کد خبر: ۲۸۹۷۶۸
زمان انتشار: ۱۳:۲۷     ۰۶ بهمن ۱۳۹۳
ميزان/ سوگل طالب لو همسر وحيد طالب لو دروازه بان استقلال که علاقه فراواني به نويسندگي دارد اين روزها سرگرم نوشتن سريال «پژمان2» است؛ آن هم تحت نظر مهراب قاسم خاني که استاد فيلمنامه نويسي وي است.
وي با اشاره به اينکه علاقه اي به اين ندارد که بواسطه همسرش شناخته شود مي گويد: يک سري از دوستانم وقتي متوجه مي شوند من همسر آقاي طالب لو هستم تعجب مي کنند چون من خيلي کلاس مي روم و معمولا در کلاس ها اين مساله را عنوان نمي کنم مثلا الان کلاس فيلمنامه نويسي آقاي تقوايي ميروم و فقط چون فيلمنامه ام در مورد فوتبال بود، ايشان از من پرسيدند اطلاعاتي درباره فوتبال داري و من خودم را معرفي کردم.
بنا به اطلاعات ارائه شده در سايت "سينماژورنال" وي در گفتگو با "تماشاگران امروز" ادامه ميدهد: تازه اينجا بود که تقوايي فهميد همسر وحيد هستم و از من خواست به وحيد بگويم مبارزه کند و حق خودش را بگيرد.
اين همسر فوتبالي مي افزايد: از دبستان و دبيرستان هميشه معلم هاي ادبياتم مي گفتند سراغ نويسندگي برو. حتي اساتيد دانشگاهم با وجود اينکه رشته من حسابداري بود اين استعداد را در من شناخته بودند. اين اتفاق ها که رخ داد و من ازدواج کردم و ديدم هيچ چيز غير از نوشتن من را آرام نمي کند شروع کردم به نوشتن داستان زندگي وحيد ،اين درست زماني بود که اوضاع خوبي نداشتيم و من بايد به وحيد روحيه ميدادم تا تمرين را کنار نگذارد.
سوگل طالب لو که بعد از ازدواج با دروازه بان استقلال دوست دارد با نام خانوادگي همسرش او را بشناسند درباره روزي که همسرش دچار حادثه در زمين فوتبال شد خاطره جالبي دارد. او مي گويد: فرداي روزي که وحيد جراحي کرده بود چون من شب هم پيش او مانده بودم فرصت نکرده بودم بيايم خانه و لباس بياورم آمدم خانه و چون نياز به ريکاوري داشتم و هيچ چيز مثل ورزش من را ريکاوري نمي کند نيم ساعتي شنا کردم و برگشتم بيمارستان و به وحيد گفتم يه رازي دارم، الان خيلي خوشحالم چون رفتم شنا کردم و آمدم و کلي سر اين موضوع خنديديم و وحيد اذيتم مي کرد که مي خواي رازت را لو بدم .
اين بانو درباره کارهاي آماده انتشار خود بيان مي دارد: يک سري داستان کوتاه دارم يکي در مورد جنگ و يکي دوتا هم در مورد فوتبال که يکي از اين فوتبالي ها داستان بچگي يک فوتباليست معروف است که خيلي از خاطرات وحيد در آن استفاده کردم. يکي از لحظات خوب ما اين است که وحيد مي نشيند خاطرات بچگي اش را براي من تعريف مي کند . اين کتاب هنوز به مرحله چاپ نرسيده چون مجموعه داستان کوتاه اقلا بايد شش هفت داستان باشد و من هنوز بايد يکي دو داستان ديگر بنويسم.
وي ادامه ميدهد: در اين کتاب هيچ اشاره اي به وحيد نمي شود؛ من در مورد اين فکر کردم که شايد يک روزي يک کتاب بنويسم به اسم خود وحيد طالب لو.
سوگل درباره حضورش در کلاسهاي قاسم خاني مي گويد: الان در کلاس هاي مهراب قاسمخاني هر کدام يک قسمت از سريال "پژمان2" را زير نظر پيمان و مهراب قاسمخاني مي نويسيم. مهراب خيلي در اين زمينه به ما کمک مي کند. من در دوره اي به کلاس هاي محراب رفتم که فهميدم هنوز هم آدم هاي دوست داشتني هستند.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها