کد خبر: ۳۸۶۱۰۳
زمان انتشار: ۱۴:۴۶     ۰۳ مرداد ۱۳۹۵
مادر شهيدان خالقي‌پور خطاب به دست‌اندركاران جشنواره عمار گفت: حرف‌هايي كه مي‌گويم اميدوارم باعث روحيه گرفتن شما شود، تا من هم بتوانم سر سوزني به عمار كمك كرده باشم. اگر «جنگواره» نباشد، «جشنواره عمار» معنا نمي‌يابد.
به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس، دو هفته پيش و در آخرين روز ماه مبارك رمضان، حاج محمود خالقي‌پور، جانباز دفاع مقدس، به ديدار سه پسر شهيدش(داوود، رسول و عليرضا) رفت، به همين مناسبت جمعي از فعالان جبهه فرهنگي انقلاب و اعضاي دبيرخانه جشنواره مردمي فيلم عمار  با حضور در منزل شهيدان خالقي‌پور با مادر اين شهيدان ديدار و گفت‌وگو كردند.

مادر شهيدان خالقي‌پور، در ابتداي اين ديدار با اشاره به فوت مرحوم حاج محمود خالقي‌پور گفت: تا زماني كه مرحوم زنده بودند، نبودن فرزندانم را متوجه نمي‌شدم ولي اكنون احساس مي‌كنم كه آنها تازه به شهادت رسيدند.

اين همسر جانباز، بيان كرد: مرحوم خالقي‌پور، حدود دو ماه و نيم در بيمارستان بستري بود تا اينكه شب آخر ماه رمضان و قبل از روز عيد فطر فوت كردند. نمي‌خواستيم مردم را اذيت كنيم به همين خاطر قصد داشتيم روز بعد از عيد، مراسم تشييع را برگزار كنيم اما وقتي روحاني محل اين كار را درست ندانستند، روز عيد مراسم تشييع را برگزار كرديم كه مردم زيادي حضور داشتند كه انتظارش را نداشتيم.

خاطره ديدار با رهبر انقلاب

وي با اشاره به ديدارشان با رهبر انقلاب بيان كرد: وقتي مقام معظم رهبري خطاب به مرحوم به زبان تركي، حالش را پرسيدند، مرحوم جواب دادند من نصف جانم را براي انقلاب تقديم كردم. رهبر انقلاب هم كه از اين جواب خوششان آمده بود، مرحوم را بغل كردند و گفتند همين نصف جان شما بيشتر از جان همه ما ارزش دارد كه مرحوم هم اين خاطره را براي همه تعريف مي‌كردند.

اين مادر شهيد در ادامه به بيان خاطراتي از سه فرزند شهيد و همسر جانبازش پرداخت و اظهار داشت: در زمان قبل از انقلاب، حاج آقا(مرحوم خالقي‌پور) كارت بازرگاني داشتند و با سفر به كشورهاي خارجي لوازم التحرير براي كشور مي‌آوردند و در اين سفرها، مرا هم همراه خودشان مي‌بردند.

عمار در مسير انقلاب است

وي ادامه داد: بواسطه اين سفرها بود كه متوجه شدم افراد خارجي چندان شناختي از مردم ايران ندارند حتي در ميان كشورهاي عربي و مسلمان هم به اين صورت است، به عنوان مثال، وقتي همراه با حاج آقا به سفر حج رفته بوديم، افرادي كه از كشورهاي ديگر آمده بودند، ايراني‌ها را «مجوس» مي‌دانستند.

اين مادر شهيد افزود: حاج آقا علي رغم اينكه سواد كمي داشتند و خيلي كم، مي‌توانستند عربي و انگليسي صحبت كنند، با اين افراد همراه مي‌شدند و ايران را براي ‌آنها معرفي مي‌كردند.

مادر شهيدان خالقي‌پور در همين راستا، با اشاره به آيه 54 سوره آل عمران(وَ مَكَروا وَ مَكَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيرُ الماكِرينَ) افزود: انقلاب اسلامي، ايران و مردمش را به دنيا معرفي كرد، اما در حال حاضر هم برخي كشورها به خاطر مخالفت با انقلاب اسلامي، ايراني‌ها را تروريست مي‌نامند در حالي كه خودشان اين گروه‌هاي تروريستي را ايجاد مي‌كنند كه البته بعد از مدتي دامن خودشان را مي‌گيرد.

وي خطاب به حاضران اظهار داشت: كاري هم شما در جشنواره عمار مي‌كنيد، بسيار ارزشمند است، چرا كه شما هم تلاش مي‌كنيد تصويري درست از ايران را نشان مي‌‍‌دهيد.

نگذاريد شهدا فراموش شوند

اين مادر شهيد با بيان اينكه جشنواره عمار، بيان درد و دل‌هاي مردم است و اين بسيار ارزشمند است، ادامه داد: شما در نقاط دور و روستاهايي كه دسترسي به آنها سخت است، به سراغ پدر و مادر شهدايي مي‌رويد كه به انقلاب اسلامي و مردم ايران عشق مي‌ورزند و آنها را براي مردم معرفي مي‌كنيد.

مادر شهيدان خالقي‌پور افزود: افرادي مثل «ننه عصمت» و «خاله سكينه» و هنچنين هر كدام از پدران و مادران شهدا، به اندازه يك كتاب، حرف براي گفتن دارند، خاطرات و گفته‌هاي اين پدران و مادران شهدا كه براي مردم تأثيرگذار است بايد جمع‌آوري شود، نبايد طوري بشود كه چند سال ديگر، فرزندتان درباره شهدا فقط اين را بداند كه تنها يك جنگي شده است و عده اي هم شهيد شدند.

اين مادر شهيد تاكيد كرد: نشان دادن حرف‌هاي ساده مادران شهدا و حتي لالايي‌هايي كه اينها براي فرزندان شهيدشان مي‌گفتند، براي مردم لذت‌بخش است و در اين صورت است كه مي‌توان بجاي جشنواره، از عنوان «عشقواره» استفاده كرد.

اگر «جنگواره» نباشد، عمار معنا ندارد

مادر شهيدان خالقي‌پور ادامه داد: عمار باعث شد تا علاوه بر مردم خانواده‌هاي شهدا هم با يكديگر آشنا شوند. چندي پيش خانواده شهيدي آمده بودند كه به آنها گفتم به جشنواره عمار مي‌رويد كه گفتند دعوت نكردند. من هم جواب دادم كه جشنواره عمار، اصلا دعوتي نيست بلكه عمار، مردمي است و همه مي توانند حضور داشته باشند.

وي در ادامه با بيان تعبير «جنگواره» بجاي جشنواره براي عمار، خاطرنشان كرد: شما و همه دست‌اندركاران عمار، بايد به جاي 24 ساعت، 25 ساعت كار كنيد چراكه اگر براي شما، «جنگواره» نباشد، جشنواره عمار براي مردم معنايي پيدا نمي‌كند.

چادر همت به كمر مي‌بندم

مادر شهيدان خالقي‌پور در بخش ديگري از سخنانش با اشاره به شهادت فرزندانش بيان كرد: زماني كه پيكر رسول و عليرضا را كه همراه با هم در عمليات مرصاد به شهادت رسيده بودند، 40 روز پس از پايان جنگ، آوردند، برخي مي‌گفتند اين خانواده ديگر نمي‌تواند تحمل كند، سه پسرشان شهيد شده است.

وي در همين راستا ادامه داد: وقتي اين حرفها را شنيدم نتوانستم تحمل كنم و ميكروفون مسجد را گرفتم و گفتم «اماما، سرت سلامت، دو تا از بسيجي‌هاي ناقابل و كوچكت از زير كركره شهادت رد شدند اما هنوز خانواده خالقي‌پور از پا ننشسته، هنوز همسرم زنده است، وقتي اين هم به شهادت برسد، اميرحسين، نوه دوساله‌ام را براي آزادي قدس پرورش مي‌دهم كه ان‌شاءالله قدس را آزاد مي‌كند، اگر او هم به شهادت برسد، چادر همت به كمر مي‌بندم با چنگ و دندان، تا آخرين قطره خونم و نفسم با دشمنان مي‌جنگم.» وقتي اين سخنان را گفتم مردم هم به وجد آمدند و شعار دادند.

چيزي نديدم جز زيبايي

اين مادر شهيد اظهار داشت: شهادت و از دست دادن جوان براي پدر و مادر خيلي سخت است و در زمان شهادت سه پسرم، هر بار نحوه خبر شهادت و نحوه شهادت آنها را به من مي‌گفتند و من هم به مرحوم كه خودشان هم از سال 60 تا 67 در جبهه ها حضور داشتند و مدتي هم در لبنان بودند، اطلاع مي‌دادم.

وي با اشاره به حضورش در برنامه «دوست دارم مادر» ادامه داد: در پاسخ به يكي از سوالات مجري اين برنامه گفتم، وقتي فرزندانم شهيد شدند، گفتم «الهي رضا به رضاك تسليم لامرك» و به حضرت زينب(س) اشاره كردم علي‌رغم همه سختي‌هايي كه كشيدند، در مقابل طاغوت زمانشان گفتند «چيزي نديدم جز زيبايي».

جعبه آينه فرزند شهيدم را شكستند

اين مادر شهيد تصريح كرد: من چهل سال داشتم كه سه فرزندم به شهادت رسيدند، محبت مادر به فرزند، تنها محبت بي‌آلايش است، اما خدا خودش داده بود و گرفته است. من هم با تكيه بر اوست كه اين چنين صبر كردم و حتي در مراسم فرزندانم هم گريه نكردم چرا كه با گريه من، دشمنان و منافقان خوشحال مي‌شوند. اگر به تعداد موهاي سرم هم پسر داشتم در اين راه فدا مي‌كردم.

مادر شهيدان خالقي‌پور در ادامه با اشاره به تخريب مزار شهيدان به بهانه يكسان‌سازي بيان كرد: اين مزارهاي شهدا و جعبه آينه‌هايي كه وجود دارند نمادهايي براي خانواده هاي شهدا هستند.

وي افزود: تاكنون سه- چهار بار جعبه آينه فرزند شهيدم را شكسته‌اند و وسايلي را كه در آن گذاشته بودم بردند به همين خاطر ديگر، جعبه آينه مزار شهيد را قفل نمي‌زنم و هر بار كه به قطعه شهدا مي‌روم مي‌دانم كه دوباره آن وسايل را برده‌اند.

بيا جيبم را بزن

اين همسر جانباز، در بخش ديگري از سخنانش، به بيان خاطراتي از مرحوم حاج محمود خالقي‌پور پرداخت و گفت: آروزي مرحوم اين بود كه در مسجد فوت كند، در ايامي كه مرحوم به علت بيماري نمي‌توانستند در مسجد حاضر شوند، يك نفر اجير كرده بودند كه هر روز، ايشان را به مسجد مي‌برد و وقتي برمي‌گشتند براي اينكه حق الزحمه‌اش را بدهند، به آن فرد مي‌گفتند بيا جيب مرا بزن.

آرزوي مادر سه شهيد

وي ادامه داد: خمس مالي ما، همزمان با روز تولد عليرضا است و مرحوم هميشه نگران اين بودند كه خمس‌مان دير نشود، يك بار هم وقتي براي پرداخت ماليات مراجعه كرده بودند، يكي از افراد بهشان گفته بود كه ماليات شما زياد مي‌شود مي‌توانيم با برخي كارها مالياتت را كم كنيم كه مرحوم با عصبانيت گفته بودند كه «مي‌زنم دهنت، تو مي خواهي من دزدي كنم». 

مادر شهيدان خالقي‌پور در پايان با آرزوي موفقيت و عاقبت‌بخيري براي جمع حاضر اظهار داشت: حرف‌هايي كه مي‌گويم علاوه بر اينكه براي خودم يادآوري است، اميدوارم براي شما هم باعث روحيه گرفتن و تقويت آن شود، تا من هم بتوانم سر سوزني به جشنواره عمار كمك كرده باشم.


نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها