کد خبر: ۳۵۱۰۳۵
زمان انتشار: ۱۴:۲۶     ۲۷ آبان ۱۳۹۴
هر کسی بتواند از ظرفیت عظیم این شبکه ها در منطقه خاورمیانه استفاده کند؛ آینده این منطقه را در دست خواهد داشت!
به گزارش پایگاه 598، مسیرانلاین نوشت؛شکل گیری توافق هسته ای بین ایران و ۵+۱ را می توان یکی از نقاط عطف تاریخ معاصر انقلاب اسلامی دانست. آنچه در جریان این توافق اتفاق افتاده است-جدا از منافع و مضرات آن برای ملت بزرگ ایران- قرار گرفتن دو دشمن دیرینه بر سر یک میز است! ایران و آمریکا! بررسی و تحلیل صحیح پیامدها و نتایج این توافق، لازمه نگاه آینده نگرانه به موضوعات بین المللی و همچنین فهم فضای موجود است. با این وجود؛ به نظر می رسد رصد اهداف فراتوافقی آمریکا در این زمینه، مهم تر از بررسی اصل و متن توافق موسوم به "برجام” باشد. چه اینکه به اذعان قاطبه کارشناسان غیرصهیونیست! روابط بین الملل، پرونده هسته ای ایران برای آمریکا و غرب، چیزی بیش از یک بازی سیاسی-رسانه ای برای فشار بر نظام جمهوری اسلامی با هدف وادار کردن آن به دادن امتیاز در جریان دیگر موضوعات نیست. ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری فدراسیون روسیه چندی پیش و در جریان در میزگرد اختتامیه نشست "صلح و جنگ” در منطقه "والدای”روسیه با اشاره به همین واقعیت می گوید:” هیچ تهدیدی از جانب ایران وجود ندارد. هیچ ضرورتی برای توسعه پدافندهای موشکی در اروپا وجود ندارد. ما فریب خوردیم. هیچ تهدید هسته‌ای، بدان‌گونه که ما گفتیم، از جانب ایران وجود نداشت و ندارد و واشنگتن، روسیه و تمام کشورها را در این باره فریب داده است. تلاش های منظمی برای منحرف کردن ما کل جهان و یا به کلامی ساده، فریب ما وجود داشت.”

به گزارش مسیرآنلاین لذا آنچه بیش از متن توافق اهمیت خواهد داشت؛ اهداف فراتوافقی آمریکا در سطح ایران و منطقه آسیای جنوب غربی است. در همین راستا "کالین کال”٬ مشاور امنیت ملی "جو بایدن” دو ماه پیش از این در موسسه مطالعات استراتژیک و بین المللی در واشنگتن گفته است:” آمریکا یک طرح راهبردی از پیش آماده برای مرحله پساتوافق دارد.” دیگر اظهارات صریح اندیشکده ها و مقامات آمریکایی و غربی درباره اهداف فراتوافقی غرب نیز نشان دهنده استفاده ابزاری از توافق هسته ای برای رسیدن به اهداف راهبردی دیگری در قبال جمهوری اسلامی ایران است. در همین راستا؛ چندی پیش جان ساورز رئیس پیشین سرویس اطلاعات خارجی انگلیس در جریان مصاحبه ای که با شبکه سی ان ان آمریکا داشته است می گوید: "من فکر می کنم ما نیاز به قدری صبر استراتژیک در قبال ایران داریم تا به آن زمانی برای توسعه و تکامل ظرف ۱۰ تا ۱۵ سال پیش رو بدهیم. البته اگر ایران سعی به گریز هسته ای بکند٬ ما همچنان یک ضامن نهایی که همان حمله محتمل نظامی است٬ داریم. اما من فکر می کنم این احتمال وجود دارد که ایران طی ۱۰ تا ۱۵ سال آینده به کشوری عادی تر و نرمالتر تبدیل شود و ما باید این احتمال را تقویت کنیم.”

مجموعه این واقعیات قابل استناد، نشان دهنده یک خطر بزرگ پیش روی انقلاب اسلامی می باشد. مسئله ای که البته طی ماه های اخیر بارها و بارها از سوی رهبر انقلاب مطرح شده است:”نفوذ در کشور و منطقه!” رهبر فرزانه انقلاب اسلامی نخستین بار در جریان دیدار خود با اعضای مجمع جهانی اهل بیت علیهم‌السلام و اتحادیه‌ی رادیو و تلویزیون‌های اسلامی در تاریخ ۲۶ مرداد ماه سال جاری نسبت به خطر نفوذ دشمن در سطح کشور و منطقه هشدار داده، آن را به عنوان یکی از دو پروژه اصلی دشمن در فضای کنونی معرفی نمودند. واکاوی ابعاد مختلف پروژه نفوذ دشمن در سطح کشور اما درخور توجهی جداگانه خواهد بود. در این مسیر؛ اولویت بندی خطر نفوذ در حوزه های گوناگون به عنوان یکی از پیش زمینه های مقابله روش مند و اصولی با نفوذ دشمن در سطح کشور به حساب می آید. بیانات مقام معظم رهبری به عنوان دیده بان اصلی انقلاب، در این زمینه نیز می تواند راهگشا و کمک کننده باشد.

ایشان در جریان دیدار خود با فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، با طبقه بندی انواع نفوذ دشمن، به بیان اهمیت هر کدام پرداخته می فرمایند:”امروز نفوذ دشمن یکی از تهدیدهای بزرگ است برای این کشور؛ دنبال نفوذند. نفوذ یعنی چه؟ نفوذ اقتصادی ممکن است، که البتّه کم‌اهمّیّت‌ترین آن نفوذ اقتصادی است؛ و ممکن است که جزو کم‌اهمّیّت‌ترین [هم‌] نفوذ امنیّتی باشد. نفوذ امنیّتی چیز کوچکی نیست امّا در مقابل نفوذ فکری و فرهنگی و سیاسی، کم‌اهمّیّت است. از همه مهم‌تر، نفوذ سیاسی و نفوذ فرهنگی است. دشمن سعی می­کند در زمینه‌ی فرهنگی، باورهای جامعه را دگرگون کند؛ و آن باورهایی را که توانسته این جامعه را سرِپا نگه دارد جابه‌جا کند، خدشه در آنها وارد کند، اختلال و رخنه در آنها به‌وجود بیاورد. خرج ها می­کنند؛ میلیاردها خرج می­کنند برای این مقصود؛ این رخنه و نفوذ فرهنگی است.”(۱) لذا شناخت بسترهای نفوذ فرهنگی و سیاسی دشمن در سطح کشور می تواند به عنوان یکی از مهم ترین اقدامات مقدماتی جهت مقابله با پروژه نفوذ دشمن به حساب آید.

نفوذ فرهنگی و تغییر باورهای مردم اما می تواند به عنوان خطرناک ترین نوع نفوذ دشمن در نظر گرفته شود. چه اینکه دشمن در صورت نفوذ فرهنگی در کشور؛ پس از یک دوره زمانی مشخص، دیگر کسی را در مقابل خود نخواهد دید و زمینه سلطه تام او بر منافع ملی ایرانیان فراهم خواهد شد. جان کری؛ وزیر خارجه آمریکا پیش از آنکه برای شرکت در مذاکرات سوریه راهی وین، پایتخت اتریش شود طی یک سخنرانی در "بنیاد کارنگی برای صلح بین‌المللی”با اشاره به ظرفیت عظیم شبکه های اجتماعی اینترنتی و موبایلی می گوید:”هر کسی بتواند از ظرفیت عظیم این شبکه ها در منطقه خاورمیانه استفاده کند؛ آینده این منطقه را در دست خواهد داشت!” واقعیت آن است که شبکه های اجتماعی امروزه به مهم ترین عامل حضور کاربران در فضای مجازی تبدیل شده اند. دسترسی آسان به اخبار و محتواهای متنوع صوتی-تصویری می تواند برای هر فردی جذاب و پر کشش باشد. ما اکنون با یک سیل عظیم گرایش جمعیت جوان کشور به این شبکه ها مواجه هستیم. کارشناسان با توجه به گستردگی دامنه حضور کاربران در این شبکه ها،‌ اجرای پروژه نظرسنجی‌های متعدد با فاصله زمانی‌ مشخص را در دستور کار قرار داده‌اند و مراکز متعدد و متنوعی این مهم را بر عهده گرفته‌اند.

آنگونه که وزیر امور خارجه آمریکا می گوید؛ دشمن برای بهره گیری از فضای این شبکه ها در جهت بسط دیپلماسی فرهنگی خود حداکثر بهره برداری را خواهد نمود. در فضای کنونی، دشمن بدون آنکه احتیاجی به مراجعه مستقیم یا غیرمستقیم نمایندگان مراکز افکارسنجی خود به افراد حاضر در جامعه ایرانی احساس کند؛ روزانه با حجم وسیعی از اطلاعات شخصی و دیدگاه های فکری افراد مختلف جامعه ایران مواجه است. اطلاعاتی که کاربران ایرانی با اشتیاق و علاقه مندی در اختیار آنها قرار می دهند. از طرفی؛ در همین فضا نیز صدها اتاق فکر مسئولیت تولید محتوا برای افکارعمومی جوامع هدف را برعهده دارند. درواقع؛ حریف با رصد روزانه، هفتگی و ماهانه جو افکار عمومی مردم ایران در شبکه های اجتماعی، متناسب با ذائقه های سیاسی و فرهنگی آنها به تولید محتوا توسط متخصصین جنگ روانی خود پرداخته، آنها را به بدنه جامعه ایرانی پمپاژ می کند! سوال این است که ما در برابر این هجوم بی محابا و افسارگسیخته چه کرده ایم؟ واقعیت آن است که فضای شبکه های اجتماعی مانند یک شمشیر دو لبه عمل می کند و در صورت برنامه ریزی صحیح می توان از آن در جهت مبارزه با جنگ فرهنگی دشمن استفاده نمود.

با این وجود و به رغم این واقعیت ، متاسفانه در این باره تحرک چندانی در میان مراکز ذی‌صلاح و متولیان امور دیده نمی‌شود. مرور اجمالی نتایج نظرسنجی‌ها بیانگر این واقعیت است که اولا بیشترین آمار کاربران را گروه سنی جوان و نوجوان به خود اختصاص داده است و ثانیا گستردگی نفوذ هر یک از شبکه‌های اجتماعی در میان افکارعمومی جوامع به صورت روزمره افزایش می‌یابد. اکنون سئوال این است با توجه به جمعیت قابل توجه جوانان و نوجوانان در کشورمان، متولیان امور در این باره چه تمهیداتی اندیشیده است؟ و میزان مشارکت دستگاه‌ها و مراکز ذی‌صلاح در برنامه‌ریزی ها و تصمیم‌سازی‌های خاص شبکه‌های اجتماعی چه اندازه بوده است؟ امروز می توان به جرأت فضای موجود در شبکه های اجتماعی را یکی از مهم­ترین بسترهای نفوذ فرهنگی دشمن در سطح کشور به حساب آورد. سهل اندیشی مسئولین امر در این زمینه می تواند موجبات وارد آمدن خسارات جبران ناپذیری بر پیکره تنومند انقلاب اسلامی را فراهم آورد. بهره گیری از بستر شبکه های اجتماعی برای نفوذ سیاسی نیز می تواند از دیگر کارکردهای این شبکه ها برای دشمن باشد. جنجال به وجود آمده بر سر حادثه سقوط یک دختر جوان از طبقه چهارم "هتل تارا” ی مهاباد، نمونه ای از همین دسته بهره برداری ها به حساب می آید.

با این وجود؛ بحث بر سر بسترهای نفوذ سیاسی و فرهنگی؛ مهم تر از ریشه یابی تئوریک نفوذ در ابعاد یادشده نخواهد بود. شهریار زرشناس کارشناس ارشد مسائل فرهنگی طی یادداشتی در همین زمینه با بازخوانی سابقه نفوذ فرهنگی آمریکا در سطح شوروری سابق؛ پیش زمینه ایجاد این نفوذ فرهنگی را پیش از هر چیزی؛ تثبیت گروه های زاویه دار با اصول اولیه انقلاب کمونیستی روسیه در مناصب قدرت می داند. وی در همین زمینه می نویسد: "نمونه گویای استحاله و زمینه‌سازی نفوذ از منظر تاریخی «نیکیتا خروشچف» نخست وزیر اتحاد جماهیر شوروی است که با مطرح کردن طرح «هم‌زیستی مسالمت‌آمیز» در واقع روند شکست یکپارچگی و اقتدار ایدئولوژیک را در حزب کمونیست کلید زد. پیش از آن، تز رسمی شوروی گسترش انقلاب جهانی با سیاق منشور حزب کمونیست بود اما طرح چنین موضوعاتی بدون در نظر گرفتن مقدمات و جوانب آن، موجب شد تا امپراطوری شرق متلاشی شده و به موزه‌های تاریخ سیاسی برود. اظهارات و مواضع برخی مسئولین کشور از جمله در پوشش شعار «تعامل سازنده» با دنیا نیز در خوش‌بینانه‌ترین حالت خطراتی را به دنبال خواهد داشت که قطعاً مورد نظر و دلخواه دشمن است.”

قرار دادن نفوذ فرهنگی در کنار نفوذ سیاسی به عنوان خطرناکترین نوع نفوذها توسط رهبر فرزانه انقلاب اسلامی نیز می تواند مبین وابستگی و پیوستگی فرهنگ و سیاست در متن اجتماعات انسانی باشد. به این معنا که نفوذ فرهنگی می تواند زمینه ساز نفوذ سیاسی و بالعکس باشد. تاکید وزیر خارجه آمریکا بر بهره گیری از فضای شبکه های اجتماعی(به عنوان یک ابزار فرهنگی) برای در دست گرفتن آینده تحولات سیاسی در منطقه جنوب غربی آسیا نیز موید همین دیدگاه است. نمونه آشکار تاثیرگذاری نفوذ سیاسی بر استحاله فرهنگی کشور را نیز می توان در متن وزارت ارشاد دولت اصلاحات جستجو کرد. عطاالله مهاجرانی وزیر ارشاد دولت سیدمحمد خاتمی که اکنون در قامت تحلیلگر شبکه های فارسی زبان ضدانقلاب به فعالیت مشغول است!، نمونه واضحی از نفوذ سیاسی دشمن در متن دستگاه اجرایی کشور در برهه زمانی مذکور به حساب می آید. تبعات مخرب سیاست های این عامل نفوذی بر فرهنگ عمومی مردم ایران امروز نیز به وضوح قابل مشاهده است! لذا دغدغه مندان فرهنگ اسلامی و انقلابی در سطح کشور، بایستی نسبت به نفوذ سیاسی دشمن از مسیر انتخابات های پیش رو حساسیت های لازم را داشته باشند.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها