کد خبر: ۳۳۴۲۲۶
زمان انتشار: ۱۰:۲۴     ۰۱ شهريور ۱۳۹۴
خندوانه دیشب هم با حضور جنابخان و امیرحسین مدرس فضای جذابی را برای آوردن لبخند به روی لب‌ها ایجاد کرد.
به گزارش پایگاه 598، این بار تمام پدران و پسران شب گذشته شادی خندوانه را دریافت کردند، و جوان در آغاز ضمن تقدیم این شادی، آن قدر از حامی برنامه، ثبت نام در کمپین قطره قطره و ... صحبت کرد که خودش هم خسته شد و گفت :دیگر حرف زدن کافی است، خسته شدیم، بریم که بخندیم!

بعد از این خنده و پخش قسمتی رامبد بیان کرد: در دنیا حرفه‌های جذاب زیادی وجود دارد و ما می‌توانیم توسط مسیرهای مختلف آن‌ها را تجربه کنیم تا به فضای رؤیایی خود برسیم، اصلأ هر کسی اجازه دارد، در هر رشته‌ای که دارای استعداد است وارد شود و آن را امتحان کند؛ مهمان امشب ماهم کسی است که خیلی از این راه‌ها را رفته و الان به قولی از هر انگشتش یک هنر می‌ریزد.

*هیچ چیز مطابقت نیست!

امیرحسین مدرس، مجری، بازیگر و نویسنده بعد از این مقدمه وارد شد و در همان ابتدا جوان از او خواست که آن‌ها را با توصیفات خود به یک جای پرنور و پرشور ببرد؛ مدرس هم با تعاریف خود همه را به جاده‌ای در نزدیکی لاهیجان و جایی که در انتها به دیلمان می‌رسید برد، همچنین جنگلی مملو از انواع درختان، دره‌ای سربز و زنده، صدای آبشار و از این دست جاذبه‌های طبیعی را طی صحبت‌هایش توصیف کرد.

مدرس سپس از اینکه ابتدا بازیگر بوده وبا تست اجرا در سال 67 وارد این حیطه و رادیو شد، تعریف کرد، جوان بین این صحبت‌ها با دیدن عکسی از او در سریال یوسف پیامبر گفت: خدارا شکر که الان موهایت این شکلی نیست وگرنه چه کار می‌کردی؟!

تاریخ ادبیات و ایران دو کتابی بودند که امیرحسین مدرس به همه پیشنهاد خواندن آن‌ها را داد، بعد هم به سراغ اهمیت موسیقی و تقویت هوش موسیقایی رفت که در بین صحبت‌های جدی او ناگهان آهنگ  بهار اگه عطر تورو نیاره (،تیتراژ  زن بابا) پخش شد و جوان از او خواست تا از جایش بلند شود و به صورت همزمان آن را اجرا کند، که البته این اتفاق برای لحظه‌ای او را متعجب کرد.
پس از یک تنفس رسانه‌ای جناب خان وارد شد و مدرس به او گفت: واقعا هیچی مطابقت نیست اما جنابخان عصبانی شد و جواب داد که چی نیست؟ بیام برات؟! تا اینکه فهمید منظور تعریف بوده نه چیز دیگر!

*با همین کلید می‌توانی رئیس جمهور شوی


جوان سپس پیشنهاد داد تا مسابقه آوازی بین جنابخان و مدرس برگزار شود که در آن ابتدا جنابخان با همان لهجه جنوبی برای مدرس خواند: مهمون ما شبیه دکتره و مهندس‌/ تو آبادان بهش می‌گن امیر مدرس! و بعد مدرس هم برای او طی شعرش گفت: جناب خانِ ناردونه/ تو شهر ما مهمونه!

خلاصه این آوازخوانی ادامه پیدا کرد تا اینکه مدرس به درخواست جنابخان شعر کلید که برای گذشته‌ها بود را خواند و طی آن از استاد مهرتاش هم یاد کرد، همچنین بعد از آن جنابخان اظهار کرد: باور کن تو باهمین کار کلید می‌توانی رئیس جمهور هم بشوی! در ادامه نیز خواست که این بار او حاضران را به جایی ببرد و گفت: خوب حالا همه چشم‌هایشان را ببندند، در یک بعد از ظهر سرد زمستان به یک بار لبو فروشی می‌رسی، لبو‌های آلوئه ورایی و نارگیلی، بعد هم تمام جیب و کارتت را خالی می کنی و لبو می‌خری، پس از اون پشت سر جنابخان راه می‌افتید، نزدیک یک آشار می‌شویم ولی به اون کار نداریم، باهم به خواستگاری احلام می‌ریم، شماها بیرون در ایستاده‌اید و با شنیدن صدای چکی که پدر احلام به من زد همه می‌رید براش!

 *مؤسسه خواستگاری از احلام برای شادی مردم 5 روزه می‌شود

در ادامه قرار شد مدرس در راستای کاری که باید برای شاد کردن دل مردم بکند، به خاطر اینکه شرکت آبرسانی دارد، هر کجا که قرار شد آن را با کمک کمپین قطره قطره مجهز به سیستم قطره‌ای کنند هر کمکی که از دستش برآمد انجام دهد و جنابخان هم گفت: ما یک مؤسسه داریم که 3،4 شب می‌ریم خواستگاری احلام،‌‌ به خاطر شادی مردم آن را 5 شب می‌کنیم تا همه خوشحال شوند و انشاءالله خدا از من قبول کنه!

بعد از تقدیم لوح یادبود،جوان از مدرس قول گرفت که او به طور اختصاصی برای خندوانه یک آهنگ بسازد و پس از پخش آیتم وفای به عهد ریما رامین‌فر درباره قرارش با خندوانه که خواندن کتاب در یک کتابخانه بود، مسابقه داخل استودیو را اجرا کردند و سرانجام جوان به همه مردم کشورخاطر نشان کرد که سرحال و خندان باشید و ویروس این خنده را در جهان پخش کنید.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها