کد خبر: ۳۷۷۶۰۰
زمان انتشار: ۱۵:۰۲     ۰۵ خرداد ۱۳۹۵
سيد ضياء طباطبا‌يي گفت شب‌ها به آپارتمانم كه مي‌رفتم در هواي سرد برلن دوش آب سرد را با فشار باز مي‌كردم زير آن مي‌ايستادم و از شدت سرما دندان‌هايم كليد مي‌شد جيغ مي‌زدم و زن صاحبخانه فكر مي‌كرد كه از تيمارستان آمده‌ام.
به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس، در جريان كودتاي سوم اسفند 1299، عامل نظامي كودتا رضاخان و عامل سياسي و كارگردان ظاهر و باطن، سيد ضياءالدين طباطبايي بود كه با حمايت انگليس صورت گرفت.

سيد ضياء در نخستين روزهاي ورود قواي قزاق به تهران، با احمدشاه ملاقات و فرمان رييس الوزرايي خود را با اختيارات كامل دريافت كرد. وي در اولين روز صدارت خويش دست به اقداماتي زد و نزديك به دويست تن از رجال كشور و روحانيان را بازداشت كرد و طي اعلاميه‌ه‏اي، علل و جهات صدارت خود را به حكّام و واليان سراسر كشور ابلاغ كرد.

نقطه زوال دولت سيدضياءالدين طباطبايي معروف به دولت سياه و كابينه صد روزه را بايد در اختلاف بين وي و سردار سپه جُست. رضاخان كه با سيدضياء روابط خوبي نداشت، با نزديك شدن هر چه بيشتر به احمدشاه و اظهار اطاعت و انقياد، زمينه را براي بركناري سيدضياء فراهم ساخت.

به ويژه كه احمدشاه از زمان امضاي حكم رياست وزرايي سيدضياء، از او دلخوش نبود و اهانت‏‌ها و بي‏‌ادبي‏‌هاي سيد، شاه را به شدت خشمگين ساخته بود. همچنين منتقدين و وابستگان به دربار كه عده زيادي از آنان در حبس رفته بودند، تلاش شبانه‏ روزي خود را براي بر كناري او معمول مي‌‏داشتند. سرانجام در روز اول خرداد 1300، شاه به سيدضياء، تكليف استعفا كرد، اما سيدضياء اطاعت نكرد تا اين كه احمد شاه وي را در چهارم خرداد بر كنار كرد و دولت 93 روزه‏اش سقوط كرد. پس از بركناري، در همان روز در حالي كه از خزانه دولت مبلغ بيست و پنج هزار تومان به او براي مخارج سفر داده بودند با تني چند از دوستان و نزديكان خود از طريق بغداد عازم اروپا شد و بيست و دو سال در اروپا اقامت گزيد.

سيد ضيا احوال خود را بعد از عزل از نخست‌وزيري و در روز‌هاي اقامت در اروپا اينگونه بيان مي‌كند. عصبي بودم شب‌ها به آپارتمانم كه مي‌رفتم، در هواي سرد برلن دوش آب سرد را با فشار باز مي‌كردم، زير آن مي‌ايستادم و از شدت سرما دندان‌هايم كليد مي‌شد و جيغ مي‌زدم . و زن صاحبخانه فكر مي‌كرد كه از تيمارستان آمده‌ام.

يك خروار نامه در انبارم بود كه من يك دانه از نامه‌ها را باز نمي‌كردم نامه‌ها را سربه مهر مي‌گذاشتم توي طاقچه و هر سه هفته يك بار بدون اينكه نگاه كنم از طرف كي آمده مي‌ريختم دور. شده بودم فرش فروش دوره گرد نه جناب ميرزا سيد ضياءالدين.


نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها