کد خبر: ۳۰۰۳۲
زمان انتشار: ۱۲:۲۵     ۲۱ آذر ۱۳۹۰
پژمان كريمي/
سرويس نقد رسانه 598 ؛
فيلم خوب و پذيرفتني، اثري است كه نه تنها از حيث ساختار يا تكنيك، قابل اعتنا به شمار آيد بلكه؛ از نقطه نظر «محتوا» نيز شايسته تحسين است.
«محتوا» را همانا ديدگاه يا تحليل فيلم ساز و نويسنده فيلم نامه، نسبت به جهان هستي، انسان، پديده هاي گوناگون و رخدادهاست كه براي شكل دهي و آگاهي ذهنيت و باور مخاطب در قالب اثر هنري عرضه مي شود.
محتواي شايسته تحسين، درخور احترام، محتواي خوب و درست، ديدگاه يا تحليلي برآمده از جستاري علمي و متعهدانه نسبت به ارزش هاي اخلاقي است. اساساً هنر ديني و هنر غيرديني، هنر متعهد و هنر غيرمتعهد، هنر منحط و هنر هدايت گر و متعالي، در بخش محتوا قابل تميزند.
هنرمند دانا از هنرمند جاهل، هنرمند دردمند از هنرمند غيردردمند، هنرمند بصير از هنرمند عوام زده، در رويكرد و محتوا و تحليلي كه ارائه مي كند، شناخته يا بازشناخته مي شود.
محتوا و تحليلي برآمده از بي دانشي، برآمده از ساده نگري و سطحي زدگي، برآمده از سليقه و خواست شخصي و تفرعين، مطمئناً نادرست، منحرف كننده و جفاكارانه نسبت به مخاطب است.
امروزه، در همه دنيا، در همين كشورمان، محتواي فيلم، نقد نمي شود! درستي و نادرستي تحليل فيلم ساز سنجيده نمي شود. گويا اغلب اهالي سينما و منتقدان، درستي و نادرستي تحليل، دغدغه شان نيست. كاري ندارد نگاه و حرف فيلم ساز تا چه اندازه با واقعيت و خرد و دانش سازگار است. نمي خواهند نسبت به آنچه روانه باور و دل مخاطب مي شود، دلواپس شوند. براي دوستان، ساختار مقدم به محتواست. اگر هم به محتوا اشاره مي كنند، تنها براي اين است كه تناسب ساختار و محتوا را بسنجند. همين! البته گاهي، رفتارهاي استثنايي بروز مي دهند. يعني بعضي وقتها به سراغ محتوا هم مي روند آنها محتوايي را گرامي مي دارند كه در جهت خواست و آرزوها و اميال شان است. فارغ از اينكه، درست است يا نادرست! منطقي است يا غيرمنطقي! با آموزه هاي الهي همپوشان است يا نيست!
مثال:
در دوره اخير، جشنواره كن، فيلم يك فيلم ساز ايراني تحسين شد. فيلم ساز كه بود؟ فردي كه به دليل اقدام عليه امنيت ملي كشور، در بازداشت به سر مي برد! فيلم فرد يادشده، ضعيف است. اما گردانندگان كن، به ساختار فيلم توجهي نشان ندادند. براي آنها تنها اين موضوع اهميت داشت:
تحليل و محتواي فيلم ساز در «برابر» جامعه و نظام ديني ايران است، همين! گردانندگان كن، چنان از محتواي فيلم دچار سرخوشي شدند، چنان سراسيمه و مجدانه در مسير ضربه به آبروي ايران و نظام ديني بودند كه در متن فيلم، به دنبال دسته كم يك ويژگي ساختاري و يك نقطه و فراز منطقي در بخش محتوا نگشتند. نگشتند تا بيانيه خود را مستند بدان ويژگي و نقطه منطقي سازند، تا پز بي طرفي و واقع نگري و دغدغه هنري سر دهند!
بگذريم!
دلمشغولي بنده اين نيست كه جشنواره هاي هنري خارجي و سينماگران و اهالي قلم در فرامرزها، ناگهان سرعقل بيايند و راه درست پيش گيرند. توقع نيست كه جشنواره هاي بيگانه با مأموريت اشاعه فرهنگ ليبراليستي و تحكيم مباني صهيونيستي، دگرگون شوند و عدالت ورزي و تكاپوي متعهدانه را پيشه كنند، هرگز! اما نسبت به سينماگران و اهالي قلم در حدود مرزهاي جغرافيايي كشورم، چشم داشتي بزرگ وجود دارد!
تا كي بايد به تحليل و محتوا بي اعتنايي شود؟!
مطمئن باشيد اگر دوستان بي اعتنا نبودند، هيچ گاه اعتراض به فيلم هاي فتنه برانگيز، فيلم هاي مبتذل و فيلم هاي عصيانگر را هدف سركوب قرار نمي دادند و سينماگران صرفاً كارآمد در بخش ساختار را گرامي نمي داشتند.
در فيلمي كه قانون الهي هدف تمسخر و نفي قرار مي گيرد (سوت پايان/ نيكي كريمي) آيا مي توان ادعا كرد محتوا و تحليل درست و منطقي است و انديشه است و نبايد هدف نقد و اعتراض قرار گيرد؟
در فيلمي تحليل فيلم ساز در اين جمله خلاصه مي شود؛ «همه متدينين، افرادي متظاهر و زن باره اند»!
همين فيلم ارتجاعي، همين فيلم سياه، همين فيلم عوامانه، فيلمي كه تحليلش مبتني بر عقب ماندگي و كم خردي و كينه سازنده و نويسنده اش به دين و متدينين است، در كشور ما هدف تحسين واقع مي شود! بله در همين كشور ما! بله، تحسين مي شود با زبان و قلم سينماگران و منتقديني كه فكر مي كنند نخبه و متفكرند!
نمي گويم دشمن اند. نمي گويم آنها هم مانند سازندگان فيلم، در برابر دين اند! مي گويم- در ساده ترين و خوش بينانه ترين حالت ممكن- دغدغه محتوا ندارند، به «تحليل درست» اعتنا ندارند و به ضرورت نقد محتوا قائل نيستند!
اگر ما فكر مي كنيم باسواديم و مدعي هستيم به حق و حقيقت ارج مي گذاريم و عدالت را چشم داريم و ادعاهاي ديگر، پس كمي به نقد محتوا بپردازيم!
باور كنيم فيلم خوب، قبل از اينكه فيلمي با ساختار درست باشد، فيلمي است با محتوا و تحليل درست! درست! درست! اگر چنين باوري در سطح سينماگران و اهالي قلم و جماعت منتقد، پا گرفت، هر فيلم سازي به خود جرأت نمي دهد ديدگاه و تحليل و محتواي اثرش را عين واقعيت و ناظر بر حقيقت پندارد و بدان پافشاري كند. چون مي فهمد تحليل كار سختي است. كار هر كسي نيست. دانش مي خواهد. زحمت مي خواهد. عدالت ورزي مي طلبد! نيازمند بصيرت است! در جامعه اي كه محتواي حرف مهم نيست و فعل حرف زدن، ملاك نخبگي است، بايد دچار التهاب و دلواپسي فرهنگي شد! سي امين دوره جشنواره بين المللي فيلم فجر، در پيش روي ماست! محمد خزاعي را دوست دارم و او را فردي دغدغه مند مي دانم. او به عنوان دبير جشنواره سي ام، وظيفه اي بزرگ دارد. او مي داند كه فيلم هاي برگزيده جشنواره فجر- بزرگترين جشنواره سينماي كشورمان- تبديل به الگو مي شوند و- دست كم- چيستي سينماي يك سال آينده ايران را تعيين مي كنند! اين يك واقعيت است. بنابراين او بايد تعريف سياست جشنواره در زمينه داوري را بازنگري كند. نگاه به ساختار اما بي اعتنا به محتوا، يعني پشت پا زدن به هنر متعهد و هنر بصير و هنر متعالي! يعني قدم در راه شومي كه امروز جهان بي مبالات در آن گام مي نهد. جشنواره فجر كه در گرامي داشت انقلاب اسلامي پديدار شده است؛ انقلابي كه به هنر متعهد مي انديشد، بايد فيلم برگزيده اش، در واقع «تحليل» برگزيده باشد، «نگاه» منطقي برگزيده باشد، «انديشه درست» باشد. بنابراين طبيعي است كه اعضاي هيئت داوران خود بايد سرآمدان سينماگراني باشند كه در زمره تحليل گران حرفه اي مي گنجند!
سنجش تحليل و محتوا و تبديل آن به عنوان يك شاخص براي تشخيص فيلم خوب را از همين جشنواره فجر آغاز كنيم! جشنواره، نقطه آغاز و بستر مناسبي است!
.منبع: كيهان
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها