کد خبر: ۳۳۷۱۵۰
زمان انتشار: ۱۳:۰۱     ۱۲ شهريور ۱۳۹۴
آن روز باران شديدي در حال باريدن بود و من براي انتقام از شوهرخواهرم، نقشه قتل پسر 8 ساله اش را در ذهنم مرور مي كردم كه مقابل مدرسه ابتدايي در اول بولوارطبرسي شمالي متوقف شدم.
به گزارش پایگاه 598، اين‌ها بخشي از اعترافات هولناك جوان 30ساله اي است كه خواهرزاده خردسالش را قرباني اختلافات خانوادگي كرده بود. عقربه هاي ساعت 8 صبح روز گذشته را نشان مي داد كه خودروهاي پليس از پيچ و خم هاي خيابان پنجتن 87 عبور كرد. مسعود (متهم به قتل) آرام در صندلي عقب نشسته بود و چشم به حلقه هاي قانون دوخته بود كه بر دستانش خودنمايي مي كرد. دقايقي بعد با اشاره متهم، خودروي پليس آژيركشان كنار زمينهاي كشاورزي متوقف شد، ديگر محلي براي عبور خودرو وجود نداشت.

به دستور قاضي ويژه قتل عمد، متهم در كنار كارآگاهان پليس جنايي قرار گرفت و پياده روي در زمين هاي خاكي آغاز شد. پس از طي حدود يك كيلومتر در بيابان هاي شهرك التيمور، مسعود مقابل دوربين قوه قضاييه ايستاد و پس از آن كه قاضي «سيدجواد حسيني» موادي از قانون مجازات اسلامي را به وي تفهيم كرد كه مواظب اظهارات خود باشد و حقيقت ماجرا را بيان كند، در اعترافاتي تكان دهنده گفت: سوم اسفند سال گذشته حدود ساعت 12 ظهر بود كه دانش آموزان مدرسه ابتدايي تعطيل شدند و من از خواهرزاده ام خواستم تا همراهم بيايد.

او از آمدن با من امتناع مي كرد ولي به هر طريقي بود خواهرزاده 8ساله ام را با خودم بردم. باران شديدي در حال باريدن بود و او با پاي پياده در كنارم حركت مي كرد.

چندين كيلومتر پياده روي، كودك بي گناه را خسته كرده بود. وقتي به اين جا (محل جنايت) رسيديم ديگر رمقي در بدن نداشت و كفش هايش گلي شده بود. من از حدود يك هفته قبل از جنايت، نقشه انتقام از شوهرخواهرم را مي كشيدم چرا كه او در زندگي خصوصي من دخالت كرده بود. كودك معصوم نمي دانست چرا او را به اين جا آورده ام.

وقتي روي زمين نشست ناگهان او را با طناب خفه كردم. مي ترسيدم جسد او پيدا شود بنابراين با دستانم داخل كانال را حفر كردم و خواهرزاده ام را درون آن انداختم و رويش خاك ريختم.

متهم به قتل در ادامه اعترافاتش گفت: اگرچه خيلي از اين حادثه پشيمانم اما اين اتفاق فقط به خاطر اختلافات خانوادگي بود.

اين گزارش حاكي است: در آغاز بازسازي صحنه قتل ابتدا كارآگاه سلطانيان (افسر پرونده) به تشريح اقدامات پليس براي شناسايي و دستگيري متهم پرداخت و سپس گفت: پس از آن كه مفقود شدن پسربچه 8ساله به پليس گزارش شد، پرونده اي تشكيل شد و در شعبه ويژه قتل عمد مورد بررسي قرار گرفت، بنابراين كارآگاهان اداره جنايي پليس آگاهي با راهنمايي و نظارت مستقيم قاضي «حسيني» تحقيقات اطلاعاتي و غيرمحسوس را در اين باره آغاز كردند تا اين كه اظهارات مادر يكي از دانش آموزان مدرسه ابتدايي سرنخ مهم اين ماجرا شد.

آن زن كه از گم شدن يكي از دانش آموزان مطلع شده بود، عنوان كرد: روز حادثه جوان قوي هيكلي را ديدم كه دست پسري را مي كشيد اما آن پسر مي گفت: دايي! من با تو نمي آيم!

افسر پرونده كه مقابل دوربين قوه قضاييه سخن مي گفت، ادامه داد: با اين سرنخ مهم و صدور دستورات ويژه قضايي، دايي مقتول (متهم) دستگير شد و در حالي كه 3 روز از اين جنايت گذشته بود به قتل خواهرزاده اش اعتراف كرد.

بر اساس اين گزارش ، قاضي شعبه 211 دادسراي عمومي و انقلاب مشهد دستور پايان بازسازي صحنه قتل را صادر كرد تا اين پرونده جنايي ديگر مراحل قانوني خود را طي كند.


نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها