کد خبر: ۷۴۲۹۶
زمان انتشار: ۱۲:۱۲     ۲۸ مرداد ۱۳۹۱

خبرگزاري دانشجو-  مجله ديده بان كه توسط بسيج دانشجويي دانشگاه امام صادق(ع) منتشر مي شود، در اين شماره خود به بحث سينماي انقلابي پرداخته است و با كارشناسان مختلف در اين حوزه صحبت كرده است.

 
گفت‌وگوي ذيل با وحيد يامين پور، مجري و كارشناس مسائل فرهنگي است:
 
او را بيشتر به عنوان مجري مي‌شناسند مجري برنامه‌هاي تلويزيوني پر سر و صدا و تاثيرگذاري چون «ديروز، امروز، فردا» و «رو به فردا» اما تجربه او در امر رسانه با توجه به سن كمش قابل توجه است. او مدت چهار سال و در دوران دانشجويي‌اش بيش از ششصد برنامه راديويي را مي‌نويسد و گويندگي مي‌كند. جالب‌تر اينجاست كه دكتراي حقوق دارد و از آن جالب‌تر اين است كه علاوه بر تدريس دانشگاهي رشته‌هاي مرتبط با حقوق و جامعه‌شناسي، سابقه تدريس بحث‌هايي مانند فلسفه هنر، زيبايي‌شناسي، رسانه،‌فرهنگ و تمدن و حتي جامعه‌شناسي توسعه را داراست. سخنراني‌هاي سياسي‌اش هم در دانشگاه‌هاي مختلف نيز او را به يك شخصيت سيايس تبديل كرده هر چند كه در وبلاگ خود نوشته است: اهل سياست نيستم! ولي به آن مبتلا هستم.
 
اما آنچه بيشتر از همه چيز شخصيت او را از همانندهايش ممتاز مي‌كند و او را انقلابي‌تر و بسيجي‌تر از دكترهاي حقوق و مجري‌هاي صدا و سيما و متخصص‌هاي رسانه‌اي و اساتيد جامعه‌شناسي و هنر و سخنرانان سياسي نشان مي‌دهد همين باشگاه تلويزيوني عصر است يك بسيجي متخصص كه در راه اعتلاي فرهنگ انقلاب اسلامي آرام و قرار ندارد به سراغ او رفتيم و با او صميمي شديم براي سينماي انقلاب اسلامي.
 
مقام معظم رهبري بحثي را در مورد الگوي پيشرفت مطرح كرده‌اند كه از اهميت خاص برخوردار است به نظر شما آيا مي‌توان براي سيماي انقلاب اسلامي الگويي مطرح كرد؟ اصلا سينما و انقلاب، در اين 30 سال ماهيتا به درد هم خورده‌اند يا با هم تناسب داشته‌اند يا نه؟ و اگر نه چرا و چه بايد كرد؟
 
يامين پور: ببينيد صحبت كردن درباره الگو در حوزه هنر يك ايراداتي دارد الگو پروژه است اما هنر و حوزه‌هاي فرهنگ به طور عام جوششي است و نبايد تبديل به كليشه شود هر گاه يك هنري بر اساس عادت و كليشه رخ بدهد ديگر يك امر ناب و يك امر فاخر هنري نيست براي همين نمي‌شود از اين تعابير در فرهنگ و هنر استفاده كرد يعني نمي‌توانيم بگوييم يك فيلم سينمايي متناسب يا در خور سينماي انقلاب اسلامي چه شكلي است و يا چه شكلي ساخته مي‌شود اگر اين گونه بود دستورالعمل‌ مي‌نوشتيم و از رويش مي‌ساختيم هنر اين نيست ولي مي‌توانيم نقد كنيم يعني فيلم هايي كه ما ديديم نسبت‌شان با انقلاب اسلامي چيست؟ آن چيزي كه روشن است اين است كه ما اسلام و انقلاب اسلامي را فاخرترين معاني و مفاهيم تلقي مي‌كنيم و طبعا يك اثر هنري متناسب با اين مفاهيم و معاني بايد واجد همين ويژگي‌ها باشد.
 
كسي ترديد ندارد كه انقلاب اسلامي مرزهاي هنر را شكافته و باعث احياي ژانرها و انواعي از هنرهاي در حا احتضار بوده است به عبارت ديگر انقلاب اسلامي يك جان ديگري به انواع هنر بخشيده است به خصوص به بعضي از هنرهايي كه گفته مي‌شد انقلاب اسلامي با آنها تناسبي ندارد مثل سينما.
 
خود سينما بعد از انقلاب يك تحول جدي پيدا كرد و هيچ كس نمي‌تواند ادعا بكند كه سينماي بعد از انقلاب ضعيف‌تر از قبل از انقلاب است و حتي هيچ كس نمي‌تواند انكار بكند كه سينماي انقلاب اسلامي باعث ظهور نسل سينماگران حرفه‌اي و تكنيك‌شناش شده كه كار خود را خوب بلدند نكته ديگري كه نمي‌توان انكار كرد و بايد تاكيد كرد كه اين روند رو به رشد سينماي انقلاب اسلامي متوقف نشده است يعني جبهه فرهنگي و فكري انقلاب اسلامي رويش‌هايي داشته كه هم مثال زدني است و هم اميدواركننده در بعضي از حوزه‌ها طبعا ما رشد بهتري داشته‌ايم و در بعضي حوزه‌ها هم رشد كمتر مثلا رشد حوزه ادبيات و شعر پس از انقلاب اسلامي خيلي قابل ستايش است
 
و مي‌توان گفت اصلا فصل جديدي در ادبيات داستاني باز شده است چهره‌هاي شاخصي كه به هيچ وجه پيش از انقلاب نمونه‌هاي آنها را نمي‌توان يافت يعني شما نسل سومي‌هايي را مي‌بينيد كه به خوبي ادبيات  شعر را مي‌شناسند به خوبي هنر را مي‌شناسند و در بعضي از زمينه‌ها قدرتر از اساتيد خودشان هستند يعني اين طور نيست كه در ادبيات و هنر، امروز حسرت امثال سهراب سپهري و سلمان هراتي و قيصر امين‌پور را بخوريم اين  رويش‌ها خيلي خيره‌كننده است در سينما هم مي‌توان سينماگراني را مثال زد كه در واقع نمايان گر همين رويش‌ها و رشدها هستند حتي سينماگرهايي كه فيلم مي‌ساختند يعني متولد شده در فضاي پيش از انقلاب هستند پس از انقلاب چهره‌اي حرفه‌تر ازخودشان را به نمايش مي‌گذارند براي مثال شما مقايسه بكنيد سينماي مهرجويي را پيش و پس از انقلاب هيچ كس نمي تواند انكار كند كه داريوش مهرجويي به عنوان يك سينماگر حرفه‌اي كه ممكن است چندان هم مطلوب جبهه فكري و فرهنگي و هنري انقلاب اسلامي نباشد امروزه خيلي بهتر فيلم مي‌سازد و در واقع فيلم‌هاي حرفه‌اي اش براي پس از انقلاب است.
 
ولي اينها باعث نمي‌شود تا ادعا كنيم كه سينما يا ديگر حوزه‌هاي هنري در قواره يا برازنده انقلاب اسلامي است سينماي ملي ما در حال حاضر نه تنها در قواره انقلاب اسلامي نيست بلكه خيلي دچار جاماندگي و عقب‌افتادگي مي‌باشد امروزه بخش عظيمي از توليدات سينماي ما رسما توليدات لغو و سخيف است و در شان اهداف انقلاب اسلامي و اهداف اخلاقي ما نيست و در واقع هيچ حرفي براي گفتن ندارد.
 
شما گفتيد كه سينما بعد از انقلاب رشد داشته است. اين را از كجا مي‌گوييد؟ اصلا موضوع بحث ما همين است چه معيارهايي براي ارزيابي سينماي انقلاب اسلامي وجود دارد كه با آن مي‌توان رشد يا عقب‌ماندگي سينما را بررسي كرد؟
 
يامين پور: سينما حوزه كشف و انحراف است شما با يك مقوله‌اي مواجهيد كه خودش را نسبت به اخلاق و نسبت به دين متعهد نمي‌داند و حالا شما مي‌خواهيد اين تعهد را سنحاق بكنيد به اين مقوله بسيار پيچيده در حالي كه سينما علي‌الظاهر ذاتا غريب است با اين مفاهيم اين كار را كردن مخصوصا در حوزه سينما كار بسيار دشواري است متفاوت است با ساير حوزه‌هاي ديگر مثل ادبيات چرا كه ادبيات ذاتا ظرفيت دربرگيري مفاهيم اخلاقي و معنوي و ديني و انقلابي را دارد وقتي از حوزه ادبيات وارد حوزه‌ هنرهاي تجسمي مي‌شويم كار كمي دشوار مي‌شود ولي شما همچنان مي‌توانيد اني ظرفيت را تا حدودي ايجاد كنيد كما اينكه ايجاد كرده‌اند ولي وقتي وارد حوزه هنرهاي نمايشي مي‌شويد مي‌بينيد كه هيچ سابقه‌اي وجود ندارد يعني سينما را غرب با اهداف ديگري توليد كرده است و دقيقا هما ماموريت‌هايي كه غرب در توليدش در نظر داشته است را داراست.
 
حالا شما مي‌خواهيد از يك چنين مركب رام نشده‌اي باري را بكشيد كه تا حالا سابقه‌اش را نداريد كسي اين كار را كرده باشد ولي وقتي اين اتفاق مي‌افتد ديگر بايد در عرصه هنر اين را به رسميت بشناسيد و اين اتفاق بعد از انقلاب افتاده است يعني سينما براي ما مديومي بوده براي انتقال مفاهيم انقلاب اسلامي چه در داخل مرزها و چه در خارج ما سينماي دفاع مقدس داريم و سينماي دفاع مقدس سينمايي بوده است كه حماسه را تبليغ كرده است براي مردم و ژانري بوده است كه احساس ازخودگذشتگي و ايثار را به مردم منتقل كرده است.
 
بله شما مي‌توانيد بگوييد كه اين فيلم يا آن فيلم اين فيلم‌نامه يا آن فيلم‌نامه اين فيلمساز يا آن فيلمساز ضعيف است يا قوي است ايرادي است كه مي‌شود به يك كتاب گرفت به يك ساختمان گرفت ولي توليد چنين ژانري و موفقيت نسبي‌اش را نمي‌توانيد دست كم بگيريد به خصوص وقتي نمونه‌هاي اعلايي از اين ژانر ساخته مي شود نمونه‌هايي كه مثلا شهيد آويني را ذوق زده مي‌كند مثل مهاجر، مثل ديده‌بان، اينها نمونه‌‌هاي اوليه سينماي حرفه‌اي دفاع مقدسي است سينماي دفاع مقدس ما در دهه شصت آغاز اين ژانر است اما سينماي دفاع مقدس ما در دهه هفتاد يك سينماي بالغي است كه حتي خودش وزن‌هايش را مي‌كشاند به حوزه‌هاي جانبي جنگ از سال‌هاي 75 تا 80 اين سينما هويتش عوض مي‌شود و در جشنواره‌اي سي‌ام به بلوغ مي‌رسد.
 
شما الان نمونه‌هاي اعلايي داريد كه مي‌توانيد به جهان ارائه‌شان بكنيد.
 
يك ايرادي كه به سينماي «حاتمي كيا» مي‌گيرند اين است كه سينماي حاتمي كيا زبان بين‌المللي ندارد.
 
مثلاً سينماي «اوانگارد»، «مجيد مجيدي» را مي‌شناسد نمي‌گويم «عباس كيارستمي» را هم مي‌شناسد.
 
نسل جديد سينماگران انقلاب اسلامي را دارم عرض مي‌كنم. فرانسه «مجيدمجيدي» را مي‌شناسند اما حاتمي‌كيا را نمي‌شناسند. چون سينماي حاتمي كيا علي‌الظاهر مصرف داخلي دارد. به بلوغ رسيده است ولي مصرف داخلي دارد. زبان بين‌المللي ندارد. بله، نبايد «روبان قرمز» حاتمي كيا را با فيلم مهاجرش مقايسه كرد چرا كه ظاهراً فيلم روبان قرمز مي‌تواند زبان بين‌المللي داشته باشد.
 
دوستي دارم كه تحصيل كرد‌ه‌اي سينما در فرانسه است. موضوع پايان نامه‌اي فوق ليسانسش «بررسي سينماي حاتمي‌كيا» بوده است اساتيد راهنما و مشاور ايشان، اغلب حاتمي‌كيا را نمي‌شناختند و وقتي ايشان توصيف مي‌كند كه حاتمي كيا محبوب‌ترين فيلم ساز در ايران است و يكي از بهترين كارگردان‌هاي ايران مي‌باشد، تعجب مي‌كند كه چرا ما تا به حال با او آشنا نشديم.
 
ايشان براي من تعريف مي‌كرد و مي‌گفت كه در جلسه دفاعيه‌اي من، تنها فيلمي از حاتمي‌كيا كه توانست زبان خودش را ارائه كند.
 
روبان قرمز بود و فيلم سازهاي «فرانسوي» گفتند كه روبان قرمز يك زبان «سمبليك» دارد و اتفاقاً زبان سمبليك اين فيلم را يك زبان قوي و قابل ارائه، ارزيابي كردند.
 
ما ديديم كه خود حاتمي‌كيا هم به يك تحولي رسيد البته جداي از آثار بعدي‌اش. اين چيزي از ارزش‌هاي روند رو به رشد سينماي ما كم نمي‌كند.
 
چيزي هم از روند رو به رشد توليد سينماگران ما كم نمي‌كند شما از سه، چهار تا سينماگر معدود و محدود و چند تا اسم، تبديل مي‌شويد به چندين و چند اسم. يعني اگر يك سينماگري به پايان خطش مي‌رسد و تمام مي‌شود مثل عباس كيارستمي- چندين و چند سينماگر هستند كه مي‌توانند جايگزين او باشند.
 
شايد هيچ كس از «همايون اسعديان» انتظار نداشت كه فيلم طلا و مس را بسازد شما ببنيد همايون اسعديان چه طوري شروع كرده بود در اول دهه هفتاد دستيار ايرج طهاسب بود در فيلم كلاه قرمزي مي‌توانيد انتقاد كنيد كه اين بخش از فيلم نامه حفره دارد و يا ضعيف است.
 
اما به نظر من طلا و مس در فيلم سازي كشور ما يك تحولي است پرداختن به مقوله‌اي دفاع مقدس، پرداختن به مقوله‌اي زن، پرداختن به مقوله‌اي روحاني و روحانيت و پيچيده‌تر شدن مقوله‌هاي اجتماعي سينماگران. اين‌ها به نظر من معيارهايي است كه سينماي ملي ما را نشان مي‌دهد هر چند كه سينماي رقيب هم، سينماي سخيف و يا سينماي حرفه‌اي غيرمتناسب با انقلاب اسلامي هم، هم طراز سينماي حرفه‌اي ارزشي ما رشده كرده است اين را هم كسي نمي‌تواند انكار كند و نمونه‌ها و نمادهايي دارد كه شما مي‌توانيد ببينيد.
 
با توجه به مطالبي كه گفتيد اين برداشت مي‌شود كه شما معيارهاي ارزيابي سينماي انقلاب اسلامي را فقط معيارهاي محتوايي مي‌بينيد در حالي كه بحثي داريم تحت عنوان عرصه‌اي هنر تكنولوژيك يعني جداي از بحث محتوا، در سينماي انقلابي، بايد تكنيك را هم شكافت و به تكنيك فيلم سازي اسلامي رسد، نظرتان در اين باره چيست؟
 
يامين پور: من اين معيارها را فقط محتوايي نمي‌بينم، اصلاً شما نمي‌توانيد سينما را فقط محتوايي ارزيابي كنيد، مقوله‌هاي ارزشمند و متعلق به دايره‌اي مفاهيم انقلاب اسلامي و ديني، مفاهيمي نيستند كه بتوان سطحي با آن‌ها مواجه شد. مگر در سينماي دهه شصت ما به اين مفاهيم پرداخته نمي‌شد.
 
وقتي من مي‌گويم كه سينما رشد كرده، منظورم اين نيست كه مثلاً چند تا روحاني در يك فيلم نشان مي‌دهند و يا چند تا شهيد نشان مي‌دهند من شيوه پرداختن به اين مفاهيم مدنظرم است.
 
اتفاقاً تكنيك سينماي ديني ما تكنيك سينماي انقلابي ما، متحول شده و نو شده. بله.
 
بعضي‌ها عقب مانده‌اند مثلاً «گلوگاه شيطان» را من يك فيلم «دهه‌اي شصتي» مي‌دانم نه يك فيلم دهه هشتادي. فيلمي كه در جشنواره «بيست و نهم» اكران شد.
 
ولي به نظر من فيلم نامه‌اش و شيوه پرداخت قصه‌اش با اينكه از تكنيك جديد بهره‌مند است، در حد دهه‌اي شصت باقي مانده است من «گلوگاه شيطان» را رشد در سينماي دفاع مقدس نمي‌دانم.
 
فيلم امسال آقاي شيخ طادي چطور بود؟
 
يامين پور: «روزهاي زندگي» و «ملكه» فيلم‌هاي قبال اشاره‌اي هستند، كه اوج گيري سينماي دفاع مقدس ما را نشان مي‌دهند البته در مورد روزهاي زندگي از من سئوال نكنيد، من فيلم را كامل نديده‌ام. راجع به فيلم‌هاي ديگري مي‌توانيم صحبت كنيم مثلاً مي‌توانيم ملكه را نشانه‌اي اوج گيري و بلوغ سينماي دفاع مقدس بدانيم فيلمي كه دفاع مقدس برايش شعار و بهانه نيست، پيام‌هايش پيام‌هاي گل درست و شعاري نيست. در مورد اين فيلم‌ها مي‌توان صحبت كرد.
 
مي‌خواهم اين بحث را جمع بندي كنم به نظر شما آيا به طور كلي مي‌توانيم ادعا كنيم كه ماهيت سينما با ماهيت دين سنخيت دارد؟ آيا مي‌توانيم اين را محكم بگوييم؟
 
يامين پور: اين بحث يك بحث فلسفي است كه شايد من صلاحيت آن را نداشته باشم كمه به صورت مستقيم به آن ورود پيدا كنم اما به عنوان كسي كه فيلم مي‌بيند و تحليل و نقد مي‌كند به شما مي‌گويم كه الان مي‌توان ادعا كرد سينما مديومي است كه مي‌توان با آن انقلاب اسلامي را معرفي كرد.
 
سينما مديومي است كه مي‌توانيم آن را در اختيار بگيريم. نشان داديم كه مي‌شود در اختيارش گرفت. نشان داديم كه مي‌توانيم فيلم خوب بسازيم.
 
نشان داديم كه اين اسب سركش را مي‌توان رام كرد. اين مي‌تواند در اختيار انقلاب اسلامي قرار بگيرد.
 
در واقع مي‌توانيم به عنوان يك ابزار تبليغ به سينما نگاه كنيم. منظورتان اين است؟
 
يامين پور: حتماً، حتماً اين ويژگي را دارد و البته اين كاري است كه سينما دارد انجام مي دهد امروزه ديگر سينما به تنهايي يك مبارز تمام عيار است عليه انحراف از اصل انقلاب اسلامي و انقلاب اسلامي نيز به تنهايي ظرفيت اين را دارد كه بخشي از آشفتگي سينما را جبران بكند و رو به سامان ببرد اين در اختيار انقلاب اسلامي است.
 
يك مقدار در مورد مولفه‌هاي سينماي انقلاب اسلامي جزئي‌تر بشويم مي‌خواهم راجع به مسئله تكنيك در سينماي انقلاب اسلامي يك بحث مختصري داشته باشيم مثلا بحث جذابيت در سينما فوق سينماي انقلاب اسلامي از اين حيث كه با چه ابزاري مخاطب را جذب مي‌كند با سينماي غربي چيست؟ يعني يك فيلم انقلابي چگونه مردم را جذب گيشه خود مي‌كند؟
 
يامين پور: دشواري سينماي انقلاب اسلامي همين است اصلا دشواري‌هاي ما در جنگ رسانه‌اي و جنگ فرهنگي و جنگ نرم همين است شيطان از ابزاري استفاده مي‌كند كه مقاومت مخاطبش را در هم مي‌كشند از ابزارهاي جنسي، غريزي از ابزارهايي كه تعهدي نسبت به تربيت مخاطب ندارد استفاده مي‌كند بله اگر اينها نبود كه شما اصلا نمي‌توانستيد از رشد سينماي ديني و انقلابي خوشحال باشيد بنابراين شما اصلا نمي‌توانستيد از يك ژانر متفاوتي صحبت كنيد
 
اين تفاوت‌هاست كه ما را ممتاز مي‌كند بله يك سينماي داريم كه عشق را نشان مي‌دهد ولي عرياني ندارد البته اينها را غرب هم تجربه كرده است اين طوري نيست كه شما فكر كنيد همه فيلم‌هاي غربي و همه فيلم‌هاي هاليوودي براي جذب مخاطب از جاذبه سكس استفاده مي‌كنند نه اين طوري هم نيست در يك سري فيلم‌هايشان اصلا زن ندارند مثلا فيلم رهايي از شائوشين اصلا هنرپيشه زن ندارد اصلا جاذبه جنسي ندارد فيلم خوبي است فيلمي است كه فيلم‌سازها درباره‌اش حرف مي‌زنند بازي و فيلم‌نامه بسيار خوبي دارد اما بايد گفت كه محدوديت سينماگرهاي ما در استفاده از بعضي از جاذبه‌ها باعث شده است
 
كه آنها خلاقيت خودشان را در توليد محتوا و استفاده از تكنيك‌ها نشان دهند و اين اتفاقا خيلي براي مخاطب غير ايراني جذاب است بر خلاف آن چيزي كه ما تصور مي‌كنيم اين طور نيست كه مخاطب غير ايراني دائما به دنبال جاذبه‌هاي جنسي و رفتارهاي اروتيك و مفاهيم سخيف باشد مخاطب رسانه‌هاي خارجي غالبا از اين وضعيت خسته‌اند به خصوص جهان غير غربي جهان اسلام كشورهاي اسلامي‌اي كه بدون استثناء هيچ كدام‌شان ظرفيت توليد هنري به اندازه جمهوري اسلامي را ندارند
 
هيچ كدام از كشورهاي اسلامي نتوانسته‌اند كه با كشور ما در توليد آثار هنري و آثار سينمايي و امثال آن هماوردي كنند اين ما را شاخص مي كند و البته آنها هم علاقه نشان مي‌دهند به اين شيوه بيان هنري شما خودتان مي‌دانيد كه آي فيلم چقدر شبكه محبوبي شده است با اينكه آي فيلم از محصولات دسته چندم و غالبا متوسط به پايين استفاده مي‌كند سريال‌هايي كه ما به آنها نقد داريم اما چون سريال‌ها اغلب پاك است و از فضاي غربي ممتاز است موفق است. مخاطب احساس مي كند كه مي‌تواند با خانواده‌اش آنها را ببيند مي‌تواند خستگي‌هايش و اروتيك را آن جبران كند اين براي ما يك امتياز است.
 
به نظر شما بار جذابيت سينماي انقلابي بيشتر روي چه چيزي است؟
 
يامين پور: روي خلاقيت. خلاقيت در طراحي فيلم‌نامه‌.
 
يعني بيشتر وابسته به داستان است؟
 
يامين پور: روي قصه، به لحاظ تكنيك عرض مي‌كنم و به لحاظ محتوايي روي مفاهيمي كه خاص انقلاب اسلامي است يك سري مفاهيم است كه فقط براي ماست يعني هيچ كسي غير از ما نمي‌تواند ادعا كند كه من آنها را مي‌توانم ارائه كنم امتياز ماست و ما فقط مي توانيم درباره‌اش گفت‌وگو بكنيم مثلا روباط ميان فردي را آمريكايي‌ها هم مي‌توانند درباره‌اش صحبت كنند ژاپني‌ها هم مي‌توانند درباره‌اش گفت‌وگو بكنند آفريقايي‌ها هم مي‌توانند ولي يكسري مفاهيم هست كه فقط ما مي‌توانيم درباره‌اش صحبت كنيم مثل بعضي از مفاهيم ديني، معنوي و مردمي مثلا تلقي‌اي كه ما از دفاع مقدس داريم يك تلقي ممتاز است ژانر دفاع مقدس، ژانر جنگ نيست اين را شما مي‌دانيد كه سينماي دفاع مقدس با سينماي جنگ متفاوت است اين امتياز ماست.
 
يك معضلي كه در سينماي جمهوري اسلامي وجود دارد معضل مخاطب است اين را مي‌شود از روي ميزان فروش و گيشه فيلم‌ها خيلي خوب حدس زد به نظر شما اولا چه فكري بايد به حال اين مخاطب كرد؟ و در ثاني براي جذب مخاطب اصيل و مذهبي به سينما و استقبال از فيلم‌هاي انقلابي‌تر چه كار مي‌توان انجام داد؟
 
يامين پور: ببينيد، پاسخ خودتان را مي‌دهيد مخاطب انتخاب مي‌كند شما وقتي خوراك خوب نداشته باشيد مخاطب غذاي شما را پس مي‌زندشما مي‌دانيد كه سينما از حيث مخاطب تازه دارد شبيه ميانه‌هاي دهه هفتاد مي‌شود تقريبا از سال هفتاد و پنج به اين سو مخاطب به نوعي با سينما قهر مي‌كند و اصلا هويت سينما از حيث سينماي خانوادگي تغيير مي‌كند نوعي مخاطبان خاص سينما دايم كه سينما مي‌روند كه تعدادشان هم خيلي كم است و اصلا با ديگر مخاطبان قابل قياس نيستند
 
و اصلا سينما در كشور ما يك مديوم عمومي نيست يعني عموم مردم ارتباطي با سينما ندارند و هستند كساني كه در سال حتي يكبار هم به سينما نمي‌روند ضمن اينكه رقباي جدي‌اي نيز وجود دارد مثل سينماي خانگي. خيلي‌ها علاقه‌مندند يك فيلم سينمايي را تهيه كنند و با خانواده‌ درون خانه ببينند اين دلايل متعددي دارد يك دليلش را در واقع پيامي است كه سينما از خودش توليد مي‌كند و مي‌گويد كه من به درد چه كسي مي‌خورم واقعا اين گونه است كه اگر كسي چند بار به سينما برود و فيلمي متناسب با علاقه‌مندي‌هاي خودش و در واقع آشناي با ذهنيت خودش را نبيند ديگر به سينما نمي‌رود
 
علاوه بر اين ما ايراني‌ها خيلي عادت نداريم بيرون از خانه خوش بگذرانيم و بيشتر عادت داريم در داخل خانه خوش بگذرانيم اين‌ها دلايلي است كه بايد حالا شمرده شود براي اينكه چرا مخاطب سينما گاهي زياد مي‌شود گاهي يك دفعه شما مي‌بينيد كه مخاطب سينماي طنز ما سر به فلك مي‌كشد.
 
اين‌ها دلايلي است كه متخصصان امر فرهنگ و جامعه‌شناسان عرصه سينمايي بايد بنشينند و درباره‌اش تك‌تك صحبت كنند من همين‌طوري نمي‌توانم درباره‌اش تحليل بدهم اينها نياز به يكسري اطلاعات و نظرسنجي‌ها دارد ولي درباره خود مديوم سينما مي‌توان اين حرف‌ها را زد.
 
حالا يا يك عده‌اي مثل سلحشور، از تو مسجدها آمدند به سينما، يا اتفاقي وارد فضاي هنر و حوزه‌اي هنر سازمان تبليغات شدند و يا كنار آدم‌هاي ويژه قرا گرفتند.
 
ولي ساز و كار سازماندهي شه‌اي مشخصي براي تربيت فيلم ساز به آن معنا وجود نداشته است همين الان هم مثلاً «دانشكده‌اي هنرهاي نمايشي دانشگاه هنر» آن طوري كه ما ارزيابي كرديم و داريم مي‌بينيم، چندان تناسبي با انقلاب اسلامي و حتي دغدغه‌هاي ملي ندارد يك ارزيابي كه چند وقت پيش درباره‌اي پايان نامه‌هاي كارشناسي دانشجويان سينما- تئاتر دانشگاه هنر شده بود، نتايج فاجعه‌باري در پي داشت.
 
من خودم بخشي از اين فيلم‌ها را ديدم به هيچ وجه نمي‌شد تشخيص داد كه اين فيلم‌ها نتيجه‌اي چند سال تحصيل يك دانشجوي ايراني و مسلمان در يك دانشگاه اسلامي است.
 
خب ما در حوزه سازماندهي و تربيت فيلم‌ساز هم خيلي عقبيم به نظر مي‌رسد بايد به ساز و كارهاي موازي روي آورد و من سا زو كارهاي موازي را مفيد مي‌دانم يعني ساز و كارهايي كه خارج از اين هژموني غلبه دار هست و توسط جبهه فكري فرهنگي انقلاب اسلامي شكل مي گيرد و يا خود آدم‌هاي دغدغه مند صورت مي‌دهند.
 
غيررسمي است و غيردولتي و صرفاً به خاطر دغدغه شكل مي‌گيرد، شبيه حوزه‌اي هنري دهه شصت در حوزه‌اي ادبيات كه يك نسلي را تربيت كرد.
 
اين را قبول داريد كه اكثر مخاطبان سينما از قشر طبقه متوسط جديد هستند و عموماً هم غيرمذهبي‌اند؟
 
يامين پور: اين را مي‌شود گفت كه عموم مردم متدين انقلابي، مخاطب سينما نيستند، اين را مي‌توان گفت.
 
مي‌خواهم اين نتيجه را بگيرم كه با توجه به نوع اين مخاطب، حال الان سينماي انقلابي ما خيلي خوب نيست به نظر شما مي‌شود اين نتيجه را گرفت؟
 
يامين پور: بله، فيلم‌هاي شاخص و فيلم‌هاي خوب، تك نواخت‌هايي هستند در جريان سينماي ايران.
 
اگر حساب كنيم كه سالي هفتاد فيلم در سينماي ما ساخته مي‌شود كه خيلي هم هست و اگر تصور كنيم كه حدود بيست و پنج فيلم در بخش مسابقه جشنواره‌اي فجر شركت مي‌كنند كه به لحاظ تكنيك و محتوايي دست بالاهاي سينمايي ما هستند، شما به زحمت مي‌توانيد يك دهم، فيلم خوب قابل توصيه به مردم معرفي كنيد.
 
مثلاً بگوييد از هفتاد فيلم، اين هفت فيلم خوب است واقعاً به زحمت مي‌توان ده‌درصد سينما را به مردم توصيه كرد.
 
با اين بحث‌هايي كه شد آيا واقعاً سينما، با تمام هزينه‌هاي سرسام آواري كه براي آن شده است، توانسته است باري را از روي دوش انقلاب بردارد؟
 
يامين پور: دانشگاه مگر اين طور نيست؟ مثلاً شما با دانشگاه مقايسه كنيد ما چند هزار ميليارد تومان ساليانه خرج امر دانشگاه مي‌كنيم؟ ميليون‌ها نفر از جمله دانشجو و اعضاي هيئت علمي و اساتيد و كارمندان با اين مقوله درگير هستند.
 
دانشگاه چقدر بار از روي دوش انقلاب برداشته است؟ چقدر حل كرده است؟ تلويزيون چطور؟ روزنامه‌ها؟ سينما هم همين است ولي سينما بيشتر خودش را در آستانه نقد و تحليل و ارزيابي قرار مي‌دهد چون مردم تماشا مي‌كنند.
 
ولي شما مي‌بينيد كه مقام معظم رهبري رسماً نسبت به دانشگاه هم، چنين حرفي را بيان كردند. بله، سينما هم مانند ساير شئون تمدني بايد در اختيار انقلاب اسلامي قرار بگيرد، همان طوري كه دانشگاه بايد تمام و كامل در اختيار انقلاب اسلامي قرار بگيرد و هنوز هيچ كدام قرار نگرفته‌اند.
 
حالا مي‌خواهم وارد بحث چه بايد كردها بشوم شما گفتيد كه هنر و به تبع آن سينما، جوششي است و نمي‌شود با آن بخشنامه‌اي رفتار كرد، به عبارتي براي ساخت يك فيلم انقلابي به يك فيلم‌ساز انقلابي نيازمنديم، به نظر شما براي تربيت يك فيلم ساز متعهد و انقلابي چه بايد كرد؟
 
يامين پور: البته اين حرفي كه من زدم (كه هنر جوششي است و بخشنامه‌اي نيست) به اين معنا نيست كه نمي‌شود مديريت كرد.
 
بله با دستورالعمل و بخشنامه فيلم سينمايي نمي‌توان ساخت، اما مي‌توان مديريت كرد مي‌توان فضا را فراهم كرد و خدمات بهتري به فضاي انقلابي و ديني و معنوي ارائه نمود تا در آن فضا بتوا راحت‌تر به كار ادامه داد منظورم اين است كه سينما قابل مديريت است و نبايد اين تصور را كنيم كه ما در قبال اين موضوع منفعليم بله، مي‌توان سينماگر تربيت كرد، مي‌توان در حوزه‌اي آموزشي و تربيتي و در همه حوزه‌هاي هنري، ترتيبي داد و سينماگرها را در اختيار دين قرار داد.
 
صراط مستقيم سينماي ديني از مسير فيلم ساز ديني مي‌گذرد ساز  كار تربيت فيلم‌ساز در كشور ما مثل ساز و كارهاي ديگر دانشگاهي ماست.
 
«هژموني» و غلبه‌اي فرهنگي با فضاي انقلابي نبوده است ما اين ها را وارداتي تحويل گرفتيم يا واردات قبل از انقلاب است و يا واردات غرب.
 
سينما چيزي نبوده است كه در انقلاب متولد شده باشد و بخواهد بچه‌هاي خودش را تربيت بكند ولي انقلاب اين كار را كرد و يا لااقل در يك بخشي از سينما اين كار را كرد.
 
پس با اين حساب به نظر شما راه نجات سينماي ايران از كداميك از اين دو مسير مي‌گذارد، دولتي يا خصوصي؟ و به تبع آن سياست‌گذاري‌ها بيشتر بايد متوجه كدام قسمت گردد؟
 
يامين پور: آن خدماتي كه به شما گفتم دولت مي‌تواند ارائه دهد كه فضا را به سمت سينماي ديني بياورد، از اين دست است.
 
يعني ما نياز داريم كه جبهه فكري و فرهنگي انقلاب اسلامي، لجستيك داشته باشد حامي داشته باشد.
 فروش برود، پول در بياورد، ولي اصل ماجرا اين است كه هنر يك مقوله‌اي متعهد جوششي است و اگر ما تكيه كنيم به يك امر دولتي، براي كسي كه نخواهد اين ماجرا را به گردن بگيرد فايده‌اي ندارد. كما اينكه شما انبوهي از فيلم‌هاي سينمايي مي‌بينيد كه با سرمايه گذاري بنياد سينمايي فارابي درست شده يا با سرمايه‌گذاري شهرداري تهران ساخته شده است و يا با پشتيباني صدا و سيما، صدا و سيمايي كه روشن است سرمايه‌گذاري نظام است.
 
ولي آن كسي كه نخواهد گردن بگذارد به تعهد ارزشي و انقلابي خودش، نمي‌گذارد سريالش را مي‌سازد، به دين فحاشي هم مي‌كند.
 
فيلمش را مي‌سازد، تاييد شد، تصويب شده ولي به نظام هم فحاشي‌اش را مي كند البته من خيلي علاقه‌مندم كه سازمان سينمايي كشور- هم به معناي سازمان به عنوان يك ارگان، و هم به معناي يك جاي جديد التاسيس- برنامه‌ريزي بكند كه لااقل از بيت‌المال براي تضعيف فرهنگ انقلاب اسلامي و تضعيف دين، هزينه نشود.
 
كاري بكند كه فيلم‌ها با يك نظارت ابتدايي و با هزينه خود تهيه كننده، ساخته بشوند و بعد خودشان اگر عرضه‌اي اين را دارند كه فروش كنند، خب فروش كنند. دست آخر هم اين قدر ديگر ناراحت نمي‌شويم كه هزينه‌اي فيلمي را داده‌ايم كه روبروي ما ايستاده و به صورت انقلاب و به صورت دين آب دهن مي‌اندازد. اين دردش خيلي بيشتر است.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها