کد خبر: ۴۶۶۸۲۹
زمان انتشار: ۱۴:۵۹     ۱۴ بهمن ۱۳۹۸
راز سرقت از دفتر نمایندگی مجلس اعلای عراق در تهران با بازداشت راننده دفتر و اعترافات وی فاش شد.
به گزارش پایگاه 598، چند روز قبل کارکنان دفتر نمایندگی مجلس اعلای عراق وقتی به محل کارشان در خیابان شریعتی تهران رفتند با صحنه عجیبی روبه‌رو شدند. بوی گاز فضا را پر کرده بود و وسایل به‌هم ریخته دفتر نشان می‌داد که به آنجا دستبرد زده شده است.

آنها پس از بستن شیر گاز و باز کردن درها و پنجره‌ها با پلیس تماس گرفتند و از همان زمان تحقیقات برای کشف راز این سرقت آغاز شد.

سرقت از طبقه اول و سوم دفتر که محل حسابداری و مدیریت بود صورت گرفته بود و دزدان حدود ۲۱ هزار دلار از داخل گاوصندوق، نیم کیلو طلا و مقداری پول جمعا به ارزش ۵۰۰ میلیون تومان به سرقت برده بودند.

آنطورکه مشخص بود سرقت از سوی فردی صورت گرفته بود که کلید دفتر را در اختیار داشته و به راحتی وارد آنجا شده و پس از سرقت شیر گاز را باز کرده بود تا آنجا را به آتش بکشد.

کارآگاهان با بررسی تصاویر دوربین‌های مداربسته فردی را دیدند که با پوشاندن صورت خود وارد شرکت شده و دست به سرقت زده بود.

شکی وجود نداشت که این فرد از کارکنان دفتر است و در ادامه ۲ نفر از کارکنان به‌عنوان مظنون دستگیر شدند.

بازجویی از ۲ مظنون دستگیر شده زیرنظر قاضی سیدعبدالسعید مدرس، دادیار شعبه چهارم دادسرای ویژه سرقت ادامه داشت تا اینکه تیم تحقیق شواهدی علیه یکی از مظنونان به‌دست آورد. او که راننده ایرانی دفتر بود و از ۷‌ماه پیش در آنجا مشغول به‌کار شده بود راز این سرقت را فاش کرد و مدعی شد که به‌دلیل اینکه بدهکار شده بود، دست به سرقت از آنجا زده است. با اعترافات این مرد برای او قرار قانونی صادر شد و تحقیقات در این پرونده ادامه دارد.

وسوسه‌های تازه داماد
متهم ۲۷ ساله و تازه‌داماد است. می‌گوید: از مدتی قبل وسوسه دستبرد به دفتر مجلس اعلای عراق در تهران به جانش افتاده بود و این نخستین بار است که مرتکب خلاف شده و پایش به دادسرا باز شده است.

چند وقت است که در دفتر مجلس اعلای عراق کار می‌کنی؟
از ۷‌ماه قبل. یکی از دوستانم آشنایانی داشت و برخی از نماینده‌ها را می‌شناخت. او حتی به مجلس هم رفت‌وآمد دارد و وقتی فهمید که در جست‌وجوی کار هستم مرا به یکی از نماینده‌ها معرفی کرد و بعد در دفتر مجلس عراق مشغول به‌کار شدم.

با چه سمتی؟
راننده بودم. کارکنان دفتر و نماینده‌ها را به جایی که می‌خواستند می‌رساندم. البته کارهای دیگر دفتر را هم انجام می‌دادم.

حقوقت چقدر بود؟
۲میلیون و خرده‌ای...

چه شد که تصمیم به سرقت گرفتی‌؟
به خاطر اینکه بدهکار بودم. پول نیاز داشتم اما باور کنید اگر می‌دانستم که اینطوری می‌شود هرگز دست به چنین اشتباهی نمی‌زدم. روز سرقت شیرگاز را باز کردم و فکر می‌کردم آنجا آتش می‌گیرد و همه‌چیز می‌سوزد و هیچ‌کس متوجه سرقت نمی‌شود اما از بخت بد من آتش‌سوزی رخ نداد و رازم فاش شد.

از روز سرقت بگو؟
بامداد جمعه بود که به شرکت رفتم. تا قبل از آن مدام با خودم کلنجار می‌رفتم که این کار را انجام بدهم یا نه. تا اینکه آن روز تصمیم گرفتم نقشه‌ام را اجرا کنم. صورتم را پوشاندم و دستکش مخصوصی که خریده بودم را دستم کردم و وارد شرکت شدم. من جزو۳نفری بودم که ریموت پارکینگ را داشتم. همه به من اعتماد داشتند اما از اعتمادشان سوءاستفاده کردم. هوا تاریک بود و با ترس و دلهره وارد دفتر شدم و دست به سرقت زدم. بعد شیرگاز را بازگذاشتم اما حریقی رخ نداد.

با اموال سرقتی چه کردی؟
دلارها را فروختم و یک پژو۲۰۷ خریدم. بخشی از طلاها را به طلافروشی بردم و تعویض کردم و آنها را به همسرم هدیه دادم. مابقی را هم گذاشته بودم به‌زودی به مناسبت ولنتاین به او هدیه بدهم. ۷۰میلیون هم گذاشته بودم برای پول پیش خانه.

همسرت نپرسید چطور با حقوق ۲میلیونی زندگی‌ات تغییر کرد؟
به او گفتم از دفتر وام گرفته‌ام. ما تازه ازدواج کرده بودیم و به‌خاطر مراسم عروسی‌مان خیلی به مردم بدهکار بودم. می‌خواستم به‌زودی همه بدهی‌هایم را بپردازم اما گیر افتادم.

 

 

منبع: همشهری آنلاین



نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها