کد خبر: ۲۹۹۷۹
زمان انتشار: ۱۰:۲۹     ۲۱ آذر ۱۳۹۰
كيهان: عضو مركزيت حزب منحله مشاركت در كوران انقلاب ملت هاي مسلمان منطقه مي گويد بشر ديگر دنبال انقلاب نمي رود و اصلاحات را جايگزين آن كرده است.
علي شكوري راد در گفت وگو با يك گاهنامه گفته است: بشر از انقلاب هايي كه كرده با هزينه هاي بسياري كه برايش داشته خير چنداني نديده است. به همين دليل ديگر به دنبال انقلاب نمي رود و اصلاحات را جايگزين آن كرده است. امروز سخنان انقلابي مانند سابق شورآفرين نيستند بلكه سخن از صلح و مدارا و اصلاحات خريدار بيشتري در جهان دارد. چهره هايي مانند خاتمي و آن سوچي[برمه] در جهان امروز دلرباتر از بن لادن هستند.
وي همچنين بي آن كه به متواري شدن اعضاي مشاركتي و نهضتي «دفترتحكيم» و استخدام در رسانه هاي ضدانقلاب اشاره كند، ادعا كرد: دفتر تحكيمي كه مدافع وضع موجود است جعلي است.
شكوري راد با اعتراف تلويحي به انحراف جريان متبوع وي از خط امام مي گويد: دفتر تحكيم از بدو تاسيس خود را خط امامي و زماني خود را طرفدار اصلاحات مي دانست و بعضا پيشينه خط امامي خود را نفي مي كرد و امروز كه چند شقه شده و هر كدام هويت جديدي براي خود تعريف مي كنند، دفترتحكيم تمام شده است.
شكوري با ادعاي اينكه اساسا گفتمان غالب در جامعه عوض شده است و متناسب با آن جنبش دانشجويي هم تغيير گفتمان داده، تصريح كرد: در گفتمان غالب امروز دموكراسي و حقوق بشر محور قرار گرفته و اسلام كه پس از انقلاب اسلامي محور ثابت گفتماني در جامعه بوده به حاشيه رفته است(!) در اين حال كه گفتمان غالب دستخوش چنين تحولات شگرفي شده است اگر بنده نوعي نيز به هويت تاريخي خود يا تشكلي كه زماني به آن وابسته بوده ام يا الان هستم دل بسته باشم نمي توانم انتظار داشته باشم ديگران نيز مانند من دلبسته باشند و يا به منطق سخنان من توجه كنند. بنابراين ترجيح مي دهم ديگر در مورد آن صحبت نكنم(!)
يادآور مي شود در بحبوحه فتنه 88، شكوري راد به ريپورتر جزء شبكه دولتي انگليس (بي بي سي) تبديل شده بود. او تعمدا توضيح نمي دهد كه اگر ملت هاي منطقه گريزان از انقلاب بودند، چرا در منطقه اي حدفاصل تونس و ليبي و مصر تا بحرين و عربستان و يمن، جان خود را كف دست گذاشتند و با نظاميان رژيم هاي فاسد درگير شدند؟ و چرا با وجود ادعاي اصلاحات از سوي رژيم هايي چون رژيم مصر و يمن و بحرين و...، اين انقلاب ها ادامه دارد؟ ثانيا وي و هم طيفانش بايد توضيح بدهند كه آيا اوباشگري خياباني و ايجاد اغتشاش و آشوب، از جنس اصلاح طلبي بود كه سردمداران فتنه سبز مرتكب آن شدند؟ ثالثا كدام منطقي امضا مي كند كه از بين دو طيف مهره در خدمت غرب (تروريست هايي چون بن لادن و غربزدگاني چون آن سوچي و خاتمي) حتما بايد يكي را برگزيد؟! و مگر نه اينكه در راهپيمايي چند ميليون نفري نهم دي 88، خاتمي آماج اعلام انزجار مردم عاشورايي بود؟
نكته ديگر اين كه طبيعي است وقتي آقاي شكوري راد اعتراف مي كند طيف متبوع وي از «خط امام» و «اسلام» روگردان شده اند، تالي فاسد اين ارتجاع همين باشد كه مخالف انقلاب اسلامي شوند اما به جاي اينكه اعتراف كنند «ما تمام شده ايم» ادعا كنند دفتر تحكيم تمام شده، انقلاب تمام شده و ترهاتي از اين قماش، همان طور كه اكبر گنجي مفلوك زماني درباره حضرت امام خميني(ره) - پرچمدار اصلي خيزش اسلامي خاورميانه- تعبير مشابهي را به كار برد.
اما درباره برخي عناصر نفوذي در دفتر تحكيم كه بعدها متواري شدند و در واشنگتن و نيويورك يا لندن و پاريس و برلين پناهندگي گرفتند، بايد تصريح كرد كه برخي از همان ها اكنون مشغول دستمال كشيدن به چكمه آمريكايي ها هستند و نوكرانه تر از هر نوكري عليه ملت ايران و اعتقادات آنها حرف مي زنند و حتي آشكارا از حمله نظامي به ايران دفاع مي كنند.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها