشك‌هاي ما
و ... را به ميان مي‌آورند.

ما پاي ميز مذاكره آمديم تا ثابت كنيم طرف مقابل قابل اعتماد نيست. ما به عهدوپيمان خود پايبند هستيم اما طرف اصلا نمي‌فهمد عهدوپيمان چيست؟ تعهدات كدام است؟ آنها با زبان زور حرف مي‌زنند. ما هم در وقت خود از اين زبان ضرورتا استفاده مي‌كنيم. به همين دليل طي 30 سال گذشته همه ترفندها و توطئه‌هاي آمريكا را در ايران خنثي كرديم و در منطقه قدم به قدم آنها را به عقب‌نشيني وادار كرديم. ما غده سرطاني منطقه يعني رژيم اشغالگر قدس و مولود نامشروع استكبار جهاني را در مرزهاي خود محصور كرديم و جلوي دامنه تصرفات ارضي و نفوذ آن در قدرت‌هاي منطقه را گرفتيم. به همين دليل در جنگ 33 روزه ، 8روزه، 22 روزه و 51 روزه به شدت صهيونيست‌ها را تنبيه كرديم.

مذاكرات هسته‌اي هژموني ابرقدرتي آمريكايي‌ها و اقمار آن را زير سئوال برده است. دنيا مي‌داند آنها براساس يك دروغ بساط مذاكره را پهن كرده‌اند. آنها از قدرت انقلاب و قدرت ملت ما مي‌ترسند. اگر نمي‌ترسيدند دليل نداشت خود را به اين ذلت بيندازند كه در جهان اين‌طور تلقي شود كه مگر در ايران چه قدرتي وجود دارد كه نه تنها آمريكا نمي‌تواند با آن مقابله كند بلكه رفته شركاي خود را هم آورده است. شركاي اروپايي او كفايت نمي‌كرده است. حتي رفته چين و روسيه را هم ضميمه آن كرده است.

پس در ايران خبرهايي است كه اين همه سراسيمگي و التهاب و ترس از آن وجود دارد. لزوما اين خبر به توليد بمب اتمي مربوط نيست چون خود آنها هم بمب دارند. اگر بمب اتمي اين همه نفرت‌انگيز و خطرناك بود قاعدتا آنها به مقام تنافر و تخاصم مي‌رسيدند و لزوما نبايد زير يك سقف با هم جمع شوند.

از مذاكرات مسقط و سپس وين تا پايان مهلت مقرر چيزي بيرون نمي‌آيد. اگر توافقي صورت گيرد فتح‌الفتوحي صورت نگرفته است نه براي ما و نه براي آنها و اگر هم توافقي صورت نگيرد باز هم اتفاق جديدي رخ نداده است چون هر دو طرف برمي‌گردند بر موضع گذشته خود، بويژه آنكه در ايران محاسبات جديدي در بازگشت به نقطه اول نيز حتما به وجود خواهد آمد و خواب راحت را از آنان خواهد ربود.

آيت‌الله جوادي آملي يك توصيه حكيمانه به تيم مذاكره‌كننده كرده بودند و فرموده‌بودند: «وقتي با آنها دست مي‌دهيد حتما انگشتان خود را بشماريد.» اين نهايت هوشمندي ما را نشان مي‌دهد كه حواس‌مان باشد چيزي را از دست ندهيم. دستاوردهاي علمي در ايران بويژه دستاوردهاي هسته‌اي محصول كار بزرگ دانشمندان مومن و مسلمان ماست. آنها علاوه بر زحماتي كه در اين باره كشيدند خون مقدس خود را براي اعتلاي ايران و اقتدار علمي ايران تقديم كردند. آنها بايد بدانند چه چيزي را مي‌دهند ]داده‌اند[ چه چيزي را مي‌خواهند بگيرند. متاسفانه كل مذاكرات يك‌سال گذشته بيشتر اختصاص به اين داشت كه ما چه چيزي را بايد بدهيم. وقت كافي براي اينكه چه چيزي را بايد بگيريم در گفتگوها صرف نكرديم. اين يك اشتباه راهبردي در مذاكرات بود. اكنون كه بحث لغو تحريم‌هاست آمريكايي‌ها بازي درآوردند و فهرستي از موضوعات را روي ميز مذاكرات گذاشته‌‌اند كه اگر 10 سال هم درباره آن سخن بگوييم چيزي از آن درنمي‌آيد. فكر مي‌كنم اين بخش از مذاكرات بايد بدون هيچ قهقهه و خنده‌اي برگزار شود و اخم ما كمترين چيزي است كه بايد به طرف مقابل تفهيم كرد.

لغو همه تحريم‌ها از سوي هر كس و در همه سطوح از خطوط قرمز ماست. اصلا مذاكره‌پذير نيست. اگر آنها بخواهند از لايه‌بندي تحريم‌ها يا زمان‌بندي آن حرفي بزنند، بايد دانست مذاكرات يك سال گذشته يك فريب بيش نبوده است. پاسخ اين فريب را هم بايد سريع و بدون دفع وقت داد.

حوزه اين پاسخ هم محدود به امور هسته‌اي ايران نبايد باشد. ايران بايد از همه ظرفيت خود در منطقه و جهان در هر حوزه‌اي استفاده كند. بايد به آنها تفهيم كرد روزهاي پس از عدم توافق، روزهاي سياهي براي آنها خواهد بود. اين را نه در حرف بلكه بايد در عمل تجربه كنند. اولين اعلام آن قطعا واكنش ملت ايران به اين فريب و نيرنگ خواهد بود. جنايتي به نام تداوم تحريم‌‌ها بايد پاسخ عملي از سوي دولت و ملت ايران در پي داشته باشد.

« تحليل سياسي هفته »عنوانی است که روزنامه جمهوری اسلامی به مطلبی چاپ شده در ستون سرمقاله اش اختصاص داد:

هفته‌ها در پي هم مي‌گذرند و كاروان اسراي كربلا پس از واقعه مصيبت‌بار عاشورا به سوي شام بلا، بيابانها را منزل به منزل مي‌پيمايند. حادثه جانسوز شهادت عبدخالص خدا، حسين‌بن‌علي عليه‌السلام و ياران باوفايش هنوز بر دلها سنگيني مي‌كند و از اين رو ملت ايران به پاس اين فداكاريها در پاي مكتب تاريخ‌ساز حسيني زانوي ادب به زمين زده و از آن بهره مي‌گيرد.

در اين هفته مهمترين موضوع مطرح در رسانه‌ها، برگزاري مذاكرات فشرده وحساس هسته‌اي ميان ظريف، اشتون وكري در مسقط از يكسو و نهمين مذاكرات جامع ايران و گروه 1+5 بود كه حاكي از تلاش‌هاي سازنده براي دستيابي به توافق جامع هسته‌اي است به‌گونه‌اي كه بسياري از صاحبنظران وكارشناسان معتقدند اخبار وتحولات گفتگوهاي عمان افق روشني را از به ثمر نشستن تلاشهاي ديپلماتيك نمايان مي‌سازد. واقعيت نشان مي‌دهد كه مواضع طرف مقابل، خواسته يا ناخواسته، به مواضع جمهوري اسلامي ايران نزديك مي‌شود كه خواسته‌اي جز برخورداري از حق قانوني و مسلم هسته‌اي و درعين حال پذيرش نظارت بين‌المللي بر فعاليتهاي شفاف غني‌سازي وصلح‌آميز خود ندارد. البته در اين راه علاوه بر پايمردي گروه مذاكره‌كننده ايراني و ايستادگي آنها بر سر رهنمودهاي رهبر معظم انقلاب، حمايت‌هاي ايشان نيز قطعا كارساز وموثر بوده است.

هفته جاري معاون رئيس جمهوري عراق به تهران سفر كرد و مذاكرات موثر ومفيدي بين مقامات دو كشور برگزار شد. آقاي نوري مالكي نخست‌وزير سابق عراق كه اكنون در سمت يكي از معاونت‌هاي رئيس جمهوري اين كشور قرار گرفته وتجربيات سازنده خود را به دولت جديد عراق منتقل مي‌كند با رهبر معظم انقلاب نيز ملاقات كرد. در اين ديدار حضرت آيت‌الله خامنه‌اي از شجاعت، اقتدار ومديريت آقاي مالكي در دوران تصدي نخست‌وزيري عراق وخدمات بزرگي كه در جهت حفظ ثبات و استقلال و پيشرفت عراق انجام داده است، تجليل كردند. رهبر انقلاب اسلامي با اشاره به شناخت خوب آقاي نوري مالكي از مسائل و مشكلات عراق، افزودند: "رويه شما براي كمك به دولت جديد آقاي حيدر عبادي وتلاش براي ايجاد وحدت ميان نيروهاي مختلف عراق، اقدام بسيار خوبي است كه بايد ادامه يابد."

بيستمين نمايشگاه مطبوعات وخبرگزاريها اين هفته در مصلاي تهران ميزبان علاقمندان بود. نمايشگاه بيستم كه اولين نمايشگاه رسانه‌اي دولت يازدهم محسوب مي‌شود هرچند شعار "رسانه، آزادي مسئولانه" را بر پيشاني خود قرار قرار داده و بايد اذعان كرد با روي كار آمدن دولت تدبير و اميد مجال بهتري براي فعاليت‌هاي رسانه‌ها ايجاد شده ولي بايد گفت برقراري جريان آزاد اطلاعات واخبار با فضايي كه دولت گذشته بر جامعه حاكم كرده و لطمه‌اي كه به اعتماد مخاطبان به رسانه‌ها وارد نموده، نياز به تلاش مضاعف و ويژه دارد.

البته قضاوت درباره عملكرد رسانه‌اي وتبليغاتي دولت گذشته نياز به ارزيابي دقيقي دارد كه متاسفانه همانند عملكرد اين دولت در ساير زمينه‌ها هيچگاه مورد واكاوي قرار نگرفته و شايد مرور زمان بتواند آيندگان را در رسيدن به اين ارزيابي كمك كند. به هر حال گرچه نمايشگاه مطبوعات فردا به كار خود پايان مي‌دهد اما موضوع ارتقاء جايگاه رسانه‌ها، موضوعي نيست كه محدود به زمان برگزاري نمايشگاه باشد بلكه مساله‌اي است كه اصحاب رسانه و مسئولان بايد آنرا وجهه همت خود قرار دهند.

در اين هفته، صدا وسيما شاهد پايان دوران رياست دهساله عزت‌الله ضرغامي بر رسانه ملي بود و رهبر معظم انقلاب طي حكمي محمد سرافراز را براي يك دوره پنجساله به رياست اين سازمان منصوب كردند. در حكم رهبري به رئيس جديد رسانه ملي بر مسئوليت وي در جهت حفظ وارتقاي استقلال فرهنگي وهدايت انقلابي بر بكارگيري ابتهاج معنوي ونشاط انقلابي آحاد جامعه در رسانه ملي تاكيد شده است.
واقعيت اين است كه رسانه ملي در كاركردي كه نظام وانقلاب از آن به عنوان دانشگاه بزرگ تربيت وتعالي نفوس توقع دارد، مسئوليتي بسيار خطير برعهده مديران اين رسانه مي‌گذارد كه بايد براي همه مخاطبان با سلائق و گرايشهاي مختلف در جهت اهداف متعالي وانساني برنامه‌ريزي كند و قطعا در اين راه بايد مدافع عزت ديني و منافع ملي بوده و آزادي بيان وافكار را در نگاهي فراجناحي سرلوحه فعاليت‌هاي خود قرار دهد.

در اين هفته و در روزهاي پاياني مهلت قانوني رئيس‌جمهور جهت معرفي وزير علوم وعبور از گردنه چالش‌‌برانگيز گرفتن راي اعتماد از مجلس براي تصدي اين وزارتخانه مهم، آقاي فخرالدين احمدي دانش آشتياني به عنوان گزينه چهارم معرفي شد و براساس آيين‌نامه، مجلس 10 روز براي بررسي برنامه‌هاي وزير پيشنهادي فرصت دارد كه به احتمال زياد جلسه راي اعتماد هفته آينده برگزار خواهد شد. البته از همان ساعات اوليه‌اي كه خبر معرفي وزير پيشنهادي علوم منتشر شد، اظهارنظرها و عكس‌العمل‌ها نسبت به وي آغاز گرديد كه عمدتا منفي بوده و نشان از شكل‌گيري موضعگيريهايي عليه او و عدم موفقيت او براي كسب رأي اعتماد دارد. طبعاً روساي قواي اجرايي و تقنيني بايد راه‌حلي براي تصدي فردي شايسته جهت سكانداري وزارتخانه مهم و حساس علوم، تحقيقات و فناوري بيابند.

از ديگر رويدادهاي اين هفته بايد به سفر رئيس‌جمهور در صدر هيأتي عاليرتبه به جمهوري آذربايجان اشاره كرد. وي در اين سفر 10 سند همكاري ميان دو كشور امضا مي‌كند و پيرامون همكاري كشورهاي حاشيه خزر بويژه تهران و باكو، ممنوع بودن حضور نيروهاي نظامي بيگانه و تقويت زمينه‌هاي لازم براي رسيدن به منافع بيشتر دو كشور همسايه و هم‌مرام گفتگو خواهد كرد.

در مسائل خارجي، اعتراضات سراسري در فلسطين اشغالي عليه سياست‌هاي رژيم صهيونيستي، شكست‌هاي پي در پي گروه‌هاي تكفيري در منطقه و واكنش منفي حوثي‌هاي يمن به دولت جديد را به دليل اهميت آنها مورد بررسي قرار مي‌دهيم.

در فلسطين اشغالي، فلسطيني‌هاي خشمگين در چندين شهر عليه سياست‌هاي ضدانساني و تجاوزكارانه رژيم صهيونيستي دست به اعتراض زدند كه در برخي مناطق اين اعتراضات به درگيري با پليس رژيم صهيونيستي كشيده شد. در جريان اعتراضات اخير دو فلسطيني شهيد و شمار بيشتري زخمي شده‌اند. صهيونيستها طي هفته‌هاي اخير اقدامات توسعه طلبانه و تجاوزكارانه خود را گسترش داده و بر شدت جنايات خود عليه مردم بي‌دفاع فلسطين افزوده‌اند. اوجگيري تحركات جريانهاي تكفيري و بروز اختلاف ميان كشورهاي منطقه فضاي خاصي را ايجاد كرده و صهيونيستها را براي افزايش توطئه و تلاش براي محقق ساختن اهداف شيطاني و توسعه طلبانه خود به وسوسه انداخته است.

شروع حركت‌هاي جدي و دامنه‌دار صهيونيست‌ها براي غصب مسجد‌الاقصي كه با يورش ايادي اين رژيم در روز عيد قربان و به بهانه مصادف بودن با عيد يهودي‌ها همزمان شد، در همين راستا قابل بررسي است. رژيم صهيونيستي از چند ماه قبل اقدامات برنامه‌ريزي شده‌اي را عليه قبله نخست مسلمانان به راه انداخته است، از جمله اينكه تلاش كرد تا يك تقسيم زماني براي حضور يهودي‌ها و مسلمانان در اين مكان اسلامي تعيين كند كه با اعتراض شخصيت‌هاي فلسطيني و تظاهرات مردمي مواجه شد.گروه‌هاي فلسطيني با هشدار نسبت به اقدامات رژيم صهيونيستي خواستار مداخله كشورهاي اسلامي براي مواجهه با اين توطئه شدند.

واقعيت اين است كه صهيونيست‌ها با سوءاستفاده از شرايط خاصي كه بر منطقه حاكم شده است درصدد محقق ساختن اهداف شوم بلندمدت خود هستند و اقدامات اخير، در واقع محكي براي سنجش ميزان حساسيت و واكنش ملت‌ها و دولت‌هاي اسلامي است تا نقشه‌هاي خود را اجرايي كنند.

اين هفته، گروه‌هاي تكفيري و در رأس آنها، گروه تررويستي داعش متحمل ضربات سنگين و شكستهاي فاحشي در منطقه شدند، كه نويدي براي اضمحلال اين گروهها در ميدان‌هاي نظامي مي‌باشد.

در عراق، ارتش اين كشور با همراهي نيروهاي مردمي توانست منطقه مهم "بيجي" كه پالايشگاه مهم بيجي در آن قرار دارد را از دست تروريست‌ها خارج سازد و تلفات سنگيني به اين گروه وارد كند. در پي اين تحولات، حيدر العبادي نخست‌وزير عراق از آغاز قريب الوقوع عمليات براي آزادسازي شهر موصل خبر داد. در همين حال، گزارشهايي مبني بر مجروح شدن و احتمالا هلاكت "ابوبكر البغدادي" منتشر شد. هلاكت سركرده گروه تروريستي داعش اگرچه تاكنون رسما تاييد نشده ولي يك سايت متعلق به تروريست‌ها، مجروح شدن بغدادي را تأييد كرده است.

در سوريه و لبنان نيز گروه‌هاي تكفيري متحمل شكست‌هاي سنگيني شدند و دهها نفر از اعضاي اين گروه‌ها به هلاكت رسيدند. نكته مهم اينست كه هم در لبنان و هم در سوريه، نقش حزب‌الله در قلع و قمع تكفيري‌ها كاملا آشكار بوده است.

در كوباني نيز مدافعين اين شهر، داعشي‌ها را به عقب رانده و از آزادسازي كامل اين شهر طي روزهاي آينده خبر داده‌اند. مجموعه اين حوادث، تاكيدي بر روند مضمحل شدن گروه‌هاي تروريستي و تكفيري در منطقه مي‌باشد و اين امر، حاميان مالي و فكري اين گروهها را نيز دچار سرخوردگي كرده و آنها را به رسوايي كشانده است.

اين هفته، دريمن اعلام شد كه نخست‌وزير تازه معرفي شده، كابينه خود را معرفي كرده است كه در آن گروهي از شيعيان نيز مشاركت دارند. اين تحول بلافاصله با واكنش "حوثي‌ها" به عنوان جبهه اصلي قيام اخير يمن مواجه شد و آنها، تركيب دولت جديد را رد كردند. حوثيها، رژيم يمن را به سركردگي "منصور هادي" كه از عناصر وابسته به رژيم سابق مي‌باشد متهم كردند كه قصد فريبكاري دارد و برخلاف وعده‌اي كه در توافق اخير با حوثي‌ها داده است، قصد ندارد به اعاده حقوق شيعيان تن دهد.

با خودداري حوثي‌ها از پذيرش دولت جديد، بحران يمن همچنان ادامه دارد. از سوي ديگر، اعلام شد آمريكا، علي عبدالله صالح را تحريم كرده است. اين اقدام آمريكا نيز حكايت از پايان يافتن تاريخ مصرف رژيم ديكتاتوري سابق و عوامل آن رژيم دارد. آمريكايي‌هابا اين حركت در واقع قصد دارند تا ضمن تطهير خود از حمايت‌هاي گذشته از علي عبدالله صالح، در دولت جديد نيز براي خود جايي باز كنند.

جواد حيدريان در مطلبی که با عنوان«تن فساد و شلاق صبحگاه»در ستون سرمقاله روزنامه ی ابتکار به چاپ رساند اینچنین نوشت:

سردار اسماعيل احمدي مقدم فرمانده نيروي انتظامي ايران، روز گذشته در همايش ملي «پليس و ارتقاي سلامت اداري» با صراحت از وجود فساد در ساخت نظام انتظامي کشور سخن گفت و به درستي معتقد است که «نمي توان از همه کساني که در زباله داني کار مي‌کنند انتظار رفتار يک استاد دانشگاه داشت!» او مي‌خواهد اين پيام را به منتقدان فساد کشور برساند که در يک نظام اداري در معرض انواع پيشنهادها و رشوه ها، «ممکن است» که هيچ، «قطعا» تخلف رخ مي‌دهد و البته آنطور که خود او تايد هم مي‌کند «310 نفر از کارکنان متخلف ناجا اخراج شده اند» والبته عده اي هم« در صبحگاه شلاق خورده اند!» احمدي مقدم حتي فراتر از اين هم سخن مي‌گويد و براي عبرت گرفتن نيروهاي مستعد فساد به اختياري که مقام رهبري به او داده گريزي مي‌زند و مي‌گويد:«يک روز حضرت آقا به من فرمودند شما که اينقدر پيگيري مي‌کنيد چرا تخلفات [در ناجا] صفر نمي‌شود که من مراحل را براي ايشان توضيح دادم.

ما گفته‌ايم هر ماموري تخلفي مرتکب شود علاوه بر آنکه خودش را برکنار مي‌کنيم [فرمانده اش] را نيز برکنار مي‌کنيم اما گاهي مامور ما در خيابان تعدي مي‌کند و ممکن است دور از ديد فرمانده‌اش باشد.» وجود فساد در نهادهاي انتظامي البته آنطور که شخص احمدي مقدم هم اذعان مي‌کند در همه جاي دنيا مرسوم است و در ميان 34 سازمان مورد بررسي در دنيا، پليس در رتبه هاي آخر يعني در بدترين حالت فساد و رشوه گيري به سر مي‌برد اما بي ترديد در ساختار انتظامي کشور که گزينش بر پايه يکسري قواعد و قوانين منحصربفرد صورت مي‌گيرد انتظار مي‌رود که فساد در منتهاي ممکن خود باشد. قوانين سختگيرانه گزينش نيروهاي استخدامي در ناجا و البته ديگر نهادهاي نظامي و دولتي خود سرآغازي براي مهار فساد از مبدا است.

 نيروهاي مخلص و وفادار با عبور از هفت خوان گزينش، استخدام مي‌شوند تا روند بي نقص و يا کم نقص کنترل انساني در ساخت اداري اتفاق بيفتد. اما در اين ميان اگر بخشي از شاخص هاي استاندارد استخدام نيروي انساني در يک نهاد، ناديده گرفته شود اما در نهايت به دليل بروز تعهد و جانفشاني و وفاداري نيروي وفادار استخدامي بخش هاي مهمي از دغدغه ها مرتفع مي‌شود. اما سوال دقيقا اينجا مطرح مي‌شود که با لحاظ تمام محدوديت هاي استخدامي که ممکن است نيروهاي توانمندي را از ورود به اداره هاي پليس محروم مي‌کند ديگر ارتکاب فساد بيش از پيش هزينه بر مي‌شود.شايد به طور مصداقي بتوان با برشمردن مزاياي بسيار استخدام نيروهاي گزينش شده، يکي از معايب اين وضعيت را بي سوادي و يا کم سوادي نيروهاي در خدمت پليس دانست. نيروهايي که در صورت داشتن سواد و آگاهي هاي آکادميک مي‌توانند زمينه برخوردهاي قهري اجتماعي را کاهش دهند و البته تعاملات اجتماعي سازنده پليس با جامعه را به فرصت هاي دائمي بدل کنند. با اين حال نمي‌توان از تلاش هاي بسيار پليس دراحداث دانشگاه هاي تخصصي و ارتقاي سطح علمي و تکنولوژيکي نيروهاي استخدامي غافل ماند اما تا مطلوبيت نهايي راه طولاني در پيش است.

به هر روي تحليل فرمانده پليس در وضعيت فساد حداقلي موجود در نظام انتظامي کشور و شگردهاي برخورد نظامي با مسائلي از جمله رشوه گيري، حمايت و پوشش گروه هاي تبهکار، گذشت بي جا و بدون در نظر داشتن وجدان عمومي و مسائلي از اين دست نشان مي‌دهد پليس در نهايت بايد جزو معتمدترين نيروهاي اجتماعي در کشور باشد و البته برخوردهاي جدي و قاطع مي‌تواند سرآغاز مبارزه جدي و نهايي با بدنه فربه شده فساد سازماني در کشور تلقي شود مسئله اي که بي شک دغدغه هميشگي مديريت کلان نظام اسلامي است!
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها