کد خبر: ۳۲۲۵۰۵
زمان انتشار: ۱۱:۵۴     ۰۴ تير ۱۳۹۴
یک تحلیلگر آمریکایی با اقرار به اینکه امکان اشغال ایران وجود ندارد اذعان داشت که ایران حتی پیش از آنکه فرآیند سخت و دشوار اشغال این کشور آغاز شود، قادر خواهد بود هزینه‌های کمرشکنی به ارتش آمریکا تحمیل کند.
به گزارش پایگاه 598 به نقل از الف،نشنال اینترست در مقاله‌ای به قلم، زاکری کک، سردبیر این نشریه آمریکایی به بررسی راهبرد ایران جهت مقابله با هرگونه تجاوز احتمالی آمریکا پرداخته که در ادامه به نقل از اشراف می توانید این مطلب را مطالعه کنید:

همگان بر سر این موضوع توافق دارند که حملات هوایی علیه تأسیسات هسته‌ای ایران نمی‌تواند به آن صورت مانع دستیابی تهران به سلاح‌های هسته‌ای شود و از تأثیرات ناچیزی برخوردار خواهد بود. به طور قطع یک حمله هوایی هماهنگ علیه ایران باعث خواهد شد دستیابی این کشور به قابلیت ایجاد یک زرادخانه هسته‌ای چند سال به تعویق بیفتد. با این وجود، ایران به ویژه با توجه به این واقعیت که وضعیت اقتصادی این کشور بدون شک در پی برچیده شدن نظام تحریم‌ها به میزان قابل توجهی بهبود می‌یابد، قادر خواهد بود در مدت زمان کوتاهی تأسیسات هسته‌ای خود را بازسازی کند.

بنابراین، تنها اقدام نظامی‌ای که می‌تواند عملاً مانع دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای شود این است که آمریکا به این کشور تجاوز کرده و آن را اشغال کند و زمام امور را در دستان حکومتی قرار دهد که با آمریکا دوست است و جایگاه غیرهسته‌ای ایران را حفظ می‌کند. علی‌رغم آنکه در آمریکا از تلاش جهت ممانعت از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای حمایت گسترده‌ای صورت می‌گیرد، اما گزینه فوق‌الذکر تقریباً هیچگاه به صورت جدی توسط ناظران پیشنهاد نشده است.

این امر بدون شک تا حدودی به خاطر خستگی آمریکا از جنگ در پی جنگ در عراق و افغانستان است. با این حال، مسئله بسیار فراتر از این حرف‌هاست ـ با اینکه نیروهای مسلح ایران بسیار ضعیف‌تر از ارتش آمریکا هستند، اما ارتش آمریکا برخلاف آنچه در عراق و افغانستان انجام داد قادر نخواهد بود ایران را به سرعت و با هزینه ناچیزی تصرف کند. در واقع تهران حتی قبل از آنکه فرآیند سخت و دشوار اشغال ایران آغاز شود قادر خواهد بود هزینه‌های کمرشکنی به ارتش آمریکا تحمیل کند.

توانایی ایران جهت دفاع از خود در برابر حمله آمریکا با وضعیت جغرافیایی صعب و دشوار این کشور آغاز می‌شود. همانگونه که اندیشکده اطلاعاتی استراتفور توضیح داده است: «ایران همچون یک قلعه است. این کشور از سه طرف توسط کوه‌ها و از یک طرف توسط اقیانوس احاطه گردیده است و در مرکز آن نیز یک بیابان پهناور قرار دارد. در نتیجه اشغال ایران بسیار سخت و دشوار است.»

«قدرت بازدارنده آب» همواره موجب شده تا طرف متخاصم تهاجم زمینی را به حمله از راه دریا ترجیح دهد و در عین حال عصر و دوران مهمات هدایت‌شونده باعث گردیده تا هرگونه تهاجم آبی ـ خاکی چالش‌برانگیز باشد. بر همین اساس، آمریکا قویاً ترجیح می‌دهد از طریق یکی از مرزهای زمینی ایران به این کشور حمله کند، همانگونه که در سال ۲۰۰۳ در حمله به عراق عمل کرد.

متأسفانه در این راستا گزینه‌های ناچیزی وجود دارند. در نگاه اول شروع حمله از غرب افغانستان محتمل‌ترین مسیر ممکن به نظر می‌رسد، زیرا نیروهای آمریکایی در حال حاضر در افغانستان مستقر هستند. اما حمله از طریق خاک افغانستان را حتی نمی‌توان یک گزینه دانست. در وهله اول، از چشم‌انداز لجستیکی ایجاد یک نیروی تهاجمی بزرگ در غرب افغانستان به مثابه یک کابوس خواهد بود، به ویژه حالا که روابط آمریکا با روسیه تا این حد رو به وخامت گذاشته است.

با این حال، مسئله مهم‌تر در واقع وضعیت جغرافیایی منطقه مرزی افغانستان با ایران است. اولاً اینکه رشته‌کوه‌های نسبتاً کوچکی در این منطقه واقع گردیده‌اند. مسئله‌ای که بر سختی و دشواری کار می‌افزاید این است که تصرف شهرهای بزرگ ایران از طریق مرز افغانستان مستلزم عبور از دو کویر بزرگ در داخل خاک ایران است. این دو کویر عبارتند از دشت کویر و کویر لوت.

دشت کویر مخصوصاً منطقه هراس‌انگیز و خوفناکی است، زیرا از شن‌های روان تشکیل شده و شبیه یک باتلاق شنی است. همانگونه که استراتفور بیان داشته است، «دشت کویر از لایه‌های نمک تشکیل شده و در زیر این لایه‌های نمک لایه ضخیمی از گل‌ولای قرار دارد. این لایه‌های نمک به آسانی می‌شکنند و هر چیزی را در گل‌ولای فرومی‌برند. این منطقه یکی از مصیبت‌بارترین مناطق روی زمین به شمار می‌رود». وجود دشت کویر موجب می‌شود تا از توانایی آمریکا جهت بکارگیری واحدهای مکانیزه و احتمالاً موتوریزه جهت دست زدن به حمله به شدت کاسته شود.

وضعیت در مرزهای غربی ایران نیز بهتر از این نیست. ایران در شمال غرب با ترکیه هم‌مرز است. آنکارا که از متحدان آمریکا در ناتو به شمار می‌رود به آمریکا اجازه نداد تا از خاکش جهت تجاوز به عراق استفاده کند. صرف‌نظر از این موضوع باید گفت که رشته‌کوه زاگرس که در امتداد مرز ایران با ترکیه و عراق قرار دارد باعث می‌شود هرگونه حمله گسترده از این مسیر بسیار سخت و دشوار شود.

تنها استثنا موجود در رابطه با مرزهای غربی ایران به مرزهای جنوب غربی این کشور مربوط می‌شود، یعنی جایی که رودهای دجله و فرات به‌هم‌پیوسته و شط‌العرب را تشکیل می‌دهند. این همان مسیری است که صدام حسین در دهه ۱۹۸۰ برای حمله به ایران انتخاب کرد. متأسفانه، همانگونه که صدام هم متوجه شد، این منطقه یک منطقه باتلاقی بوده و به راحتی قابل دفاع است. به علاوه، هر نیرویی که از این منطقه به داخل ایران حمله کند بلافاصله پس از عبور از مرز به کوه‌های زاگرس برخورد می‌کند. با این وجود، این منطقه مدت‌های مدیدی نقطه آسیب‌پذیر ایران بوده است و به همین دلیل است که تهران اینهمه تلاش می‌کند تا بر عراق تحت حاکمیت شیعیان و دولت بغداد تسلط پیدا کند. تهران در این زمینه عمدتاً موفق بوده و مانع آن شده که عراق به پایگاهی تبدیل شود که آمریکا از آنجا بتواند به ایران حمله کند.

بنابراین، آمریکا مجبور خواهد بود از طریق مرزهای ساحلی ایران واقع در جنوب به این کشور تجاوز کند. ایران در جنوب دارای حدود ۸۰۰ مایل مرز ساحلی است و این مرزها در دو سوی آبراهه‌ای قرار دارند که خلیج فارس را به دریای عمان متصل می‌کند. ایران در طول ربع قرن گذشته برای مواجهه با چنین احتمالی آماده شده است. تمرکز این کشور مشخصاً بر روی دستیابی به قابلیت اجرای یک راهبرد ضد دسترسی/ ممانعت منطقه‌ای علیه آمریکا بوده است و در این راستا از شمار عظیمی از موشک‌های هدایت‌شونده و غیرهوشمند، قایق‌های انبوه، پهپاد، زیردریایی، و مین بهره گرفته است.

ایران همچون همیشه در راستای اجرای راهبرد ضددسترسی/ممانعت منطقه‌ای از مزیت جغرافیایی خطوط ساحلی خود سود می‌برد؛ «رابرت کاپلان» در کتاب خود با عنوان «انتقام جغرافیا» در ارتباط با خطوط ساحلی ایران آورده است: «شاخابه‌ها، خورها، خلیج‌های کوچک، و جزیره‌های موجود در خطوط ساحلی ایران مکان‌هایی عالی برای پنهان کردن قایق‌های تندرو انتحاری نابودکننده نفتکش‌ها هستند». «کاپلان» می‌توانست به پنهان کردن سیستم‌های موشکی زمین‌پایه در این مکان‌ها نیز اشاره کند.

«مایکل کانل» مدیر برنامه مطالعات ایران در اندیشکده مرکز ارزیابی دریانوردی آمریکا در این باره افزوده است: «جغرافیا یکی از عناصر کلیدی در برنامه‌ریزی نیروهای دریایی ایران به شمار می‌رود. فضای محصور خلیج فارس که عرض آن در برخی نقاط به کمتر از ۱۰۰ مایل دریایی می‌رسد قابلیت مانور شناورهای سطحی بزرگ نظیر ناوهای هواپیمابر را محدود می‌سازد. این وضعیت اما یک نقطه قوت برای نیروهای دریایی ایران و به ویژه نیروی دریایی سپاه پاسداران است. ساحل شمالی خلیج فارس پر از تورفتگی‌های صخره‌ای است که مکانی ایده‌آل برای استتار و عملیات قایق‌های کوچک به شمار می‌روند. ایرانی‌ها همچنین جزایر بیشمار موجود در خلیج فارس که در امتداد خطوط کشتیرانی عمده قرار دارند را تقویت نموده و استحکام بخشیده‌اند.»

همه این‌ها به نفع راهبرد ضددسترسی/ممانعت منطقه‌ای ایران هستند. اندیشکده مرکز ارزیابی‌های راهبردی و بودجه‌ای در سال ۲۰۱۲، به بررسی این مسئله پرداخت که ایران چگونه از راهبرد ضددسترسی/ممانعت منطقه‌ای علیه آمریکا بهره خواهد گرفت. این مرکز در این باره نوشت:

«ایران… در حال تدوین یک راهبرد نامتقارن جهت مقابله با عملیات‌های آمریکا در خلیج فارس است. این راهبرد ممکن است تاکتیک‌های نامنظم و سلاح‌های ابداعی را با قابلیت‌های پیشرفته تکنولوژیکی ترکیب کرده و بدین ترتیب مانع نزدیک شدن ارتش آمریکا به ایران شود و از قابلیت مانور ارتش این کشور در تنگه هرمز بکاهد. راهبرد ترکیبی ضددسترسی/ممانعت منطقه‌ای ایران می‌تواند از ویژگی‌های جغرافیایی و سیاسی خلیج فارس بهره گرفته و کارایی و تأثیر عملیات‌های نظامی آمریکا را کاهش دهد. چنین راهبردی شاید به خودی خود راهبردی برای بردن جنگ نباشد. با این حال، افزایش چشمگیر هزینه‌ها یا طولانی‌تر کردن چارچوب زمانی هرگونه مداخله نظامی آمریکا می‌تواند فرصتی در اختیار ایران قرار دهد تا دست به اقدامات تهاجمی یا قهری بزند.»

همانگونه که می‌توان تلویحاً متوجه شد، آمریکا در تلاش جهت ایجاد یک سرپل در جنوب ایران تلفات و خسارات چشمگیری را متحمل خواهد شد. با این حال، با ایجاد چنین سرپلی چالش‌های پیش روی آمریکا پایان نخواهند یافت، زیر این کشور همچنان مجبور خواهد بود کل ایران را تصرف کند.

در اینجا نیز شرایط جغرافیایی به نفع ایران است، زیرا تقریباً اکثر شهرهای بزرگ این کشور در قسمت شمالی کشور واقع شده‌اند و رسیدن به این شهرها در بهترین شرایط یک چالش سخت و دشوار خواهد بود. عبور از مناطق سرزمینی ـ مثل همیشه ـ امری پر چالش برای قوای مهاجم خواهد بود. مسئله مهم‌تر اینکه ایران کشور عظیم و پهناوری است. همانگونه که استراتفور آورده است، «ایران هفدهمین کشور بزرگ دنیاست. مساحت این کشور ۱۶۴۸۰۰۰ کیلومتر مربع است. این بدان معناست که ایران به تنهایی بزرگ‌تر از مجموع کشورهای فرانسه، آلمان، هلند، بلژیک، اسپانیا، و پرتغال ـ یعنی غرب اروپا ـ است.»

البته این نکته را باید در نظر داشت که نیروهای آمریکا از بهترین شرایط و اوضاع‌واحوال برخوردار نخواهند بود. در حقیقت، سپاه پاسداران ایران مدت‌های مدیدی است که در راستای دست زدن به یک جنگ و نبرد چریکی علیه نیروهای متجاوزی که بخواهند از مناطق ساحلی جنوب به سمت شهرهای شمالی این کشور پیشروی کنند برنامه‌ریزی کرده است. این طرح که سپاه آن را «دفاع موزاییکی» نامیده است تلاش‌های مشترک سپاه، بسیج، و ارتش را در بر می‌گیرد.

«کانل» طرح مذکور را اینگونه توصیف کرده است: «طرح دفاع موزاییکی» ایران را قادر می‌سازد تا با بهره‌گیری از عمق راهبردی و جغرافیای صعب و دشوار خود دست به شورش علیه نیروهای متجاوز بزند… خطوط تدارکاتی دشمن همچنان که در داخل ایران پراکنده می‌شوند در برابر شبکه‌های ویژه باقی گذاشته شده در منطقه دشمن آسیب‌پذیر می‌گردند، شبکه‌هایی که توسط سپاه در راستای آزار و اذیت عقبه عملیاتی دشمن ایجاد گردیده‌اند. ارتش ایران که متشکل از واحدهای زرهی، پیاده، و مکانیزه است خط اصلی دفاع در برابر نیروهای متجاوز را تشکیل می‌دهد. نیروهای سپاه نیز در این راستا حمایت به عمل می‌آورند، اما در عین حال هسته‌های مقاومت مردمی را تشکیل می‌دهند. هسته‌های مردمی عمدتاً از نیروهای بسیج تشکیل خواهند شد.

بسیج نیروی شبه‌نظامی داوطلب سپاه محسوب می‌شود. سپاه یک طرح بسیج نیرو در زمان جنگ برای بسیج تهیه کرده است که بر اساس آن پرسنل بسیج واحدهای سپاه را در هرگونه سناریوی حمله تقویت خواهند کرد. رزمایش‌های نظامی سپاه و بسیج مین‌گذاری بر سر راه ستون‌های زرهی و بالگردهای دشمن را شبیه‌سازی کرده‌اند. اکثر این رزمایش‌ها در محیط‌های شهری انجام گرفته‌اند و این حکایت از آن دارد که ایران قصد دارد نیروهای دشمن را به داخل شهرها بکشاند و بدین ترتیب آنها را از پشتیبانی هوایی نزدیک محروم سازد. ایران بر تدابیر پدافند غیرعامل ـ تکنیک‌های مورد استفاده جهت افزایش دوام‌پذیری و بقا در میدان نبرد ـ از جمله استتار، پنهان‌سازی و فریب تأکید کرده است.

آمریکا در افغانستان و عراق متوجه شد که تصرف یک کشور کار سهل و آسانی است، اما این در واقع اشغال یک کشور است که هزینه به همراه دارد. اشغال ایران حداقل به اندازه اشغال عراق و افغانستان سخت و دشوار خواهد بود، اما در عین حال حتی تجاوز به این کشور هم بسیار چالش‌برانگیز و دشوار خواهد بود. با اینکه تصرف ایران پایدارترین راه جهت ممانعت از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای است، اما واشنگتن احتمالاً به این زودی‌ها دست به چنین کاری نخواهد زد.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۱
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها