کد خبر: ۲۸۱۱۲
زمان انتشار: ۲۱:۲۴     ۰۴ آذر ۱۳۹۰
محسن اقبال دوست
سرویس فرهنگی نقد رسانه پایگاه 598/ نقد فیلمی که هنوز به اواسط کار خود هم نرسیده باشد، شاید کار صحیحی به نظر نرسد، چرا که هنوز داستان و شخصیت های آن به خوبی شکل نگرفته اند و به طور کلی هنوز فیلم جا نیافتاده است. امید است در ادامه پخش سریال «شوق پرواز» شاهد حوادث خوبی در روند تولید این مجموعه باشیم.
ایده ساخت فیلم هایی بر اساس زندگی سرداران شهید دفاع مقدس را می توان یک ایده بسیار زیبا دانست و می توان آن را از اقدامات مثبت صدا وسیما نام برد. به خصوص ساخت سریالی از خلبان شهید بابایی که به واقع زندگی این سردار شهید درس هایی بسیار عمیقی را در خود جای داده است. برای مثال می توانیم از آثار منتشره در این زمینه نام ببرد، به طوری که اگر از نسل جوان امروز نام 3سردار خلبان شهید پرسیده شود، قریب به اتفاق یکی حتماً شهید گرانقدر عباس بابایی می باشد.
سریال شوق پرواز اولین مجموعه یا سریالی است که به زندگی تصویری شهید بابایی می پردازد و می تواند در برگیرنده لایه های عمیقی از زندگی و شخصیت این شهید باشد. برای درک بهتر بد نیست مقایسه ای کوتاه بین دو اثری که در درجه «الف» سریال های صدا و سیما قرار دارند، داشته باشیم: 1- سریال شوق پرواز. و 2- سریال در چشم باد.
 

همانطور که در سریال در چشم باد دیدیم، قهرمان و شخصیت اول داستان(با بازی پارسا پیروز فر)، که بیژن ایران نام داشت، با شخصیت اول فیلم« شوق پرواز»( با بازی سید شهاب حسینی) از جهاتی به هم شبیه اند؛ هردو خلبان بودند و برای تحصیل به آمریکا سفر کردند و هردو نیز در پایان به شهادت رسیدند. اما شاید بزرگترین تفاوتی که بین این دو شخصیت وجود دارد این است که شخصیت اول( بیژن ایرانی) شخصیتی بود که توسط نویسنده ی فیلم به وجود آمد و به واقع، وجود خارجی نداشت یا اگر هم وجود داشت، نویسنده از زندگی این شخصیت الهام گرفته بود و نویسنده و کارگردان فیلم به وسیله خلق شخصیت، تاریخ ایران را از اواخر دوره رضاخان تا پیروزی خرمشهر به تصویر در آورند. اما شهید بابایی، شخصیتی نیست که زاده ی تصور نویسنده اثر باشد بلکه این فیلم روایتی از زندگی واقعی این شهید است.
غرض از این قیاس نشان دادن چگونگی زندگی این دو شخصیت در آمریکاست. به طوریکه بیژن ایرانی در حالی به جنگ با هواپیمای متفقین می رفت که فرماندهانش دستور تسلیم در در برابر متفقین را داده بودند و وی با سرپیچی از این دستور تبعید شد و بخش بزرگی از زندگی اش در آمریکا رقم خورد؛ که کارگردان این فیلم به خوبی روند زندگی این شخصیت را در آمریکا نشان داد. جعفری جوزانی در این فیلم به خوبی نشان داد که بیژن ایرانی پس از زندگی در آمریکا به شخصیتی تبدیل شده بود که زندگی روزمره او باعث شد اتفاقات پیرامونش را فراموش کرده و به شخصیتی تبدیل شود که سر ساعت ورزش می کند، سر ساعت قهوه خود را می نوشد، سر ساعت به تدریس خود می رود و سر ساعت به ماهیان حوض جلوی منزلش غذا می دهد و هیچ احساسی نسبت به اتفاقات کشور خود ندارد. به طوری که در صحنه ای از فیلم شاهد این هستیم که بیژن به همراه نامزدش در کافی شاپ هستند، و هنگامی که نامزدش توجه او را به تلوزیون پشت سر بیژن که در آن اخباری از تحولات سال 57 ایران نشان می دهد، با بی میلی بیژن نسبت به این اخبار روبرو می شود. اما در شوق پرواز به مورد خاصی از زندگی شخصیت اول داستان در آمریکا پرداخته نمی شود، مگر قضیه عاشق شدن دوست عباس(با بازی شهرام حقیقت دوست) که نهایتا منجر به ازدواج وی با یک دختر امریکایی می شود. و غیر از این روایت و داستانی از زندگی شخصیت اول داستان در آمریکا مشاهده نمی کنیم. مسلماً از فیلمی در این سطح که به روایت واقعی از زندگی سردار بابایی می پردازد، انتظار می رود که به خوبی و به طور صحیح روایتگر این برهه از زندگی شهید بابایی باشد؛ نه اینکه نویسنده به خلق شخصیتی خیالی برگرفته از ذهن خویش بپردازد. چراکه اگر درجه فیلم در چشم باد«الف» باشد، درجه فیلم شوق پرواز نیز «الف» است و به مراتب فیلم شوق پرواز از اهمیت بیشتری برخوردار است! حال جای این سوال از مسئولین- چه صدا وسیما و چه بنیاد شهید- است که آیا این فیلم کمتر از فیلم در چشم باد اهمیت داشت که امکانات تصویر برداری در آمریکا برایش فراهم نشد تا تصویر دقیق تری از زندگی واقعی این شهید بزرگوار را برای مخاطب ارائه دهد؟
در مقایسه با مجموعه در چشم باد می توان به نکته ی دیگری اشاره کرد؛ در سریال در چشم باد کارگردان به وسیله شخصیت اول داستان، که داستان حول محور او می چرخید، توانست بخش بزرگی از تاریخ این مملکت را به تصویر بکشد که نتیجه شخصیت پردازی مناسب فیلم بود. چیزی که در فیلم شوق پرواز شاهد آن نیستیم. عجله و شتاب زدگی کارگردان برای رسیدن به شخصیت بزرگسالی شهید بابایی، شخصیت پردازی داستان را با نقص مواجه کرده است. شهید بابایی شخصیتی نبود که اطلاعات زندگی ایشان در دسترس نباشد؛ این امکان فراهم بود که با تحقیق و تفحص بیشتر در زندگی این شخصیت بزرگوار، زوایای پیدا و پنهان زندگی شهید بابایی به تصویر کشیده شود. پرداختن به دوران کودکی و نوجوانی و نحوه پرورش و تربیت شهید بابایی در دامان پدر و مادر از بزرگترین قسمت هایی است متاسفانه مورد غفلت سازندگان این اثر قرار گرفته است.
اما نکته ای دیگر که به زعم نگارنده بزرگترین ضربه را به فیلم می زند، شکل گیری داستانی موازی در فیلم همراه با داستان زندگی شهید بابایی است. داستانی که در زمان حال رخ می دهد و روایت کننده زندگی زن جوانی(با بازی ستاره اسکندری) است که تصمیم دارد برای زندگی مشترکش به خارج از ایران سفر کند. دختر جوانی که عقاید آن با آنچه به عنوان ارزش و تعلق به کشورش می باشد، منافات دارد. به طوری که او را مجبور به هجرت از کشورش به خارج می کند. اما در این اثنا آشنایی این زن با شهید بابایی و سرگذشت زندگی او مسیر زندگی اش را تغییر می دهد. پس از آنکه همسر این زن(با بازی کوروش تهامی) به دلیل شکاکی و برای یافتن علت تاخیر سفر همسرش به ایران می آید، او نیز پی به علاقه همسرش به زندگی شهید بابایی برده و متوجه می شود که همسرش تحقیقی را پیرامون زندگی شهید بابایی آغاز کرده است و به دلیل اینکه همسرش به علت تصادفی که برایش رخ می دهد در کما به سر می برد، او تحقیق ناتمام همسرش را پیگیری می کند. حرکت این داستان موازی به نوعی «ترمز» فیلمنامه محسوب می شود و چیزی جز شعارزدگی را به همراه ندارد. وصله ناهمگونی که باعث خستگی بیننده می شود. زندگی شهید بابایی آنقدر نکات پیدا و پنهان دارد و آنقدر غنی است که نیاز به داستان کمکی جهت فهم بهتر داستان نداشته باشد. بهتر بود اگر کارگردان قرار بود به تحول شخصیتی یکی از کاراکترها بپردازد، این تحول در سیر روایت داستان اصلی شکل می گرفت که لطمه ای به بدنه داستان اصلی وارد نکند!
در پایان ضمن به فال نیک گرفتن ساخت سریال شوق پرواز، ذکر این نکته نیز ضروری به نظر می رسد که صدا و سیما و بنیاد شهید می توانستند با تدبیر بهتر در روند ساخت فیلم این اثر را به اثری فاخر و ماندگار تبدیل کنند و مردم را که همیشه نشان داده اند بیشترین اقبال نسبت به فیلم هایی حوزه ی دفاع مقدس را دارند راضی نگه دارند.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۱
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
ارسال نظرات
مهدي
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۲۳:۳۹ - ۱۶ آذر ۱۳۹۰
۱
۰
آقاي اقبال دوست مطلب خوبي نوشته است. ياد ستاد استقبال دانشجويان قم از حضرت آقا كه آقاي اقبال دوست در نشريه رصد در اين ستاد مطلب مي نوشتند افتادم. ياد آن روزها بخير...
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها